بایگانی تیر ۱۳۹۵ :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۵ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۳۰
تیر
۹۵

چهارم مرداد ماه در تالار وحدت

کنسرت گروه «ارنواز» با صدای مصطفی جلالی‌پور اجرا می شود

به گزارش خبرنگار موسیقی خبرگزاری فارس، کنسرت موسیقی سنتی «ارنواز» به سرپرستی نسیم اربابی و خوانندگی مصطفی جلالی‌پور چهارم مردادماه در تالار وحدت به روی صحنه می‌رود. نوید دهقان آهنگساز و تنظیم کننده قطعات این اجرا است.

اجرای قطعاتی در آواز بیات ترک و دشتی و همچنین تصنیفی در همایون چهارگاه برنامه اجرایی این گروه خواهد بود که آهنگساز و تنظیم کننده آن نوید دهقان است.

مصطفی جلالی پور در دیماه سال گذشته به همراه گروه قمر و نویددهقان دوشب در تالار ایوان شمس کنسرت برگزار کرد که مورد استقبال مخاطبان موسیقی قرار گرفت. از همکاری نوید دهقان و مصطفی جلالی پور تا کنون آلبوم «امان زهجر» منتشر شد.

 به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دوشنبه چهارم مرداد ساعت21 و سی دقیقه گروه ارنواز به سرپرستی نسیم اربابی و خوانندگی مصطفی جلالی پور در تالار وحدت به روی صحنه می‌روند.

اجرای قطعاتی در آواز بیات ترک و دشتی وهمچنین تصنیفی در همایون چهارگاه برنامه اجرایی  این گروه خواهد بود که آهنگساز و تنظیم کننده آن  نوید دهقان است.
مصطفی جلالی پور  در دیماه  سال گذشته به همراه گروه قمر و نوید دهقان، دوشب در تالار ایوان شمس کنسرت برگزار کردند که مورد استقبال مخاطبان موسیقی قرار گرفت.
از همکاری نوید دهقان و مصطفی جلالی پور، آلبوم  امان ز هجر است که سال ۹۳ منتشر شد.

  • علی مزینانی
۲۹
تیر
۹۵

هیبت خاصی در نقش ابن سعد داشت اما با قلبی رئوف و مهربان و عاشق امام حسین(ع) و چون می خواست دستور تیر اندازی به قنداقه ی علی اصغر(ع) را صادر کند دقایقی می گریست وپس ازآن با حزن و اندوه نقشش را ادامه می داد.

صحبت از هنرمند تعزیه خوان و یکی دیگر از بانیان و مؤسسین هیئت علی اکبری مزینان زنده یاد حاج محمدعلی مزینانی است که در نزد مزینانی ها معروف به آق مندلی خان بود.

این خادم و پیرغلام اهل بیت (علیهم السلام)  سال 1301 در مزینان به دنیا آمد و در جوانی عازم تهران شد و برای همیشه در پایتخت ایران زمین ساکن شد اما او نیز مانند هر مزینانی انتظار می کشید که کی محرم برسد و به مزینان بیاید. درتهران نیز به صورت مستمر در برنامه های هیئت چهارده معصوم (علیهم السلام) خیابان مرتضوی و مهدیه مزینانی ها فعالیت می کرد و زمانی که به زادگاهش قدم می گذاشت محل فعالیتش هیئت علی اکبری بود که روزگاری همراه با مرحوم حسینی و جعفری و جمعی دیگر از خادمان امام حسین(ع) آن را تأسیس کردند.

مرحوم حاج محمدعلی سرانجام پس از بیست سال اجرای نقش ابن سعد  سال 1370در اثر عارضه ی قلبی در تهران دارفانی را وداع گفت و در قطعه 70بهشت زهرا(س) آرام گرفت و پس از او مرحوم حاج حبیب مزینانی این نقش را در عاشورای مزینان ایفا کرد.


به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
تیر
۹۵


امروز فضا عوض شده و معیارها تغییر کرده و ما سوپراستارهایی را می‌بینیم که حتی بازیگر نیستند! امروز بزرگان سینما زیر سایه فراموشی در حال مرگ هستند، اما مطمئن باشید فردا نوبت شماست که بمیرید!

 به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ علی مزینانی تهیه‌‌کننده «عقاب‌ها» پرببینده‌‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران گفت:«قلاده‌‌های طلا»ی طالبی قبل از فیلم «قفس طلایی» روی پرده سینما بود. فیلمی که باعث شد، بسیاری از مردم، سینما را تحریم کنند. «قفس طلایی» که برای ساختن‌‌اش یک میلیون دلار هزینه کرده بودم، بعد از آن اکران شد و در فروش گیشه، شکست بدی خورد! امین حیایی (بازیگر فیلم «قلاده‌‌های طلا»)، نقش اول فیلم من هم بود! اما مردم از او استقبال نکردند و فیلم خوب و لایقی که برای ساختش، زمان زیادی را صرف کرده بودیم و قسمتی از آن در کشور آمریکا، فیلم‌‌برداری شده بود دیده نشد.

