بایگانی بهمن ۱۳۹۳ :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۵
بهمن
۹۳

 کمتر کسی است در مزینان که جانباز حاج مهدی حسن زاده را نشناسد ، جوانمردی که در سال 1365 همراه با جمعی از جوانان مزینانی در حالی که هنوز نوجوانی بیش نبود عازم جبهه شد و در عملیات کربلای پنج از ناحیه ی سر مجروح شد و برای همیشه  عصب دست و پایش آسیب دید و این جانباز مزینانی با آنکه درصد مجروحیتش بالاست اما هیچ گاه توقعی از افراد و یا نهادهای مربوطه نداشته است.

یادمان نرفته پدر مرحومش حاج غلامحسین حسن زاده پس از آنکه ما به عنوان همرزمان نوجوانش بازگشتیم برای رد و نشانی از مهدی به خانه ی تک تک ما آمد و بعضی از ما گفتیم : او شهید شده چون دیده بودیم که حاج مهدی چگونه گلوله برجمجمه اش نشست .

و خدا خواست که او پس از مدتی بیهوشی و بستری شدن در بیمارستان ها ی تهران به هوش بیاید و برادر مرحومش حاج محمد که مدتها به جستجوی برادر رفته بود او را بیابد و خبر سلامتی اش را به پدر و مادرش بدهد و مهدی ماند تا سندی باشد از جنگی نابرابر .

امروز وجود این جانباز مزینانی برای ما مزینانی ها جز خیر و برکت چیز دیگری نیست.  او همیشه چهره ای مهربان ، متبسم به لبی خندان دارداما  اکنون  از وضعیت زادگاهش غمی سنگین در دلش نشسته ،گویا تمامی خاطرات گذشته را به یاد می آورد و برخی ناملایمات و نامهربانی مسئولین محلی و دولتی  درباره مزینان  آزارش می دهند و برای همین دست به قلم برده و رنجنامه ای برای شاهدان کویرمزینان فرستاده است که در ادامه تقدیم می شود.

حاج مهدی با مقایسه ی مزینان قدیم و جدید به بعضی ساخت و سازهای هیئاتی که می تواند به همان طریق باشد و نیاز به هزینه های سنگین دیگری نباشد اعتراض می کند و معتقد است :این خرج های سرسام آور می تواند بسیاری از جوانان مزینانی را از مهاجرت و بیکاری و دربدری در کلان شهرهانجات دهد و امید را دوباره به خاستگاهمان برگرداند.  با خواندن این رنجنامه خودتان قضاوت کنید ببینید ایا او که بخش اعظمی از سلامتی اش را برای ماندگاری اعتقاد و سرزمینش اهدا کرد درست می گوید یا ...

                                     از نشانه های ایمان دوست داشتن وطن است

 جهان دیده ای را گفتند که تو به سرزمین های زیادی سفر کرده ای و با فرهنگ ها و ملت ها ی گوناگونی آشنا گشته ای پس زیباترین چیزی که  دیده ای چیست پاسخ داد سرزمینی که بر آن تولد یافته ام و از نعمت هایش بهره بردم و با فرهنگش رشد یافته ام

مقایسه مزینان فعلی  با مزینان ( 30 الی 40سال پیش)

1.قدیمی ها بهتر می دانند که در مزینان شرکتی وجود داشت به نام شرکت غنی یا کارخانه غنی این شرکت کارش این بود که پنبه کل روستاها و حتی شهر ستان سبزوار را جمع آوری می کرد  و بعد از مراحلی تبدیل به مواد اولیه  برای کارخانه های ریسندگی و بافندگی  می کرد و سپس بسته بندی و راهی اصفهان و شهرهای بزرگ می کرد که در منطقه همتایی نداشت  این شرکت 20یا30نیروی بومی داشت  که متاسفانه  به دلایل نامعلومی دچار آتش سوزی شد و از بین رفت 

2-مدرسه علمیه در مزینان وجود داشت که الان هم  ساختمان آن وجود دارد اما به دلیل این که دانش آمورزی وجود ندارد تغییر کاربری داده است اما در آن زمان از سراسر کشور برای کسب علم به مزینان می آمدند  این مدرسه در منطقه  کم نظیر و شاید بی نظیر بود و دانش آموختگان آن  الان در تهران و مشهد در حال تدریس علوم حوزوی هستند  از جمله آنها  می توان به خانواده محترم شریعتی . حاج  آقای محمد زاده. حاج آقا ی عسگری . و حاج آقای معلمی  اشاره کرد البته چند  سال پیش از قم چند نفر برای  بازگشایی مجدد  آمدند ولی به خاطرمسائلی این اتفاق رخ نداد!

3-مدرسه  ابتدایی که در 25-30سال پیش  250نفر دانش آموز داشت  که از هیاهوی و سرو صدای  دانش آموزان گیج می شدی  و جای سوزن انداختن  نبود  که هر کلاس از زیادی دانش آموز تبدیل به دو کلاس یعنی الف و ب  می شد  در دوران راهنمایی و دبیرستان در اثر کمبود کلاس  و زیادی دانش آموز داخل چادر درس می خواندیم فقط این سه مقطع  بالغ بر 500دانش آموزداشت آن هم بدون احتساب دانش آموزان دختر که آنها نیز بالغ بر 200نفر بودند که جمعا جمعیتی برابر با جمعیت کنونی مزینان بودند . الان  به مدارس می روی اشکت از اینکه برای مدارس دانش آموزی نمانده است  سرازیر می شود به هر مدرسه که  می روی تعداد دانش آموزان آن به  35 الی 40نفر نمی رسد آخر باید از خود بپرسیم که اگر آن دانش آموزان آن روز در مزینان بودند و هر کدام دارای شغلی بودند الان بجای داورزن مزینان استحقاق شهر و حتی شهرستان شدن را داشتیانه؟ 

4-دفتر خانه شماره34 در اختیار مرحوم حاج شیخ محمود شریعتی  بود که کار ثبت ازدواج و طلاق را بعهده داشت  الان همان دفتر خانه در داورزن مستقر است

5-حدود 12کارگاه دفتر سازی کوچک در مزینان بود که هر کدام7الی8 نفر در آن مشغول به کار بودند  این  خودش اشتغال زایی را به دنبال  داشت و هم در منطقه  حرفی برای گفتن می زد.

6-گارگاه های کوچک  دیگری در مزینان بود  بنام (جین) این کارگاهای کوچک پنبه های سراسر منطقه را جمع آوری  و تبدیل به مواد اولیه برای کارخانه های بزرگ  می کرد در آن کارگاهای کوچک 2الی3نفر  مشغول به کار بودند و  تعدادی هم  به صورت غیر  مستقیم کار می کردند

 7-دکتر حاذق و توانایی در مزینان بود ایشان بصورت شبانه روزی در حال خدمت به  مردم مزینان و روستاهای همجوار آن بود این نعمت هم به دلیل تلاش و کوشش شبانه روزی شورای آن زمان و به همت  مزینانیهای دلسوز از دست رفت ! و اما دکتری که در حال حاضر تشریف دارند  روز شنبه مراجعه می کنی می گویند دکتر تشریف ندارند .یکشنبه تشریف ندارند .دوشنبه تا ساعت 9 دکتر صبحانه تشریف دارند. وقتی هم تشریف دارند  امکانات ندارند مردم مزینان و سایر روستاها لاجرم راهی  شهرستان داورزن می شوند

8-دندانپزشکی بود بنام آقای  سید حسین  ضیایی  که ایشان از اولین ساعات روز کارش را شروع می کرد و تا پایان وقت اداری پاسخ گوی  مراجعه کنندگان بود اما الان ساعت 9صبح می روی می گوییند دکتر نیم ساعت پیش رفت هیچکس پیدا نمی شود حرفی یا اعتراضی داشته باشد

9-  و همچنین شرکت تعاونی ابن یمینی بود که به کشاورزان و مردم مزینان خدماتی ارائه می کرد که این هم به دلیل کوشش و زحمات و پیگیری نکردن مزینانی ها تقریبا 15سال پیش درش را تخته کردند و به شهرستان داورزن دودستی تقدیم کردند.  شرکت بهانه اش  این بود که ما به کشاورزان بدهکار هستیم لاجرم الان پول نداریم  که  بدهی کشاورزان  را پرداخت کنیم  لذا درب آن باید بسته  بماند   از آن زمان تا کنون درش بسته است و الان انباری آن تغییر کاربری داده است البته شایان ذکر است که یک سال پیش  انباری  شرکت به  اجاره  داده شد و هنگامی که درب انباری شرکت را باز کردند مشاهده شد که اقلامی از قبیل  ماکارونی و برنج و ....  همه تاریخ  گذشته حدوداٌ 27میلیون تومان بر آورد شد.  بدهی شرکت 10میلیون محاسبه شده بود که اگر همین اقلام را پیش از اینکه از تاریخ آنها بگذرد به مردم می دادند هم بدهی شرکت پرداخت می شد و هم اینکه درب شرکت بسته نمی شد  وهم اینکه سرمایه اعضاء آن  از بین نمی رفت

10-کارخانه پنیربه همت چندنفراز اهالی تأسیس شد ولی بنا به دلایل نامعلومی همچنان درش بسته است و خدا می داند چه بلایی برسرش آمده است.

 11-کارگاه دمپایی سازی مرحوم مهدوی 12- کوره آجر پزی آقای همت آبادی 13- تخریب و بعضاً به فراموشی سپردن آثار باستانی و از بین رفتن کوچه باغهای دل انگیزی که یاد و خاطره هر افسرده دلی را شاد  می کرد و از دست دادن خیلی از ارزشهایی که هر یک  به جای خود دنیایی حرف و سخن برای گفتن داشت  به  فراموشی سپردن یکسری مراسم که قابل احترام برای عموم بود که متاسفانه کمرنگ شده و یا از بین رفته  و همه و همه درگذشته برای مزینان افتخاری بود

اما الان نه خبری از هیاهوی دانش آموزان هست نه  از مدرسه علمیه و نه  دفتر خانه شماره 34 و نه از شرکت غنی و نه خبری از کارگاههای دفتر سازی وکارگاههای جین  نه از درمانگاه و دکتر توانا  و نه دندانپزشک  و نه شرکت تعاونی  ابن یمین نه از کارخانه پنیر و کارگاه دمپایی سازی و کوره آجر سازی و نه.............                                                           

***************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************************

راستی یه خبر داغِ داغ !

مسئولین محترم هیئت ها برآن شده اند که برای ایجاد شغل و برای منبع درآمد و اینکه جوانان ما بیکار نباشند و به این طرف و آن طرف نروند!  دلسوزانه  و شبانه روز  در پی  تخریب هیئت ها برآمده  و این جوانان را زیر دامان خود گرفته اند  که گزندی  به جوانان  مزینانی و جویای کار نرسد  از این بهتر چسیت  خداوند خیرشان دهد!

اما ای خادمان هیئت ها به خدا قسم این کارها را نکنید  خداوند در قرآن می فرماید :« در جهان  آخرت  هم ظالم را عذاب می دهیم و هم مظلوم را  ظالم به دلیل ظلمی که به مردم  روا داشته  و مظلوم به دلیل  ظلمی که بناحق به او رسیده او توان مقابله  با آن ظلم را داشته ولی بخاطر بعضی از مسائل  ازحق خود دفاع نکرده  او را عذاب می کنیم . »

ای روسای هیئت ها! چرا هنوز  این هیئت گلش خشک نشده  اونوقت با بیل و کلنگ به  جان آن افتادید؟ اگر زمین هیئت تا اسماعیل آباد ادامه داشته باشد شما  باید بگویید چون هیئت زمین دارد باید آن را خراب کنیم ؟ این چه طرز فکری است ؟       

به ولله این چشم و هم چشمی است. مزینان در اصل باید یک هیئت داشته باشد.  به خدا باید از خود بپرسیم  این همه عقب ماندگی  برای چه.؟ چرا این همه منیت ؟ چرا این همه خود خواهی؟ چرا این همه غرور؟ و چرا این همه تک روی؟ هیئتی که هنوز هفت سال از ساخت آن نمی گذرد تیشه و کلنگ نادانی بر آن می زنیم و از ریشه خراب می کنیم . نمی دانیم آن تیشه و کلنگی که به هیئت میزنیم  تیشه به اصل خود می زنیم؟  دلیل این کار چیست؟ ازخود بپرسیم  آیا این کار را خدا می پسندد ؟  یا شما می خواهید بگویید این بنا در زمان ما ساخته شده ؟ 

هرکس از بیرون  به کار ما نگاه می کند برما می خندد و می گویند تاوقتی شما در گیر این جور کارهای چشم و هم چشمی هستید ما تا پشت خانه های شما می کاریم تا زادگاهمان را آباد کنیم ودیدید که چه اتفاقی افتاد موتور آل احمد که باید عایدی آن به مزینان برسد در اختیار داورزن قرار گرفته ! 