 سال‌هاست فیلم نساخته‌اید؛ فضای سینما نسبت به چند دهه گذشته چقدر تغییر کرده است؟‌

خیلی! اینطور بگویم که زمانی بهترین بازیگرها با مبلغ کمی بازی می‌کردند، اما الان اگر بخواهم فیلم بسازم؛ باید برای رضا عطاران، ۶ ماه توی نوبت بمانم!

مخاطب‌های سینما نسبت به گذشته تغییری کرده است؟

قبل از انقلاب سیاست حاکم این بود که مردم فیلم ببینند! قشر اصلی تماشاگرهای سینما، خانواده‌‌ها بودند که حالا با این هزینه‌‌های زیاد، حاضر نیستند برای دیدن یک فیلم به سالن سینما بیایند. البته قبل از انقلاب به فیلم‌‌سازها، سوبسید داده می‌شد. امروز شرایط تولید فیلم دشوار شده است.

«قفس طلایی» آخرین فیلمی بود که در سینما تهیه کردید.

«قلاده‌‌های طلا»ی طالبی قبل از فیلم «قفس طلایی» روی پرده سینما بود. فیلمی که باعث شد، بسیاری از مردم، سینما را تحریم کنند. «قفس طلایی» که برای ساختن‌‌اش یک میلیون دلار هزینه کرده بودم، بعد از آن اکران شد و در فروش گیشه، شکست بدی خورد! امین حیایی (بازیگر فیلم «قلاده‌‌های طلا»)، نقش اول فیلم من هم بود! اما مردم از او استقبال نکردند و فیلم خوب و لایقی که برای ساختش، زمان زیادی را صرف کرده بودیم و قسمتی از آن در کشور آمریکا، فیلم‌‌برداری شده بود دیده نشد...

از سرمایه‌‌ نهادهای دولتی، استفاده می‌کردید...

هرگز با هزینه دولتی، کار نکردم و حاضر نشدم فیلم سفارشی بسازم. اگر می‌‌خواستم این کار را بکنم از همه راحت‌‌تر بودم، ولی من در بخش خصوصی، خط فکری خودم را داشتم. الان، در بدترین شرایط‌‌ هم حاضر نیستم با پول مردم، فیلم بسازم!

همکاری با کسانی که قبل از انقلاب هم در سینما بئدند، حساسیت‌‌برانگیز بود؟

سعید راد به نوعی، ممنوع‌‌الکار بود. زمان زیادی از پایین کشیدن فیلم «برزخی‌‌ها» (فیلمی با بازی سعید راد) از سر در سینماها نگذشته بود، اما بعد از انقلاب کم‌‌تر به بازیگرهای بزرگ پرداخته می‌‌شد. بسیاری از کسانی که تا قبل از آن در سینما، کار می‌‌کردند، محو شدند.

مثل فردین فقید...

کسانی مثل سعید راد و یا ایرج قادری با سماجت توانستند در سینما باقی بمانند!

چرا ساموئل خاچیکیان را برای «عقاب‌‌ها» انتخاب کردید؟

خب، ساموئل همیشه می‌‌گفت: «دوست دارم فیلمی به تهیه‌‌کننده‌‌گی تو بسازم. آن‌‌روزها در حال تهیه فیلم «رهایی» به کارگردانی رسول صدرعاملی بودم. فیلمی که قرار بود، ساموئل بسازدش، اما به دلایلی این اتفاق نیفتاد!

در حین ساخت فیلم اختلاف نظری با خاچیکیان نداشتید؟

ساموئل ممیزی‌‌ها را نمی‌‌شناخت و کمتر به خط قرمزها توجه می‌‌کرد. معمولا باید حواسم را جمع می‌‌کردم که سانسور و توقیف شامل حال‌‌مان نشود وگرنه او فوق‌العاده بود و من از کار با او لذت می‌بردم.

حضور جمشید آریا و سعید راد؛ اجبار شما به کارگردان بودیا از اول انتخاب خود مرحوم خاچکیان بودند؟

به هیچ وجه! ساموئل، جمشید آریا را به سینما آورد و معروفشش کرد. لقب آریا را هم، خودش به او داد. استفاده از سوپراستارها، پیشنهاد من بود و البته، او هم، پذیرفت. سعید راد و جمشید آریا، پشتوانه فیلم من بودند. ساموئل عادت داشت با بازیگرهای کم‌‌تر شناخته شده، کار کند. برای مثال: زمانی که او فیلم «خداحافظ تهران» را ساخت، بازیگرهای فیلم از کارگردان معروف‌‌تر بودند!