مزینانی که  در گذشته آوازه جهانی داشته  امروز به دست خود ریشه خود را می کند .   به خدا قسم  مزینان کم کم دارد خالی از جمعیت می شود باید فکری کرد. باید برای مسئله مهاجرت  جوانان  فکرمان را بکار بیندازیم  باید برای ازدیاد جمعیت فکری کرد  نه برای تخریب و بزرگ کردن هیئت.  مزینان مگر چند هزار نفر  جمعیت دارد  که این همه هیئت  و مسجد درست کرده ایم  به ولله این پولهایی که برای درست شدن هیئت جمع می شود اگه  برای ساختن  مزینان جمع می شد الان وضع مزینان  و جمعیت مزینان به  مراتب  بیشتر و وضعیت بهتر از اینها بود .به سه شب برای هیئت ابوالفضلی 275میلیون تومان پول جمع شد اگر این پولها در مسیر خودش خرج شود مثلا یک کارگاهی و یا یک  کارخانه ای احداث شود که هم آن دسته از جوانانی  که به شهرهای بزرگ عزیمت کرده اند و با گرفتاریهای زیادی دست و پنجه نرم می کنند  و گاه دیده شده  که از این و اون قرض هم می گیرند و به مزینان برمی گردند  خوب اگر اینها کاری در مزینان داشته باشند  برای یک لقمه نان راهی شهرهای بزرگ و کوچک  نمی شوند .

آقایان!ما   به غیر از  درست کردن هیئت کارهای دیگری هم داریم  اولویت ما برگشت جوانان  و جوان شدن  مزینان است  مزینان پیر و کم توان و فرتوت که دیگر مزینان نیست! مزینانی که کم کم   تعلیم و تعلم  در آن  بدست فراموشی  سپرده و کار کشاورزی در آن بسیار کم رنگ شده  آن وقت شما برای تنها 3شب می آیید میلیاردی خرج می کنید که چه بشود ؟   ما باید برویم و  از روستای کلاته مزینان  درس بگیریم  آنها به همت  و تلاش خودشان  کلاته را تبدیل به یک روستای آباد  کرده اند  . 

به خدا مزینان اگر به همین سرعت پس رفت کند  و هر کسی فقط به فکر کار  خودش باشد بدانید از  آن  جز یاد و  نامی باقی  نخواهد ماند .  آقایان  به  فکر مزینان  باشید تا  لا اقل اسم  و فامیل  مزینانی   باقی  بماند .    

آی کسانی  که از  شهرهای دور و  نزدیک به   مزینان می آیید  و هر گاه می آیید می گویید  مزینان از 30سال پیش  هیچ فرقی نکرده و آی کسانی که اطاق فکر درست کردید  و ای روحانیت معظمی که در  مواقع لزوم  مخصوصا در زمان جنگ   با زبانتان  آن چنان بر دشمن  حمله ور  می شدید  و امان دشمن  را بریدید   چرا الان حرف نمی زنید ؟ چرا اعتراضی نمی کنید؟    چرا خودتان شاهد درهم ریخته گی  مزینان و مردم  مزینان هستید ولی سکوت اختیار کرده اید؟ مگر شما مزینانی نیستید ؟ یا فقط محرم مزینانی می شوید؟ شما مگر وضعیت اسف بار مزینان و  این هیئت ها را نمی بینید ؟مگر شما خودتان در هیئت نبودید  که آقای خلیل محمدی  یا آقای مهدی آزاده در مورد تخریب نکردن هیئت چه گفتند ؟ مگر شما نبودید یا نشنیدید که به خاطر کمبود امکانات و یا  نبود دستگاه اکسیژن در درمانگاه مزینان پسر 16ساله  آقای  خلیل محمدی فوت کرد؟ از قبیل  فوت این جوانان و سایر کمبود ها  زیاد هستند. این همه  کوتاهی بس نیست ؟ تا  کی ما در خواب  زمستانی باشیم و دیگران  گوی سبقت  از ما بربایند  ؟ تا کی ما آنچنان خفته و خاموش باشیم  که تمام امکاناتی  که قبلا داشتیم  یکی پس از دیگری را از ما بگیرند و ما  فقط به فقط به  داشته هایمان  افتخار کنیم؟  شما باید رهبریی این مردم را عهده دار باشید.ما همگی دست به  دست هم داده ایم و اصالت خودمان را داریم از دست می دهیم. تضعیف اصالت هم  نوعی نابودی است . نابودی مزینان نابودی اصالت ماست. نابودی شخصیت ماست ، نابودی  هویت ماست. به گوش باشید تا هنوز مزینان تبدیل به بادقوس (آبدوق)و یا رضا آباد نشده بجنبید .

چند سال  پیش تا اسم  مزینان  به گوشم  می رسید  از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم   اما الان نای نفس کشیدن هم ندارم  . اینکه ما فقط بگوییم مزینان را دوست داریم  ا این حرف درستی نیست  بلکه  باید برای آبادی  محلی که در آن زندگی می کنیم از خودمان یک همتی  نشان بدهیم . در30سال پیش  حرفی از  داورزن نبود داورزن در مقابل مزینان حرفی برای گفتن نداشت  آن امکاناتی که در مزینان بود هیچ کدام در آنجا نبود چرا الان آنها آنقدر  پیشرفت کردند و ما این قدر پس رفت  کرده ایم باید از خودمان بپرسیم  آنها سعی و تلاش بیشتری کردند یا ما کوتاهی کردیم . ما با آنها خصومتی  نداریم اما اینها حقایقی است که ما مزینانیها باید ازخود بپرسیم ؟      

یکی از روزها رفتم هیئت علی اکبری  دیدم  که یک سوله درست کردن   چه  سوله ای  بدون نقشه و بدون هدف  همین طوری یک بنایی درست کردند  گفتم که به چه دلیل این همه خرج کردید ولله امام حسین (ع) راضی نیست  ولله اگه این پولها مال خودتان باشد  این طور بیهوده  خرج نمی کنید  یکی از بزرگان هیئت گفت ما جایی برای خانمها نداشتیم  گفتم  اگه  از همان اول هدفمند کار می کردید  کار به این زمینه نمی کشید   اگه اون سوله اول رو بزرگتر درست می کردید  مکانی برای نشستن خانمها  باز می شد. الان شما 250میلیون تا 300میلیون تومان خرج کردید  هم فضای هیئت را گرفتید و هم هیئت تاریک شده هم مردم حرف می زنند با 5یا10میلیون تومان  می شد  خیلی بهتر انجام بدهید .  این همه پول که معلوم نیست  از کدام آدمهای مستضعف گرفته شده لااقل به یک درد می خورد  . مگر هیئت های تهران  سوله برای خودشان  تهیه می کنند؟ یا این همه بنا درست می کنند؟آنها با اینکه هم تعدادشان  از هیئت ما بیشتر است و هم از اول محرم دسته راه می اندازند این  کارها را نمی کنند .  اگر خواسته باشند این اعمال را انجام بدهند  الان  تمام تهران سوله و هیئت شده  بود.

در دنیا یی که امروز بیش از همه خرد جمعی را می طلبد  تا از اندیشه ها و فکرها  استفاده  کنیم که  نتیجه مطلوب تر در سایه ی استفاده از نظرات دیگران بدست بیاوریم دیده می شود افرادی دست به یک سری کارهایی می زنند که خیلی ابتدایی و پر هزینه است و می توان به جرات گفت تمامی این اتفاقات ناخوشایند به دلیل انسجام نداشتن افکار پراکنده است که اگر درست و حساب شده مدیریت شود می توان نتایج  باور نکردنی گرفت چرا که هستند افرادی که هم استعداد و توانایی فکری دارند و همه دلشان برای آبادی محلشان می تپد و منتظر سرو سامان دادن این نظراتند.

همه این موارد درد دل ها و دغدغه ها ی یک عضو ناقابل از این دیار آبرو مند است که حرفی برای گفتن داشته و دارد و امید وارم که همه عزیزانی که این مطلب را می خوانند  به هر طریقی که می دانند به منظور عمران و آبادانی مزینان حرکتی انجام دهند چرا که در پناه بهره گیری از اندیشه ها و نظرات دیگران می توان از یک جامعه خاموش و بی حرکت و بی انگیزه ، اجتماعی پویا و پر شور ایجاد کرد

  مزینان همانطوری که از اسمش پیداست یعنی محل بزرگان و اندیشمندان بزرگ نه هیئت های بزرگ  باید فکرمان و اندیشه هایمان بزرگ باشد.

 به اینکه  فقط به صِرف سینه زدن بیاییم و بعد برویم و اصلا هیچ فرقی در اعمال و رفتار ما پدید نیاید به ولله فقط  به خودمان ضرر زدیم     

ما با این کارهای  عبث و بی فایده  به زخم  تن حسین (ع) نمک می پاشیم و زخمهای  تنش را بیشتر می کنیم اگر شمر یک بار حسین (ع) را به شهادت رساند ما با این کارها هر روز بر دل حسین (ع)   خنجر می زنیم . به قول فرزند مزینان دکترعلی شریعتی :« امام حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود اما افسوس بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادن و بزرگترین دردش را بی آبی معرفی کردند .» به اینکه ده روز بیاییم و دسته راه بیندازیم و برای خودمان علامت 18پر درست کنیم  و بگوییم  نخل مزینان  از همه ی نخلها بزرگتره و بگوییم هیئت مزینان از همه هیئت ها بزرگتره و قشنگتره و با شکوه تره ولله این درست نیست باید تقوای حسینی داشته باشیم  و ببینیم که امام حسین(ع) از ما چه خواسته.امام حسین(ع)  برای امر به معروف و نهی ازمنکر قیام کرد ، امام حسین (ع)برای بر پایی دین جدش قیام کرد. اینکه می گوییم ما  از اصل قیام امام حسین(ع) فرسنگها دورافتادیم حرف درستی است اما دوستان! امام حسین (ع) نظاره گره رفتار ماست  هر هدفی که داشته باشیم او می داند. امام حسین(ع) نمی گوید هرکس هیئت بزرگتری داشته باشد و یا علامت بزرگتری داشته باشد و یا لباس مشکی تری داشته باشد  از ثواب بهتری  هم برخوردار است !  او می گوید  هرکس دلش  به ما نزدیکتر باشد و هر کس عملش خالص تر باشد و هر کس دلش مهربان تر باشد  اجر و قربش بیشتر است .

کسانی که می گویند ثواب فقط در هیئت و مسجد ریخته  است و ما فقط به فقط  به آنجا کمک می کنیم بدانند سخت در اشتباه هستند البته  هیئت و مسجد ثواب دارد  اما در جایی که  کمبود های  دیگری وجود نداشته باشد  الان می دانید در مزینان عده ای   برای حفظ آبرو با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند آن وقت در هیئت ها  تا اعلام می کنند می خواهیم آن را دوباره خراب کنیم و بسازیم میلیونی پول جمع می شود اما برای کمک  به برادر هم دینشان  حتی پشتشان را از برادرشان می کنند  که  به اصطلاح  او را ندیدیم آخر این چه مسلمانی است؟ این چه  عزاداری است ؟ این چه نوع دوستی  است یعنی اسلام  این را می گوید ؟ ما  اگر اسلام مان  اسلام ناب محمدی (ص) باشد  و بی ریا باشد بی تردید عملمان  پاک تر و  مفید تر  واقع می شود  .

همانطوری که رئیس جمهور یک مملکت هر چهارسال  به چهار سال  عوض می شود  بهتر ه که این خادمان هیئت ها به رأی دیگر  اعضا احترام  بیشتری بگذارند  و این طور  مادام العمر ریاست هیئت ها را به عهده نگیرند  و نسل اندر نسل ادامه  ندهند که گاه دیده شده  نسل  بعد از این خادمان  توانایی انجام کاری را ندارد اما  آنها را به دیگر اعضا  می قبولانند .  باید  از بین اعضا، افراد  جوان  و به اصطلاح دنیا دیده و با سواد و کار آزموده انتخاب شوند.افراد جوانی  طبیعتا  به دلیل  خدمت در شهرهای بزرگ  ایده های نوتری  دارند .

 و اما  حرف  آخر  ما باید دست به دست هم  بدهیم  تا دوباره مزینان  را بسازیم. مزینانی آباد و در شان مزینان و مزینانی  به امید آن روز انشاء الله    

 شاهدان کویرمزینان ؛ انتشار نظر دیگران در این پایگاه به منظور تأیید آن توسط شاهدان نیست و مسئولیت هرگونه پیشنهاد و انتقادی برعهده شخص ارسال کننده نظر می باشد.


 

  • علی مزینانی
۲۴
بهمن
۹۳

 

این روزها مصادف است با سالروز عملیات غرور آفرین والفجر 8، عملیاتی که هنوز دنیا در تحیر مانده است چگونه رزمندگان ایرانی از اروند عبور کرده و مواضع دشمن را در تصرف خود در آوردند. اکنون عملیات والفجرهشت در آکادمی ها ی نظامی غربی ها توسط اساتید برجسته و کارشتاسان برتر نظامی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.راستی می دانید نقش ما مزینانی ها در این عملیات چه بود ؟

سال 1364 همزمان با سومین روز شهادت سید حسین حسینی مزینانی دومین شهید خانواده حسینی موجی از داوطلبین  برای اعزام به جبهه در بسیج مزینان حضور یافتند و ما دانش آموزان که سیدحسن برادر این شهیدان همراهمان بود برای تکمیل پرونده به اعزام نیروی بسیج آموزش و پرورش سبزوار مراجعه کردیم ، چند نفر از پاسداران مزینانی تلاش کردند جلوی اعزام سیدحسن را بگیرند حتی او را به تهران بردند اما خودش را روز اعزام به سبزوار رساند و جمع سی چهل نفری ما راهی مناطق عملیاتی جنوب شد.

در عملیات والفجر8 اکثر این رزمندگان حضور داشتند و پس از عملیات و برگشت به پادگان شهید برونسی فهمیدیم محمدمزینانی(روس)، حسن صانعی شهید شده اند و حاج محمد امین آبادی و سیدحسن مجروح شده اند.

به تهران که رسیدیم تازه متوجه شدیم سیدحسن هم شهید شده و امین آبادی نیز که جراحتش شدید بوده در بیمارستان تهران به شهادت  رسید .

مزینان در ایام چهلمین روز شهادت سیدحسین  شاهد تشییع جنازه چهارشهید بود و سیدحسن نیز به عنوان سومین شهید خانواده حسینی در کنار دوبرادر و پسرعموی شهیدش به خاک سپرده شد.

یاد و نامشان گرامی باد

در ادامه به مناسبت سالگرد این عملیات و به یاد شهدای مزینان تصاویری از رزمندگان مزینانی تقدیم می گردد.

شهید سیدحسن حسینی مزینانی سومین شهید خانواده حسینی

علی مزینانی عسکری

شهید علی شهیدی مزینانی اولین شهید خانواده شهیدی، ابوالشهدا و رزمنده حاج اصغر شهیدی

نشسته : مرحوم رضامزینانی (قالیباف) نشسته روی صندلی : حبیب الله مزینانی (تراکتوری)، اصغر

مزینانی (غلام مراد)جانباز سید محمد مزینانی میرزایحیی

ایستاده : جانبازعلی رضا همت آبادی،جانباز اکبر مزینانی حاج عباس،حبیب الله تراکتوری

نشسته : مرحوم رضا قالیباف،جانباز حسین مزینانی غلام مراد،جانباز سیدمحمد مزینانی میرزایحیی

ایستاده ؛ محمدخیرخواه،حسین غلام مراد،سیدمحمدمیرزایحیی

نشسته ؛جانباز رضا همت آبادی و مرحوم رضا قالیباف

ایستاده؛ جانبازان حسین غلام مراد، سید محمدمیرزا یحیی- ردیف دوم ؛اصغر غلام مراد،؟؟؟، حبیب الله

تراکتوری- نشسته؛جانبازان؛ سید محمد میرزا یحیی و اکبر مزینانی حاج عباس

ایستاده ؛؟؟؟ جانباز محمدرضا مزینانی صانعی، اصغر مزینانی ، محمود باقری(بدیعی)

جانبازعلی رضا همت آبادی و شهید سیدحسن حسینی

ایستاده؛ مرحوم علی رضا محمد(انّقی)،آزاده حاج مهدی مزینانی،علی رضاحسن غلام مرادو رمضانعلی رجب

نشسته؛ حاج علی اکبر حسینی،غلام رضا شهیدی،شهید علی مزینانی اکبرو محمد مزینانی (ناطقی)

  • علی مزینانی
۲۴
بهمن
۹۳

           
  

به مناسبت سی و ششمین فجر انقلاب اسلامی برنامه های متنوعی در مزینان خاستگاه معلم شهید انقلاب دکتر علی مزینانی شریعتی برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ برگزاری مجلس جشن و سرور در مراکز مجتمع خدمات بهزیستی و مجتمع آموزشی و پرورشی خاتم الانبیاء مزینان و همچنین مجلس گرامیداشت یاد شهیدان علی ، محمد و حسین مزینانی شهیدی در یوم الله 22بهمن که همه ساله به همت والدین این شهدا برگزار می شود از جمله برنامه های بزرگداشت این دهه ی مبارک بود.

همچنین در یوم الله 22بهمن مجلس بزرگداشت اولین سالگرد سرتیپ دوم پاسدار جانباز سردار شهید حاج محمد مزینانی نیز برگزار شد که پیش از این مطلبی با همین عنوان در شاهدان کویرمزینان منتشرشد.

حضور مردم ولایتمدار مزینان در راهپیمایی 22بهمن شهرستان داورزن یکی دیگر از جلوه های حضور ایمانی و همیشه درصحنه ی مردم این دیار است که جمع کثیری از زن و مرد مزینانی همگام با ملت شریف ایران فریادزدند: ما تا آخر ایستاده ایم !

افتتاح مرکز حدید دهیاری مزینان در ایام الله دهه ی فجر یکی دیگر از برنامه های قابل توجه بود که به همت شورای اسلامی و دهیاری مزینان و با حضور مقامات محلی شهرستان داورزن از جمله؛ امام جمعه، بخشدار مرکزی و مسئولین ادارات و انتظامی و روسای دهیاری و شورای اسلامی شهرستان ؛ دهیاری مزینان به طوری رسمی در مرکز جدید افتتاح شد.

در مراسم افتتاحیه این مرکز که جمعی از معتمدین محلی و جانبازان و خانواده معزز شهدا و بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج شهدای مزینان حضور داشتند اسلامی به عنوان دهیار جدید مزینان معرفی شد و از خدمات مهندس رضا مزینانی که چندماهی مسئولیت دهیاری را برعهده داشت و خدمات ارزنده ای به یادگار گذاشت تقدیر و تشکر گردید.

ساختمان دهیاری جدید التأسیس مزینان به همت آزاده ی سرافراز حاج مهدی مزینانی که قبل از ریاست شورای اسلامی به عنوان دهیار موفق در مزینان فعالیت می کرد در کوچه ی مدرسه ی علمیه بنا شده است.

این کوچه نیز که تاپیش از این رفت و آمد وسایل نقلیه در آن مشکل و دردسر آفرین بود به همت دهیار قبلی و آزاده مزینانی با لوله گزاری جدید برای خروج آب های ناشی از ریزش باران زمستانی به خیابانی هموار تبدیل شده است.

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه ی مطلب بروید...

  • علی مزینانی
۲۲
بهمن
۹۳

همزمان با ایام ا... دهه مبارک فجر تعدادی از بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج اداره کل حمل و نقل و پایانه‌های خراسان رضوی با حضور در مزار شهدای هشت سال دفاع مقدس با آرمانهای والای این شهیدان تجدید پیمان نمودند.

 به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل ازروابط عمومی اداره کل حمل ونقل و پایانه های خراسان رضوی؛ در این مراسم معنوی که با حضور جمعی از بسیجیان اداره کل حمل و نقل وپایانه های خراسان رضوی  برگزار شد ،گلزار شهدای خواجه ربیع مشهد عطر افشانی و گلباران شد و با آرمانهای والای شهدای دفاع مقدس تجدید پیمان نمودند.

حجت الاسلام شیخ محمد مزینانی دبیر شورای فرهنگی این اداره کل ؛شهدا را ستاره های آسمانی دانست و گفت :در حقیقت این ماییم که باید غبار را از دلهای خود بزداییم تا آرمانهای شهدا فراموش نشود.
 
مزینانی خاطر نشان کرد : 
گلباران و عطرافشانی مزار شهدااز برنامه‌ها و رویکرد دهه مبارک فجر محسوب می‌شود که در کنار آن برنامه‌های دیگری جهت تکریم این دهه نیز برگزار شده است و این برنامه ها همه برای آن است که ایثارگری مردم همیشه درصحنه شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی در یادها زنده شود.

  • علی مزینانی
۲۱
بهمن
۹۳

دیروز که لباس استشهادیت( نظامی) را برایم آوردند ، نمی دانستم باید چه کنم . از یک سو در دلم ناله کردم و از سویی قاه قاه خندیدم. آخر بنا بود این لباس ، لباس شهادتت باشد . مزینانی .....خیلی جایت خالیست .

قصه از آنجا شروع شد که روزی روزگاری در مزینان سال 1356 و در خانواده ای زحمتکش اما ذاکر اهل بیت که همه ی فرزندان راه پدر را در پیش گرفته و تعزیه خوان شدند کودکی به دنیا آمد که نامش را علی گذاشتند و او هم ذاکر اهل بیت علیهم السلام شد و در عاشورای دوم نقش قاسم(ع) را اجرا می کرد.

علی کوچولو خوش اخلاق ، خوش زبان و خنده رو بود این رفتار او هیچ وقت تغییر نکرد کمتر کسی دیده بود که او با همسن و سالهای خودش دعوا کند وقتی بزرگتر شد و مویی بر صورتش رویید بازهم همان گشاده رو یی بودکه می شناختیمش و شوخی دوستان را بالبخندی جواب می داد .

علیِ نوجوان راهی حوزه گردید و خیلی زود به او می گفتند شیخ علی ! سبزوار ، تهران ، قم این سه شهر محل درس خواندن علی در مدرسه ی علمیه بود .

شیخ علی حالا در مزینان کمتر دیده می شود و روزی و روزگاری من که همراه جمعی از دانشجویان راهی سرزمین های نور شدم او را درلباس بسیجی می بینم که خادمی شهدا را می کند و دقایقی در کنار هم می گوییم و می خندیم و یاد گذشته ها می کنیم و برای آینده قرار می گذاریم.

آینده خیلی زود گذشت اما افسوس  دیدنش بردلم ماند و او که رفته بود تا خود را به مردم شهرکرد برساند و در راهپیمایی 22 بهمن 87 شرکت کند براثر سانحه ی تصادف جانش را تقدیم جانان می کند و بی انصافی است اگر از به عنوان شهید یاد نکنیم چون او در راه شهدا رفت آری شهید شیخ علی مزینانی!

دوستانش در سایت خادم الشهدا برایش دلنوشته هایی گذاشته اند و آنها نیز از لبخندها ی خالصانه ی او یاد می کنند:

امشب دلم به یادش بود توی گوگل اسمشو سرچ کردم عکسشو که دیدم دلم گرفت خدا رحمتش کنه خاطرات زیادی با هم داشتیم از زیارت عاشوراهایی که تو حجره می گرفت از دعای توسل و ندبه هایی که تو مدرسه می خوند از پیاده روی که به کربلا داشتیم و شبی که از کربلا رفتیم نجف یادمه قبل از حرکت پیراهنامونو عوض کردیم وقتی رسیدیم نجف زیارت خوندیم آقای مزینانی و دوستان گفتندمی خوان شب نجف بمونن ولی من گفتم می خوام برگردم کربلاوقرار گذاشتیم که فردا اوناهم برگردن کربلا من راه افتادم داشت شب می شد تقریبا نزدیکای کربلا که رسیدم دیدم شاگرد راننده داره پول جمع می کنه یه لحظه یاد افتاد که موقع عوض کردن لباسامون پولام توی جیب پیراهنم برنداشتم لطف خدا به کمکم رسید وگرنه نه زبانشون بلد بودم نه پولی داشتم که بدم خدارحمتش کنه روزی که خبردار شدم از دنیارفته خیلی سعی کردم برم بالای سر جنازش اما نتونستم واقعا سخت بود خیلی سخت

******************************************************

سلام وقتی به چهره های خادم الشهدایی که پرکشیدند نگاه می کنم احساس آرامش می کنم من هیچ کدامشان را نمی شناسم فقط آقای مزینانی را می شناسم که ایامی را با هم گذراندیم هر وقت دلم برایش تنگ می شود به این سایت سر می زنم به راستی که چه دلگیر است خاطراتی که لحظه لحظه اش بوی جدایی می دهد

  • علی مزینانی
۲۱
بهمن
۹۳

دهه ی فجر انقلاب همواره یاد آور حرکت مردم خداجو به رهبری امام خمینی (ره) است که به فرموده ی رهبر معظم انقلاب: این انقلاب بی نام خمینی(ره) در هیچ جای دنیا شناخته شده نیست.ا امامی که در خرداد 42 نوید بزرگ شدن سربازانش را داد و رژیم ستمشاهی پهلوی آن پیام را هرگز نفهمید که آیت الله العظمی  سیدروح الله الموسوی الخمینی وقتی دارد به تبعید می رود می فرماید : سربازان من در قنداق هستند.یعنی چه ؟!