خاچیکیان سر صحنه فیلم‌‌برداری، بداخلاق بود؟

سر صحنه فیلم‌‌برداری کسی جرات نداشت در کار ساموئل دخالت کند. من خط قرمزها را می‌‌شناختم و مراقب بودم که چیزی از دست‌‌مان در نرود و مشکلی برای فیلم پس از ساخت‌‌اش، پیش نیاید. فقط در همین حد دخالت می‌کردم. البته فقط من جرات این کار را داشتم!

درست است که خاچیکیان، فوتبالی بود؟

شدیدا! روزهایی که تیم آرارات تهران بازی داشت، خاچیکیان برای تماشای فوتبال به استادیوم می‌‌رفت و سر فیلم‌‌برداری حاضر نمی‌‌شد!

خاطره‌‌ای خاصی از ساموئل خاچیکیان توی ذهن‌‌تان هست؟

ساموئل سال ۱۳۶۵ مبلغ ۳۰۰ تومان وام گرفته بود، برای ساخت فیلمی که هرگز ساخته نشد. هم‌‌سر ساموئل با من تماس گرفت و گفت: «ساموئل را گرفتند و بردند به بانک تجارت خیابان طالقانی!» سریع خودم را به آن‌‌جا رساندم... رییس بانک، پیرمردی با عینک ته‌‌ استکانی بود. ساموئل تا من را دید، گفت: «خودش است!» بعدا متوجه شدم که ساموئل گفته بود: «تنها کسی که امکان دارد، پی‌‌گیر مشکل من شود، همین پسر جوان است!» مبلغ وام با سودی که بانک از تاخیر پرداخت قسط‌‌ها روی آن کشیده بود، به ۴۸۵ تومان، رسیده بود! او گفت که تا ساعت ۱ ظهر وقت داری! ۴ ساعت زمان داشتم. از بانک بیرون رفتم و به هر ضرب و زوری که شده بود، این پول را تهیه کردم _ در ضمن هیچ بدهی‌‌ای به ساموئل نداشتم _ و او را آزاد کردم! سه پاکت بزرگ اسکناس به بانک بردم و در جواب به حرف‌‌های رییس بانک _ رییس باورش نمی‌‌شد که یک جوان، بتواند در زمانی کوتاهی این مبلغ زیاد را تهیه کند _ گفتم: «این مرد، استاد من است!» این مثال را زدم تا بتوانم، شرایط آن‌‌روزهای سینما را با امروز مقایسه کنم.

بعد از «قفس طلایی» هیچ‌کدام از سینمایی‌ها از شما حمایت نکردند؟

من بعد از زمین خوردنِ فیلم «قفس طلایی»، ورشکست شدم! تمام سرمایه‌‌ام را از دست دادم...! در آخر هم، خانه‌‌ام را فروختم تا بتوانم، مبلغ قرارداد عوامل فیلم را تمام و کمال بدهم! وقتی این اتفاق افتاد و پروژه‌‌ای که یک میلیون دلار هزینه برداشته بود، شکست خورد، بازیگرها از پول‌‌شان نگذشتند و تا قران آخر قراردادشان را از من گرفتند!

انگار سینما فراموش‌تان کرده است!

من سال‌ها در سینما فعالیت و با بزرگان این سینما کار کردم. امروز فضا عوض شده و معیارها تغییر کرده و ما سوپراستارهایی را می‌بینیم که حتی بازیگر نیستند! امروز بزرگان سینما زیر سایه فراموشی در حال مرگ هستند، اما مطمئن باشید فردا نوبت شماست که بمیرید!

منبع : کافه سینما

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۸
تیر
۹۵

ساعت 21:30چهارم مردادماه ، تالار وحدت و اجرای موسیقی اصیل سنتی با نوای سید مصطفی جلالی پور و حضور صمیمانه شما همشهریان گرامی حماسه ای دیگر را از حمایت فرزند مزینان رقم خواهد زد

برای دریافت و رزرو بلیط کنسرت موسیقی  استاد سید مصطفی جلالی پور از همین الآن دست به کار شوید و به نشانی اینترنتی (www.Tiwall.com) مراجعه و یا شماره تلفن 44241438 آموزشگاه سایه تماس حاصل نمایید. امیدواریم چهارم مردادحتی یک صندلی خالی در تالار وحدت وجود نداشته باشد . حضور سبز شما همشهریان مزینانی را گرامی می داریم.