سال 1356 فرا رسید و زمزمه های نهضت امام به گوش می رسددکتر علی مزینانی شریعتی که امام خمینی را مرجع تقلید خودش می داند به طور مرموزی به سوی ملکوت پر می کشد و این واقعه موجب حرکت دانشجویان و جوانانی که آن روز امام روح الله (ره) نویدش را داد حالا در قامت سربازانش به خیابانها می آیند فرزند امام ، آیت الله حاج سید مصطفی خمینی (ره) نیز در آبان 56 با همان سرنوشت شریعتی ره به سوی جانان می برد و این واقعه نیز موجب می شود تا مردم باروحانیت همراه شوند و انقلاب از قم و تهران به دیگر شهرها کشیده می شود و ما که در مزینان بودیم تنها رسانه ای که داشتیم یک رادیو ترانزیستوری بود که هر شب اخبار را از آن می شنیدیم و سال 57 صدای آژیر و اعلام حکومت نظامی و تعداد شهدای فلان شهر را دریافت می کردیم و روز بعد در بازار پچ پچ های بزرگترها شنیده می شد که شاه دستور داده زادگاه شریعتی را بمباران کنند!

اما مردم مزینان لحظه ای ترس به خود راه ندادند و همراه با دیگر شهرها و شاید جزو اولین روستاهایی بود که مردمش برای راهپیمایی برعلیه رژیم مستبد پهلوی به پا خاستند و همانطور که در بخش قبلی گفتیم با شجاعت تمام راهی داورزن و سبزوار شدند و در مقابل پاسگاه های شهربانی و ژاندارمری مرگ برشاه گفتند!

انقلاب در بهمن 57 به بار نشست و ثمره ی آن، استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی برای مردمی است که اکنون 36سال در مقابل هر تهدیدی ایستاده اند و نامشان برتارک مقاومت می درخشد. شرق و غرب آزادی مردم ایران را از زیر یوغ استثمار گران برنتابیدند و هشت سال جنگ را برکشور اسلامی ایران تحمیل کردند و صدام ملعون حاکم دیکتاتور عراق را تا دندان مسلح کردند و حتی گازها و بمبهای شیمیایی را در اختیارش قرار دادند اما ملت شریف ایران بانثار جان خویش هرگز تن به ذلت ندادند و با افتخار هشت سال مقاومت کردند و پیروزی در  جنگ نابرابر را از آن خود کردند.

یکی از کسانی که در جنگ تحمیلی گرفتار مصدومیت شیمیایی شد جانباز شهید سردار حاج محمد مزینانی (خسروی شاد) بود که سالها با کپسولی از هوا در گوشه ی خانه و بیمارستانها نفسش به سختی گذشت و پس از شهادتش روزنامه ی جوان از او باعنوان کوه صبر مزینان یاد کرد.

سال گذشته در چنین روزی پیکر جانباز سرتیپ دوم پاسدار حاج محمد مزینانی در میان فریادهای مرگ برآمریکا و این گل پرپر ماست هدیه به رهبر ماست ، بر روی دوش همشهریان مزینانی در تهران تشییع و برای خاکسپاری در زادگاهش مزینان راهی شد.

مردم مزینان به همراه شهروندان داورزنی در یوم الله 22بهمن نیز از سردار شهید حاج محمد مزینانی استقبال کردند و پیکر مطهرش پیشاپیش تظاهرات کنندگان حرکت می کرد گویی او منتظر چنین روزی بود تا باردیگر روز پیروزی انقلاب را با بودنش گرمی ببخشد.

فردا چهارشنبه سالروز سی وششمین فجر انقلاب است و مردم مزینان به یاد سردار شهید حاج محمد مزینانی با حضور در مراسم اولین سالگرد پرواز او یادش را گرامی می دارند.

حاج محمدعزیز نامت جاودانه

شاهدان کویرمزینان

  • علی مزینانی
۲۰
بهمن
۹۳

سی و ششمین بهار انقلاب اسلامی ایران نیز فرا رسید بهاری که اکنون شکوفه های آن در دیگر سرزمین های خاور دور و نزدیک و آمریکا و اروپا و تا شاخ آفریقا را نیز در نوردیده و هر روز آوای فتح و ظفر مسلمین و آزادیخواهان جهان از آن به گوش می رسد اینک نام امام خمینی (ره) به عنوان یک منجی برتارک تمامی این انقلاب ها می درخشد و امروز در کشوری امن به لطف فداکاری تمامی آنهایی که رفتند تا ما به آرامش برسیم یاد و نام تمامی شهیدان راه امام را گرامی می داریم.

بی تردید مردم ولایتمدار مزینان در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یکی از آماده ترین مردمی بودند که در منطقه ی داورزن و سبزوار جان نثاری کردند یادمان نمی رود که روزهای اول انقلاب بازار مزینان هر روز شاهد حضور زن و مرد مزینانی بود و انگار آنها تنها انقلابیونی بودند که برعلیه رژیم ستمشاهی به پا خواسته راهپیمایی می کردند و چه روزهای باشکوهی بود وقتی که حاج شیخ علی تاج مزینانی (مهدوی) در مقابل مسجد جامع برسکویی ایستاده بود با شادابی خاصی می گفت : مردم می گن ! ما می گفتیم : مرگ برشاه! و او دوباره فریاد می زد : همه می گن! و ما جواب می دادیم : مرگ برشاه و او نام همه رو می برد حتی صغرا می گه کبرا می گه اصغر می گه اکبر می گه !همینطور می گفت: کی می گه و آخر سر هم دیگه کارش به اشیاء و در و دیوار کشید و می گفت : درخت می گه و ما هرچند با خنده اما با هیجان پاسخ می دادیم مرگ برشاه !

  و آن روزهای خوبِ همبستگی با قوّت تمام ادامه داشت و پدران و مادران و خواهران و برادران ما با مینی بوس و وانت و کامیون به همراه روحانیت مستقر در مزینان ؛ مرحوم حاج شیخ محمود شریعتی و دخترانش که هدایت بانوان مزینانی را برعهده داشتند و حجت الاسلام معلمی فر راهی سبزوار می شدند و در مقابل ژاندارم های شاه فریاد می زدند: بگو مرگ برشاه!

آری مزینان در انقلاب ایران بزرگترین نقش را هم ایفا کرد و آن تقدیم اولین شهید بود که خونش موجب حرکت دانشجویان و آغاز نهضت به زعامت امام خمینی (ره) بود از آن روز در پیشاپیش راهپیمایان این عکس امام و دکتر علی شریعتی بود که در دست تظاهرات کنندگان خودنمایی می کرد.

روحانیت مزینانی که به دیگر شهرها هجرت کرده بودند در این ایام به مزینان آمدند تا انقلاب مردمی را هدایت کنند و آنها همچنان با این مردم ماندند در دفاع مقدس هرگاه پیکر مطهر جوان مزینانی به عنوان شهید تشییع می شد این روحانیت بود که شهر محل سکونت خود را رها می کرد و به مزینان می آمد. از جمله ی این قشر همیشه درصحنه حجج اسلام عسکری ، محمدزاده ، شیخ حسن مزینانی ، شیخ ژیان شیخ صادق تاج و مهدوی  بودند که در آن روزگار برای تلمذ اساتید راهی حوزه های علمیه ی مشهد و قم شده بودند و با شروع انقلاب هریک به مزینان آمدند تا یار و مدکار و پیشرو مردم باشند.

البته بعد از مدتی یک روحانی مزینان دوست که به یقین توسط همین روحانیت مزینانی به زادگاه ما آمده بود کسی بود که ما به او می گفتیم شیخ نقره و او هم در حرکت مردم مزینان نقش به سزایی داشت به طوری که هنوز اشعار زیبایی را که روی منبر می خواند و دولت موقت را تشویق  به همراهی با انقلاب می کرد در یادمان هست!

هنرمندان مزینانی که یکی از آنها رمضانعلی مزینانی عسکری برادر حجت الاسلام عسکری است به همراه برادران همت آبادی  تصاویر شاه و فرح را کولاژ می کردند و گاه چند تصویر را درهم می آمیختند مثل قرار دادن فرح در فرغون و راندن آن توسط شاه خائن و زیرآن  نوشته بودند شاه فراری شده سوار گاری شده!

همان صفا و سادگی و برخوردعالمانه ی روحانیت قدیم مزینان جمعی دیگر از نوجوانان را به سوی مشهد و قم و تهران کشاند تا با حضور در سنگر حوزه اکنون مزینان مفتخر به وجود ده ها روحانی جوان و باتجربه باشد.یکی ازاین جوانان ذاکر اهل بیت علیهم السلام و خادم الشهدامرحوم حاج شیخ علی مزینانی (متقی)است که شش سال پیش در چنین ایامی برای قرار گرفتن در میان مردم محروم و همراهی آنها در راهپیمایی 22بهمن جانش را نیز فدا کرد و شاهدان کویر یاد این طلبه ی فاضل واولین سالگرد سردارشهید حاج محمد مزینانی (خسروی شاد) را گرامی می دارد.

و اما یکی از روحانیون همیشه در صحنه که همچنان انقلابی عمل می کند حاج شیخ حبیب الله مزینانی عسکری است که یادمان نرفته خطبه های آتشین او موجب آغازی دیگر برای ما نوجوانان و جوانان بود برای رفتن به میادین نبرد و گاه مزینان بیش از یک صد رزمنده را در جبهه داشت.

او همچنان ایستاده و اکنون در سنگری دیگر فعالیت می کند و در هر مناسبتی با تبحری خاص اشعاری زیبا می سراید و درکمال خلوص در اختیار شاهدان کویر قرار می دهند و این بار ما به تقاضا رفتیم و از وی خواستیم به مناسبت سی و ششمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برایمان شعری بگویند و این روحانی متعهد نیز درخواستمان را اجابت کرد و قصیده ی بهار انقلاب را تقدیم نموده به  امام و شهدای انقلاب و مردم خوب مزینان

 تصاویر منتشر نشده از تظاهرات مردم سبزوار در سال ۵۷

 

بهار انقلاب

در زمستانی پدید آمد ؛ بهار انقلاب

هم طبیعت کرده اعجاز ؛ ز اعتبار انقلاب

 

طائران قدسی ایران زمین را از قفس

دیده اند آزاد به یُمن ابتکار انقلاب

 

آنکه جرمش بوده است آزادگی ؛ آزاد شد

بعد آزادی شده خدمت گذار انقلاب

 

فطرت پاک مسلمانان شکوفا گشته است

زین تحول گشته اند دائر مدار انقلاب

 

کاخ استبداد و ظلم لرزان شده از این قیام

شاه هم کرده فرار از شاهکار انقلاب

 

مرغ طوفان؛بختیار؛ چون کودک نوح نبی

ناخلف گشته غریق اندر بِحار انقلاب

 

چشمها گویا ستاره میشمُرد در آسمان

تا که مَه آمد فرود اندر مَطارِ انقلاب

 

بعد 15 سال دوری از وطن ؛ روح خدا

پا گذاشت بر سرزمینِ لاله زارِ انقلاب

  

عاشق و معشوق اینک ملت و هم رهبرش

سر کشیدند جام عشق از چشمه سار انقلاب

 

ما نمی دانیم وصال یوسف و یعقوب چیست؟!

کرد معنا یوسف ما در دیار انقلاب

 

36 سال بگذرد از فجر پیروزی ما

همچنان ملت نشسته در قطار انقلاب

 

حیف خالی هست جای جانثارانِ وطن

تا که ملت را ببینند جانثار انقلاب

 

رحمت حق بر شما ای لاله رویانِ بهار

در خطوط جبهه ها ؛ شب زنده دارِ انقلاب

 

هست امنیت یقین مرهون خون گرمتان

عامل عزّ و شرف هم ماندگارِ انقلاب

 

چهارمین ماهواره ی ما در فضا پرتاب شد

آسمان را درنوردید در مدارِ انقلاب

 

نام این ماهواره فجر است ؛ فجر علم است و کمال

تا ثریا می بَرَد پیک کُبارِ انقلاب

 

می نویسیم خط زیبایی به رسم یادبود

بر فراز بام کیوان؛ یادگار انقلاب

 

طالب بمب اتم هرگز نباشد ملتم

عاشق علم است و باشد این شعار انقلاب

 

خوف مطلق خواب را از چشم غربیها گرفت

می کند اسلام هراسی خصمِ خوارِ انقلاب

 

وعده ی پیروزی حق است بر باطل ؛ یقین

ظلمت شب را بَرَد نور نَهار انقلاب

 

آنکه تصویر محمد(ص) را به توهین می کشد

عقده از ما دارد و از افتخار انقلاب

 

الگوی زیبای ملت خاتم پیغمبران

رافت و رحمت بُوَد قول و قرار انقلاب

 

در دفاع از عزت و ناموس از جان بگذریم

شاهدم ؛ 8 سال دفاع و کارزار انقلاب

 

 مانع پیشرفت ملت گر شود خار و خسی

ریشه اش را می زنیم گر هست خار انقلاب

 

دولت جمهوری ما در مسیر اعتدال

همت والای او آید بکارِ انقلاب

 

تن به ذلت دادن و ذلت برای دیگران

هست در فرهنگ ما ممنوع و عار انقلاب

 

آرزوی دین ما آزادی انسان بُوَد

کرده ثابت بر همه در روزگار انقلاب

 

طالب صلح و صفاییم عاشق آزادگی

هم مرام ملت و هم انتظار انقلاب

 

نعمت آزادگی را هرکسی کتمان کند

می شود منفور عام و خوار و زار انقلاب

 

بیست و دوم چون شود در ماه بهمن ؛ بینمت

 عاشق این میهنی و اقتدارِ انقلاب

 

آرزوی ملت ما عسکری دانی که چیست؟

اتحاد و دین مداری در کنارِ انقلاب

 

بهر استمرار نهضت یا که استقلال ما

رهبری فرزانه داده کردگارِ انقلاب

 

هرکسی در انقلاب ما خیانت می کند

عاق اسلام گردد و بنیانگذار انقلاب

 

ما همه در انتظار حضرت صاحب زمان

آید و گیرد زمام و اختیارِ انقلاب

شاعر حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی

  • علی مزینانی
۱۹
بهمن
۹۳

تعجب نکنید اینها همانهایی هستند که هر کدامشان الآن فرزندانی در همین سن وسال دارند و بعضی از آنها حتی با نوه های خود مشق عشق می کنند ، بله این عکس دردهه ی شصت گرفته شده  و نمی خواهیم اسامی را ذکر کنیم تا ببینیم خودتان می شناسید؟!