شاهدان کویرمزینان حامی فرزندان فرهیخته و هنرمند مزینانی

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۸
تیر
۹۵

قَیِم قَیِم یا همان قایم باشک تهرانی ها و مانند بازی ساک ساک است که به صورت گروهی و یا دونفره اجرا می شود. در این بازی اگر تعداد افراد زیاد باشند به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و یک گروه به انتخاب شیر یا خط بازنده و چشم می گذارد و گروه دوم به مکان های مختلف می روند و خود را مخفی می کنند. گروه اول از یک تا صد می شمارند و سپس برمی گردند و یک نفر به عنوان نگهبان در محل شاخص که معمولاً تیر برق است می ایستد تا گروه دوم نتوانند به آسانی خود را به آن برسانند و اوستا بگویند.

اگر هر یک از افراد گروه اول یک نفر از گروه دوم را بگیرد ، دست روی سر او می گذارد و بلند فریاد می زند"کَل" و او از بازی حارج می شود، اگر تمام افراد گروه کل شوند پس بازنده اند و باید این بار آن ها چشم بگذارند و اگر یکی از افراد گروه دوم خودش را به شاخص برساند دوباره گروه اول بازنده است.

این بازی در قدیم خیلی رایج بود و شب ها در کوچه های مختلف مزینان انجام می شد و گاه تا پاسی از شب حتی در صحراها  طول می کشید.

در نوع دو نفره یا چهار پنج نفری یکی از افراد به عنوان بازنده مشخص و چشم می بندد و اگر هریک از افراد را کل کرد او بازنده است و جای نفر اول را می گیرد.

خودمانیم بیایید خانوادگی یک بار دیگه این بازی را تمرین کنیم و دقت کنید فرزندان خردسال شما با چه شادمانی از آن استقبال می کنند و محل مخفی شدن آن ها را بادقت نگاه کنید و حتی عکس بگیرید و یادگاری نگاه داریدف ببینید چه خاطره ای برایش برجا می گذارید.

 این بازی ساده می تواند هوش فرزند شما را به آسانی تقویت کنند و او در زندگی بهتر به اطرافش نگاه کند و دقت عمل بیشتری داشته باشد.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۵
تیر
۹۵

می گویند صدای مرحوم ملاحسن حبیب چنان رسا بوده که هرموقع اذان و یا آوازی به نشانه ی فوت کسی می خوانده صدای او را در غنی آباد و کلاته می شنیده اند او در حقیقت در نبودن هیچ وسیله ی صوتی پیام رسان و یا بلندگوی مزینان بوده و هرگاه کسی فوت می کرد مرحوم ملاحسن بر روی پشت بام فریاد برمی آورد: "ای که پنجاه رفت و در خوابی/ مگر این پنج روزرا دریابی "و یا اشعاری به همین مضمون و شنوندگان متوجه می شدند که کسی از همشهریان مزینانی از دنیا رفته است.

این مرد خوش آوای مزینان در تعزیه ی عاشورای حسینی نیز نقش حضرت عباس(ع) را ایفا می کرده است و با به دنیا آمدن محمدحسین در سال 1304 از همان ابتدا راه محرم و عاشورا را به او نشان می دهد و این طفل خوش قدم در دامان خانواده ای عاشورایی بزرگ می شود و بعد از درگذشت پدر راه او را ادامه می دهد و ابتدا نقش قمر بنی هاشم(ع) و بعد حضرت علی اکبر (ع) و پس از آن تا آخر عمر پربرکتش نقش حماسی عابس بن ابی  شبیب شاکری را با هنرنمایی خاصی اجرا می کند و با همین روش حماسی خوانی، نقش مسلم بن عقیل(ع) را در تعزیه مسلم نیز ایفا می کند.

زنده یاد حاج ملا محمدحسین فرزند ذاکر امام حسین (ع) ملاحسن حبیب نه تنها در تعزیه خوانی ادامه دهنده ی راه اسلاف به خصوص پدر مداحش است که در نوحه خوانی و سرودن اشعار انقلابی نیز ید طولایی دارد و اجرای بحر الطویل او که با ذکر « جان همه ی عالم قربان دو بازویش» شور خاصی به سینه زنان حسینی می داد هم چنان در یادها مانده و تا کنون کسی نتوانسته به زیبایی او پهلوانی ماه منیر بنی هاشم را این گونه بیان کند.

این ذاکر آل الله که همیشه از مزینان به عنوان یک دیار تاریخی و شهر باستانی یاد می کرد و علاقه ی خاصی به زادگاهش داشت سرانجام در 21مهرماه 1380 دار فانی را وداع گفت و در قطعه 43 بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد و فرزندانش سنگ یادبودی در جوار مزار پدر بزرگوارش در مزینان به یاد او قرار دادند تا نامش همیشه در بین مزینانی ها زنده نگهداشته شود .