  • علی مزینانی
۱۷
بهمن
۹۳

همزمان با ششمین روز از دهه ی مبارک فجر پدر شهید حمیدرضا مزینانی به فرزند شهیدش پیوست.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ مرحوم حاج غلامرضا مزینانی پدر شهید حمیدرضا مزینانی پس از طی کردن یکی دوره بیماری سخت که موجب بستری شدنش در بیمارستانهای تهران شد صبح امروز جمعه 17 بهمن بر اثر سکته قلبی دارفانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

قرار است پیکر این پدر آسمانی روز شنبه با حضور فرماندار و مسئولین شهرستان داورزن و مردم ولایتمدار مزینان تشییع و در جوار فرزندش به خاک سپرده شود.

پاسدارشهیدحمید رضا مزینانی، در سال ۱۳۴۷ در مزینان سبزوار به دنیا آمد و در ۶۶/۹/۱۱ در عملیات بیت المقدس منطقه جنگی ماووت به شهادت رسید.

  • علی مزینانی
۱۵
بهمن
۹۳

پس از بی شرمی روزنامه ی شارلی ابدو و حمایت دولت ابلیسی فرانسه و دیگر ابرقدرتهای جنایتکار در توهین به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام ،گروه ها و اقشار مختلف مردمی مسلمان در سراسر جهان به این حرکت شوم اعتراض کرده و بابرگزاری مراسم مختلف اعلام انزجار خود را به نمایش گذاشتند . در مزینان نیز مردم ولایتمدار این خطه ی کویری همگام با ملت شریف ایران خشم و انزجار خود را با برگزاری مراسم و برنامه های مختلف و صدور بیانیه ضمن اعلام برائت از هتاکان ، بار دیگر اظهار ارادت خود را به پیامبر گرامی اسلام و خاندان مطهرش نشان دادند.

اما در این میان هنرمندان مزینانی به ویژه شاعران و صاحبان قلم نیز  با سرودن اشعار و یا مطلب هنری و ادبی مردانه به دفاع از اسلام عزیز و در رأس آن پیامبر مهر و رحمت برخاستند که بخشی از آن در شاهدان کویرمزینان به مخاطبان گرانمایه تقدیم شد. 

بی تردید یکی از کسانی که همیشه نظر لطفشان شامل حال شاهدان کویر شده است  خطیب توانا امام جماعت مسجد موسی بن جعفر (ع) مشهد مقدس حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی است که با آثار شعری خود در هرمناسبتی یاری رسان این پایگاه مزینانی هاست این بار نیز این روحانی معزز با ارسال شعری نفرت و انزجار خود را  از توهین به ساحت مقدس پیامبر اعظم (ص) و همچنین ابراز خوشحالی بابت تحولات جدید منطقه و پیروزی های ملت عراق و سوریه را در قالب مثنوی زیبا برای شاهدان کویر ارسال کرده اند که ضمن تقدیر و تشکر از این بزرگوار از صاحبان قلم و فرهیختگان مزینان دعوت می شود مانند این عزیز مطالب ارزشی خود را به رایانامه  alimazinani@mihanmail.ir ارسال نمایند.

                               از غضب ؛ اسلام هراسی می کند

 هست  بسم الله الرحمن الرحیم               آتشی  بر قلب  شیطان الرجیم 

می نمایم ذات سبحان را سپاس                در دل دشمن چو افکنده هراس

در  جهان کار سیاسی می کند                از غضب اسلام هراسی می کند

دم  زعیسی و ز موسی می زند                بر  محمد  طعنِ  بی جا می زند

 طعنه  بر   پیغمبران  نَبوَد   روا                  بُوالبشر   یا   آنکه    ختم    انبیاء

 صهیونیزم دشمن ترین دین ماست               دشمنی اش با تمام انبیاء ست

 وعده  ی حق نور خود کامل کند                نقشه های   کافران  باطل  کند

 ای     یهودِ   لا  یهودِ   کینه  توز              چون تویی هیزم کشِ آتش ؛ بسوز

 در تو تنها خدعه و نیرنگ نیست               جنگ و  خونریزی برایت ننگ نیست

 داعش  از  آستین تو  آمد  برون                مثل    تو    دارند    آثار    جنون

 یا   که   آمریکا    داده   پرورش               یادشان  داده است  پرواز  و پرش

 حامیانت  ارتجاع است و  فرنگ               می دهند  ابزار  جنگی   بی درنگ

 نفتِ دزدی می خرند از داعشان              دزدی   نفت   بوده   از  ابداعشان

 حامیان   داعشِ    ننگ    آفرین              هیچ  وقت   دنیا   نماند  این چنین

 در   میان   کل   دنیا    و   ملل               در    مذاهب   یعنی   اربابِ  نَحَل

 هر که وجدان دارد و آزاده است               گرچه  لامذهب  بُوَد  یا بنده است

 انزجارش  از  شما افزون شده                قلبشان  از  ظلمتان پر خون شده

 چون شما کودک کشان غزه اید              هم   مرام      قاتلان     حمزه اید

 راستی  اهل   هدایت  نیستید               تا کنون این گونه  هم می زیستید

 مهر  ذلت  خورده  بر  طومارتان               پرده   برداشته   خدا  ز  اسرارتان

 یادی  از آن قلعه ی  خیبر کنید               فکر    بر    فرمایش    رهبر    کنید

 ما ز شِعب این زمان کردیم عبور              ما حماسه ساز   عشقیم  و  غرور

 دست  بردارید از  این  قبله گاه               تا  نگشته    بهرتان    یک    قتلگاه

 ای  شما  مستکبر  کامل  عیار              حُمُّلو    التوراةِ       مانندِ       حمار

 باشید آماده که رسواتر شدید                شامل     نفرین    پیغمبر     شدید

 کم  کم آثارش  ببینید در عراق               وقت  معراج است و  مرکب  هم بُراق

 تک سواران را ببینید در دمشق                در   نبرد   با  شما  در  حال  عشق

 منطقه از لوث داعش پاک شد                عشق  را  بنگر  چقدر  بی باک  شد

 نیست امنیت تو را ای صهیونیزم              جز  فرار  از  بهرتان هم  چاره   نیست

 حال با روزنامه توهین می کنید               بر   همه   ادیان   و   آیین   می کنید

 تا بری ذهن ملل را زین شکست             دست زنی بر  کار هر ننگین  و  پست

 بارالها     حق     قرآن    رسول             حق    احمد    حق     زهرای    بتول

 حق     مولایم      امیرِ المومنین             حیدرِ      کرّار         امامُ   المتقین

 ملت   اسلام   را   یاری  رسان             تا    ظهور    حضرت   صاحب  الزمان

 عسکری را با قلم ؛  گاهی زبان            یاری اش  کن  تا  کند   حق  را  بیان

 رو  سیاهم  گر خطا کار  و بدم            ای     خدا    من     عاشق    محمّدم

  • علی مزینانی
۱۲
بهمن
۹۳

اسرار نامه مجله ای اینترنتی است اما نه ، این تنها همه ی آنچه باید از این رسانه ی فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی که گاه نیز به رویدادهای پیرامون دیار علم وادب می پردازد بگوییم ،نیست چرا که اسرار نامه امروز مانند نگینی برپیشانی فرهنگ و ادب می درخشد و به یقین همانند نامش که رازها در دل دارد شهر اسرار را به نیکی معرفی می نماید  و به دور از هیاهو و جنجال های متداول رسانه ای که در فضای مجازی  کم نیستند! آنچه باید در باره ی این شهر تاریخی بدانیم اسراری ها می گویند ، برایشان هم فرقی نمی کند شهرنشین باشی یا کوخ نشین مهم این است که تو برای بلند آوازه نگهداشتن دیارت آوای عشق سروده باشی ، هرجا نامی از یک سربداری است به یقین اسرار نامه را خواهی دید و ما مزینانی ها بارها چه با نام شریعتی  و یا مزینانی ، آنها به خوبی فرهیختگانمان را دیده اند و با بصیرت بالا از ما و زادگاهمان به نیکی گفته اند و می گویند

مطلب زیر که به نقد اثر فرزندی دیگر از مزینان می پردازد در خبرگزاری کتاب ایران منتشر شده است و حق نیز آن بود که ما با همین نام این مطلب را بازنشر می کردیم اما دیدیم بازهم اسرار نامه از ما که هم ولایتی استاد محمدکاظم مزینانی هستیم پیشترند و بهتر آن را دیده اند برای همین ضمن احترام به دست اندرکاران ایبنا بادرود به همشهریان خوب و فرهیخته ی شهر اسرار و کاشفی و شریعتی این چند جمله را به نقل از مجله ی وزین اینترنتی اسرار نامه تقدیم مخاطبان گرانمایه ی شاهدان کویرمزینان می نماییم.

محمدکاظم مزینانی با شاه بی شین گام مهمی در بومی کردن رمان برداشته است یوسفعلی میرشکاک معتقد است که مزینانی در «شاه بی‌شین» با رئالیسم جادویی نگاه انسانی به شاه داشته است و توانسته بیان شاعرانه خود را در قالب رمانی تاریخی پیاده کند. حسن محمودی نیز به لحاظ محتوا این رمان را محدود به محمدرضا پهلوی ندانست و آن را بیانی برای وصف دیگر دیکتاتورهای بالقوه و بالفعل خواند.
 
به گزارش مجله اینترنتی اسرارنامه نخستین جلسه از سلسله جلسات آینه‌بندان که نگاهی تازه به جهان داستان دارد، در تالار امیرحسین فردی حوزه هنری، امروز بعد از ظهر، برای کتاب «شاه بی‌شین» با حضور یوسفعلی میرشکاک، حسن محمودی و نویسنده کتاب، محمدکاظم مزینانی برگزار شد.

یوسفعلی میرشکاک نخستین سخنران این نشست بود که درباره این رمان گفت: رمان صناعتی است که از غرب وارد فرهنگ ما شده است، مانند سینما، تئاتر و دیگر رسانه‌های فرهنگی. اولین کسی که توانست رمان را بومی این سرزمین کند، صادق هدایت بود و آخرین کسی که بعد از 35 سال وقفه در بومی کردن رمان، حرکت مهمی انجام داد، محمد کاظم مزینانی است.
 
وی افزود: نویسنده باید فراسوی نیک و بد و قضاوت اخلاقی درست یا نادرست را با موضعی صریح نسبت به کاراکترهایی که مطرح می‌کند، ببیند و با همین روش کارش را به پیش ببرد. در شعر، شاعر می‌تواند با انتخاب یک موضع چیزی را نفی یا اثبات کند. ولی رمان قابلیت تحمل موضع ایدئولوژیک را ندارد. نویسنده و کارگردان در سینما مکلفند کل ماجرا را آشکار کنند ولی وقتی نویسنده‌ای از حیث چشم‌انداز مجبور است خود را محدود کند، از حیث معماری اثر نیز محدود خواهد شد.
 
نویسنده «ستیز با خویشتن و جهان» افزود: من چشم‌اندازهایم را با مماشات به دست نمی‌آورم و موافقت یا مخالفت دیگران درباره نظراتم اهمیت چندانی برایم ندارد. من معتقدم که محمدرضا پهلوی نباید جوری توصیف شود که تمام گناهان جهان از هابیل و قابیل بر گردن او بیفتد. رمان چنین نگاهی را برنمی‌تابد. البته این سخنان را منی می‌گویم که سال‌ها فراری بودم و نفرت از محمدرضا شاه در دلم جا دارد.

وی افزود: در عالم هنر برای نفی دشمن نمی‌توان اغراق کرد. دوست را نیز نمی‌توان خیلی بالا برد. به همه چیز فقط تا آنجایی می‌توان رنگ و لعاب داد که باورپذیر باشد. حتی در تبلیغات اگر خیلی ایدئولوژیک برخورد شود، کار از نفس می‌افتد.
 