پس از مدت ها از تعطیلی اجرای نقش عابس به خاطر کمبود وقت ؛ فرزند ایشان حاج قاسم این نقش را مدت دو سال است که اجرا می کند تا راه اجدادش هم چنان زنده باشد.

ذاکر امام حسین (ع) مرحوم ملامحمدحسین مزینانی در جوانی

تعزیه دو طفلان مسلم با اجرای زنده یاد ملا محمدحسین

ذاکر اهل بیت (علیهم السلام)حاج قاسم مزینانی فرزند مرحوم ملا محمدحسین در نقش عابس

  • علی مزینانی
۱۲
تیر
۹۵

عکس / محسن مزینانی

برای دیدن تصاویر بیشتر روی لینک بسیج پرس کلیک کنید

http://basijpress.ir/fa/news-details/78973/

  • علی مزینانی
۱۱
تیر
۹۵


ننگ انسان است و انسانیت است قوم یهود                کاش در دنیا نبود

صهیونیسم است بحث ما دانی که باشد لایهود           کاش در دنیا نبود

نطفه اش  شد  منعقد  بر   ضد ابناء   بشر،                 کرد اعلان خطر

این  چنین  اولاد  را  آباء  و  اجدادش  ستود                  کاش در دنیا نبود

قطع حرث و نسل باشد در مرام و مکتبش                    این چنین است مذهبش

خود پرستی خلق و خویش همچنین باشد حسود          کاش در دنیا نبود

سلب امنیت نموده از زمین و از زمان                            برده از دنیا امان

اختلاف افکنده در دنیا برد همواره سود                        کاش در دنیا نبود

همچو فرعون می کشد کودک ز ترس انتقام                 اینچنین  قوم لئام

همره او بدتر از او هست هم آل سعود                       کاش در دنیا نبود

یک نگاهی کن به اوضاع عراق و هم یمن                    تا ببینی  اهرمن

در جنایت بدتر است از قوم عاد و هم ثمود                  کاش در دنیا نبود

شام را کردند چو شام این قوم غدار و پلید                  جُند شیطان و یزید

هست داعش در خط شیطان و این قوم عنود              کاش در دنیا نبود

جمعه آخر رسید از ماه قرآن و صیام                           یادگاری  از  امام

تا کنیم اعلان بیزاری ز اقوام یهود                              کاش در دنیا نبود

بهر آزادی قدس والله از جان بگذریم                            در دفاع این حریم

مرگ بر آمریکا بگوییم هم یهود لایهود                        کاش در دنیا نبود

پاره ی تن از تن اسلام گردیده جدا                            از جفای اشقیا

از دهان گرگ می گیریم و می خوانیم سرود               کاش در دنیا نبود

با جهاد و با فؤاد و با عماد مغنیه                               این  نفوس راضیه

کاش ظلمی گفته اند در مسجد القصی نبود           کاش در دنیا نبود

روز قدس آییم با هم تا که باشد اتحاد                       اهل قدس گردند شاد

صهیونیسم را می کنیم مایوس با گفت و شنود           کاش در دنیا نبود

                                   شاعر حجت الاسلام حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan


  • علی مزینانی
۰۸
تیر
۹۵

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛یاد و نام  بیش از هفتاد شهید مزینانی که در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده اند با حضور همرزمان و خانواده معزز شهدا و شهروندان قدرشناس مزینانی همزمان با شب شهادت حضرت علی (ع)  در مهدیه گرامی داشته شد.

عکس/ محسن مزینانی

برای دیدن تصاویر بیشتر روی ادامه مطلب کلیک کنید...


  • علی مزینانی
۰۸
تیر
۹۵

همزمان با شب شهادت مولای متقیان حضرت علی (ع) یادواره ی شهدای مزینان در مهدیه ی شرق تهران برگزار شد

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛یاد و نام  بیش از هفتاد شهید مزینانی که در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده اند با حضور همرزمان و خانواده معزز شهدا و شهروندان قدرشناس مزینانی  در مهدیه گرامی داشته شد.

در این مراسم که به همت هیئت امناء مهدیه ؛ همزمان با شب شهادت حضرت علی (ع) و لیله القدر بیست و یکم ماه مبارک رمضان برگزار گردید ضمن مصیبت خوانی ذاکران اهلبیت (علیهم السلام ) یکی از رزمندگان دفاع مقدس به بازگویی  خاطراتی از شهدای مزینان پرداخت و در ادامه پرچم متبرک حرم حضرت رقیه (س) به یاد شهدای مدافع حرم در مهدیه به اهتزاز در آمد.



به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۵
تیر
۹۵

خطیب توانا زنده یاد حاج شیخ محمودشریعتی بزرگمردی از قبیله ی عالمان دین در مزینان است که جد اندرجد روحانی بوده و همه از مقام علمی بالا برخوردارند و نه تنها در مزینان و ایران که به واسطه ی نام مفسر عالیمقام علامه محمدتقی شریعتی مزینانی و فرزند شایسته اش در عصر حاضر شناسای تمامی بلاد می باشند.

شیخ قربانعلی شریعتی مزینانی برادر علامه محمدتقی شریعتی مزینانی و فرزند شیخ حسن ؛نام مردی است که در مزینان معروف به شریعتی بزرگ است و در ورع و تقوی و مناعت طبع او را از زهاد و عباد عصر می شناسند و فرزندشایسته کویرمزینان بر روی سنگ مزارش از وی به عنوان فیلسوف و عارف زمان یاد می کند و شیخ محمود از چنین پدری علم و تقوا را به میراث برده  و نزد او با معارف دینی آشنا شد و همانند تمامی شریعتی ها اولین استاد و مرادش پدر بود.

پس از درگذشت مرحوم شیخ قربانعلی شریعتی که حکایات بسیاری از شوخ طبعی وی نزد مردم مزینان روایت می شود و از معجزات پیرامون شخصیت معنوی اش مانند جفت شدن کفش ها در جلوی پایش حکایت ها نقل است فرزند او شیخ محمود سکاندار تمامی برنامه ها و مراسم مذهبی در مزینان و روستاهای همجوار می شود و خانه اش مهمانسرایی برای عاشقان شریعتی می گردد و هریک از همشهریان مزینانی را که حاجتی به دستگاه و دوائر دولتی دارد نامه ی او راهگشا می شود و بسیاری از کسانی که در ادارات و اماکن دولتی استخدام می شود اعتبارنامه اش را از او دریافت می کند.

دفتر محضر ازدواج و طلاق و نوشتن قولنامه ی خرید و فروش املاک مردم منطقه نیز یکی دیگر از خدمات این روحانی برجسته مزینانی است که نام و امضاء او اعتبار هر سندی است.

شیخ محمود که انگار تاریخ را مانند کف دست می شناسد و در نقل داستان های تاریخی یکه تازی می کند در طول عمر پربرکتش هر روز حکایتی و قصه ای تازه برای مردم روایت می کند و کسی به خاطر نمی آورد که این داستان تکراری باشد. صدای خاص و گرم او در هنگام قرائت خطبه های امیرالمومنین (ع) چنان مخاطب را مجذوب خود می کرد که بیشتر شنوندگان به لبهای او چشم دوخته بودند و مبهوت و مسخر کلام آتشین این شیخ مزینان می شدند و لحظه ای نمی توانستند از او چشم بردارند.

شب های ماه مبارک رمضان به خصوص لیالی قدر و سوگواری مولای متقیان علی (ع) یکی از خاطره انگیزترین لحظه های احیاداری مردم مزینان در مسجد جامع است که شیخ محمود نوای بک یا الله اش در دهه ی پنجاه و شصت هوش و جان را از هر شنونده ای می ربود.

وسعت نظر به همراه رفتار عاری از تکبر او را همنشین متفکرینی همچون دکترعلی شریعتی و استاد محمد تقی شریعتی کرده بود .

 شیخ محمود که مقدمات را از پدر آموخت مدتی به مشهد مقدس هجرت کرد و نزد اساتید صاحب نام آن عصر به تکمیل علوم دینی خود پرداخت و پس از بازگشت به مزینان هیچ گاه بدون مطالعه  شبانه  بر منبر وعظ و خطابه ننشست و همیشه مطلب تازه ای را به مخاطبانش تقدیم می کرد.

اتاق کار این خطیب توانای مزینانی ؛ مزین به کتابخانه ای است از کتابهای قدیمی که قدمت آنها به اجدادش در سالهای دور باز می‌گردد و اکنون تماشاگه رازی شده برای کسانی که می خواهند شریعتی ها را بشناسند .

علی رغم سفارش پزشکان که به او توصیه کرده بودند تا از سخنرانی پرهیز کند وگرنه چند ماهی بیشتر زنده نخواهد بود این فرزند مزینان می گفت : نمی توانم درخواست پدران ومادران مزینانی را اجابت  نکنم.

سرانجام شیخ الاکبر حاج شیخ محمودشریعتی که در سال 1311 پا به این کره ی خاکی نهاد سال 1371 هجری شمسی  نیز رخ در نقاب خاک کشید و مزینان و مزینانی ها را داغدار رفتن خویش کرد .