وی با اشاره به این که یک رمان‌خوان حرفه‌ای است گفت: بهترین نویسندگان ایرانی فقط می‌توانند مونولوگ‌های خوبی بنویسند. ولی به محض این که چند شخصیت را دست نویسندگان ایرانی بدهند، حتما کار از دست نویسنده خارج می‌شود و برخی از شخصیت‌ها از حیث کنش و منش و... تقلیدی از شخصیت‌های اصلی می‌شوند. زیرا نویسندگان ایرانی بر قصه و حکایت تکیه دارند. و در قصه و حکایت ویژگی‌های اخلاقی و عاطفی مطرح نیست.
 
وی درباره ارزش‌های رمان «شاه بی‌شین» گفت: مزینانی دو رمان نوشته که خیلی بهتر از بسیاری از رمان‌هایی است که سرمایه‌های بزرگ دولتی را در اختیار نویسندگانشان قرار داده‌اند. صادق هدایت فضای کابوس‌وار کافکا را وارد ادبیات ایران و آن را بومی کرد. و مزینانی رئالیسم جادویی را برای اولین بار در ادبیات ما بومی کرد.
 
این طنزپرداز و منتقد سیاسی در ادامه افزود: نویسنده در این رمان، یک دید کلی دارد و یک راوی کلی. جمع کردن زاویه‌های دید مختلف، کرامت رمان مزینانی است. رمان خاطره‌نویسی نیست. رمان پدیده‌ای است پیچیده‌تر از شعرگویی. در جامعه‌ای که موفق‌ترین رمانش دو یا سه شخصیت دارد، این رمان اثر قابل توجهی به شمار می‌آید.

«شاه بی‌شین» به دیکتاتورهایی فراتر از محمدرضا پهلوی اشاره دارد
سخنران دوم این نشست، حسن محمودی بود که با اشاره به تعداد حاضرین در این جلسه گفت: هفته پیش در فروشگاه نشر ثالث جلسه رونمایی از 4 کتاب برگزار شده بود. هر دو طبقه این فروشگاه و حتی بخشی از خیابان مملو از جمعیت بود. وقتی پرس و جو کردم که چطور برای یک جلسه رونمایی چنین جمعیت زیادی به کتابفروشی آمده‌اند، متوجه شدم که مادر یکی از نویسندگان این کتاب، از مجریان صدا و سیماست. امروز چنان جمعیتی به این سالن نیامده است، ولی باید گفت که «شاه بی‌شین» و «آه با شین» از محمدکاظم مزینانی، و «مردگان باغ سبز» از محمدرضا بایرامی، سه کتاب ناب در حوزه ادبیات انقلاب است.
 
وی درباره علت تکراری شدن مضامین در ادبیات گفت: برخی معتقدند پس از انتشار کتاب «من چراغ‌ها را خاموش می‌کنم» از زویا پیرزاد، بخش مهمی از ادبیات ما به ادبیات آشپزخانه‌ای تبدیل شد. ولی به نظر من، ادبیات فارسی امروز با کمبود مضمون مواجه نیست. مهم اجراهایی است که هر نویسنده با تجربه زیستی و جهان‌بینی خود آن را مطرح می‌کند. مزینانی در این رمان از جهان‌بینی خاص خود استفاده کرده است. او در این دو جلد کتاب، حتی از روی دست خود رونویسی نکرده است. زیرا هر کدام فضایی کاملا متفاوت دارند.


نویسنده رمان «روضه نوح» با اشاره به هوشمندی مزینانی در انتخاب راوی این رمان گفت: مزینانی هوشمندانه راوی دوم شخص را برای «شاه بی‌شین» انتخاب می‌کند. در حالی که در رمان‌های ایرانی کمتر به این زاویه دید توجه شده است. همواره برایم سوال بوده که چرا دوم شخص؟ راوی این اثر یک شاه بی‌تاج و تخت را به محاکمه دعوت می‌کند، محاکمه‌ای که در واقع تفهیم اتهام است.
 
وی با اشاره به معانی درونی این اثر گفت: با خواندن رمان «شاه بی‌شین» خواننده فقط به محمدرضا پهلوی فکر نمی‌کند. بلکه به دیکتاتورهای فراتر از آن می‌اندیشد، مانند دیکتاتورهایی که در مصر و بحرین حضور دارند. بخشی از هنر مزینانی در خلق این رمان بود. ولی ما برای او و رمانش چه کرده‌ایم؟ چرا تلاشی برای ترجمه آن به زبان‌های دیگر نداشته‌ایم؟
 
میرشکاک: «شاه بی‌شین» شعر مستند و تاریخی مزینانی است
در ادامه نشست، میرشکاک درباره توانمندی‌های این رمان گفت: «شاه بی‌شین» حاصل تلاش مثلث شاعر، مورخ و نویسنده است که با یکدیگر ترکیب شده‌اند و نقطه قوت کتاب را تشکیل داده‌اند. از طرفی، «شاه بی‌شین» یک منبع تاریخی به حساب می‌آید. منبعی تاریخی از نویسنده‌ای که توانایی شاعری بالایی دارد و توانسته شعر خود را به نثر وارد کند. به عبارت دیگر، «شاه بی‌شین» شعر مستند و تاریخی مزینانی است. ترکیب کردن شعر و تاریخ از نقاط قوت این اثر است.
 
وی ادامه داد: کاظم مزینانی نه فقط در وصف، بلکه در گزینش دقیق صفات نیز هنرمندانه قلم زده است. زیرا گاهی نویسنده با انتخاب چند صفت مناسب، مخاطب را از خواندن وصف‌های چندین صفحه‌ای برای نشان دادن مفهوم، رها می‌کند.
 
نویسنده «توسعه و اباحه» درباره روایت این رمان گفت: روایت دوم شخص خیلی نادر و کمیاب است. از این زاویه جهان را نگرستین و وقایع را شرح دادن، یا ماجرا را خیلی خشک می‌کند یا موجب می‌شود که نویسنده رشته کار را سریع از دست بدهد. مزینانی در بومی کردن رئالیسم جادویی، توانسته زاویه دوم شخص را در رمان خود نقل کند. او توانسته رمانی را خلق کند که فاصله‌اش را با شخصیت‌هایش حفظ می‌کند.
 
میرشکاک درباره اهمیت فرم افزود: در هنر فرم اهمیت دارد. البته این جمله به معنای بی‌اهمیت بودن محتوا نیست. فرم است که محتوا و اندیشه را می‌تواند به تعالی سوق دهد. نویسنده «شاه بی‌شین» جوری مخاطب را به سطوح بالا می‌کشاند که نه چیزی از او کم می‌کند و نه به او بار زیادی می‌دهد. او کاراکترهای اثرش را به شکلی نشان می‌دهد که نه موافقتش را با آنها نشان می‌دهد و نه مخالفتش را. تعادل‌های موجود در این اثر باید سرمشق دیگر نویسندگان نیز قرار بگیرد. این رمان درباره ظهور و زوال قدرت است، فارغ از این که در چه تاریخی یا چه زمانی و حتی چه مکانی رخ داده است.
 
«شاه بی‌شین» تاریخ مصرف ندارد

حسن محمودی درباره عنوان و تصویر جلد «شاه بی‌شین» گفت: خوانش این رمان از جلد آن آغاز می‌شود. در این رمان نوعی آشنایی‌زدایی وجود دارد. این رمان ابتدا خواننده را از همه آنچه درباره شاه می‌داند، تخلیه می‌کند. بعد کم کم این شخصیت را از نو برای مخاطب بازسازی می‌کند و سپس، خواننده این شخصیت جدید را می‌پذیرد و به واسطه آن تاریخ معاصر را در ذهن او بازسازی می‌کند. این رمان سندی برای نسل بعد به حساب می‌آید که در ذهن خواننده ساخته می‌شود. مزینانی آگاهانه با تکنیک‌های منحصر به فرد خود «رمان تاریخی» یا «رمان مستند» نوشته است.
 
وی ادامه داد: «شاه بی‌شین» هیچ تاریخ مصرفی ندارد و هشداری به تک تک مخاطبانش است که مبادا اگر ما نیز در مسند قدرت قرار بگیریم، دچار چنین مشکلاتی بشویم. مزینانی تمام کلیشه‌های ذهنی مخاطب خود را از بین می‌برد و آشنایی‌زدایی می‌کند.

محمد کاظم مزینانی آخرین سخنران این نشست بود که پیش از هر نکته به پیشه نویسندگی خود اشاره کرد و گفت: پدرم دوست داشت من بنا شوم و مادرم دوست داشت که طلبه شوم. ولی من نویسنده شدم. بعدها مادرم دعا کرد که شهید شوم ولی من کتاب‌های «شاه بی‌شین» و «آه با شین»‌ را نوشتم. «شاه بی‌شین» حاصل 4 سال تلاش برای نوشتن و 44 سال زندگی است.
 
این نشست با پرسش و پاسخ میان حضار و منتقدان دعوت‌شده در جلسه به پایان رسید. از آنجا که فردا 12 بهمن، سالروز تولد محمدکاظم مزینانی است، در همین نشست کیک تولدی نیز برای تبریک به مزینانی و تولد کتاب او، «شاه بی‌شین» فراهم شده بود.

  • علی مزینانی
۱۲
بهمن
۹۳

خیز  از  جا  گه طرب  آمد                روز  روشن ز  بعد  شب  آمد
بزدای  از درون  خانه غبار                بوی  گل  آمد  و شمیم  بهار
سالها بهر ما زمستان بود               خار و خس درمیان بستان بود
باغبانی  ز گل  مکان  آمد               عید مستان و سر خوشان آمد
او به  روی لبش پیامی  داشت                اندر این باغ بذر گل می کاشت
بعد از آن هم که موسم گل شد               ارغوان  لاله ها  و  سنبل  شد
اندر  این باغ لاله ها  رویید               مست شدهر کسی کزآن بویید
کار دنیا به کام  یاران  شد               تا  که  این  باغ لاله  باران شد
باز هم مکر و حیله در کار است               دیو   نا  خفته  باز  بیدار  است
دیو اندر پی شرار و شرنگ               تیر او سوی ما  به روی  خدنگ
تیر و  پیکان فتنه را  بشکن               ریشه  مکر  و  حیله  را   برکن
اندر این باغ گل چند سالی است                   باغبان  رفت و  جای او  خالی  است
از مزینانی هم زنطق و کلام              بهر   ایرانیان   درود   و  سلام

 

شاعر: اکبر علیشاه مزینانی

  • علی مزینانی
۱۱
بهمن
۹۳

 

یا رسول الله(ص) دلم را از غمت ماتم گرفت              آسمان   دین  و    ایمان  را  غبار   غم  گرفت
باد نفرین خدا بر  دشمنانت  یا رسول(ص)               در  غم  ت وهین به  تو ، ماتم   بنی آدم گرفت
حرمتت را  گر شکستند آن گروه  بی ادب                خشم و نفرت از مسلمانان بر این عالم  گرفت
بشنود آن کس که توهین کرد بر تمثال  تو                صوت لبیک یا محمد(ص)در جهان هر دم گرفت
دین تو درپهنه ی گیتی است چون دریا بزرگ              هر که شد واردبر آن بس فیض از این یم گرفت
تو عجب گسترده ای این خوان نعمت بهر ما               نیست تقصیر کسی گر خلق  از آن  کم گرفت
مکتب تو مکتب علم است و دانش بر همه                 هر که دانشجوی آن  شد رتبه ی  اعلم گرفت
قلب ها   بگرفت از   دارالشفای  تو   شفا                 هر که زان دارالشفا بر  زخم دل  مرهم گرفت
ملت ایران  سراسر جان  فدای  دین  کند                 شور  مستی  بهر دین  را او  ز جام جم گرفت
لعن  و  نفرین  خدا  و  خلق  بر  صهیونیان                 قدرت  نفرین   ما  را  از چه  دست  کم گرفت
وسوسه کمتر کن ای خصم زبون بی خرد                   کاین صراط المستقیم هم ازتو پیچ وخم گرفت
میزنی در منجلاب کفر و عصیان دست و پا                  خرمن  عمر  تو  را   آتش  ز  زیر  و  بم گرفت
مدعیان    تمدن   را   کجا    فرهنگ   بود                  کاین جهان از فعل آنان چهره ای مبهم گرفت
اشک در چشم مزینانی از این غم حلقه زد                 ریخت از  مژگان برون و  گونه اش را نم گرفت

                                      شاعر : اکبر علیشاه مزینانی

  • علی مزینانی
۱۰
بهمن
۹۳

شهیدان سیدمحمدحسینی مزینانی سال 1361 در رقابیه و سیدحسین حسینی مزینانی سال 1364 در منطقه عملیاتی مهران و سیدحسن حسینی مزینانی سال 1364 درمنطقه عملیاتی اروند ، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ،مسئولین شهرستان سبزوار تصویر این سه برادر شهید مزینانی را بر دروازه ورودی دیار سربداران و در مسیر راه اصلی تهران به مشهدمقدس نصب کرده اند . در تهران نیز تصویر این شهدای گرانقدر در میدان آقانور و دروازه ی ورودی مشهد به تهران در تابلویی بزرگ و درکنار شهدای منطقه ی مشیریه که خیابان اصلی آن به نام شهدای حسینی مزینان است ،قرار گرفته است.

در مزینان علاوه بر سه شهید حسینی سه برادر دیگر نیز از یک خانواده به نام شهیدان علی ، محمد و حسین شهیدی جان خود را تقدیم انقلاب کرده اند. همچنین دو خانواده ی دوشهید نیز از دیگر افتخارات این دیار ولایتمدار است.

  • علی مزینانی
۰۹
بهمن
۹۳

من عاشق محمدم

بانوان مزینانی با تجمع در هیئت بیت الرقیه(س)  ضمن صدور بیانیه ای اهانت به ساحت مقدس  پیامبرمهر و رحمت حضرت محمدمصطفی (ص) رامحکوم کردند .

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ به دنبال اهانت‌ و حرمت شکنی‌های اخیر روزنامه فرانسوی شارلی ابدو  به ساحت مقدس پیامبرگرامی اسلام (ص) ؛ مدیران مجتمع جامع خدمات بهزیستی مزینان به همراه خواهران هیئت بیت الرقیه(س) و جمعی از بانوان مزینانی باقرائت بیانیه ای  این حرکت مذبوحانه را محکوم  و از مسئولین نظام مقدس اسلامی خواستار اعلام جرم در محافل قضایی بین المللی و همچنین برخورد جدی با حمایت کنندگان این اهانت سخیف شدند.

در قسمتی از بیانیه ی بانوان مزینانی که با تکبیر و شعار شرکت کنندگان در مراسم همراه بود آمده است : ما دختران و زنان مزینانی به ویژه مادران و خواهران شهدا که افتخار آن را داریم که بیش از هفتاد شهید و ده ها ایثارگر را تقدیم به انقلاب اسلامی کرده ایم و تا آخرین نفس پیرو ولایت باقی خواهیم ماند، موج اهانت به نبی اعظم (ص) را توسط دشمنان قسم خورده ی اسلام عزیز محکوم می نماییم و به تبعیت از مقام شامخ ولایت و ولی امر مسلمین جهان،وحدت مسلمانان علیه تزویر و جنایات کافران حربی را تنها راه مقابله با این اقدامات نفرت انگیز دانسته و اعلام آمادگی خود را برای دفاع در همه زمینه ها از اسلام و ایران سربلند اعلام می داریم.

در بخشی دیگر از بیانیه ی بانوان غیرتمند مزینانی خطاب به مسئولین و تیم مذاکره کننده خاطر نشان شده است : با تشکر از مسئولین محترم قوه ی قضائیه که هر چند دیر اما به خواسته ی ملت مسلمان احترام گذاشتند و روزنامه ی حمایت کننده از این اهانت سخیف را توقیف کردند  از مسئولین محترم  می خواهیم که با مطالعه و آگاهی  دقیق وقایع پشت پرده این حرمت شکنی ها ، با امت اسلام همراه شده  و با اتحاد هرچه بیشتر همراه با ملت مسلمان ایران در مقابل دشمنان مشترک بشریت قدم بردارند .

در ادامه این بیانیه تأکید شده است :  بهتر است مسئولین  مملکتی و به خصوص مقامات وزارت خارجه بدانند اعتراض به توهین کنندگان پیامبر گرامی اسلام خواسته ی تمامی امت اسلامی و به خصوص مسلمانان شیعه و سنی ایران عزیز است و با بهانه های واهی و کنایه زدن در اظهارات خبری ، خود را از اشتباه پیاپی در همراهی با این گونه حرکات تبرئه نکنند و مواظب باشند با حرکات نسنجیده بهانه ای به دست دشمنان جنایتکار به خصوص شیطان بزرگ آمریکا ندهند و این فرموده ی معمار کبیر انقلاب را همیشه به یاد داشته باشند که فرمود:« امریکا برای سیطره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی خویش بر جهان زیر سلطه، از هیچ جنایتی خودداری نمی نماید» .


  • علی مزینانی
۰۶
بهمن
۹۳

  

   بار  دیگر    نوبت  پاریس   شد           همره و هم نقشه ی  ابلیس شد
   دولتش   درّنده  و  مانند گرگ            در  سیاست  یار  شیطان    بزرگ
   مُهره ای در نرد  کین  انداخته             آبروی     ملتش      را     باخته
   بسم آزادی به دین توهین کند            هم به اسلام و به هر آیین  کند
      ما که دانیم  ریشه اش در نزدکیست             دولت   کودک کشان  صهیونیست
    تو   محمد  را   هنوز   نشناختی            فتنه ای   اندر   جهان    انداختی
       عاشقانش جان فدایش می کنند           لحظه  لحظه هم صدایش می کنند
      هر عبادت بی ولایش ابتر است            بهترین  عبد  خدای  اکبر   است
      چشمه ی جوشان کوثر زان اوست           علم و ایمان جمله در قرآن اوست
       کرد    احیا  بار   دیگر   در جهان           راه  و   رسم  جمله ی   پیغمبران
         کرد     تصدیقِ    تمام     انبیاء            مرسل و   نامرسل و   هم  اوصیاء
       فرق  نبود  در  میا ن   مسلمین              بین   آدم  تا   به  ختم    مرسلین
       اعتقاد  بر  کل آنها  واجب است             رد هر یک کفر  را مستوجب است
      لیک   احمد   اعظم  و  خاتم  بُوَد            اشرفُ  الناسِ    بنی   آدم     بُوَد
       بسته بر هر تار مویش در شمیم              صد   هزاران  نوح و  موسی  کلیم
       هست  مریم  شیفته  زهرای  او             همچنین    بر   زینب    کبری    او
         پیرو   مهدی  او   عیسی    بُوَد              در    ظهورش    یاورِ     مولا     بُوَد
         در  ره ارشاد و   طاعت   فَاستَقِم            تا    کنی    ابلاغ     آیات      کَلِم
       نه  چنان  که  باخعٌ  نَفسَک  شود            حجتی  آور  که  تا   مدرک   شود
        ای که  هستی صاحب خُلق عظیم          ما   به   تو    دادیم   قرآن    کریم
        آیه آیه ش هم شفا بخش دل است          غیراحمق که شفایش مشکل است
         سیر    تاریخِ  بشر    تعویض    شد           تا  که   قرآن بر  نبی    تفویض  شد
       در    تمّدن    حرف    اول   را   زده           عاقلان   و    عالمان     حیرت    زده
          علم   و   آداب  و    مرام     زندگی           فکر  و   ذکر  و  رشد  و  هم  پایندگی
          هم  صفا و هم صلاح و هم سداد            هم حقوق و هم حقیقت ؛ قسط و داد
        هم  تعامل هم  تعادل  هم   کمال           آمده   از    جانب   جلّ    و     جلال
          فخر   تاریخ    بشر   پیغمبر   است          صلح نزدش خیر و هر جنگی شر است
         دشمنش  بنگر چه  کارها  می کند          مصطفی    با   او   مدارا      می کند 

         او   اذیت    شد  از    قوم     یهود            آنکه  بوده  هم  لجوج  و   هم   عنود
         ریخت  خاکستر  چو  بر  فرق  نبی            از   حسادت   وز   رذالت   آن   غبی
        تا یهودی   ز امر   حق   بیمار   شد           از    حیات   خویشتن    بیزار     شد
         رفت     پیغمبر     به   دیدار     یهود         گفته  بیمار ؛  من  ضرر کردم  تو  سود
       شد  مسلمان  و  دگر  عصیان   نکرد         خُلق   احمد   را  دگر    کتمان    نکرد
        مصطفی گفتار و کردارش حق است          هرکه خواند او را خشن او احمق است
       هر چه  می خواهی در تبیان  اوست          انفجار     نورش    در    ایران   اوست
       به   ابی  انت  و    امی   یا     رسول          نفسی    و    اهلی    ایا   باب   بتول
       امتت    افسرده     گشتند  و    ملول         زین   اهانت  بر  تو   از    قوم     جهول
        عسکری بس کن بیانش مشکل  است        منزجر   از  دشمنش   اهل   دل   است

 

                                   شاعر:حجت الاسلام حاج شیخ حبیب الله مزینانی عسکری
  • علی مزینانی
۰۵
بهمن
۹۳

شهید علی اکبر مزینانی (تاج) فرزند مرحوم حاج محمدباقر در سال 1347در خانواده ای مذهبی و زحمتکش به دنیا آمد.

پس از اتمام دوران تحصیلات ابتدایی چون رغبتی به ادامه تحصیل نداشت به کمک پدر مرحومش شتافت و در کار کشاورزی همیشه او را همراهی می کرد.

علی اکبر علاقه ی خاصی به تعزیه خوانی داشت به همین خاطر بعد از برگزاری مراسم تعزیه ی عاشورای مزینان همراه با دوستانش نخل کوچکی را آماده می کردند و نقش هایی را که حفظ کرده بودند در میدانی که در سمت غربی و خارج از مزینان قرار داشت اجرا می کردند.اکنون بعضی از دوستان این شهید همان نقش ها را در تعزیه ی مزینان اجرا می نمایند.

شهید علی اکبر مزینانی با تشکیل بسیج در مزینان به خیل بسیجیان مزینان پیوست و پس از مدتی راهی جبهه های حق علیه باطل شد و  عاقبت در دوازدهم تیرماه 1365 در مهران به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش پس از تشییع باشکوه در گلزار بهشت علی (ع) مزینان به خاک سپرده شد.                          

در ادامه خاطراتی از این شهید بزرگوار به قلم طیبه مزینانی تقدیم می شود.

کبوتر

http://www.lenzor.com/public/public/user_data/photo/6480/6479009-6f8f66dd6b7c6ffb9bb89e1274106fda-l.jpgاز پله های کاهگلی خانه بالا می رود و روی بام می ایستد. دستش را در کیسه ی پلاستیکی فرو می برد و مشتی دانه ی ارزن، روی زمین می ریزد. کبوترهای سفیدی که بالای سرش در آسمان پرواز می کنند، روی زمین می نشینند و بق بقوکنان، شروع می کنند به خوردن دانه ها. مرد همسآیه، از داخل کوچه داد می زند: «تو، یه سره رو پشت بوم، کفتربازی می کنی، اون وقت می ری خودتو برا جبهه معرفی می کنی؟! تو رو چه به جبهه؟»

علی اکبر می گوید:« بازی نمی کنم، دوستشون دارم. چرا وقتی به اسبم و مرغ و خروسام می رسم، نمی گی به درد جبهه نمی خورم؟»

*

چادرم را می اندازم روی سرم و دنبال بقیه ی خواهرها، از خانه بیرون می روم. علی اکبر، از زیر قرآن رد می شود. یکی یکی جلو می رویم و صورتش را می بوسیم، می گوید: «هر چه بدی ازم دیدین، حلالم کنین، نبینم اون دنیا بیاین جلومو بگیرین ها!»

همه مان می خندیم. راه می افتد، می رود و توی پیچ و خم کوچه، گم می شود. راه می افتیم دنبالش. چشممان که به او می افتد، قدمهایمان را آرامتر بر می داریم. ب رمی گردد، نگاهمان می کند و می گوید: «برگردین خونه. با این چادرای گل گلی راه افتادین دنبالم که چی بشه؟»

می گویم: «دلمون آروم نمی گیره. می خوایم بیشتر ببینیمت داداش!»

دوباره راه می افتد. چند لحظهای سر جایمان می ایستیم و باز، حرکت می کنیم. دوباره می ایستد، برمی گردد و نگاهمان می کند. یک باره پا می گذارد به فرار! ما خواهرها نگاهی به همدیگر و نگاهی به کوچه ی خلوت می کنیم و به سرعت، دنبالش می دویم. نرسیده به بازار، می ایستد. ما هم نفس زنان می ایستیم، به رویمان می خندد و می گوید: «آخرش کار خودتونو کردین؟»

هیچ کدام حرفی نمی زنیم. به طرفمان می اید و می گوید: « اگه این دنیا گوشتونو پیچوندم، یه وقت نیاین اون دنیا بگین خدا گوشمو از بیخ بکنه! همین الان قصاص کنین که اون جا شلوغه، معلوم نیست نوبتتون بشه بتونین بیاین شکآیتمو بکنین!»

می گویم: «ما که حواسمون هست!»

همه مان می خندیم. دوباره تک تکمان را می بوسد و می گوید: «نترسین، بادمجون بم، آفت نداره!»

*

می گویم: «یه چیزی می نویسم زود برگرده، چون خیلی دلم براش تنگ شده!»

مادرم می گوید: «بی خود! فقط توی نامه ات، سلام ما رو بهش برسون. بگو تا هر وقت دوست داره، جبهه بمونه. ما بهش افتخار می کنیم.»

هر چه می گوید، می نویسم. آخر نامه، درشت می نویسم:«داداش! اگه تا دو هفته ی دیگه نیای، کفتراتو می فروشیم!»

*

پاکت نامه را باز می کنم. مادرم می گوید: «بلند بخون ببینم جواب نامه تو چی نوشته؟»

چشمم می افتد به خطوط قرمز رنگ بالای کاغذ. می خندم و بلند می گویم: «نوشته: کفترامو بفروشین، من اینجا چیزی پیدا کردم که به تموم دنیا نمی دم!»