شاهدان کویرمزینان ضمن گرامیداشت یاد این خطیب توانا امیدوار است فرزندان او نگذارند چراغ دانش اجداد بزرگوارشان  خاموش بماند و فرزندان خود را برای فراگیری علوم دینی راهی مدارس علمیه نمایند تا بازهم مزینان شاهد فروغ نام شیخی از شریعتی ها باشد.

زنده یاد شیخ محمود شریعتی در جوانی

حاج شیخ محمود شریعتی در کنار مفسر قرآن علامه محمدتقی شریعتی مزینانی

خطیب توانای مزینان در کنار فرزند پسرعمویش دکتر علی شریعتی ، دکتر احسان شریعتی 

خطیب توانای مزینان در کنار برادر همسرش مرحوم منصوری و فرزندش هادی شریعتی

مراسم تشییع واعظ شهیر مزینان زنده یاد حاج شیخ محمودشریعتی


به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan


  • علی مزینانی
۰۴
تیر
۹۵

حاج حسن فرزند غلامحسین ناطقی سال ١٣٠٠در دیار تاریخی و دارالعارفین مزینان به دنیا آمد و تحصیلاتش را تا مقطع دریافت تصدیق ششم ابتدایی در آن دوران ادامه داد اما علاقه ی وافرش به تعزیه خوانی و شرکت در مجالس عزاداری سرور و سالار شهیدان موجب شد تا از همان سال های نخست تحت تعلیم شیخ حسین ناطقی پسرعموی پدرش قرار بگیرد و این استاد بزرگ تعزیه و شاعر توانمند مزینانی که جزء اولین نگارنده های نسخه تعزیه در مزینان بود وقتی ذوق و شوق شاگردش را دید به تمرین نقش حر و پسرش با او پرداخت و این نوجوان خوش ذوق را مناسب ترین جایگزین برای خود می دانست و نقش پسر حر را به او سپرد.

حاج حسن که تا اواخر عمر استادش او را در تعزیه خوانی همراهی می کرد با درخواست شیخ حسین ؛ نقش حربن یزید ریاحی را برعهده گرفت و با آدابی خاص آن را ایفا می کرد.صحنه ی توبه ی حر و حضور او در خدمت امام حسین(ع) یکی از تأثیر گزارترین بخش نسخه ی حر در تعزیه مزینان است که حاج حسن با آدابی زیبا و بدون تملق و ریا آن را اجرا می کرد به طوری که وقتی به نزد امام برای توبه مشرف می شد،حس و حال او  دگرگون شده و با حالی زار و خلوص دل توبه می کرد و اشک ریزان و گریه کنان این قسمت نسخه را ارائه می کرد به گونه ای که حاضرین در عاشورای مزینان نیز با اشک و ناله با وی همراه می شدند .

عبدالحسین کارگری یکی از بازیگران و اساتید نمایش شهرستان سبزوارکه چندین بار برای شرکت در مراسم تعزیه خوانی روز عاشورا به مزینان سفرکرده معتقد است :« حاج حسن هنرمندی بی نظیر در اجرای نقش حر بود و به یقین او هنر نمایش را به خوبی می شناخت» وی همچنین از بداهه گویی این ذاکر اهلبیت(علیهم السلام) تعریف می کند و می گوید:« در قسمتی از نقش متوجه شدم که او در لحظه، شعری سرود و با هنرمندی خاصی اجرا کرد.»

این آداب و شیوه تعزیه خوانی حاج حسن ناطقی تا زمانی که نسخه را به فرزند خود محمدرضا واگذار کرد ادامه داشت .

حاج حسن ناطقی به خاطر علاقه مندی بیش از وصفش به حضرت اباعبداالله(ع) از روز سوم ماه محرم تا روز تاسوعا در تکیه حاجی خان یا همان تکیه بالا نقش های مختلفی را در تعزیه خوانی اجرا می کرد که می توان به زن مصیب،مسلم ابن عقیل و ... اشاره کرد.

یکی از معجزه هایی که در زمان ایفای نقش حر برای وی رخ داد این بود که« چند روز مانده به عاشورای حسینی ،این پیرغلام امام حسین (ع) سکته کرده و قادر به حرف زدن نبوده و تا صبح عاشورا از این ماجرا ناراحت و نگران مجلس بود ،در اولین لحظات صبح ؛ شیخ حسین ناطقی به او می گوید لباس پوشیده و سوار بر اسب شود ولی وی به دلیل مشکل حرف زدن امتناع می کند اما با اسرار استادش،لباس بر تن کرده و آماده سوار شدن بر اسب می شود و همان لحظه که پا در رکاب گذاشته از سیدالشهدا با یک یاحسین(ع) مدد می جوید و ارباب هم جواب این نوکر خود را می دهد و نطق وی گویا می گردد و طوری به خواندن نسخه می پردازد که باعث شگفتی همه مردم می شود .»