*

کبوتری، دور حیاط، بال بال می زند. سرگردان است. گاهی روی بام می نشیند و گاهی روی دیوار. به زحمت می گیرمش. زخمی است، با خودم می گویم: «بذار علی اکبر بیاد ببینه بالاخره منم کبوتردار شدم!»

از بال کبوتر، خون می ریزد، دستی به سرش می کشم و با خوشحالی، می برمش تو اتاق.

*

مرد همسآیه جلو می آید و می گوید: «علی اکبر شهید شده!»

و می زند زیر گریه! می گوید: «دیشب خوابشو دیدم. گفت بهت بگم. اون کبوتر رو آزاد کنی!»

می لرزم! می روم سراغش. هیچ اثری از زخم روی بالش نیست.

نامه ای که هرگز نوشته نشد

پس از انتشار این مطلب در شاهدان کویرمزینان یکی از اقوام شهید علی اکبر تاج که شوهر خواهر او نیز می باشد و خود در فضای مجازی با ایجاد وبلاگی به نام هدایت فعالیت خوبی در تعمیق و نشر معنویت دارد  و در دوران دفاع مقدس نیز یکی از همسنگران شاهدان بود و مدتی به عنوان رزمنده در جبهه های حق علیه باطل برعلیه دشمن بعثی جنگید  خاطره ای را از این شهید بزرگوار فرستاده است که در ادامه تقدیم می شود

حجت الاسلام شیخ محمدمزینانی در پیام خود آورده است :

«باتشکر ویژه اززحمات شما همسنگران عزیزشهدا اگرامروز بتوانیم بانقل خاطره ازشهدای عزیز عطرشهادت را در کشور اسلامی بلکه دنیای مجازی پراکنده نمائیم جوانان ایران زمین به خود خواهند بالید که چنین الگوهای نابی را ذخیره دارند و در مسیر شهداگام برخواهند داشت اینجاست که انشاءالله همه دوستداران نظام مقدس جمهوری اسلامی به شفاعت شهدا نائل خواهندشد. خاطره ای از برادر خانم شهیدم علی اکبرعرض نمایم؛ تازه به حوزه علمیه مشهد رفته بودم بعد از مدتی برای مرخصبی به مزینان رفتم ،علی اکبراز جبهه برگشته بودگفتم علی جان برایم نامه ننوشتی؟ گفت: پسر عمه جان من آدرست رانداشتم این بارکه به منطقه بروم حتما برایت نامه می فرستم !

من به حوزه برگشتم و او به جبهه رفت طولی نکشید که خبر شهادتش رابرایم آوردند.روحش شاد و یادش گرامی باد.اجرکم عندالله
  • علی مزینانی
۰۳
بهمن
۹۳

مراسم اعلام برائت از توهین کنندگان به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام با حضور پرشور مزینانی های مقیم پایتخت در مهدیه شرق تهران با فریاد لبیک یا رسول الله (ص) برگزار شد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ با دعوت هیئت امناء مهدیه مزینانی های مقیم تهران صبح امروز مراسم اعلام برائت از توهین کنندگان به ساحت مقدس پیامبر مهر و رحمت حضرت محمد مصطفی (ص) در این پایگاه معنوی مزینانی ها واقع در خیابان پیروزی خیابان کلینی  همراه با دعای شریف ندبه و شعارهای لبیک یا رسول الله (ص) و فریاد یازینب (س) برگزار شد.

حجت الاسلام بی آزار تهرانی در این مراسم با اشاره به این حرکت شوم روزنامه فرانسوی گوشه ای از فضایل پیامبر گرامی اسلام را بیان کرد.

وی که به تازگی از زیارت پیام آور کربلا بازگشته است افزود : وقتی در صحن با صفای حضرت زینب کبری(س) قرار گرفتم ناخود آگاه به یاد مردم ولایتمدار مزینان افتادم و در زمان ذکر مصیبت به یاد شما همراه با مستمعین همگی بلند و یک صدا گفتیم یازینب (س) و نذر کردم به محض ورود به خاک کشورم و حضور در جمع شما مزینانی ها این یاد را داشته باشیم و همصدا فریاد بزنیم یازینب(س).

با این حرکت سخنران مراسم همشهریان مزینانی یک صدا نام بانوی صبر و استقامت را تکرار کردند و ندای یا زینب (س) در مهدیه مزینانی ها طنین انداز شد. 

  • علی مزینانی
۰۲
بهمن
۹۳

پس از صدور بیانیه در شاهدان کویرمزینان و اعتراض مردم مزینان به توهین کنندگان به ساحت مقدس پیامبرگرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) ؛ مزینانی های مقیم تهران نیز با حضور در مهدیه شرق تهران انزجار خود را از این اهانت سخیف اعلام می نمایند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ بنا براعلام سامانه پیامکی مهدیه مزینانی های مقیم پایتخت و دعوت از شهروندان مزینانی برای حضور در مراسم اعلام انزجار از توهین کنندگان به ساحت مقدس پیامبر مهربانی ها فریاد خواهند کرد.

در این برنامه که پس از برگزاری دعای ندبه و زیارت نامه ی پیامبرگرامی اسلام(ص)برگزار خواهد شد همشهریان  مزینانی با شعار دسته جمعی ضمن اظهار ارادت به پیامبر مهر و رحمت حضرت محمد(ص) برائت خود را از توهین کنندگان به آن حضرت اعلام می نمایند.

در پیام هیئت امناء مهدیه ی مزینانی های مقیم تهران که برای تمامی شهروندان مزینانی ارسال شده  آمده است که :«کلنا فداک یا رسول الله(ص)، مزینانی های گرانقدر بادلی مملواز محبت نسبت به ساحت پیامبر رحمت حضرت محمد(ص) و خشمی انقلابی نسبت به اهانت کنندگان به حریم آن حضرت ، صبح جمعه ضمن شرکت در دعای شریف ندبه با فریاد یامحمد یاعلی ارادات خود را به ساحت مقدس پیامبر(ص)و انزجار خود را نسبت به دشمنان اسلام اعلام می نمایند.»

شایان ذکر است در این مراسم حجت الاسلام بی آزار تهرانی سخنرانی می نماید.

  • علی مزینانی
۰۲
بهمن
۹۳

مردم مزینان : آقای فرماندار داورزن متشکریم

اداره حمل و نقل پایانه ای شهرستان سبزوار بدون هماهنگی فرماندارشهرستان داورزن و شورای اسلامی مزینان اقدام به بریدن تابلوی تصویر دکتر علی شریعتی در سر راه مزینان کرد که این حرکت موجب نگرانی و ناراحتی مردم ولایتمدار مزینان شد و با ارسال نامه ای به فرماندار داورزن مراتب اعتراض خود را به وی اعلام کردند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ در حالی که انتظار می رفت تابلوی رنگ و رو رفته ی زادگاه دکترعلی مزینانی شریعتی توسط مسئولین شهرستانهای سبزوار و داورزن نوسازی شود روز سه شنبه اول بهمن ماه 1393 مأمورین اداره حمل و نقل پایانه ای شهرستان سبزوار در اقدامی نسجنیده و خودسرانه سعی در جمع آوری دو تابلو  نصب شده در سر راه داورزن به مزینان که مزین به نام  معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی و پدر بزرگوارش علامه محمدتقی شریعتی مزینانی می باشد کردند که بلافاصله یکی از همشهریان موضوع را به اطلاع رئیس شورای اسلامی رساند و آزاده سرافراز مهدی مزینانی سریع در محل وقوع این حرکت شرم آور حاضر و مشاهده کرد که این مأمورین ،تابلو بیست ساله ای که  معرّف زادگاه فرزند شایسته کویر مزینان دکتر علی مزینانی شریعتی می باشد نموده اند و چون علت این کار را از آنها خواستار شد در کمال تعجب و ناباوری اعلام کردند : که چون نصب این تابلوها با ما هماهنگ نشده مدیریت ادراه ی حمل ونقل  پایانه ای سبزوار دستور داده اند آنها را جمع آوری نماییم!

رئیس شورای اسلامی سریع موضوع را به فرمانداری داورزن اعلام می نماید و با دریافت تابلو بریده شده از ادامه ی این کار آنها را منصرف می نماید و می گوید : ما خودمان پیگیری می کنیم!

با این حرکت پایانه ی سبزوار اکنون موجی از اعتراض و نگرانی در بین شهروندان مزینانی ایجاد شده و همشهریان مزینانی با مراجعه به شورای اسلامی خواستار پیگیری جدی این موضوع شده اند و اعلام کردند در صورت عدم دفاع مسئولین در مقابل فرمانداری شهرستانهای داورزن و سبزوار تجمع خواهند کرد .

مهدی مزینانی رئیس شورای اسلامی روزچهارشنبه نامه ی اعتراضی این شورا را به فرماندار شهرستان داورزن تقدیم نمود و مهندس فلاحی عشرت آباد که برای مزینانی ها از احترام خاصی برخوردار است و از زمان تصدی گری مسئولیت این فرمانداری نگاه ویژه ای به زادگاه معلم شهیدانقلاب دارد تلفنی موضوع اعتراض مردم مزینان را به مدیریت حمل و نقل  پایانه سبزوار اعلام کرد و متذکر شد که : در حوزه ی مسئولیتی من هر رویدادی که می خواهد رخ دهد باید فرمانداری در جریان قرار بگیرد اما شما بدون هماهنگی اقدام به چنین کاری کرده اید...

با دفاع شجاعانه ی فرماندار داورزن خشم مردم مزینان فروکش کرده اما همچنان خواستار عذر خواهی رسمی مسئولین مربوطه و نصب مجدد این تابلو می باشند.

آنچه که از این حرکت تحریک آمیز اداره حمل و نقل و پایانه ای شهرستان سبزوار استنباط می شود معلوم می شود گروهی در پشت پرده این ماجرا قرار گرفته اند که یا بانام مزینان و فرزندان شایسته اش مشکل دارند و یا حتی به مسائل و ضوابط کاری و اداری آشنایی کامل ندارند و یا آنکه خبر ندارند مدت یکسال و اندی است که داورزن تبدیل به شهرستان شده است و شخصی در آن مشغول به کار شده که اسمش فرماندار است و نماینده ی استاندار و در کل نماینده ی قانونی و حقوقی رئیس جمهور است و حداقل می بایست اگر در محدوده ی مسئولیتی وی حرکتی انجام می شود اطلاع کافی داشته باشد اینکه آقایان ادعا می کنند این تابلوها بدون هماهنگی نصب شده باید پرسید آقایان محترم یعنی شما 20سال است از این تابلو خبر ندارید
؟ و یا آنکه در همین چند روز زمین فرسایش پیدا کرده و این آهن چند متری وسط جاده آمده و شما را موظف کرده است که آن را قطع کنید تازه اگر چنین هم باشد باز باید با فرماندار و مسئولین شهرستان داورزن و شورای اسلامی و دهیاری مزینان هماهنگ می کردید!

از عجایب روزگار کار دیگر مسئولین شهرستان سبزوار کشیدن گاردریل برسر راهی است که قرار است اتوبوس های آنها در آنجا توقف نمایند و مسافرین مزینانی از این طریق راهی زادگاهشان شوند اما درست در شب محرم و باز بدون هیچ اطلاعی راه مزینان مسدود و شهروندان ما سردرگم می شوند و خطرات بسیاری آنها را تهدید می نماید به طوری که شاهدان کویر مجبور به صدور اطلاعیه گردیده و از شهروندان می خواهد که مسیر خود را تغییر دهند و بعد تابلویی نصب می شود و روی آن نوشته می شود مزینان 7کیلومتر درحالی که سالهاست همه می دانند تا مزینان از این مسیر 6کیلومتر بیشتر راه نیست البته با این کار پایانه ی سبزوار باید بگویییم بیشتر از این توقعی نیست چرا که دم خروس دیگر بیرون زده است.

بی تردید اگر پیگیری شورای اسلامی مزینان و دفاع فرماندار شهرستان داورزن نبود خدا می داند با اعتراض مردم ولایتمدار و شهید پرور مزینان چه نگرانی برای مسئولین شهرستان سبزوار و استان به وجود می آمد. مسئولین محترم کمی فکر کنید!

یکی دیگر از از انتظارات  در هنگام بریده شدن این تابلوها حضور مأمورین انتظامی شهرستان داورزن می باشد که خدا می داند چه اتفاقی باید رخ دهد تا این عزیزان در محل حاضر شده و مأموریت خود را انجام دهند!

سرکلانترمحترم حالا دیگر شما به عنوان پاسگاه یک شهرستان هستید بیشتر دقت کنید!

و اما در پایان شاهدان کویرمزینان ضمن تشکر از رئیس شورای اسلامی مزینان از فرماندار محترم شهرستان داورزن به خاطر دفاع همه جانبه از حقوق همشریان مزینانی تقدیر و تشکر می نماید و امیدوار است این موضوع را همچنان پیگیری نمایند.

  • علی مزینانی