حاج حسن تا سال 1365 خود به تنهائی به خواندن نسخه حر در روز عاشورا مشغول بود و حدود نیم قرن تعزیه خوان عاشورای مزینان بود ولی از این سال به بعد کاری که شیخ حسین ناطقی برای وی انجام داد او نیز در حق فرزندش ایفا کرد و پسر خود محمد رضا ناطقی را تا مدتی در اجرای نقش حر همراهی می کرد و از سال ١٣٧١تا بدرود حیاتش که در سال ١٣٧٤اتفاق افتاد به نظاره هنرنمایی فرزندش در اجرای نقش حربن یزید ریاحی نشست و سرانجام در سن ٧٤سالگی در اثر سکته قلبی به دیار باقی شتافت تا از شفاعت مولا و مقتدایش امام حسین(ع) بهره مند شود.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۴
تیر
۹۵

این بازی سه نفری و یا در تعداد بیشتر و گروهی بازی می شود یک نفر به عنوان اوستا بر روی تخت می نشیند و اسمی را از بین این جمله به عنوان رمز انتخاب می کند و از بازی کنان به ترتیب می پرسد: گُو(گاو)،گِزَل، پُندیل، خِلَش، تخم مرغ ماهی ؟

اگر نفر بازی که سرش روی زانوی اوستا قرار دارد توانست رمز را بگوید مثلاً رمز اگر پندیل بود بگوید پندیل! نفر دوم باید چشم ببندد و او بر روی پشتش سوار می شود و چشم نفر بازنده را می گیرد و اوستا با انگشت مانند چشم پزشکی که علامت ها را نشان می دهد و بیمار به جهت آن علامت اشاره می کند نفر بازنده نیز باید سمت انگشت اوستا را که همزمان می گوید" اسولولو" و او هم باید آن را تکرار کند تشخیص دهد اگر جهت هردو درست به یک سمت بود برنده می شود و دومی باید کمر خم کند واو  روی پشتش سوار شود و همین کار ادامه دارد.

گاه اوستا چندین بار می گوید اوسولولو ؟ اما بازیکن جهت را تشخیص نمی دهد و خوش به حال نفر برنده می شود که همچنان بر پشت او سوار است...

 این بازی در دیگر مناطق خراسان  به خصوص سبزوار و سرخس و کرمانج ها نیز مرسوم بوده و بعضی به جای گزل از کلمه گذر استفاده می کنند.

معنی گُزل در بعضی لغت نامه ها قشنگ ذکر شده البته در مزینان گِزل می گوییم ...                                                                                                                                                               شما هم می توانید در خانه این بازی را با فرزندان و یا اقوام خود اجرا کنید و دقایقی را باهم شاد باشید.

  • علی مزینانی
۰۴
تیر
۹۵

سلام مادر/هنوز هم قصه های مهربانی تو شنیدنی است... تصویری از یک مادر مزینانی که هرچند نایی برای راه رفتن ندارد اما در کلبه ی پرمهرش گلستانی از محبت کاشته است(بانو عصمت محمدی مزینانی)

این مادر مزینانی ؛ که علی رغم کهولت سن و عدم توانایی راه رفتن باغچه ی خانه اش را پراز گل و گیاه و درختان میوه کرده است تا فرزندانش بوی مهربانی را از یاد نبرند.

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۱
تیر
۹۵

 بعد از بریدن تابلوی اصلی زادگاه دکتر علی شریعتی مزینانی که به همت و با نام فرمانداری سبزوار نصب شده بود و به همت پایانه مسافربری این شهرستان و به بهانه واهی از ورودی داورزن به مزینان جمع آوری شد؛ تابلوی راهنمای مزینان نیز توسط افراد معلوم الحال مخدوش شده و متأسفانه تصویر آن با نوشته های مختلف در فضای مجازی بازتاب منفی برای شهرستان داورزن برجای گذشته است.

جدای از هر گونه طرز تفکر که به نظر می رسد فقط برای آتش افروزی  در منطقه این کار سخیف انجام شده هنوز نه فرماندار محترم شهرستان داورزن و نه راهداری شهرستان سبزوار و نه دستگاه های امنیتی در منطقه اقدامی برای شناسایی این افراد و بازسازی تابلو صورت نگرفته است.

این جمله زینت بخش انتشار مطالب همراه تصویر شده است :«نبرد مخالفان و دوستداران دکتر علی شریعتی روی تابلوی کنار جاده سبزوار- مزینان!»

به جمع شاهدان کویردر تلگرام بپیوندید: https://telegram.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی