علی مزینانی عسکری :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی مزینانی عسکری» ثبت شده است

۰۸
مهر
۰۲

🌴سرو بلندقامت

جان جهان سرو بلند قامت زهرا... آغاز امامتت مبارک
ای شاه زمان، نورامید و جان طاها... آغاز امامتت مبارک

ما منتظران منتظر لطف توهستیم... گریار تو هستیم
ایمان به تو داریم پسر ام ابیها... آغاز امامتت مبارک

ای آنکه خدا خوانده تو را یوسف زهرا... در قامت مولا
بوستان ولایت شده با نام تو پیدا... آغاز امامتت مبارک

دنیا شده بی نور تو انگار جهنم... ای عشق مکرم
این دل شده با نام کریم تو مهیا... آغاز امامتت مبارک

سیمای تو آرامش دلهای غمین است... والله که چنین است
پس کی شود آن طلعت زیبای تو پیدا... آغاز امامتت مبارک

در وصف وصال تو شب و روزاسیرم... حتی که بمیرم
ای همنفس و همدم و هم همره گلها... آغاز امامتت مبارک

طوفان زده در دشت بلاییم همه ادوار... غم دار و گرفتار
منجیِ دو عالم تویی ای سرور و مولا... آغاز امامتت مبارک

دنیا شده یک پارچه دگر جنگ جهانی... پیدا و نهانی
این کلبه ی احزان بنما شاد و مصفا... آغاز اماتت مبارک
تو وارث بر حق علی و ذوالفقاری...آن نور هدایی
ای منتقم خون حسین کعبه ی دلها... آغاز امامتت مبارک

چشم حرم آل عبا مانده به راه است... درحسرت ماه است
تا داد یتیمان تو بگیری ز اعدا... آغاز امامتت مبارک

مولای کریمانی دراین عالم امکان... ای حضرت جانان
بنگر به مزینانی و هر عاشق شیدا... آغاز امامتت مبارک

🌹تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

  • علی مزینانی
۱۱
تیر
۰۲

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری


شب عروج فرزند شایسته کویرمزینان بچه های شاهدان دور حاج حسن محمدی مزینانی حلقه زده بودند تا خاطره ی به یاد ماندنی که از دکتر علی شریعتی مزینانی دارد را بیان کند . پیرمرد حس خوبی گرفته بود و با حرارت شروع کرد به تعریف خاطره  و گفت :
-قبل از شهادت دکتر شریعتی روزی او را در منزل مرحوم حاجی خان خزاعی دیدم و گفت : دوست دارم مقداری پول برای بچه ها و نیازمندان مزینان بفرستم.

 دوستان شاهدانی که آن دهه را درک کرده بودند هریک براین کمک های علی پسر مزینان صحه گذاشتند و یکی گفت :من در مهدکودک کفش دریافت کردم . یکی دیگر هم که گویی لباس پسرانه گیرش نیامده بود گفت : من هم یک روپوش گرفتم ولی وقتی رفتم خونه مادرم گفت دخترانه است.

حاج حسن ادامه داد: گفتم دکتر، تو که هرچی داری خرج نوشتن می کنی و حقوقی برات باقی نمی ماند . دکتر گفت : همین ماشینم رو می خوام بفروشم و پولش را بفرستم مزینان . فقط همسرم متوجه نشه...

حاج حسن بغض گلویش را گرفت و گفت : در این کار جدی شده بود اما عمرش کفاف نکرد و بعد از مدتی شهید شد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  

  • علی مزینانی
۰۱
تیر
۰۲

💠نان خشک و ماست محلی برای دکتر...

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✍️یکی از خصوصیات اخلاقی فرزند شایسته کویر مزینان دکتر علی شریعتی مزینانی نوع برخورد بی تکلف و ساده ی او با مردم و همراه با خوش خلقی و متانت بود . او هر موقع به مزینان مشرف می شد با همشهریانش هم کلام می شد و با آنها مزاح می کرد و در صورت پرسش با حوصله و تا جایی که امکان داشت با استفاده از گویش مزینانی جوابشان را می داد. برایش فرقی نمی کرد که فرد مقابلش خان است یا دهقان و کشاورز و بلکه به قشر مستضعف و محروم بیشتر احترام می گذاشت . دلش می تپید تا روزی در جمع هم ولایتی هایش باشد.

 در یکی از روزها دکتر به هیئت بنی هاشمی مزینانی های مقیم تهران می رود و مستقیم وارد آشپزخانه می شود و بعد از احوالپرسی گرم با تک تک خادمان با خنده می گوید : چیزی برای خوردن مانده ؟

دایی من حاج قربانعلی عسکری جواب می دهد که : یه خورده گوشت کوبیده هست بیارم دکتر؟

دکتر می گوید : نه ! نان خشک و ماست محلی دارید؟

عسکری : آره، اتفاقا  فلانی از مزینان قاتق خوبی آورده !

 دکتر با شنیدن قاتق و آماده شدن آن حسابی کیف می کند و  خودش نانهای خشک را با گوشت کوب خورد کرده و سپس با قاتق آب دوغ درست می کند و با اشتها نوش جان می کند. و باز مشابه همین خاطره در هیئت ابوالفضلی یا علی اکبری مزینان اتفاق می افتد که او با صفا و سادگی تمام می نشیند و با آشپزها غذا می خورد.

حاج حسین تاج مزینانی هم که در فصل های قبل خاطره ای از او را به قلم خانم کوشکی نقل کردیم از همین سادگی رفتار او می گوید:
 ...در بازار مغازه داشتم دکتر وقتی وارد مزینان می شد می آمد دنبال من، روز اول که می آمد مستقیم می‌‌ رفت دیدن مادرم، عذر خواهی می کرد که نتوانسته بیاید سر بزند. با این که من هفت یا هشت سال کوچکتر بودم، دکتر شریعتی دنبال من می فرستاد. وقتی می خواست حرکت کند، یادم است پنجاه تومان یا صد تومان یواشکی زیر چادرش می گذاشت و می گفت: اجازه مرخصی می دهید بروم.
گاهی اگر خلوت بود. می گفت: یک ماست جوش درست کن.

حاجیه خانم عفت منصوری همسر زنده یاد حاج شیخ محمود شریعتی و دختر عمه دکتر شریعتی هم نقل می کند: «دکتر خیلی خوش‌برخورد و شوخ‌طبع بود. رفتارش با یک بچه 10 ساله طوری بود که رویشان با او باز می‌شد. در خاطرم است وقتی به ملاقاتش در زندان رفتیم. با چشم بسته آوردنش و بعد چشمانش را باز کردند. من، برادرم، پوران خانم و بچه‌ها بودند. واقعاً منقلب شدم و ناخودآگاه شروع کردم به گریه کردن. دکتر من را که دید خندید و گفت دلت برای مزینان تنگ شده که گریه می‌کنی. و با شوخی‌هایش فضای آن‌جا را عوض کرد.
بسیار اهل صحبت و گفت‌وگو بود. یادم است یک روز با برادرم(زنده یاد حاج علی اصغر منصوری) رخت و لباس بستند که بروند حمام. رفتند و مدت طولانی گذشت و برنگشتند. مادرم نگران شد و از یکی همسایه‌هایمان خواست به دنبال آن‌ها برود. آن همسایه‌مان به در خزانه که می‌رسد دکتر و برادرم را صدا می‌زند. در همان‌لحظه صدای شلیک خنده آن‌ها بلند می‌شود و او می‌بیند دکتر و برادرم غرق صحبتند و هنوز بدنشان را هم خیس نکرده‌اند. گاهی با خودم که فکر می‌کنم، می‌گویم علی کی بود؟ چی بود؟ عجب دنیایی است. افسوس واقعاً.

  • علی مزینانی
۲۲
ارديبهشت
۰۲

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✍️«پهلوانان و فرهنگ پهلوانی از جمله نعمت های بزرگی است که خداوند به ما ایرانیان به سبب خُلق و خوی مان عطا نموده و با مایه ی  ولایت حضرت مولا امیرالمؤمنین تکمیل و تثبیت نمود.
پس در آستانهٔ ولادت سرور همهٔ مردان و قطب القطاب پهلوانان، حضرت امام علی امیر مؤمنان (ع) به رسم سپاس این لوح به حکم یاد بود تقدیم وجودتان می شود. باشد که همیشه در سایه سار خورشید تابان ولایت پایدار و سر بلند بمانید.»

این پیام که در لوحی سبز تنظیم شده با امضای «پهلوان رحیمی مدیر و مرشد ورزشخانه ذوالفقار اصفهان» به پهلوان محمد مزینانی در اسفند  1400 تقدیم شد مردی که همیشه با فروتنی لبخند را به دیگران هدیه می کند و همشهریانش او را با شهرت محمد شوروی می شناسند.

پهلوان محمد فرزند زنده یاد حاج حسین ابوالحسن در باره این لقب که همکلاسی های دوران مدرسه اش به او هدیه دادند می گوید: «من به جز ریاضی در دیگر دروس توفیق چندانی نداشتم و به خاطر اطلاعات تاریخی و سیاسی یکی از دبیران گفت این پسر در آینده سیاستمداری مثل سیاسیون شوروی می شود همین حرف موجب شد که دوستان دیگر مرا محمد شوروی صدا بزنند!»

این کشاورز زاده مزینانی که هفتم خرداد 1341 در مزینان متولد شد با اتمام تحصیلات دوره راهنمایی، در یک مغازه خیاطی تهران مشغول به کار می شود و از همین نقطه با ورزش پهلوانی و باستانی زورخانه ای آشنا شد:

-«وقتی در خیاطی کار می کردم ساعت 4 و 5 بعد از ظهر صدای ضرب از زورخانه ای که در همسایگی ما بود بلند می شد و خیلی علاقه مند بودم که بروم و یک بار از نزدیک آن را ببینم. هر وقت که کیسه های لباس را می بردم تا به مشتریان تحویل بدهم پیرمرد خوش چهره ای را می دیدم که دم در زورخانه نشسته و به تماشای او می ایستادم و غرق نورانیت وی می شدم و بعدها فهمیدم که او حاج قاسم جباری از پهلوانان این زورخانه است و مرا دعوت به باشگاه کرد.»

از این تاریخ یعنی سال 1356 پهلوان محمد  با قدم گذاشتن به داخل مقدس ترین مکان ورزشی دنیا که همه ی اهالی آن اعم از مرشد و پهلوانان به نام نامی امام علی(ع) اقتدا می کنند با ورزش زورخانه ای آشنا می شود:

-« وقتی وارد زورخانه شدم همه جا را غرق نور و معنویت می دیدم و تا دوسال فقط تماشاگر بودم تا اینکه به دعوت  استاد مرشد حاج جعفر توسلی از سال 58 در زورخانه نکوگر وارد گود شدم».

دوران سربازی این ورزشکار مزینانی فرا رسید و او پس از آموزش در پادگان آموزشی 04 بیرجند برای ادامه خدمت راهی تبریز شد و در پدافند هوایی خدمتش را به پایان رساند.

پهلوان محمد پس از سربازی به کار قبلی خود برگشت و در ساختمان پلاسکو در تولیدی لباس  مشغول به کار گردید اما هرگز از ورزش غافل نشد.

 ذوق و شوق این پهلوان بی ادعای مزینانی چندان می شود که دیگر هرجا نشانی از ورزش زورخانه ای است خود را به آن مکان می رساند و در نزد تمامی پهلوانان و مرشدان این ورزش شناخته می شود:

-«پس از حضور در زورخانه نکوگر تهران و مشق این ورزش در محضر استاد مرشد حاج جعفر توسلی تا کنون در زورخانه های بسیاری حضور داشته و از محضر اساتید و پهلوانان نامی بهره مند شدم که می توانم به چند مورد آن اشاره کنم؛ زورخانه ذوالفقار استاد سیدحسن نقیب زاده، خلیفه مرشدان کشوری استاد فرامرز نجفی تهرانی،  زورخانه شجاعت آسید حسن ناصری، زورخانه هنر کوچه غریبون بازار آهنگران، زورخانه نجات، زورخانه طلاچی حاج علی تک تک ، زورخانه پهلوان پور حاج علی نعیمی،  زورخانه پاسداران سلطنت آباد، زورخانه چیذر، زورخانه امیر کبیر مشهد،  زورخانه شهدای فرحزاد ،شیر خدا زورخانه اعدام، ورزش در کنار پهلوانانی چون  حاج مصطفی طوسی، جهان پهلوان علیرضا سلیمانی، حاج اسماعیل قربانی ،همچنین پهلوان نامی خراسان احمد وفادار، ابوالقاسم سخدری، حاج سیدحسن غراب، حاج مهدی چوبدار، حاج علیرضا شاعر زاده از بیرجند، قهرمانان چرخ تیز و چمنی علی برقی، حسن ریاحی ،سید مهران هاشمی، مسعود آیینه چی و...»

 

حافظه جالب و هوش و ذکاوت بالای پهلوان محمد مزینانی از شناخت پهلوانان و ورزشکاران کشور موجب می شود که در تمام زورخانه ها از وی به عنوان کتاب و کامپیوتر ورزش باستانی یاد کنند و با عنایت به پیشکسوتی او در این میدان مرشدان به افتخارش زنگ می نوازند.

 پهلوان محمد مزینانی(شوروی) اردیبهشت 1401به عنوان سرپرست تیم نوجوانان سبزوار در زورخانه جوانمردان ایران زمین دهکده المپیک حاضر شدکه حضور وی چندین بار در رسانه ملی به نمایش گذاشته شد.

و اما یکی از آرزوهای بزرگ این پهلوان نامی مزینان که اکنون در زادگاهش به کار کشاورزی مشغول است خدمت به فرزندان این دیار با تأسیس یک باشگاه ورزش زورخانه ای می باشد که با اندک هزینه ای از سوی مزینان دوستان دور از دسترس نیست...یاعلی

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۲۱
ارديبهشت
۰۲

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

 

✍️ آن چه ما را واداشت تا به طرح موضوع هنر و مزینان بپردازیم اجرای نمایشی بود که فروردین سال(98) پس از سی سال همراه با بعضی از چهره های نمایشی دهه ی شصت که اغلب در آن دوره در مقطع راهنمایی و دبیرستان تحصیل می کردند در هیئت حسینی مزینان به مناسبت روز جهانی تآتر و به همت مجمع روحانیون و طلاب مزینانی اجرا شد و مورد استقبال ویژه همشهریان قرار گرفت و می توان گفت به راستی تجدید خاطره ای بود که مردم مزینان آن خاطرات را به یاد داشتند و بنا بود در این نوشتار ما به معرفی همان گروه نمایشی بپردازیم اما با وسعتی که مزینان و مزینانی ها در این عرصه دارند تا کنون پانزده قسمت از هنر و هنرمندان این دیار نوشته ایم و به نظر می رسد بازهم ادامه ی آن به طول انجامد.

🌐در حقیقت دهه ی شصت را می توان سال بروز نبوغ و استعدادها و باورهای نوظهوری تحت عنوان فرهنگ و هنر دانست در این دهه که ایران درگیر جنگ نابرابری با دشمن تا دندان مسلح با حمایت شیاطین بزرگی همچون آمریکا بود گروه های متعدد فرهنگی اعم از دانش آموزی و دانشجویی و مسجدی و توده ی مردم بدون آن که حتی آموزشی را گذرانده  باشند به کار سرود و اجرای نمایش پرداختند که در حوزه ی تآتر از آن به عنوان تآتر یا نمایش مردم ستمدیده یاد می شود. اغلب این کارها با رویکرد کمدی بود که صدام و ایادی اش را به سخره می گرفتند بعضی نیز روی به درام و تراژدی می آوردند و با حرکت های احساسی سعی در گریه گرفتن از مردم داشتند.

🔆بی تردید هدف اغلب این هنرمندان تهییج و ترغیب و تشویق مردم برای همراهی در دفاع بود آن ها حتی در جبهه ها حضور می یافتند و برای حفظ روحیه ی رزمندگان به اجرای کار هنری خود می پرداختند.

آن چه مسلم است بعضی از همین هنروران که استعداد خود را در این راه دیدند به پرورش آن پرداخته و بعدها با تحصیل در دانشگاه ها و مؤسسات مربوطه سرآمدان این هنرها شدند.

🔹مزینان این کهن دیار علم و ادب نیز از این قاعده مستثنی نبود و جوانان و نوجوانان و حتی پیرمردانی همچون مرحوم کربلایی علی اصغر روس از شروع انقلاب اسلامی و حتی پیشتر از آن با کارهای هنری سرود، نقاشی، خطاطی و نمایش و فیلم پیشگامان هنر انقلابی در منطقه و کشور بودند.

💎کلید یا استارت اجرای این نمایش ها در مزینان از دهه ی چهل و پنجاه زده شد و اولین نمایش ها با کارگردانی و بازیگری زنده یاد حاج رمضانعلی عسکری مزینانی در چند نمایش خیابانی و صحنه ای و به تقلید از فیلم های کمدی آن زمان اجرا شد و حتی نامبرده مورد بازخواست ژاندارمری و تعقیب ساواک قرار گرفت که با واسطه گری بزرگان مزینان از این خطر جست.

🔆وی که از مداحان و تعزیه خوانان و رزمندگان و بسیجیان با سابقه مزینان به شمار می آمد متولد  دوم مهرماه سال 1331هجری شمسی در مزینان است و با تشویق برادران بزرگترش حاج قربانعلی و زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری به نوحه خوانی و اجرای تعزیه در مزینان پرداخت و چندین بار نقش حربن یزید ریاحی را در دهه ی دوم به تشویق و حمایت زنده یاد حاج حسن ناطقی اجرا کرد.

🔹عسکری تا کلاس پنجم ابتدایی در مزینان ادامه تحصیل داد و مدتی در درمانگاه مزینان و داورزن مشغول به کار شد و پس از آن راهی تهران گردید و به شغل میوه فروشی مشغول شد اما ذوق هنری اش همچنان جوششی در وجود او بر می انگیخت و چه قبل و یا بعد از انقلاب با کمک جوانان مزینانی نمایش هایی را در مزینان اجرا کرد.

🔹بیست ساله بود که همراه با اصغر کربلایی غلامرضا رمضان، محمد محمدی، خلیل محمدی، حیدری، جان محمدی(فرومدی) و یکی از شهروندان سویزی چندین نمایش با عنوان ؛ هالو، بیدادگاه، صمد به مدرسه می رود با نویسندگی معلم مدرسه مزینان آقای افتخارزاده اجرا کردند در یکی  از این نمایش ها که تلویحی به شاه و دربار تاخته بودند و در اجرای بعدی که رییس پاسگاه ژاندارمری و فرماندار منطقه حضور داشتند و با گزارش آن ها ساواک هم به تحقیق آمده بود سریع و فی البداهه متن را تغییر دادند و از خطر رستند...

✍️اغلب نمایش هایی که زنده یاد رمضانعلی عسکری  و گروه نمابشی او در قبل از انقلاب و در مقابل مدرسه راهنمایی مزینان اجرا کرد با تم قیام علیه خان و ارباب و دفاع از رعیت مظلومی بود که جور و ستم آن ها را می کشید.
💠 برادر بزرگ این هنرمند فقید؛ حاج قربانعلی عسکری نیز در همان تاریخ یعنی همزمان با اصلاحات ارضی شعری که مرحومین آقا غلامرضا صدیقی و حاج محمد جعفری سروده بودند را در مدرسه مزینان به صورت نمایشی خواند و از سوی مالکین و اربابان وقت مورد شماتت قرار گرفت.

🔹با شروع انقلاب، جوانان انقلابی مزینان با کولاژ تصاویر فرح و شاه و نصب آن در جلوی مسجد جامع که کانون تمامی اجتماعات و محافل بوده و هست سعی در راه اندازی راهپیمایی های  وسیعی کردند که ادامه ی آن به داورزن و سبزوار منجر شد و باز در پیشانی این حرکت مرحوم رمضانعلی عسکری قرار داشت.

🔹انعکاس تصاویر امام خمینی(ره) بر روی دیوار با برش نگاتیوهای پزشکی و با استفاده از اسپری های رنگ توسط جوانانی همچون غلامرضا شعبانی و شعارهای تهییج کننده ای مانند همه می گن مرگ بر شاه و توهم بگو مرگ برشاه توسط روحانی جوان شیخ علی تاج(مهدوی) و اشعار شیخ نقره و سخنرانی های انقلابی مرحوم عسکری همه با همین رویکرد هنری و فرهنگی در آن زمان شکل گرفت.

🔹با پیروزی انقلاب، هنر نمایشی و تجسمی در مزینان رو به افزایش گذاشت و چندین نمایش توسط جوانان مزینانی و با کارگردانی عسکری در مزینان اجرا شد که این عده چند روزی در مهد کودک مزینان جمع می شدند و با تعریف چند داستان و صحنه هایی که در تهران شاهد بوده اند و یا فیلم هایی که دیده بودند نمایشی از نقش شاه و ساواک و حتی کمونیست ها آماده می کردند و با طراحی ابزار موجود مانند میز و صندلی و تفنگ پلاستیکی و لباس های سربازی اشان آن را در مدرسه ی راهنمایی دکترعلی شریعتی (ستادفرماندهی پاسگاه انتظامی فعلی) به روی صحنه می بردند و مورد استقبال همگان قرار می گرفت. در این نمایش ها زنده یاد کربلایی علی اصغر روس که به لحاظ خدمت سربازی در کنار روس ها کلماتی از زبان آن ها را آموخته بود به همراه فرزندش شهید والامقام محمد مزینانی که از ذاکران و تعزیه خوانان آن زمان بود به همراه شهید سید حسین حسینی و احمد یوسفی و... به ایفای نقش پرداختند.

🔱 سال ۱۳۶۰ یکی از بزرگترین اتفاقات نمایشی مزینان در سبزوار رقم خورد و تآتر شیطان بزرگ با همین نگرش انقلابی که نقش آمریکا و گروه های معاند را در توطئه علیه ملت ایران بر ملا می کرد به روی صحنه رفت.

🌀اغلب هنرمندان کار کشته ی آن زمان سبزوار از این نمایش استقبال کردند و حتی مسئولان آموزش و پرورش و ارشاد اسلامی شهرستان خواستار ادامه ی کار عسکری با گروه های آن ها شدند ولی او که سکونتش در تهران بود و این درخواست را نپذیرفت و جالب تر آن که بسیاری از این مسئولین فکر می کردند وی فارغ التحصیل تآتر از دانشگاه های معتبر هنری است و وقتی شنیدند که تا کلاس ششم بیشتر درس نخوانده و هنرش تجربی است بسیار شگفت زده شدند.

🔹این نمایش را رمضانعلی عسکری و اصغرهمت آبادی که مدت ها فرماندهی بسیج مزینان را بر عهده داشت نوشتند و با کارگردانی عسکری و بازیگرانی مانند؛ حسن نوجوان، غلامحسین حاجی، شهید علی اکبر هاشمی، سیدقربان مزینانی، حسن احمدی، علی رضا هاشمی، علی مزینانی عسکری، حسین مزینانی علی حسنعلی در آن به ایفای نقش پرداختند . شهید والامقام حسین شهیدی معروف به حسین پاسدار نیز ابتدا با این گروه به تمرین پرداخت اما به دلیل اعزام به جبهه از ادامه ی همکاری بازماند. گروه اجرایی نمایش شیطان بزرگ با هماهنگی مدیر و معاونین مدرسه راهنمایی شریعتی آقایان دادرسی و فرشته نژاد و حسین پور که معلم پرورشی بودند به سبزوار اعزام شد.

🔆نمایش شیطان بزرگ مورد استقبال رسانه های آن زمان هم قرار گرفت و حتی کیهان  و امید انقلاب مطالبی با عنوان اولین نمایش روستایی کشور از آن یاد کردند.

👈خبر روزنامه کیهان در سال 1361 از هنر نمایشی دانش آموزان مزینانی: «دانش آموزان مدرسه راهنمایی تحصیلی روستای مزینان سبزوار با همکاری مربی پرورشی(حسین پور) و اولیاءمدرسه و آقای عسگری(رمضانعلی) زیرنظر امور تربیتی سبزوار نمایشنامه شیطان بزرگ را به مناسبت هفته بسیج از تاریخ هفتم آذر به مدت3 روز در سالن مجتمع رفاهی شهیدمحمد فاضل به روی صحنه آوردند که با استقبال بی نظیر دانش آموزان روبرو گردید.لازم به تذکر است که این اولین نمایشنامه ای است که در سطح روستا تنظیم شده و به نمایش گذاشته می شود.»....

✍️یکی از ویژگی های هنر نوجوانان و جوانان مزینانی در  نمایش شیطان بزرگ که تعجب بسیاری از هنرمندان صاحب نام سبزوار را برانگیخته بود خلاقیت در بداهه گویی آن ها بود و در این میان حسن نوجوان که از تعزیه خوانان دهه ی دوم محرم در مزینان است و نقش اصلی شیطان بزرگ را برعهده داشت شاخص تر و می توان گفت در هنگام اجرای نقش یک کارگردان حاضر در صحنه بود که با حرکات چشم و اشاره هایی که تماشاچیان متوجه آن نشوند بازیگران را هدایت می کرد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۰۵
فروردين
۰۲

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️گفتیم که مزینانی ها در بداهه گویی و خلاقیت نمایشی به ویژه طنز پردازی استاد هستند و این استعداد در نزد اغلب خانواده ها دیده می شود و اگر در جمع دوستانه ی آن ها قرار بگیری با الفاظ و یا کنایه های جالبی که به کار می برند و صدای قهقهه اشان پی به این طنازی خواهی برد.

🔹بازی های محلی و بومی دیار مزینان نیز بیشتر برپایه ی نمایش شکل گرفته و اگر به عمق داستان این بازی ها مانند اسولولو، هرنگ هرنگ، کلاه بردار، همچین همچین، قیم قیم بزی، کلوخ دپا، تپّو لبیک و... دقت شود همگی برآمده از نوعی اعتراض به فرهنگ و ظلمی است که خوانین و یا اربابان آن زمان و عمال حکومت به مردم داشته اند آن ها در حقیقت نمایشی از این جریان را در میان خود تکرار می کنند نه فقط یک بازی معمولی!

🔹راندن طاغی ها و یاغیان در هرنگ هرنگ، شلاق خوردن کشاورزان و کارگران در همچین همچین، زرنگی بعضی افراد در تپو لبیک همه نماد حرکتی است که در دوره های قبل و در این بازی ها نمود پیدا می کند.

🔹یکی دیگر از عناصر و شیوه های نمایشی که در این منطقه نیز رواج داشته رقص و آن هم از نوع محلی آن است مانند-چوب بازی خاص مردان و رقص واگفته بیشتر در بین زنها -که هردو نماد و سمبل شجاعت و جنگجویی مردمی است که به مقابله ی با سیاهی بر می خیزند برخی منشأ و مبدأ آن را محدود به قیام سربداران می کنند و بعضی نیز آن را نمایشی آیینی پیش از اسلام و دارای قدمتی چندین هزار ساله می دانند.

🔆رقص چوب در مزینان بیشتر در مجالس عروسی و به صورت دونفره و گاهی که شور بیشتر می یافت گروهی انجام می شد ولی در بعضی روستاها و شهرهای دیگر و خاصه اعراب با شمشیر به آن می پرداخته اند .

🔹و اما یکی دیگر از این رقص ها که به طور کامل آن را باید نمایشی دارای سناریوی خاص دانست اسب چوبی بود که تا اواسط دهه ی شصت توسط هنرمندان مزینانی اجرا می شد هنری که مرحوم عباس عبداله؛ سلمانی خوش بیان و خوش ذوق مزینانی آن را از زنده یاد حسین حاج قربان آموخته بود و در مجالس عروسی اجرا می کرد و بعدها عبدالحسین نیکوفر هم با او همراه شد و در مقابلش به رقص چوب می پرداخت.

🔹در این نمایش هنرمند اسب سوار با حرکاتی موزون به رقص می پردازد و بیشتر حرکات او پیکار با شمشیر است و در حقیقت مردم به ویژه کویریان که در معرض حملات دشمن به خصوص راهزنان قرار می گرفتند سعی می کردند با این نمایش مبارزه را به فرزندان خود بیاموزند و هنرمند این نمایش که سوار بر سازه ی چوبی بود و خود آن را کنترل می کرد با یورش به سمت داماد که با ساقدوشان خود تازه از حمام برگشته سعی می کند او را از پای در آورد و عروس را با خود ببرد اما همراهان با چوبی که نماد شمشیر است با او به مبارزه پرداخته و این اجازه را به آن اهریمن نمی دهند.

🔆 زنده یاد استاد عباس مزینانی فرزند عبداله که متولد ۱۳۱۳ در مزینان است و اغلب همشهریان ساکن و مهاجر او را می شناسند چون در تمامی مجالس شادی و سوگواری آن ها حضور داشت و تا چند سال پیش جوانان با راهنمایی و ساقدوشی او به حجله می رفتند و حتی در حمام وظیفه ی آرایش و لباس پوشیدن داماد را برعهده داشت با افسوسی که هنرش  دیگر به فراموشی سپرده شده است نقل می کرد: «بعد از مرحوم حسین حاج قربان من تنها فردی بودم که بازی را انجام می دادم و کسی دیگر در منطقه آن را بلد نبود.الآن هم اگر کسی بخواهد این راه را ادامه بدهد حاضرم در ساختن اسب کمکش کنم...»

🔺نقل است که کشتن داماد و دزدیدن عروس در زمان حمله ی مغول به ایران رواج داشته و این تقابل و مبارزه سمبل همان حرکت ناپسند است . اما روایت دیگر هم مربوط به قرن ها پیش و شاید هزاران سال قبل باشد که دزدان با حمله به خرمن محصولات گندم و جو سعی می کردند آن ها را غارت کنند و کشاورزان فردی و یا گروهی به مقابله با آن ها می پرداختند و دزدان را مغلوب و یا می تاراندند.‌‌

👈 حالا شما بگویید « جَنگ جنگه خُریس پیکَّه» یعنی چه ؟! ...

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۴
فروردين
۰۲

🌴تقدیر

عجب زچرخش زمانه و دست تقدیر
ز پیشانی نوشت من و هزار تقریر

گمان که خالق هستی مرا رفیق باشد
جدا نموده ز دیگران و کند تقصیر

نه صحبت مستانه و نه جام و نی ساقی
در این هوای بارانی که جان کند تغییر

دلم خوش است که پیر می فروش گوید
بخوان تو سوره ای و پس نما تفسیر

و یا نماز گزار و حمد حامد گوی
 در این دو رکعت مکن دگر تو شک کثیر

قبول درگه اوست این نماز بی منت
مرو به راه کج و مکن چنین تزویر

 بترس زچشم حسودان و خود حدیث مگو
که کرده حضرت منصور در غل و زنجیر

گرت به جان آمده حال در این سامان
برو به خلوت تنهایی و نما تدبیر

ز حاکمان مجوی ره سعادت خویش
غرور نکرده رحم بر صغیر و کبیر

صدای چهچه بلبلان خوش آوا
نه بهر تو باشد که مست مشک و عبیر

کجاست قصد نگاه و کجا تو ره پویی
 در این جهان که شاه رفت و ماند فقیر

جهان همه فانی و عمر کوتاه است
خلاصه دل مکن خوش مزینانی اسیر

🌹تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۲
فروردين
۰۲

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

 

💠کویر فقط مزینان

✍️کویر مزینان بخشی از ریگ خارتوران به شمار می رود که در محدوده 35 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 56 درجه و 35 دقیقه طول شرقی و با مساحت 1969 کیلومتر مربع در جنوب غربی شهرستان سبزوار و  7 کیلومتری شهرستان داورزن قرار دارد.

کویر مزینان گرچه در دل تاریخ این زمان گم شده و متأسفانه  از دید و دسترس مسئولین و مقامات دولتی و تورهای گردشگری استان و کشور دور مانده اما یکی از شاهکارهای هستی با بیابان های پوشیده از نمک، تپه های طلایی شن های روان و آسمان پر از ستاره است که در کمتر کویرهای ایران و جهان می توان چنین جاذبه ای را یافت که رد آن به سبزه و باغستان ختم شود!

انواع تپه های ماسه ای در اشکال متنوع و زیبا چون برخان، سیف، هرم های ماسه ای، تل های نباتی، چین و شکن ماسه ای، پیکان ماسه ای و … شگفتانه های این کهن دیار کویری است که چشم اندازی وهم انگیز و رؤیایی را برای هر بیننده ای فراهم می سازند.

کویر مزینان در حقیقت بخشی از هویت سربدارانی ها در غرب خراسان رضوی است اولین و بزرگترین قیام شیعی در ایران در این نقطه از جغرافیا اتفاق افتاده و دکترعلی شریعتی قبل از آنی که فامیلی اش در شناسنامه شریعتی باشد مزینانی است!  اینجا میقات الرضا (ع) و دروازه ورودی غرب استان خراسان رضوی است و در طول سال قریب به 30 میلیون نفر از کنار مزینان و شهر داورزن عبور می کنند و سهم مزینان از این پتانسیل صفر است و عجیب تر آنکه بعضی تورهای گردشگری در بی خبری محض از مناظر زیبا و شگفت انگیز چون بیابانهای پوشیده از نمک، تپه های طلایی، شنهای روان و آسمان پرستاره و بناهای تاریخی متعدد همانند کاروانسرای شاه عباسی و مسجد بلال و مسجد جامع و حدیره و راه ابریشم و پیر برات و یخدان ها و آب انبارها و حوض هاو برج های روسی و قلعه های امین آباد(رشید) و اسماعیل آباد و همت آباد و جنت آباد و خانه زادگاه شریعتی ها و تکایای قدیمی بالا و میان و تپه های بلقیس و... راه خود را از کمربندی مزینان به سوی رضاآباد کج می سازند و چهل کیلومتر را طی می کنند تا شبی را در غیاب شریعتی و کویرش به صبح برسانند.

بدون تعارف و  هرگونه قصد و غرضی می گوییم بر روی هرگونه نقشه در دوره های مختلف تاریخی که نگاه می کنی این نام مزینان است که ثبت شده نه شهرهای فعلی و بسیاری از سیاحان و گردشگران و شاهان و خسروان ساسانی و سلجوقی و زندیه و قاجاری که گذرشان به خراسان می افتاده ابتدا در مزینان جلوس می کردند تا گرد راه و خستگی را از تن بزدایند و بعد با کلی تعریف و تمجید از مهمان نوازی و غیرت و هنرمندی و فتوت مزینانی ها و بناهای به جا مانده از اسلافشان به راه خود ادامه می دادند و کویر در تمامی تاریخ تنها با نام مزینان ثبت شده و می درخشد نه جای دیگر...

روزگاری اینجا را مرزبانان می گفتند به خاطر مردمان غیور این سامان که مردانه در مقابل طاغیان و یاغیان و غارتگران ایستادند و زمانی نیز علمای بی شماری در دل آن پرورش می یافت و مزینان به همین خاطر زادگاه دانشمندان و اندیشمندان نام گرفت.

در اطراف این کویر سوت و کور و پیر می توان به راحتی تمدن های پارت و پارس و ماد را یافت و تاریخ پرشکوه آن با گذر  از تمامی دوره های تاریخی به هزار و دویست سال قبل از تولد مسیح بر می گردد و چه بسا این نام پاک اهورایی به زرتشت و یسنا پرستی راه می یابد که در آیین آن دین به سنتی بانام مزینان می رسیم و یکی دیگر از نام های باشکوه آن به فر ایزدی ختم می شود و مزدینان و مسینان می خوانندش...

کاروانسراهای مأمونی و انوشیروانی که دیگر جز افسوس ردی از آنها نیست تاریخ نانوشته و ناگفته ای را در دل خود مدفون کرده است و گویی صفویان بهتر می دانستند که برای مقابله با هر تهدیدی باید بناها را محکم ساخت و برای همین هنوز ربات آنها در مزینان قدیم که دویست سال پیش تمامی خانه ها را ویران کرد می درخشد.

خط ایثارگری مردم این دیار به عاشورا و کربلا پیوند می خورد و روز دهم محرم هر سال شکوه مراسم عاشورایی این دلدادگان کویری دل هر بیننده ای را مسخّر و دیده های آنها نیز مسحور رسم و آیین هایش می شود و نخل؛ این نماد اصلی قربانیان کربلا بزرگترین سنبل عاشورائیان مزینان در تمامی ایران حتی یزد با نمونه های مختلف آن  است و با همین نگاه ثبت فرهنگ ناملموس می باشد و این مسیر عاشورایی به بیش از هفتاد شهید و ده ها ایثارگر و صدها رزمنده در دوران دفاع مقدس رسیده است....

💠 لزوم تأسیس پایگاه کویر نوردی در مزینان

✍️حدود العالم من المغرب الی المشرق، تاریخ بیهق ابوالحسن بن زید بیهقی، صوره الارض ابن حوقل دمشقی و تیمور جهانگشا و علی اکبر دهخدا و صاحبان سفرنامه و مطلع الشمس ناصرالدین شاه قاجاری و صنیع‌الدوله و اعتمادالسلطنه و تاریخ لباب و ابن اثیرها و اجنبی هایی همچون گابریل و آدامز و جرج ناتانیل کرزن و... همه و همه از مزینان نوشته اند و در این عصر شاید بعضی از نمایندگان و سردمدارانی که نیازمند رأی بودند ما را به شهیدپروری و قهرمان پروری و شریعتی و... فریفتند و هربار بر سر سفره مان نشستند اما نمک را خوردند و نمکدان و برکت و سبزی سفره را به جای دیگر بردند و مزینان هر روز از آبادانی دور و دورتر شد و فرزندانش برای یافتن کسب و کاری راهی پایتخت و دیگر شهرها شدند در حالی که با همین پیشینه می توان بهترین منابع درآمدی و کارآفرینی را رقم زد.

 شب، سکوت، کویر و رصد ستارگانی که هرشب در کویر سرد و خاموشش بر زمین لبخند می زنند و راه های شیری آن، انسان را از این زمین خشک و لم یزرع به کعبه پیوند می دهد اهل علم به ویژه علما و دانشمندان نجوم و ستاره شناسی  معتقدند «کویر مزینان با شرایط ویژه کویری می تواند به یکی از پایگاه های نجوم در کشور تبدیل شود. از این ظرفیت می توان دو منظوره استفاده کرد هم برای گردشگری و جذب گردشگرانی که به کویر مزینان می آیند و هم برای کارهای علمی و دانشگاهی در عرصه فیزیک و نجوم. »

بعضی دیگر نیز معتقدند کویر مزینان  می تواند پایگاه پژوهشی در زمینه کویر باشد. حتی می توان نخستین اردوگاه دانش آموزی و دانشجویی کویر را در مزینان و در اطراف سبزوار اما با رویکرد کویرنوردی راه اندازی کرد.

در همین راستا با حضور زنده یاد پروفسور پرویز کردوانی کلنگ  پایگاه کویر نوردی کلاته مزینان در  آبان 1393 در کویر مزینان برزمین خورد ولی دیگر هیچ خبری از آن زمان تا کنون به گوش نمی رسد!
دانشگاه حکیم سبزواری هم با هماهنگی شورای اسلامی و دهیاری دوره گذشته بنا بود یک اردوگاه رسمی دانشجویی در مجموعه بوستان چشمه احداث نماید ولی جز خاطره چند عکس از تشریف فرمایی مسئولین این دانشگاه و مقامات ادارات و سازمان های مربوطه چیزی باقی نمانده است!

اگر فرماندار و میراث فرهنگی شهرستان و مقامات گردشگری استان  این کویر بکر و جاذبه های بی مانندش را برای گردشگران و طبیعت دوستان معرفی نمایند و در این مسیر شورای اسلامی و دهیاری اهتمام لازم را برای احیا و رونق بومگردی ها داشته باشند دوباره مزینان خروشان می شود و جمعیت فرسوده آن با بازگشت فرزندان بی پناهش خروشان می شود.

در حال حاضر دو اقامتگاه سنتی با عنوان نرگس به مدیریت خانواده مرحوم حاج عبدالحسین همت آبادی و به یاد دختر فرهیخته شان مرحومه نرگس همت آبادی که یکی از امیدان دنیای جغرافیا بود اما در عنفوان جوانی بر اثر یک سانحه در کمربندی غنی آباد پرپر شد و یلدا با مدیریت غلامرضا خلیلی مزینانی که دارای بنایی تاریخی از دوره های گذشته است در حال فعالیت می باشند و اقامتگاه سوم با نام ننه صفیه در حال آماده سازی است که به نظر می رسد با افزایش این بومگردی ها و امکانات بهتر میزبانی نظر گردشگران معطوف به این دیار شود و با رونق این صنعت چرخ کاسبی و منابع درآمدی نه تنها مزینانی ها که دیگر روستاهای اطراف نیز به حرکت در می آید. چرا که روستاهایی همانند بهمن آباد و سویز  و کاهک و غنی آباد و کلاته مزینان دارای بافتی قدیمی و اماکنی دیدنی هستند و آن طرف در شمال این کویر؛ ماسوله خراسان یعنی نهالدان با چشم اندازی زیبا قرار دارد و کمی جلوتر به قلعه ای می رسید با نام علی آباد که علاوه بر مزار و بقعه سلطان سیدعلی اکبر(ع)بافتی قدیمی و خانه هایی سنگی را مشاهده خواهید کرد که هوش از سر آدمی می برد و البته در میان تمامی فراموشی های تاریخی و معاصر گرد پیری بر این بناها نیز نشسته است کمی این ور تر با گذر از میان کوه ها به فرومد می رسید با چهره هایی همچون ابن یمین و شیخ حسن جوری و ابنیه منحصر به فرد تاریخی که شعر و ادب در آن جوشان است.

آن طرف تر روستاهای تاریخی چشام و باشتین هر یک با مسجد و قلعه ی سربدارانی، تاریخی از مذهب و غیرت را به رخ می کشند.
 
 اگر  گردشگری در این منطقه زنده شود دیگر محرومیت هم از بین خواهد رفت و اینها همه با تشکیل و تأسیس پایگاه کویرنوردی محقق خواهد شد تا نیازسنجی برای این منطقه صورت بگیرد و بتوان تورهای کویر نوردی و دوست داران این طبیعت زیبا را دعوت به حضور کرد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۰
اسفند
۰۱

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✍️ با وارد شدن قافله امام حسین (ع) و مردم سوگوار مزینان به میدان قتلگاه تعزیه شروع می شود و با دستور امام که رحل اقامت در زمین کربلا را صادر می کند و از خواهرش زینب (س) می خواهد که برای مصیبتی بزرگ آماده شود: (نغمه ی وصل خدا در گوش ماست زینبم آماده باش این زمین کرببلاست)، عزاداران میدان را خالی می کنند و پس از آن معین البکاء یا همان  کارگردان هنری  این نمایش آئینی ، میکروفون را به دست می گیرد و چند دقیقه ای صحبت می کند و تذکر لازم را به تعزیه خوان و میهمان و میزبان و دست اندرکاران می دهد سپس با ورود حر و لشکریانش تعزیه آغاز می شود .

 تا غروب عاشورا؛  تعزیه خوان ها  نقش حربن یزید ریاحی، حضرت ابوالفضل (ع)، علی اکبر(ع) ، قاسم(ع) ، شوذب و عابس ، وهب، درویش ، قیس ، عبدالله بن حسن و علی اصغر(ع)، وداع با اهل بیت(ع) و اگر وقت باشد همانند تابستان که روزهایش بلندتر است تعزیه ی فاطمه صغری (س) و عرب را اجرا می کنند.

مادحین اهل بیت علیهم السلام و حاملان پیکر قهرمانان کربلا(جوانان بنی هاشم)، مداحان که به طور معمول پیشکسوتان و پیرغلامان و یا ذاکران جوان مجالس مزینانی ها می باشند که از ابتدای شروع مراسم نخل گردانی و تعزیه تا پایان شب در مجلس حضور دارند و بعد از شهادت هر شهید با فراخوان امام حسین(ع) مجلس  به همراه جوانان و سنج زنان وارد میدان می شوند و پیکر را با نوحه خوانی از میدان خارج می کنند از جمله مداحان در این برنامه  می توان از حاج قربانعلی عسکری، کربلایی اصغر مزینانی، هادی روس نام برد . گروه سنج نیز که دو پیشکسوت آنها مرحومین کربلایی علی و محمد عابد(دستمراد) را در سال های اخیر از دست داده اند این مادحین را همراهی می کنند. مدتی است در زمان شهادت حضرت علی اکبر(ع) به همت بسیج مزینان گروهی از جوانان و نوجوانان با تصاویر شهدای والامقام مزینان وارد میدان می شوند و گرداگرد آن می چرخند و پیکر علی اکبر(ع) را همراه امام تا خیمه بدرقه می کنند.

 در غروب عاشورا واقعه ی شهادت حضرت علی اصغر(ع) یکی از صحنه های ماندگار این تعزیه است .حتی ایفاگر نقش ابن سعد که مرحوم حبیب حسین علی آن را اجرا می کرد و جایش را به فرزندانش سپرد؛گریه می کند و دستور تیر بر حلقوم این شیرخواره می دهد.

 پس از نمایش موفق سریال مختارنامه، نوای لالایی تیتراژ پایانی آن در هنگام شهادت علی اصغر (ع) پخش می شود و این نیز به خاطر آشنایی و تخصص اجرا کنندگان  این مراسم بزرگ است و در این لحظه شبیه خوان و فهرست گردان و زن و مرد و خرد و بزرگ تماشاگر همه گریه می کنند پس از آن موقع شهادت امام می رسد.

 لحظه پایانی مجلس همه بی تابند .مأموران انتظامات هر کار می کنند نمی توانند جلوی ورود مردم به میدان را بگیرند گاهی این مراسم ناتمام می ماند چون کفنی که بر تن امام است توسط بعضی از جوانها پاره می شود و هر تکه اش به تبرک به دست کسی می افتد و یا آنکه خیمه ها را آتش می زنند و پارچه نیم سوخته ی آن نیز به همان ترتیب به دست مردم می رسد.

 تعزیه تمام شده و یاران غنی آبادی که از صبح عاشورا همراه مزینانی ها به عزاداری سیدالشهدا(ع) پرداخته اند با بدرقه مردم مزینان و با خواندن  اشعار رفتید و خوش آمدید عزیزان…. راهی روستای خود می شوند.
مردم غنی آباد قرابت خاصی با مزینانی ها دارند آنها علاوه بر مراوده های عاطفی و دوستی هایی که از قدیم با هم داشته اند و حتی گروهی از سادات مزینانی در این روستا زندگی می کنند روز عاشورا پیوند خاصی با تعزیه و سوگواری مزینان دارند و به دعوت هیئت مزینانی ها که روز تاسوعا راهی غنی آباد می شوند و ضمن همراهی با عزاداران از آنها دعوت می کنند که در عاشورا همراهشان باشند و این همراهی به یک سنت خوب و ماندگار تبدیل شده از اولین ساعات صبحگاهی عاشورا در مزینان حاضر می شوند و با آمدن آنها و پیشوازی و استقبال رسمی هیئت ابوالفضلی مزینان مراسم عاشورا به طور رسمی آغاز می شود.

و باز نقل این خاطره لازم و ضروری است که یکی از بزرگان این روستا روایت می کند چهل یا پنجاه سال قبل باران شدیدی بارید و مردم مستأصل بودند که به مزینان بروند یا نه و با تصمیم و تدبیر بزرگان این برنامه عملی می شود و زن و مرد در همان سختی گل آلود شدن زمین حسین حسین گویان به سمت مزینان حرکت می کنند و چون به نزدیک مزینان می رسند کفش های خود را پشت کاریزها رها می کنند و با شور و حال خاصی به جمع عزاداران مزینانی می پیوندند.

 هنوز خستگی یک روز عزاداری از تن مردم بیرون نرفته شام غریبان در آخر شب برگزار می شود و تو گویی این مردم اصلا در عاشورا آرام و قرار ندارند و خستگی را شرمنده ی این همه احساس و ارادت نموده اند.

و این سوگواری چند سالی است با نمایش کاروان اسرا و خیمه سوزان به همت هیئات ائمه بقیع علیهم السلام و شاهزاده علی اصغر مزینان در روز یازدهم ادامه یافته و پس از آن در بیستم محرم یک بار دیگر تعزیه عاشورا این بار با گروهی دیگر از جوانان و پیشکسوتان که اغلب آنها مانند امام خوان و حضرت ابوالفضل(ع) و حضرت علی اکبر(ع) و شیرغران از خانواده محترم حاجی هستند، تکرار می شود. اما عاشورا و تعزیه برای مردم ولایتمدار مزینان تمام نشدنی است و اربعین و چهل هشتم باز مزینانی ها به تماشای تعزیه با اجرای هنرمندان این هنر آیینی می نشینند.

عکس؛ محسن مزینانی عسکری
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۷
اسفند
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️بی شک مزینان که نام بزرگش با علم، ادب و هنر پیوندی عمیق و دیرینه دارد در هنرهای نمایشی نیز پیشتاز است و برخی از فرزندان این دیار به هنرنمایی در این عرصه نیز پرداخته و آثار جاودانه ای از خود به یادگار گذاشته اند.

🔹بداهه گویی و خلاقیت در گفتار و حاضر جوابی و بذله گویی یکی دیگر از خصوصیت های مردم مزینان است که بازهم می توان آن را مربوط به هنری دانست که خاص همین منطقه است. حکایت های ناب و جذاب و اشعار بداهه و نغزی که از گذشتگان ما مانند شریعتی بزرگ(شیخ قربانعلی)، استاد و تعزیه خوان پیشکسوت حاج محمدجعفری مزینانی، شادروان محمد اله وردی، مرحوم حاج حسین ابوالحسن، زنده یاد شیخ حسین ناطقی و استاد ابوالقاسم (بابا قاسم)، مرحوم حسن زاده ، زنده یاد حاج علی گلستانی، زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری و دیگر آباء و اجداد خاندان مزینانی برجای مانده همگی روایتگر همین خلاقیت هنری مزینانی هاست . بسیاری از شریعتی دوستان که به شوق دیدن زادگاه او به مزینان سفر کرده اند بر این نکته اذعان دارند که توده ی همشهریان علی مانند خود او سخنور هستند و در پاسخ به پرسش های آنان درنگی ندارند و به راحتی با دیگران ارتباط برقرار می کنند.

🔹نجوای پیران زنده دل که به طلب روزی به دل صحرا می روند و لالایی مادران که به هنگام مُی دادن(تکان دادن) گهواره ی فرزندان زمزمه می کردند و بعضی از آن دلگویه ها همراه با اشعار پای تختی عروس و داماد و دلدادگی چوپانانی که بی هیچ استادی در نی می دمیدند و آهنگی خوش و دلنشین ترنم می کردند همه و همه را باید در هنرمندی این کویرنشینان سخت کوش و صریح اللهجه جستجو کرد.

🔹اگر هنر آیینی تعزیه و شبیه خوانی را یکی از گونه های نمایش بدانیم بازهم مزینانی ها در این هنر پیشتاز و سرشناس هستند به طوری که در هر مناسبت به ویژه شهادت ائمه ی هدا علیهم السلام و ایام محرم و صفر تعزیه های مختلفی در این دیار اجرا می شود.

🔹تعزیه در مزینان خاص یک خاندان و یا گروه نیست و اغلب مردم خود را سهیم در آن می دانند اما خاندان بزرگ صدیقی، شمشیری، محمدی، جعفری، ناطقی، حاجی، در طی دورانی که این آیین در مزینان برگزار شده بیشترین تعزیه خوان را داشته اند و باید علاوه براین خاندان، از خانواده های به نام دیگری که بر رونق آن به هر طریق چه با کارگردانی ، صوت و تدارکات نقش به سزایی دارند نام برد خاندان خواجوی( نسخه نویسی و کارگردانی )، خاندان فصیحی(کارگردانی)، شریفی (کارگردانی و نگهداری نسخ) ، حسن عباس (آماده سازی نخل و اسب و شتر)، دیمه (صوت و تدارکات)، زنده دل(صوت)، حسینعلی(تعزیه خوانی)، نیکدل(تدارکات و مسئولیت لشکر)، نجار(آماده سازی نخل و تعزیه خوانی)، عسکری، ملاحسن، مراد و تلمان، بشیری و ملایی، ولیعهد، فخاری، مندلی خان، صفار، شاکری، روس، حاج اکبر حاج حسین، رفیعی، نوجوان، استیمی، و...(تعزیه خوانی)، خزایی (نخل و تعزیه خوانی)، ، نوجوان، رضایی فر(تعزیه خوانی) خانه خودی و غلامی(آماده سازی نخل)، طالبی(آماده سازی نخل و تعزیه خوانی)، مهندس(صوت و تعزیه خوانی)  حسینی و توکلی و طاهری(تدارکات)، حجت اله(ساربانی)، نیکدل(تجهیزان و مدیریت لشکر)، اسدی(عماری دار)،  و...
 
🔆اگر بخواهیم این اسامی و عناوین را ادامه بدهیم خود چندین دفتر خواهد شد و چنان چه دقت کامل شود علاوه بر تعصب و اعتقاد آن ها به مکتب و مذهب خود این ذوق هنری است که تمامی اهالی را بر آن می دارد که در عاشورا و برپایی مراسم تعزیه مجدانه تلاش کنند و در این روز حتی اگر ساکن دیار غربت باشند خود را به زادگاهشان برسانند و نقش خویش را ایفا کنند. بدون اغراق باید گفت اغلب مزینانی ها اعم از زن و مرد شبیه خوان هستند و ابیاتی از نسخ را در سینه ی خود محفوظ دارند.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۳۰
بهمن
۰۱

🔹بهداشت و درمان و خدمات پزشکی

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️بهداری مزینان قبل از انقلاب در شمال مزینان تأسیس و از وجود پزشکان معروفی مانند دکتر مشرف، دکتر اصغری، دکتر نات، دکتر چودری و... بهره مند بود اما بعد از انقلاب با تأسیس مرکز بهداشت و پایه گذاری آن در ساختمان مدرسه علمیه و حضور سه بانوی مزینانی از خانواده جلیله سادات خدمات ویژه ای به اهالی به خصوص زنان ارائه می شود و اکنون نیز با وجود کادر زحمتکش ادامه دارد و واکسیناسیون نیز در این مرکز صورت می گیرد.

به مدد خاندان رفیعی بهداری سابق که قبل از آن و در ابتدای انقلاب یک بار بازسازی شده بود دوباره نوسازی و این ساختمان با عنوان مرکز بهداشتی و درمانی شهدای مزینان نام گذاری شد.

اما ساختمانی دیگر با واسطه گری حسین محمدی مزینان عضو شورای اسلامی دوره پنجم در وسط بازار مزینان و جنب مسجد و حسینیه امام حسن مجتبی علیه السلام با اهدایی خاندان تاجفرد بنا شده که هم اکنون مرکز بهداشت در آن قرار دارد.

ناگفته نماند در کوچه مدرسه علمیه هم ساختمانی برای مرکز بهداشت ساخته شد و تا مدت ها و قبل از انتقال به بازار از این ساختمان استفاده می شد.

اکنون به مدد خیرین علاوه بر امکانات دارویی آزمایشگاهی نیز در بهداری مزینان راه اندازی شده که دیگر نیاز به رفتن همشهریان به شهرها برای یک آزمایش اولیه نباشد.

و اما در حوزه دندان پزشکی باید گفت با حضور پزشکان متخصصی همچون برادران ضیایی؛ بخش دندان پزشکی نیز در دهه ی هفتاد در جوار بهداری مزینان شروع به فعالیت کرد که با مهاجرت این برادران به سبزوار مدتی این مرکز با تعطیلی مواجه شد اما بازهم با اهدایی خاندان رفیعی و حسینی بار دیگر تجهیزات مناسبی تهیه و در حال حاضر این قسمت با تمام محدودیت های کرونایی مشغول به خدمات دهی می باشد.

ذکر این نکته قابل ذکر است که تا مدتی پیش مزینان از داشتن یک دستگاه آمبولانس برخوردار بود که به مرور زمان و فرسودگی آن این وسیله هم گویا فروخته شد اما با توجه به بعد مسافت با داورزن و معین بودن مرکز بهداشت مزینان در روستاهای همجوار وجود یک دستگاه آمبولانس ضروری به نظر می رسد.

🔹مؤسسه ای برای مزینان

✍️با تأسیس مؤسسه خیریه حضرت نرجس خاتون(س) در مزینان آن هم به همت یک بانوی مزینانی به نام سرکار خانم فاطمه مزینانی گلستانی که پس از بازنشستگی برای خدمت به مردم زادگاهش راهی مزینان شد مجتمع رفاهی خدمات بهزیستی دکتر علی شریعتی پس از گرفتن مجوز و پروانه فعالیت در اردیبهشت 1389 آغاز به کار کرد.

🔆ذکر این نکته لازم و ضروری است که ساختمان مجتمع خدمات بهزیستی دکتر علی شریعتی مزینانی که قبلا بنام مهد کودک قدیم معروف بود با توجه به قدمت 50 ساله که به صورت مخروبه و متروکه در آمده بود سازندگان را بر آن داشت که یک بازسازی کامل شامل اتصالات (لوله های آب، برق، تعویض درب ها،بتونه کاری سقف و دیوارها، سفید کاری و از همه مهمتر جمع کردن کل پشت بام و مراحل بتن کاری و ایزوگام و همچنین گاز کشی ساختمان و چون این ساختمان در زمینی با متراژ 3_هکتار بالغ بر 30000 هزار متر بنا شده بود که به دلیل نداشتن دیوار دور محوطه مواجه با عدم امنیت و محل رفت و آمد احشام و وسایل نقلیه و غیره ... شده بود ، اقدام به دیوارکشی حدود 600 متر در 1,5متر با بلوک و سیمان شد.

🔆 پس از مشورت با معتمدین و بزرگان مزینان و مشاوران اداره بهزیستی استان بنا شد ساختمانی برای فعالیت های مستمر به مددجویان احداث و کلیه ی خدمات در یک بنای مستقل به عزیزان ارائه شود که بعد از اخذ مجوز پروانه فعالیت در زمینی به وسعت 1550 متر مربع و در چهار فاز این بنا احداث گردید که فاز اول و دوم آن تکمیل شد و بخش فیزیوتراپی و مرکز سالمندان به بهره برداری رسید و ده ها مددجو و سالمند و آحاد شهروندان مزینانی و روستاهای مجاور از خدمات آن بهره مند شده و می شوند و روند کار اتمام فازهای بعدی با پیشرفت هفتاد درصد نیز ادامه دارد.

🔹این مجتمع فعالیت خود را با شناسایی و تحت پوشش قرار دادن معلولان و نیازمندان 12 روستا شروع کرده ، معلولانی که در روستاهای محروم از حق و حقوق خود هیچ اطلاعی نداشتند با تشکیل پرونده از حقوق مستمری و خدمات غیره... بهره مند گردیده اند.

اول خرداد ۹۷ مرکز فیزیوتراپی بهزیستی مزینان خدمات و فعالیت خود را با همراهی فرزند دلسوز مزینان دکتر سیدمهدی مزینانی و دیگر خیرین نیکوکار به ویژه اهدای ست کامل فیزیوتراپی توسط خانواده زنده یاد سید علی طالعی مزینانی آغاز و در خدمت بیماران نیازمند منطقه قرار گرفت و پس از آن مرکز نگهداری سالمندان مزینان آماده پذیرش سالمند از کل منطقه شد.

🔹این مراکز که در ۲ فاز تکمیلی فعالیت دارند ؛ دارای یک سالن به مساحت ۴۰ متر مربع شامل مددکاری، پذیرش و امور حسابداری می باشند، یک اتاق به وسعت ۱۸ متر مربع ، یک باب آشپزخانه ۴۰ مترمربعی مجهز به لوازم مورد نیاز ،۸ عدد سرویس بهداشتی ایرانی و فرنگی ، روشویی ، حمام و۳ سالن به مساحت ۸۰ مترمربع مجهز به تخت، تلویزیون ، فرش شده برای نگهداری سالمندان و یک سالن انتظار با فضای ۱۰۰ مترمربعی با تجهیز ات کامل شامل مبلمان ؛ تلویزیون و... می باشند.

🔹از دیگر امکاناتی که می توان به آن اشاره کرد ؛یک اتاق جهت داروخانه و پرستاری که مجهز به کمد و قفسه های دارویی که داروهای لازم پیش بینی شده و در حال فعالیت است.

🔹همچنین یک سالن ۱۰۰متر مربعی وسیع مجهز به تجهیزات فیزیوتراپی و دیگر امکانات وابسته و یک باب اتاق ایزوله به مساحت ۲۰ مترمربع مجهز به امکانات پیش بینی شده نیز در این مرکز در نظر گرفته شده که مورد بهره برداری قرار گرفته است.

🔹علاوه بر دایر بودن مرکز توانبخشی و ارائه خدمات ؛ در حال حاضر یک سالن همایش با زیربنای ۲۴۰مترمربع با چشم انداز بسیار زیبا جهت برگزاری هرگونه مراسم مانند جشن ها ؛ همایش ها؛ سخنرانی ؛ و....آماده است .

💠در حال حاضر بخش فیزیوتراپی مؤسسه خیریّه حضرت نرجس خاتون (س) وابسته به مجتمع بهزیستی مزینان خدمات ارزنده ای تحت نظارت متخصصین کار آزموده همه روزه بجز ایام تعطیل به مراجعه کنندگان ارائه می دهد که عبارت است از:
📌خدمات درمانی فیزیوتراپی ؛
توانبخشی بیماری های مغز و اعصاب شامل ؛ سکته های مغزی و انواع آسیب اعصاب محیطی
📌توانبخشی بیماری های ارتوپدی
آسیب های ورزشی شامل؛ آرتروز کمر و گردن ، آسیب دیسک کمر و گردن
درد و محدودیت های حرکتی بعد از شکستگی و در رفتگی و عمل های جراحی

🔹در تمام این امور از ساخت تا به نتیجه رسیدن فازهای اول و دوم علاوه بر کمک دولت، خیرین نیکوکار مزینانی این پروژه را همراهی کرده و ده ها برنامه در حوزه های مختلف آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و سلامت با حضور مربیان و اساتید متخصص در این مرکز اجرا شده است و چندین سالمند عزیز در مرکز نگهداری سالمندان پدر و مادر زندگی خود را با مراقبت ویژه ادامه می دهند.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۴
بهمن
۰۱

صاحبان مصیبت را بیشتر غصه دار نکنید!

✍️مزینان در سال های اخیر به خصوص از ابتدای شروع کرونا همواره در سوگ عزیزان خود عزادار بوده و مردم مظلوم در این مدت هفته ای را بدون سوگواری پشت سر نگذاشته اند و مدام در رفت و آمد به سمت آرامستان بهشت علی علیه السلام و یا مجالس عزا در هیئات هستند.

اما آنچه در این مراسم و مجالس بیشتر به چشم می آید حضور مداحان آل الله است که به هر نحوی تلاش می کنند تا صدای صاحبان عزا را به گریه بلند کنند و جالب آن است که خودشان با آه و ناله هی تأکید می کنند:" من دوست ندارم مصیبت بخوانم و صدای شیون پدر و مادر مرحوم و یا مرحومه را بشنوم" اما باز بر چنین کاری اصرار می ورزند و هرچه اشعار سوزناک در حافظه دارند رو می کنند که فریاد مصیبت دیدگان را بشنوند.

قدر مسلم بر عزاداری و سوگواری اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تأکید فراوان شده اما حتی اکثر علما و برخی مراجع تقلید به ویژه در سال های اخیر که همین مداحان عزیز دهه های مختلف را سبز کردند مانند مسلمیه و محسنیه اعتراض خود را بیان داشتند و تأکید کردند که لازم نیست از دو ماه مانده به محرم حتی روزشمار بزنید که چند روز مانده به محرم ! این تقاضا از سوی علما نه عناد که از سر دلسوزی و روشن بینی است تا مردم به خصوص جوانان از چنین مجالسی فراری نشوند و به یقین افراط و تفریط در هرکاری موجب اذیت و آزار و سرخوردگی اطرافیان و حتی خود عامل می شود.

شاهدان کویر مزینان ضمن تقدیر و تشکر از تمامی مادحین عزیز و گرانقدر که همیشه در مجالس مزینانی ها چه در زادگاهشان و یا شهرهای مختلف یار و یاور عزاداران هستند امیدوار است تلاوت قرآن را که آرامش بخش و شفای قلوب همگان می باشد بیشتر در برنامه فیض دادن خود به خصوص در مراسم سوم و هفتم و چهلم و سال که در هیئات منعقد می شوند داشته باشند و وقتی می بینند یک پیشکسوت و یا همکار آنها تا جای ممکن از صاحبان مصیبت گریه گرفته است دیگر با اشعار و روضه خوانی جانسوز داغ این عزیزان را بیشتر نکنند.

🖌دعاگوی شما
علی مزینانی عسکری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

 

  • علی مزینانی
۲۶
دی
۰۱

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری
 

✍️مزینان، این سرزمین پر افتخار که در طول تاریخ چه قبل و یا بعد از اسلام همواره کانون توجه از نظر علمی و فرهنگی و سیاسی و موقعیت جغرافیایی بوده همیشه و در هر زمینه ای حرفی برای گفتن داشته و دارد.

در تاریخ معاصر می توان از چهره های ماندگار نامدارانی همچون علامه محمدتقی شریعتی و فرزند برومندش علی و نام آورانی در عرصه دفاع مقدس نام برد و بی تردید تنها روستایی است که در منطقه بیشترین رزمنده و ایثارگر و شهید را دارا می باشد.

این خطه ی ادب پرور در ورزش نیز چه به صورت فردی و یا جمعی درخشیده که اگر بیشتر به آن پرداخته شود و مسئولین بهای بیشتری به آن بدهند چه بسا در آینده ای نه چندان دور در سطوح کشوری و بین المللی نیز درخشان تر خواهد بود و چون مردم مزینان به ویژه نوجوانان و جوانان علاقه ی خاصی به این مقوله دارند شاهد هستیم که وقتی وزیر نفت دولت نهم برای دیدن زادگاه استاد و مرادش دکتر علی شریعتی مزینانی به این سرزمین سفر می کند اولین خواسته مردم از او یک باشگاه ورزشی است تا همگی حتی بانوان هم بتوانند از آن بهره مند شوند.

وقف و اختصاص زمین از سوی بازماندگان زنده یاد دکتر سیدمهدی مزینانی به ورزش نیز یکی دیگر از افتخاراتی است که از سوی این مردم فهیم صورت گرفته هرچند مدتی است که بلااستفاده رها شده و بیشترین حضور جوانان در همان باشگاه سرپوشیده می باشد و امیدواریم شورای اسلامی و دهیاری مزینان که بارها قول پیگیری برای احیای آن داده اند دست به کار شوند و اقدامی برای بهره برداری بیشتر انجام دهند.

اما با حضور جلال محمدی  جوان با استعداد مزینانی در مسابقات نچرال ارمنستان و تکرار قهرمانی های پیاپی جوانان در مسابقات محلی فوتسال این نوید را می دهد که ورزش در مزینان زنده است و مسئولین باید نگاه و توجه بیشتری به این دیار داشته باشند.

کشتی،ورزش باستانی زورخانه ای، تیراندازی، شنا، بازی های محلی، فوتبال، والیبال، تنیس روی میز، ورزش رزمی جودو و تکواندو، سوارکاری، ژیمناستیک، دو میدانی، طناب کشی، کبدی، کوهنوردی و... ورزش هایی بوده که قبل و بعد از انقلاب در مزینان رواج داشته و جناب آقای حسین محمدی مزینان(مداح) عضو خانه فرهنگ و تیم  والیبال در دهه ی شصت در پست های جداگانه به معرفی کامل ورزش در مزینان می پردازد و تقدیم مخاطبان گرامی خواهد شد.

در کمتر روستایی می توان سراغ گرفت که دارای یک باشگاه و سالن ورزشی مناسب باشد ولی بازهم مزینان با ورود مهندس نوذری به مزینان آن هم با عشق و ارادتی که به دکترعلی شریعتی مزینانی داشت؛ دارای یک سالن ورزشی سرپوشیده برای قشر جوان و خانواده ها شد که بازی های مختلف از جمله والیبال و فوتسال و تنیس روی میز در آن انجام می شود.

علاوه بر این با اهدایی خانواده مرحوم دکتر سیدمهدی حسینی، زمینی در غرب مزینان و در مسیر جاده بهمن آباد به فوتبال دوستان واگذار شد که تا قبل از افتتاح این سالن از رونق خاصی برخوردار بود و هم اکنون منتظر التفات و توجه بیشتر شورا و دهیاری است تا با پیگیری مناسب بازهم بتوان از آن استفاده کرد.

 ورزشگاه زنده یاد دکتر سیدمهدی حسینی مزینانی در زمینی به متراژ بیش از 24هزار متر مربع در ضلع غربی مزینان و در مسیر جاده بهمن آباد واقع شده که ورثه ی زنده یاد حاج میرزاحسن حسینی سال 1380 به یاد وی وقف سلامت جوانان مزینانی کردند و در دهه ی هشتاد مورد استفاده ی ورزش فوتبال دوستان مزینانی قرار داشت و به همت دلسوزانی همچون رضا اسدی مزینانی و همراهی مهندس کوشکی مدیرکل وقت اداره تربیت بدنی شهرستان سبزوار در سال 1386 جدول بندی و حصار کشی شد و مسابقات جالب توجهی در آن برگزار گردید .
همچنین در حال حاضر یک باشگاه بدنسازی خصوصی در شرق مزینان نیز فعالیت می کند که جوانان مزینانی بخشی از ساعت بیکاری خود را در آن می گذرانند.


تیم های ورزشی فوتبال و به خصوص والیبال مزینان پر رونق تر از گذشته در مسابقات مختلف روستا و شهرستان و استان حاضر و مورد تحسین مجامع ورزشی قرار گرفت.

در حال حاضر بخش سوارکاری و اسب گردشی به پیشنهاد شورای اسلامی در مزینان فعال و باشگاه و مزرعه پرورش اسب به همت یکی از جوانان مزینان با نام باشگاه ورزشی شهید محمد مزینانی تأسیس شده است.

بوستان
هرچند فضای این سرزمین خود سرشار از سلامت و هوای پاک است و صحرا و کویر دل انگیزش جان تازه به انسان می بخشد اما بعد از انقلاب و در یکی دو دهه ی اخیر چند فضای سبز و محل تفریح برای عموم مردم ساخته شده است که مهمترین آن بوستان چشمه در ابتدای قنات تاریخی یا به قول قدیمی ها سرآب مزینان است که با همت شورای اسلامی دوره ی چهارم و تداوم آن در دوره ی پنجم و با تخصیص و پشتکار دهیاری و همچنین دلسوزان مزینان احداث شد.
این مجموعه با سنگفرش شدن دو طرف جوی آب و وسایل ورزشی و همچنین روشنایی کامل تجهیز شده است که قرار گرفتن تندیس علی پسر مزینان بر زیبایی آن افزوده است.

دومین بوستانی که باز با اراده مردمی به ویژه مرحوم حاج اصغر قاضی به سرانجام رسید در امتداد جاده مزینان به داورزن و ضلع شرقی احداث شد که با درختانی در مسیر جاده مزینان در انتظار حمایت و توجه بیشتر دهیاری و شورای اسلامی است.
سومین بوستان نیز در جوار میدان عاشورا قرار دارد که با وسایل بازی و تفریحی برای کودکان و نوجوانان مجهز است.

البته ناگفته نماند بنا بود در سال گذشته بوستانی دیگر با عنوان سلامت در مقابل باشگاه ورزشی و ضلع غربی جاده احداث شود که گویا با اختلاف شورا و اوقاف داورزن به جایی نرسیده است. در همین رابطه صحبت های علی اکبر رضوانی پناه رئیس شورای اسلامی مزینان قابل تأمل است که هفدهم دی ماه سال 1399 در جمع نمازگزاران مسجدجامع مزینان عنوان کرد: طبق نامه نگاری ها و توافقاتی که سال ۱۳۹۵ بین شورای اسلامی مزینان و اداره اوقاف داورزن صورت گرفت بنا شد به منظور جلوگیری از قلع و قمع صدها اصله درخت بخشی از زمین ها به ایجاد بوستان سلامت اختصاص پیدا کند و حتی سال گذشته این زمین ها تسطیح گردید و تعدادی از خیرین اعلام آمادگی کردند که در این کار خیر شورا و دهیاری را همراهی نمایند اما متاسفانه بازهم خلف وعده شده و اکنون اوقاف این اراضی را به بخش خصوصی اجاره داده تا از این طریق درآمدی کسب کند.

چهارمین بوستان نیز در مقابل باشگاه ورزشی شریعتی و با عنوان معلم احداث شده و مجهز به لوازم ورزشی است.

و اما بانوان مزینانی هم پس از انقلاب در زمینه ورزش شروع به فعالیت کردند و در حال حاضر دختران و زنان سرزمین من از جمله خانم فهیمه مزینانی در تیراندازی با کمان،خانم ها مریم مزینانی و سعیده شهرآبادی  در کوهنوردی، سمیه مزینانی در جوجیتسو، خانم محدثه مزینانی نیکدل در  کونگ فوپرتوآ دارای مدال های خوشرنک ملی و بین المللی هستند.
در مزینان نیز تیم والیبال بانوان ضمن تمرین و مسابقه در سالن ورزشی شریعتی با حضور در مسابقات شهرستان و استان دارای مقام قهرمانی و نایب قهرمانی شده اند.
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۴
دی
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️اغلب شریعتی دوستان و علاقه مندان به راه و روش و منش او، این پسر مزینان را انسانی مبارز، منادی عرفان و آزادی و برابری و دشمن زر و زور و تزویر می دانند آنانی که فقط فرزند شایسته کویر را به نام شناخته اند و شاید به سالشمار زندگی او مراجعه کرده اند تنها خوانده باشند که دکتر علی شریعتی مزینانی استاد دانشگاه، جامعه شناس و تاریخ شناس بوده و در نهایت نویسنده ای که آثاری از خود برجای گذاشته است اما علی همه ی این ویژگی ها را دارد او در عمر کوتاهش چنان درخشیده که با گذشت چهل و اندی سال از عروج عرفانی اش پرفروغ  و درخشان است. و چه جملات نابی که از لابلای کتاب های او بیرون آمده و با پیامک و اکنون در فضای مجازی دست به دست می چرخد جالب تر آن که حتی برخی سخنانی که او نگفته و ننوشته اما به خاطر زیبایی اش و محتوای غنی آن منسوب به وی می شود!

🔆این خروس بی محل کویر که از سرزمین گوهر خیز مزینان برخاسته سرشار از توانایی و هنر است آری او هنرمندی توانا و چیره دست بوده که بسیاری از هنرمندان صاحب نام  مانند محمدعلی نجفی، رضا دانشور، رضا و داود کیانیان، داریوش ارجمند و... موفقیت خود را مرهون آشنایی با این پسر مزینان می دانند.

🔹شریعتی علاوه بر جامعه شناس بودن و نویسنده ای شهیر و ادیبی خوش سخن؛ هنرمندی خوش ذوق بوده که اشعار و سروده های زیبایی را از خود به یادگار گذاشته و در پژوهش و نقد هنر نیز صاحب نظر است. او علاوه بر شناخت اصول هنری دغدغه ی خاصی برای پرورش هنرمند متعهد دارد و در کتاب مسئولیت شیعه بودن و مقاله هنر خود مفصل به آن می پردازد.
🔆علی نمایشنامه نویس و کار گردان و منتقد بود نمایشنامه ی ظلم برپایه ی عدل نوشته ی خود اوست و نمایش ابوذر بر اساس کتاب او و سر به داران برپایه ی نظرات او شکل گرفت.
🔹رضا کیانیان بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون و تأتر نقل می کند که در مشهد و تهران شریعتی در زمان تمرین گروه به آن ها سر می زد و نظرات خود را اعلام می کرد و پس از اجرا، یکی از کسانی که به نقد نمایش می پرداخت خود او بود.
محمدعلی نجفی کارگردان توانای سینمای ایران که سریال سربداران از آثار ماندگار این هنرمند است می گوید: «بخش زیادی از نمایشنامه «سربه‌داران» را خود آقای شریعتی نوشت؛ البته در ابتدا من و فخرالدین انوار آن را نوشته بودیم اما بعد از اینکه دکتر شریعتی فُرم نمایشنامه را دید، گفت؛ «در این نمایشنامه فرم قوی‌تر از محتواست» بنابراین ۴۸ ساعت روی آن کار کرد و سپس نمایشنامه‌ای ایجاد شد که به لحاظ اجرا هم بسیار مدرن بود. در واقع بازیگران از بین تماشاچیان می‌آمدند و دکور آن مانند تعزیه که تماشاچیان در سه طرف صحنه نشسته بودند، شکل گرفته بود.»
 او از جسارت و شجاعت علی در این نمایش هم یاد می کند و اظهار می دارد: «یادم است آن نمایش بروشور تندی هم داشت که خود دکتر شریعتی نوشته بود و بعدها تحت عنوان «تشیع سرخ» به چاپ رسید. در آن آمده بود که «شیعه با "نَه" علی (ع) شروع می‌شود؛ نه به حکومت حاکم.»

🔆نوشته های علی و بیان او در هنگام سخنرانی تداعی بازیگر هنرمندی است که روایت گری و یا تک گویی می کند! بسیاری از آثارش چنان هنرمندانه نوشته شده که انگار نمایش نویسی قهار آن را نگاشته است؛ آری این چنین بود برادر که متن مستندی به همین نام شد، یک جلویش تا بی نهایت صفر، حسن و محبوبه، ابوذر، سیمای محمد(ص)، فاطمه فاطمه است و ...از جمله کتاب هایی است که با نثری روان و نمایشنامه گونه نوشته شده است... 

🔹یکی دیگر از هنرهای این هنرمند خوش ذوق استفاده تمثیلی از داستان ها و خاطراتی است که با آن مواجه شده و با طنزی خاصی بیشترین بهره برداری را از آن  دارد مانند داستان خروس و حکایت زنده یاد قوچعلی و شیخ حسین مزینانی

ده سال است که فریاد می زنم،با خشم فریاد می زنم که ای انسان امروز،هنر را نجات دهید!هنر تنها ابزار تزئین نیست؛تنها وسیلهء تفنّن نیست؛هنر یک رسالت بزرگ و عمیق دارد.هنر را نباید به دیوار اتاق خواب یا نشیمن مان بیاویزیم و لذّت ببریم.نه،هنر یک طوطی گویای اسرار است؛باید از او بیاموزیم.هنر،یک کبوتر قاصد است؛باید پیام هایش را،پیام های غیبی اش را بشنویم.هنر،یک مسیح نجات بخش است؛باید چشم به راهش باشیم،تا بیاید و ما را از این جهان «سامسارا»،از این گردونهء خفقان آور «کارما» نجات دهد؛دستمان را بگیرد،به«نیروانا» برساند.هنر می تواند چنین کند،هنر شایستهء چنین رسالتی است.

او معتقد است:

هنر،خواهر زیبای عرفان و حکمت است؛هنر،همسرِ بس دانِ خوب فهمِ توانای مذهب است.هنر را از چنگ بورژوازی تاجر پول پرست،از دام تبلیغات رادیو تلویزیونی،از منجلاب سرمایه داری سودجو و نسل عیّاش شهوت پرست خوش گذران سطحی رها کنید.هنر،همزاد مذهب و هم نژاد فلسفه است.هنر با مذهب،همدرد است؛هردو بیمار اضطراب و بیچارهء دغدغه اند.هردو غریب این عالمند.هردو بی تاب فرارند.

می خواهند بروند؛می خواهند به بهشت خویش،به رهائی خویش،به نیروانای خویش، به وحدت وجود خویش،به ماوراء این عالم پست راکد تیره دل خاکی،پرواز کنند؛رهایشان کنید.

این دو باهم زاده اند.عرفان،در دامن مذهب و فلسفه پرورده شده است،زاده شده است.از آن روز که این دو را از هم جدا کرده اند،مذهب راکد و منجمد شد و گرفتار آخوندها و اُمُّل ها؛و هنر رنجور و بیمار شد،دچار بورژوازی پست؛مردمی پوچ و پوک که مرد ماندن اند،نه مرد گریز؛مرد راحتند،نه مرد درد؛مردمی که هنر را جغجغهء دست بچّه ها می دانند،گل پرده می دانند؛تابلوی دورنمای «دیوار» می پندارند؛آن را رنگی چشمگیر و طرحی جذّاب می شناسند،تا بر روی گل و خاک و چوب و حلبی و هر جنس تقلّبی پست بکشند،و آن را بیارایند،چشم ها را بفریبند،کیف کنند!!

وای!اگر هنر را از دست بورژوا،از دست سرمایه دار می گرفتیم،و به دست بودا،به دست مسیح(ع)،به دست سقراط می دادیم،چه می شد؟هنر چه می شد؟فلسفه چه می شد؟مذهب چه می شد؟زندگی،رنگی و طعمی و بُعدی و معنائی دیگر داشت،آن چنان که امروز حتّی در خیال ما نیز نمی گنجد!افسوس!

مسعودکیمیایی:
من دکتر«علی شریعتی» را از کتاب‌ و سخنرانی‌هایش می‌شناختم و گاهی با هم در تماس بودیم. برای همین، دیدار من با «دکتر شریعتی» خیلی قبل‌تر از نمایش «قیصر» اتفاق افتاده بود. اما خیلی‌ها این ماجرا را نمی‌دانند. «دکتر شریعتی» را چندین‌بار دیده بودم، اما شب نمایش «قیصر» بود که از دور ایشان را دیدم و سلام‌ و‌علیکی کردیم. این‌که می‌گویند «کیمیایی» هیچ‌وقت «دکتر شریعتی» را ندیده و با او حرف نزده، حرف درستی نیست. یادم هست او «قیصر» و «گاو» را دیده بود و می‌گفت بین این‌دو، فیلم مورد نظر ما «قیصر» است. چون معتقد بود «قیصر» فیلم «نر» و «پرحرکتی»‌ از کار درآمده است. خیلی هم «قیصر» را دوست داشت و ابراز لطف می‌کرد، اما من هیچ‌وقت درباره این فیلم با او حرف نزدم؛ یعنی هیچ‌وقت فرصتش پیش نیامد. «شریعتی» درباره فیلم با «عباس شباویز» مفصل حرف زده بود و برای او از خوبی‌های فیلم گفته بود. آن‌‌وقت‌ها، «دکتر» دوستان و مریدانی در «حسینیه ارشاد» داشت که پای حرف‌های او می‌نشستند.من البته همیشه به «حسینیه ارشاد» نمی‌رفتم، اما «شریعتی» را می‌شناختم. از آن جمعی که در «حسینیه ارشاد» پای حرف‌های «دکتر شریعتی» می‌نشستند، آقایان «فخرالدین انوار» و «سید محمد بهشتی» و «محمدعلی نجفی» بعد‌ها همگی نخستین مدیران سینمایی بعد از انقلاب شدند. یادم می‌آید آن‌ها، در سال‌های اول دهه ۱۳۵۰، یک‌بار تئاتری را براساس فیلم «رضا موتوریِ» من آماده کردند و در «حسینیه ارشاد» روی صحنه بردند. البته پایان آن‌را تغییر داده بودند. یک‌روز «دکتر شریعتی» با من تماس گرفت و گفت «اجازه می‌دهی پایان فیلم را در این اجرایی که برای تئاتر می‌کنیم، تغییر بدهیم؟» آن‌ها می‌خواستند جایی را که «عباس‌قراضه» می‌آید، عوض کنند. به‌هرحال می‌خواستند آن را در «حسینیه ارشاد» اجرا کنند و به‌نظرشان باید تغییراتی در داستان می‌دادند.

من هم مخالفتی با کارشان نکردم. کارگردان آن نمایش به‌نظرم «فخرالدین انوار» بود و باقی، یا روی صحنه بازی می‌کردند، یا این‌که در پشت صحنه بودند. اما کلّاً می‌دانستم که دیدگاه‌های من و «شریعتی» با هم منطبق نیستند. برای همین هم بود که تماس‌های دائمی‌نداشتیم. هرازگاهی همدیگر را می‌دیدیم و حرف می‌زدیم. اگر چه این اتفاق در شب نمایش «قیصر» نیفتاد که او هم در سینما حاضر بود.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۰
دی
۰۱

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️کویر مزینان بخشی از ریگ خارتوران به شمار می رود که در محدوده 35 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 56 درجه و 35 دقیقه طول شرقی و با مساحت 1969 کیلومتر مربع در جنوب غربی شهرستان سبزوار و  7 کیلومتری شهرستان داورزن قرار دارد.

کویر مزینان گرچه در دل تاریخ این زمان گم شده و متأسفانه  از دید و دسترس مسئولین و مقامات دولتی و تورهای گردشگری استان و کشور دور مانده اما یکی از شاهکارهای هستی با بیابان های پوشیده از نمک، تپه های طلایی شن های روان و آسمان پر از ستاره است که در کمتر کویرهای ایران و جهان می توان چنین جاذبه ای را یافت که رد آن به سبزه و باغستان ختم شود!

انواع تپه های ماسه ای در اشکال متنوع و زیبا چون برخان، سیف، هرم های ماسه ای، تل های نباتی، چین و شکن ماسه ای، پیکان ماسه ای و … شگفتانه های این کهن دیار کویری است که چشم اندازی وهم انگیز و رؤیایی را برای هر بیننده ای فراهم می سازند.

کویر مزینان در حقیقت بخشی از هویت سربدارانی ها در غرب خراسان رضوی است اولین و بزرگترین قیام شیعی در ایران در این نقطه از جغرافیا اتفاق افتاده و دکترعلی شریعتی قبل از آنی که فامیلی اش در شناسنامه شریعتی باشد مزینانی است!  اینجا میقات الرضا (ع) و دروازه ورودی غرب استان خراسان رضوی است و در طول سال قریب به 30 میلیون نفر از کنار مزینان و شهر داورزن عبور می کنند و سهم مزینان از این پتانسیل صفر است و عجیب تر آنکه بعضی تورهای گردشگری در بی خبری محض از مناظر زیبا و شگفت انگیز چون بیابانهای پوشیده از نمک، تپه های طلایی، شنهای روان و آسمان پرستاره و بناهای تاریخی متعدد همانند کاروانسرای شاه عباسی و مسجد بلال و مسجد جامع و حدیره و راه ابریشم و پیر برات و یخدان ها و آب انبارها و حوض هاو برج های روسی و قلعه های امین آباد(رشید) و اسماعیل آباد و همت آباد و جنت آباد و خانه زادگاه شریعتی ها و تکایای قدیمی بالا و میان و تپه های بلقیس و... راه خود را از کمربندی مزینان به سوی رضاآباد کج می سازند و چهل کیلومتر را طی می کنند تا شبی را در غیاب شریعتی و کویرش به صبح برسانند.

بدون تعارف و  هرگونه قصد و غرضی می گوییم بر روی هرگونه نقشه در دوره های مختلف تاریخی که نگاه می کنی این نام مزینان است که ثبت شده نه شهرهای فعلی و بسیاری از سیاحان و گردشگران و شاهان و خسروان ساسانی و سلجوقی و زندیه و قاجاری که گذرشان به خراسان می افتاده ابتدا در مزینان جلوس می کردند تا گرد راه و خستگی را از تن بزدایند و بعد با کلی تعریف و تمجید از مهمان نوازی و غیرت و هنرمندی و فتوت مزینانی ها و بناهای به جا مانده از اسلافشان به راه خود ادامه می دادند و کویر در تمامی تاریخ تنها با نام مزینان ثبت شده و می درخشد نه جای دیگر...

روزگاری اینجا را مرزبانان می گفتند به خاطر مردمان غیور این سامان که مردانه در مقابل طاغیان و یاغیان و غارتگران ایستادند و زمانی نیز علمای بی شماری در دل آن پرورش می یافت و مزینان به همین خاطر زادگاه دانشمندان و اندیشمندان نام گرفت.

در اطراف این کویر سوت و کور و پیر می توان به راحتی تمدن های پارت و پارس و ماد را یافت و تاریخ پرشکوه آن با گذر  از تمامی دوره های تاریخی به هزار و دویست سال قبل از تولد مسیح بر می گردد و چه بسا این نام پاک اهورایی به زرتشت و یسنا پرستی راه می یابد که در آیین آن دین به سنتی بانام مزینان می رسیم و یکی دیگر از نام های باشکوه آن به فر ایزدی ختم می شود و مزدینان و مسینان می خوانندش...

کاروانسراهای مأمونی و انوشیروانی که دیگر جز افسوس ردی از آنها نیست تاریخ نانوشته و ناگفته ای را در دل خود مدفون کرده است و گویی صفویان بهتر می دانستند که برای مقابله با هر تهدیدی باید بناها را محکم ساخت و برای همین هنوز ربات آنها در مزینان قدیم که دویست سال پیش تمامی خانه ها را ویران کرد می درخشد.

خط ایثارگری مردم این دیار به عاشورا و کربلا پیوند می خورد و روز دهم محرم هر سال شکوه مراسم عاشورایی این دلدادگان کویری دل هر بیننده ای را مسخّر و دیده های آنها نیز مسحور رسم و آیین هایش می شود و نخل؛ این نماد اصلی قربانیان کربلا بزرگترین سنبل عاشورائیان مزینان در تمامی ایران حتی یزد با نمونه های مختلف آن  است و با همین نگاه ثبت فرهنگ ناملموس می باشد و این مسیر عاشورایی به بیش از هفتاد شهید و ده ها ایثارگر و صدها رزمنده در دوران دفاع مقدس رسیده است....

حدود العالم من المغرب الی المشرق، تاریخ بیهق ابوالحسن بن زید بیهقی، صوره الارض ابن حوقل دمشقی و تیمور جهانگشا و علی اکبر دهخدا و صاحبان سفرنامه و مطلع الشمس ناصرالدین شاه قاجاری و صنیع‌الدوله و اعتمادالسلطنه و تاریخ لباب و ابن اثیرها و اجنبی هایی همچون گابریل و آدامز و جرج ناتانیل کرزن و... همه و همه از مزینان نوشته اند و در این عصر شاید بعضی از نمایندگان و سردمدارانی که نیازمند رأی بودند ما را به شهیدپروری و قهرمان پروری و شریعتی و... فریفتند و هربار بر سر سفره مان نشستند اما نمک را خوردند و نمکدان و برکت و سبزی سفره را به جای دیگر بردند و مزینان هر روز از آبادانی دور و دورتر شد و فرزندانش برای یافتن کسب و کاری راهی پایتخت و دیگر شهرها شدند در حالی که با همین پیشینه می توان بهترین منابع درآمدی و کارآفرینی را رقم زد.

 شب، سکوت، کویر و رصد ستارگانی که هرشب در کویر سرد و خاموشش بر زمین لبخند می زنند و راه های شیری آن، انسان را از این زمین خشک و لم یزرع به کعبه پیوند می دهد اهل علم به ویژه علما و دانشمندان نجوم و ستاره شناسی  معتقدند «کویر مزینان با شرایط ویژه کویری می تواند به یکی از پایگاه های نجوم در کشور تبدیل شود. از این ظرفیت می توان دو منظوره استفاده کرد هم برای گردشگری و جذب گردشگرانی که به کویر مزینان می آیند و هم برای کارهای علمی و دانشگاهی در عرصه فیزیک و نجوم. »

بعضی دیگر نیز معتقدند کویر مزینان  می تواند پایگاه پژوهشی در زمینه کویر باشد. حتی می توان نخستین اردوگاه دانش آموزی و دانشجویی کویر را در مزینان و در اطراف سبزوار اما با رویکرد کویرنوردی راه اندازی کرد.

در همین راستا با حضور زنده یاد پروفسور پرویز کردوانی کلنگ  پایگاه کویر نوردی کلاته مزینان در  آبان 1393 در کویر مزینان برزمین خورد ولی دیگر هیچ خبری از آن زمان تا کنون به گوش نمی رسد!

دانشگاه حکیم سبزواری هم با هماهنگی شورای اسلامی و دهیاری دوره گذشته بنا بود یک اردوگاه رسمی دانشجویی در مجموعه بوستان چشمه احداث نماید ولی جز خاطره چند عکس از تشریف فرمایی مسئولین این دانشگاه و مقامات ادارات و سازمان های مربوطه چیزی باقی نمانده است!

اگر فرماندار و میراث فرهنگی شهرستان و مقامات گردشگری استان  این کویر بکر و جاذبه های بی مانندش را برای گردشگران و طبیعت دوستان معرفی نمایند و در این مسیر شورای اسلامی و دهیاری اهتمام لازم را برای احیا و رونق بومگردی ها داشته باشند دوباره مزینان خروشان می شود و جمعیت فرسوده آن با بازگشت فرزندان بی پناهش خروشان می شود.

در حال حاضر دو اقامتگاه سنتی با عنوان نرگس به مدیریت خانواده مرحوم حاج عبدالحسین همت آبادی و به یاد دختر فرهیخته شان مرحومه نرگس همت آبادی که یکی از امیدان دنیای جغرافیا بود اما در عنفوان جوانی بر اثر یک سانحه در کمربندی غنی آباد پرپر شد و یلدا با مدیریت غلامرضا خلیلی مزینانی که دارای بنایی تاریخی از دوره های گذشته است در حال فعالیت می باشند و اقامتگاه سوم با نام ننه صفیه در حال آماده سازی است که به نظر می رسد با افزایش این بومگردی ها و امکانات بهتر میزبانی نظر گردشگران معطوف به این دیار شود و با رونق این صنعت چرخ کاسبی و منابع درآمدی نه تنها مزینانی ها که دیگر روستاهای اطراف نیز به حرکت در می آید. چرا که روستاهایی همانند بهمن آباد و سویز  و کاهک و غنی آباد و کلاته مزینان دارای بافتی قدیمی و اماکنی دیدنی هستند و آن طرف در شمال این کویر؛ ماسوله خراسان یعنی نهالدان با چشم اندازی زیبا قرار دارد و کمی جلوتر به قلعه ای می رسید با نام علی آباد که علاوه بر مزار و بقعه سلطان سیدعلی اکبر(ع)بافتی قدیمی و خانه هایی سنگی را مشاهده خواهید کرد که هوش از سر آدمی می برد و البته در میان تمامی فراموشی های تاریخی و معاصر گرد پیری بر این بناها نیز نشسته است کمی این ور تر با گذر از میان کوه ها به فرومد می رسید با چهره هایی همچون ابن یمین و شیخ حسن جوری و ابنیه منحصر به فرد تاریخی که شعر و ادب در آن جوشان است.

آن طرف تر روستاهای تاریخی چشام و باشتین هر یک با مسجد و قلعه ی سربدارانی، تاریخی از مذهب و غیرت را به رخ می کشند.
 
 اگر  گردشگری در این منطقه زنده شود دیگر محرومیت هم از بین خواهد رفت و اینها همه با تشکیل و تأسیس پایگاه کویرنوردی محقق خواهد شد تا نیازسنجی برای این منطقه صورت بگیرد و بتوان تورهای کویر نوردی و دوست داران این طبیعت زیبا را دعوت به حضور کرد.

 

عکس؛ محسن مزینانی عسکری
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۵
دی
۰۱

​🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️در تاریخ هنر مزینان؛ بسی هنرمندان خوش نام و پر آوازه ای بوده اند که رخ در نقاب خاک کشیده و به دلیل نبودن فضایی همانند اینترنت و مجازی که این روزها به راحتی در دسترس عامه ی جامعه قرار میگیرد آثار آن ها از یاد رفته است اما اکنون که این بستر فراهم شده نام  و یاد آن ها زنده شده و حداقل ما به عنوان یک مزینانی می توانیم به آن ببالیم.

💎قطعه 88 بهشت زهرا (س)یعنی همان قطعه هنرمندان ، آرامگاه بزرگان هنر  و چهره های ماندگار و ادبیات و موسیقی ایران است و در بین این چهره های ماندگار جوانی از دیار ادب و هنر مزینان در این قطعه به خاک سپرده شده است تا با مرگ خویش و آرامیدن در این قسمت از دنیای هنر نام مزینان را در یادها زنده کند :

👈زنده یاد جعفر مزینانی
طراح فرش.نقاش.خوشنویس.نوازنده تار
طلوع :مردادماه1359
غروب:بهمن ماه1382

🌐زنده یاد جعفر مزینانی  فرزند عزت الله مزینانی و نوه ی محمد معمار در شهر تهران دیده به جهان گشود و به گواهی پدر از همان دوران طفولیت؛ ذوق هنری در وی پدیدار بود به طوری که در کلاس چهارم ابتدایی بعنوان نفر اول مسابقات نقاشی استان تهران در منطقه14 انتخاب شد.

🔹با اتمام دوران تحصیل متوسطه، جعفر مزینانی در سال1378 به عنوان دانشجو در رشته فرش،وارد دانشگاه شهید کریمی شد.

🔹وی رفته رفته  با حوزه هنری، انجمن خوشنویسان، انجمن هنرهای تجسمی، سازمان میراث فرهنگی ، ایرانگردی و جهانگردی و ارشاد اسلامی فعالیت خود را آغاز و با توان و لیاقتی که داشت پله های ترقی را یکی پس از دیگری به سرعت طی کرد و چندین بار آثار نقاشی و خوشنویسی او در تالار فخرالدین اسعد گرگانی به نمایش گذاشته شد.

🔹این هنرمند جوان مزینانی که به همراه خانواده به استان گلستان هجرت کرده در کنار درس و فعالیت های هنری و اجتماعی علاقمند به ورزش نیز بود و در این استان در رشته ی والیبال فعالیت می کرد.

🔹او  هرچند عمر کوتاهی داشت اما معتقد بود انسان همان گونه که به طول عمر توجه دارد باید به عرض زندگی هم توجه نماید و از لحظه لحظه زندگی  استفاده نماید و از خود آثار نیکی بر جا بگذارد.

🔆ادب، متانت، فروتنی،صداقت، پاکی و نجابت از شاخصه های اخلاقی او بود و تمام کسانی که جعفر مزینانی را دیده بودند  او را جوانی وارسته ،با اخلاق و قابل احترام و توصیف می دانند. نام نیکش همیشه ماندگار و روحش شاد.

🚩هنرمند شهید محمد مزینانی

یکی دیگر از هنرمندان مزینان نوجوان شهید محمد مزینانی است که در نقاشی با آنکه دوره خاصی ندیده بود یادگاری های بسیاری بر در و دیوار مزینان برجای گذاشته که با گذشت 36 سال از شهادتش همچنان مشهود است.

🌐محمد مزینانی فرزند رزمنده پیشکسوت زنده یاد قربان یکم شهریور  1350 ه.ش در خانه ای به دنیا آمد که در و دیوار آن نشان از رنج و زحمت و کار بود. پدرش را در مزینان به نام دایی قربان می شناسند چون او به کوچک و بزرگ، زن و مرد می گفت:دایی. شاید هیچ وقت کسی حتی هنگام تشییع جنازه پسرش چهره او را غمگین ندیده باشد.

🎨محمد در هنر خط و نقاشی از ذوق سرشاری برخوردار بود هنوز دوره تحصیلی ابتدایی را طی نکرده بود که به دعوت بسیج بر روی دیوارهای مزینان شروع یه خط ونقاشی کرد اگر کسی به مزینان وارد می شد باور نمی کرد که این هنرِ یک پسر ده دوازده ساله روستایی باشد.

🔆او در کنار تحصیل در کار کشاورزی به کمک پدر می شتافت و سپس به پایگاه بسیج محل می رفت و تا پاسی از شب در کنار دیگر بسیجیان به فراگیری فنون اولیه نظامی و یا شرکت در مراسم مذهبی می پرداخت.

🔹محمد پاییز سال 1365 برای اعزام به جبهه به سبزوار رفت و توانست به سختی در بسیج ثبت نام کند و به همراه خیل عظیمی از دوستان مزینانی اش در قالب سپاه محمد (ص) به جبهه های جنوب اعزام شود و عاقبت در 23 دی ماه 1365 در عملیات بزرگ کربلای پنج درحالی که هنوز پانزده سال از زندگی اش نگذشته بود به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
                                               
🚩سفارش شهید محمد مزینانی دایی قربان:
دوستان و عزیزانم؛ سعی کنید هیچ گاه زیربار ظلم و ستم سرخم نکنید و تسلیم خواسته های دشمن نشوید و حق و عدالت را همیشه سرمنشأ و الگوی زندگی خود قرار دهید.
 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۱۲
دی
۰۱

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

 

مدرسه
مزینان تا پیش از انقلاب دارای یک مدرسه ابتدایی و راهنمایی پسرانه بود که بعد از آن دانش آموزان یا ترک تحصیل می کردند و یا برای ادامه تحصیل راهی شهرهای دیگر مانند سبزوار می شدند اما با گسترش بنای مدرسه دوره های دبیرستان نیز ایجاد و محصلین در رشته ی علوم انسانی و فرهنگ و ادب و اقتصاد به ادامه تحصیل پرداختند که بسیاری از آنها با قبولی در دانشگاه در ادارات و سازمان های مختلف مشغول به کار شدند و در نتیجه با رفتن این نسل و نسل بعدی به دانشگاه و استخدام آنها در مشاغل دولتی و همچنین اشتغال بسیاری از جوانان در مشاغلی مانند سنگشوری و کابینت سازی و میوه فروشی و... نیروی کار از مزینان رفت و روند نزولی جمعیت مزینان آغاز شد.

این نکته را نیز نباید از یاد برد که زمینی از املاک مرحوم آل احمد در مقابل باشگاه فوتبال مزینان به احداث دانشسرا و دانشگاه اختصاص پیدا کرد و کلنگش هم توسط خود او زمین زده شد ولی در پس تمامی طرح های مانده و نیمه تمام آن نیز بر زمین ماند و اکنون اگر کسی می تواند ادعایی بکند با اداره اوقاف سرو کار دارد!
با گسترش ساختمان مدرسه پسرانه در مقطع راهنمایی، دختران نیز از این نعمت برخوردار شدند و مدتی بعد کلاس های آنها در این مقاطع به صورت مجزا تأسیس و تشکیل شد که اکنون دبیرستان شبانه روزی هجرت در بالای مزینان پذیرای دانش آموزان دختر از دیگر روستاهای شهرستان داورزن می باشد که این مدرسه هم در بعد از انقلاب و سالهای اخیر احداث شده است.

تمامی مدارس مزینان پس از انقلاب بازسازی و یا ساخته شد که در حال حاضر دبیرستان دکتر علی شریعتی مزینانی در اجاره ستاد انتظامی شهرستان قرار دارد و مدرسه راهنمایی شهدای مزینان در ضلع شمال غربی و جنب خوابگاه شبانه روزی در اختیار دانش آموزان است.

این نکته را هم باید اضافه کرد با توجه به افزایش چند برابری سیستم دانشگاهی تعداد پذیرفته شدگان در دانشگاه از مزینان هم چندین برابر شد و خیل عظیمی از جوانان به صف فرهنگیان پیوستند به طوری که در بعضی مقاطع اغلب مدیران و معاونان و معلمان از خود این نیروی پرتوان مزینانی تأمین می شد.

در دهه ی هفتاد با درخواست نوجوانان و جوانان مزینانی حوزه ی علمیه شریعتمدار به مدت کوتاهی با عنوان مدرسه صاحب الزمان(عج) مشغول به فعالیت شد و برخی از همین علاقه مندان راهی مشهد شدند و در حوزه های علمیه به ادامه دروس خود پرداختند.
فعالیت های فوق برنامه ای آموزش مانند هنرهای نمایشی و تجسمی و فرهنگی و تشکیل گروه های نمایشی و سرود نیز در دهه ی شصت و تا اوایل دهه ی نود تشکیل و اغلب برنامه ها حتی خارج از مزینان را تحت حمایت خود کرده بود. در این میان نقش بسیج و کانون های فرهنگی مانند زینبیه(س) با محوریت شخصیت های فرهنگی و روحانی برای نوجوانان به خوبی مشهود است.

مهد کودک و آمادگی و پیش دبستانی


پیش از انقلاب؛ نوگلان مزینانی در مهدکودک های موقتی مانند منزل خلیلی ها و مرحوم شاه رضا نیکدل روز خود را سپری می کردند اما بعد از پیروزی انقلاب مهدکودک به شمال مزینان انتقال پیدا کرد و به نام امیدان نبی(ص) فعالیت خود را در سال های اخیر ادامه داد که در حال حاضر این مهد و پیش دبستانی از اختیار بهزیستی مزینان خارج و به آموزش و پرورش سپرده شد و مدتی در جوار مدرسه شیخ قربانعلی شریعتی مزینانی مشغول به فعالیت بود و بعد از آن با مدیریت خانم سیدی به کوچه مدرسه علمیه و خانه بهداشت قدیمی با عنوان مهد و پیش دبستانی امیدان آینده مزینان منتقل شد.
نهضت سواد آموزی که پیش از این با عنوان اکابر شناخته می شد پس از پیروزی انقلاب به همت فرزندان مزینانی به ویژه آقا رحمت اله و برادر مرحومش عزت اله مزینانی برای مردان و مرحومه طاهره رمضانعلی ملامهدی برای بانوان از رونق خاصی برخوردار شد و بسیاری از پدران و مادرانی که طعم تحصیل را در مدارس نچشیده بودند و البته برخی از آنها به قول خودشان سواد قرآنی داشتند و در مکاتب قبل از انقلاب آموخته بودند دارای سواد خواندن و نوشتن شدند.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۱۰
دی
۰۱

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✍️عاشورای مزینان جدای از بحث عزاداری و تعزیه خوانی  یک آئین به یادگار مانده از اسلاف و گذشتگان ما مزینانی هاست که اگر بگوییم از اولین های اجرای این آئین در ایران است گزاف نگفته ایم چرا که نسخ به جا مانده از پیشینیان و خاطرات پدران ما از نوع تعزیه خوانی هنرمندان این رشته در مزینان خود گواه این ادعاست نسخه هایی که سینه به سینه و نسل به نسل گشته تا امروز فرزندان آنان راه پدران خود را به خوبی ادامه دهند و شاید بیش از شش قرن است که این نسخه ها یعنی از زمانی که ابن‌حسم قهستانی خوسفی که  در سال 830 خاوران نامه را سرود و یاروضة‌الشهداء نوشته کمال واعظ کاشفی سبزواری (متوفی 910) به عنوان نسخه های اولیه تعزیه خوانی  که توسط مداحان و ذاکران آل الله علیهم السلام و مقتل خوانی و در روضه خوانی از آن استفاده می کردند و می نمایند به مزینان نیز رسیده است و در تعزیه ی این دیار تاریخی نمود پیدا کرده و از دوران حکومت صفوی که زمان تحول و شکل گیری  مراسم شبیه خوانی در ایران به طور رسمی می باشد و در دوران قاجار که چند نفر از زنان دربار قاجاری به مزینان پناهنده می شوند تعزیه روز عاشورا هم رسمیت پیدا کرده و همچنان ادامه دارد.

🔹تاریخ اصلی تعزیه خوانی در سوگ شهادت امام حسین (ع) را بعضی از محققین به دوران دیلمیان پیوند می دهند ولی اغلب این محققین و تعزیه پژوهان سبک و سیاق عزاداری هماهنگ را از دوران آل بویه در قرن چهارم هجری ذکر می کنند که معزالدوله از حکام آل بویه  دستور می دهد از اول تا دهم محرم را در بغداد تعطیل کنند و به عزاداری مشغول شوند. دسته های سینه زنی و زنجیر زنی در بغداد و کم کم در شهرهای دیگر شکل می گیرد. در مراحل بعدی حول تعزیه آوازهای دسته جمعی کم شده و واقعه خوانها به تنهایی اشعار را برای مردم می خواندند و سنج و طبل آنها را همراهی می کرد. در مرحله بعدی آوازهای دسته جمعی کمتر شد و نشانه‌ها بیشتر‌ و یکی دو واقعه خوان نیز به آنان اضافه شدند‌که واقعه را برای تماشاگران نقل کرده و سنج و طبل و نوحه آن‌ها را همراهی می‌کرده است‌. چندی بعد به جای نقالان‌، شبیه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند که با شبیه‌سازی و نشانه‌های نزدیک به واقعیت می‌آمدند و مصائب خود را شرح می‌دادند. مرحله بعد گفت‌و‌شنید شبیه‌ها بود با هم و بعد پیدایش بازیگران‌.اما آنچه مسلم است اوج تکامل تعزیه در دوره ناصرالدین‌شاه (1264- 1313) بود. چرا که به تعزیه علاقه فراوانی داشت و ساخت تکیه دولت موجب شکوفایی این مراسم می شود و تعزیه خوانان دولتی ! زیر نظر معین البکاء به تعزیه خوانی می پرداختند...

🔹تمامی این برنامه ها نه تنها در مزینان  به فراموشی سپرده نشده بلکه پویاتر و جدی تر برگزار می شود. برگزاری مراسم عزاداری  سینه زنی و زنجیرزنی در چهار هیئت(حسینی، ابوالفضلی،علی اکبری و علی اصغری)  و بیش از 10 تکیه از اولین شب محرم ، حرکت دسته های عزاداری سینه زنی و زنجیر زنی از شب ششم در بازار مزینان با نواختن طبل و سنج های متعدد، اجرای مراسم شبیه خوانی از روز اول محرم تا روز عاشورا، مراسم دسته جمعی سینه زنی موزون با عنوان سینه ی دوره، قمه زنی در سالهای قبل، برداشتن کُتَل و عِماری و عَلَم و نعش در روز عاشورا که تداعی اجرای مراسم سوگ سیاوش در دوره ی قبل از اسلام و پس از شهادت امام شهیدان است به همراه آئین نخل گردانی نشان از تاریخی بودن آئین سوگواری در مزینان است و گاه با افزوده شدن مراسمی دیگر  مانند مراسم روز یازدهم و حرکت کاروان اسرای کربلا که یاد آور شبیه خوانی در قرن چهارم می باشد که در ابتدا  نعش هایی را به عنوان شهدای کربلا شبیه سازی می کردند و تعزیه خوانان بدون دیالوگ و تنها به نقل خوانی اکتفا می کردند در روز یازدهم نیز جمعی از جوانان  مزینانی با همراهی هنرمندان تعزیه خوان به بازسازی این واقعه بدون دیالوگ و تنها با مداحی و روایت گری یکی از مداحان می پردازند...

✍️هرچند نمود اصلی تعزیه در مزینان محرم است اما در ایام شهادت بعضی از ائمه علیهم السلام مانند امام رضا(ع)و امام علی (ع) و امام حسن (ع) مجلس شبیه خوانی در این دیار تاریخی برگزار می شود و مدتی است به همت هنرمندان مزینانی زمان حضور امام هشتم در مزینان و سرزمین مرو به صورت یک مراسم شبیه سازی می شود.

قصد ما در این نوشته ؛ تاریخ نگاری و یا تعریف و تمجید از این مراسم نیست اما برای آشنایی ذهن مخاطبان گرامی غیر مزینانی مجبوریم به این نکات اشاره کنیم تا اگر روزی خواستند به تماشای یک مجلس خوب شبیه خوانی بروند بدانند مزینان و مزینانی با آغوش باز از آن ها استقبال می کنند و هر مزینانی خود را خادم زائر شایسته ی امام شهیدش می داند و او با فراغ بال می تواند گوشه هایی از مصائب اهل بیت علیهم السلام را به تماشا بنشیند و با ریختن اشکی بر این مصیبت خاطر خود را تسلی دهد چرا که معنای اصلی تعزیه  یا تعزیت همان تسلی دادن خاطر است.

گفتیم که تعزیه خوانی مزینان تنها یک مجلس صرف شبیه خوانی نیست و از آن به عنوان یک مراسم آئینی یاد کردیم آئینی که از ابتدای محرم آغاز می شود و در روز عاشورا به اوج خود می رسد. این مراسم ماندگار حتی در دوره ی رضا خان میرپنج  که سعی می کرد به بهانه های مختلف آن را خاموش کند با شکوه خاص برگزار می شد .

سرهای به یغما رفته ای که در تعزیه ی روز اربعین به نماد سرهای شهدای کربلا بر نیزه می گردید و یا در دربار یزید نشان داده می شد و نخل چوبی که اکنون در قالب آهنی  است بر دوش صدها عاشق دلباخته حمل می شود نشان از همان دوران است که هیچ قدرتی حتی جریانات جوّی و آب و هوایی نتوانسته جلوی برگزاری تعزیه ی روز عاشورا را در مزینان بگیرد.

نقل است که یکی از فرماندهان شاهنشاهی در عاشورا مأمور می شود تا جلوی تعزیه خوانی و عزاداری مزینانی ها را بگیرد اما وقتی خود این مجلس را مشاهده می کند کلاه از سر برمی دارد و پای برهنه به دنبال نخل می دود و حتی به سمت قمه زنان می رود و قمه را از دست یکی از آنها می گیرد و چند ضربه به سرش می زند...

ذکر این خاطره خالی از لطف نیست که چند سال پیش باران از روز تاسوعا شروع به باریدن کرد و همه براین باور بودند که یا تعزیه برگزار نشود- مانند بعضی از روستاها که روز بعد به شبیه خوانی پرداختند- و یا اینکه حداقل نخل را بر دوش نگیرند چون گل و لای مسیر مزینان تا مزار امام زادگان بهمن آباد را فرا گرفته بود و عزاداران باید از میان این راه پرخطر عبور کنند . صبح زود زنده یاد حاج حسین مزینانی مسئول نخل  در جلوی درب یخدان- محل نگهداری نخل عاشورای مزینان - ایستاده بود و گفت : اجازه نمی دهم نخل را بردارید چون ممکن است سقوط کند و کسی آسیب ببیند . اما مگر می توانست حریف مردان کویربشود  کسانی که تمام وجودشان آن روز حسین (ع) بود  و او خود از شب گذشته با آنکه وضعیت جوی را دیده بود با فرزندان و بستگان و دوستانش ساعت ها به آماده سازی آن پرداخته بود. حاملان نخل بی اعتنا به فریادهای خیرخواهانه عمو حسین ، حسین گویان به داخل یخدان هجوم آورده و نخل را  بر دوش گرفتند و عجیب تر از آن فریاد ؛ یاحسین یاحسین زنها بود که زینب وار در پشت سر آنها قرار گرفتند و این نماد کعبه یا کجاوه و خیمه گاه را تا مزار همراهی کردند و هرگاه نخل در معرض سقوط از روی دوش فرزندان مزینانی قرار می گرفت فریادها و استغاثه ی این بانوان که با تمام توان "حسین" را به استمداد می طلبیدند نیروی دیگری به آنان می بخشید . موج افتادن و برجا ماندن کفش ها در گل و بی خیال که پا برهنه باید راه پر از خار و سنگ و گل را بپیمایند تصویری فراموش نشدنی بر جای گذاشت که همین واقعه توسط هنرمند توانا آقا سیدرضا مهری که هرسال به شکار لحظه ای ناب در عاشورای مزینان حاضر می شود توانست جایزه ی اول جشنواره ای را از آن خود بکند..

سال 1399و 1400تنها سالهایی بوده که ویروس منحوس کرونا داغی سخت بر دل مردم این دیار باقی گذاشت و علی رغم اصرار جوانان و بسیاری از شیفتگان مکتب حسینی اما بنا به تأکید و توصیه متولیان سلامت و بزرگان مزینان مراسم تعزیه خوانی تعطیل و به جای آن در میدان عاشورا گردهم آمدند و با رعایت شیوه نامه های بهداشتی دقایقی به عزاداری پرداختند. این قصه ی پر غصه همچنان ادامه داشت تا اینکه با سیر صعودی و شتاب تزریق واکسن توانستیم در سال 1401 شاهد برگزاری مراسم پر شور عاشورایی باشیم....

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۰۹
دی
۰۱

 

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✍️گاه جمعیتی از جوانان و پیران همانند اعراب خوزستانی حلقه هایی را تشکیل می دهند و در حالی که کمر همدیگر را با دست چپ گرفته وبا دست دیگر بر سینه می کوبند و متحد جواب گروهی را که می گویند حسن و چون سنگین اجرا می شود توگویی که آنها می گویند حساو* پاسخ می دهند حسین و باز گروه می گوید: شهید و همگی فریاد می زنند حسین واین نقشها ادامه دارد و گروهی دیگر دم را می گیرند و می گویند: حیدر .
 جمعیت: علی .
گروه: سقای تشنه کامان.
 جمعیت: ابوالفضل ابوالفضل .
گروه: آب آور یتیمان.
جمعیت : ابوالفضل ابوالفضل.
در زمان جنگ و دهه ی شصت به ابتکار بعضی از مداحان شعاری دیگر وارد این مراسم شد و با همان آهنگ گروه سینه زنان می گفتند: یا حجت بن الحسن
جمعیت: ریشه صدام بکن
یا زمانی دیگر
گروه: یا حجت بن الحسن عسکری
جمعیت: ریشه ی صدام را بکن یا علی

در زمانی که حاجیان به دستور پادشاه عربستان در منا قتل و عام شدند شعار سینه دوره ما هم تغییر کرد
گروه: تبت یدا ابی لهب
جمعیت: بریده باد دست فهد
و در این زمان مردم در همین حلقه ها امام زمان(عج) را با همان ترتیب سینه زنی صدا می زنند
گروه: یا حجت بن الحسن
جمعیت: عجل علی ظهورک

پیشتر مداح اهل بیت علیهم السلام حاج حسین محمدی در سلسله مطالب روزی روزگاری اشاره کرد که: «حرکت دورانی سینه دوره در جهت خلاف عقربه ساعت یعنی برگشت زمان  به گذشته و ما دوباره از کربلای حسین ابن علی آغاز می کنیم و می گوییم فاطمه، حسن، حسین! »
 
و این شور و سینه زنی دوره تا شب عاشورا ادامه دارد و هر روز تعداد نفرات و حلقه ها بیشتر می شود و اشعار در این شب کمی تغییر می کند. گروه سردسته می گویند:
چه شور و شین است امشب .
سینه زنان پاسخ می دهند :
قتل حسین است امشب
و باز اشاره کردیم  پس از سینه ی دوره ، شبها در هیئات مزینان مراسم نوحه خوانی و روضه خوانی دایر می شود و شرکت کنندگان در مراسم که همگی به جز میهمانان عضو رسمی هیئت هستند  اطعام می شوند .

 در شب عاشورا اشعار هیئات مزینان هم تغییر می یابد پس از نوحه خوانی در جایگاه که از شب هفتم تمامی هیئات در آنجا اجتماع می کنند زنجیرزنان هیئت علی اکبری که اغلب جوانان هستند طبل و سنج زنان دو دسته می شوند و دسته ی اول با شور می خوانند :
 امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
 صبح فردا تن او زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع

دسته ی دوم پاسخ می دهند:
زینب از داغ برادر به سرو سینه زنان
چون بود بی کس وبی یار شه تشنه لبان
مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع

و در آخر هردم یک نفر فریاد می زند : مظلوم یا حسین(ع)
همراهان نیز جواب می دهند: حسین(ع)

سینه دوره در شب عاشورا هر لحظه شور می گیرد گاهی در تکیه بالا و گاهی در هیئت ابوالفضلی و حتی مقابل یخدان جایگاه نخل و خلاصه آنکه در این شب از گوشه گوشه مزینان نوای یاحسین تا صبح شنیده می شود.

منزل حیدری ها در مقابل هیئت علی اکبری نیز شاهد اجتماع بانوانی است که گرد هم جمع می شوند تا قنداقه علی اصغر(ع) و تابوت شهدا را برای مراسم عاشورا آماده کنند و در همین حین مداحی قنداقه را به دست می گیرد و با شور و حال خاصی برای او لالایی و سپس ذکر مصیبت می خواند.

شروع مراسم عاشورا نیز در صبح با همین حلقه های اتحاد یعنی سینه ی دوره است که از ابتدای بازار مزینان به سمت تکیه بالا آغاز می شود و خادمان و حاملان نخل نیز در میدان امام حسین(ع) گرداگرد این نماد تعزیه کویر به سینه زنی می پردازند...

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۰۸
دی
۰۱

آقای شُونی!

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✍️یکی دیگر از انسان های خوشرو و شوخ طبع و خوش گفتار مزینان شهید والامقام محمدعلی مزینانی خادم با وفای ماه منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل(ع) است که بیشتر عمر خود را در پای سماور هیئت ابوالفضلی مزینان گذراند تا افتخار آن را داشته باشد که بساط  چایی شرکت کنندگان در مجالس اهل بیت علیهم السلام را برپا کند.
او علی رغم جدی بودن در کار خود و نظارت شدید بر قند و چایی هیئت از روحیه ی لطیفی برخوردار بود و با پیر و جوان شوخی می کرد.

اولین بار بود که همراه با جمعی از رزمندگان مزینانی عازم مناطق جنگ زده خوزستان می شدیم تا سرپناهی برای مردم مظلوم روستای مگاصیص سوسنگرد بسازیم. از قضای روزگار شهید محمدعلی هم در این اعزام حضور داشت و با آنکه مسافت طولانی و خسته کننده ای را آن هم با یک مینی بوس از سبزوار تا خوزستان طی می کردیم اما بذله گویی ها و خاطرات شیرین وی سختی راه را بسیار آسان کرد و  در این سفر با یکی از همراهان اهل روستای شامکان که مثل خودش سالخورده بود رفیق شد و تا محل مأموریت دست از شوخی با این پیرمرد بر نمی داشت.

خاطرات محمدعلی تمام شدنی نبود و تازه با ترکیب کردن بعضی قصه ها و ماجراهای دیگران با قصه های خودش بر این حلاوت و شیرینی می افزود.

در یکی از این قصه ها او می گفت: مدتی بود که در تهران کار بنایی می کردم و اربابی(صاحب کار) داشتیم که بسیار منم منم می کرد و از پولداری خودش هی تعریف ها داشت و گاهی هم با تندخویی کارگران را اذیت می کرد.

یک روز این آدم مغرور از نردبان داشت بالا می آمد و همین طور غر غر می کرد و دستور می داد من داشتم کاهگل درست می کردم و از حرف های او خنده ام گرفت و با همان لهجه ی مزینانی خودم گفتم: مرتکه ی شونی(شونی=لتِّه، پارچه ای که با آن بچه ها را پوشک می کردند)!
  دوستان همشهری که می دانستند من چی گفته ام همه شروع کردند به خندیدن و ارباب جمله ام را شنید و با نگاهی غضب آلود گفت: چی گفتی؟
گفتم: هیچی ارباب، گفتم مرتکه ی شونی!
گفت: شونی یعنی چه فحش دادی؟
گفتم: نه قربان ما به آدم های بزرگ و ارباب هایی مثل شما در قلعه مان که می خواهیم خیلی احترام بگذاریم می گیم آقای شونی!
بنده خدا بادی به غبغب انداخت و رو به بقیه کارگرها کرد و گفت: یاد بگیرید! از این به بعد به من بگین آقای شونی.

از ترس اینکه همشهریان سبزواری و مزینانی من را لو ندهند همان روز به بهانه فوت یکی از بستگان نزدیک تسویه حساب کردم و فلنگ رو بستم به طرف مزینان...

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۷
آذر
۰۱

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✋️گاهی اوقات از قدیمی ها با حالت افسوس می شنویم :«قدیم یادش بخیر اگر نان نبود ، اگر پول نبود، اگر آب و برق و گاز نبود ؛جایش دل های باصفایی بود که مهربانی را به یکدیگر هدیه می کردند صداقت سرمایه ای بود که آن ها را با دل های ساده و بی آلایش به هم دیگر پیوند می زد ، رفت و آمدهای مهربانانه ، احوال پرسی های بی منت همه و همه موجب می شد که خوش باشند و در فقر و نداری با هم بگویند و بخندند.»

🔹این ها را گفتم تا بهانه ای شود برای متن نامه ای که حدود 5 سال پیش زمانی که هنوز تلگرام پایش را به خانه های مردم باز نکرده بود و سایت های اینترنتی رونق خاصی داشت دوست عزیز و اهل فن جناب آقای «قاسم ملا» که برای زادگاهش بهمن آباد صدها مطلب نوشته و در وبلاگ ها و سایت های مختلف منتشر کرده است و الحق قلمی توانا و فکری خلاق دارد آن را برایم فرستاد و امروز با بررسی مطالب وب سایت شاهدان کویر بار دیگر تجدید خاطره ای شد و آن را تقدیم نگاه های مهربان شما نمایم . نامه ای که زنده یاد سیداسماعیل میرشکاری مزینانی حدود 60سال پیش یعنی سال 1337 شمسی برای اهالی دوست داشتنی بهمن آباد فرستاده و برادر بزرگوارم جناب قاسم ملا طی مطلبی برای ما ارسال کرده اند: «سلام در یکی از کتاب های قدیمی مرحوم پدرم این نامه را یافتم نمی دانم صاحب نامه کیست اگر به رحمت خدا رفته روحش شاد باد و اگر زنده است سالم و سلامت باشندمن با همان سبکی که نوشته بود رونویسی کردم.»

🔆شایان ذکر است که شادروان میرشکاری سال 1352 دارفانی را وداع گفته و معنا و مفهوم میرشکاری به خاطر این بوده که اجداد آن ها در چاپارخانه مزینان (اداره پست قبلی) فعال بوده اند و با پای پیاده نامه ها را به اطراف می رسانده و چون از چالاکی خاصی برخوردار بوده و مانند آهوی تیزپا می دویده اند و در فرهنگ عامه مزینان به آن شکاراطلاق می شود فامیلی این قوم در مزینان میرشکار شده است.

👈متن نامه ی زنده یاد سیداسماعیل میرشکاری مزینانی

« آقایان محترم اهالی بهمن آبادی
محترما"بعرض میرساند برای رفاه حال کلیه بلوک مزینان آسیابی وارد و نهایت درستی و صحت عمل مراجعین آرد و بدون کسری و افت بقرار هر خروار پنج من آرد کندم و پنج من آرد جو برداشته میشود و بدون هیچ گونه تقلب و خیانت بهترین آرد را تحویل می دهیم لذا مستدعی است لطف و مرحمت خودتانرا دریغ نفرمایید تا زحمات و مخارجات حقیر هم ضایع و دماغ سوز نباشم ان شاالله تعالی و این کارخانه هم برقرار بماند بلطف پروردگار کمال تشکر از کلیه آقایان دارم اقل السادات و دعاگو سید اسماعیل میر شکاری 37/9/22 »

🌐درمرام هرکسی را حرمتیست آسیاب هم همیشه نوبتیست

🔹نویسنده / علی جعفری مزینانی
✍️زنده یادان، سید اسماعیل میر شکاری و فرزند برومندش سید رضا میرشکاری که هر دو درجوار رحمت حق آرمیده و درسن و سال کم دارفانی را وداع و ازنعمت و فیض وجود ارزشمندشان اهالی محترم مزینان و روستاهای مجاور محروم گشتند به همراه برادرش سید مهدی میرشکاری از سادات جلیل القدر و جلیل الشأن مزینان بودند که هر سه بزرگوار در عصر خود خدمات سودمندی را به همشهریان ارائه دادند۰
🔹برابر اظهارات پیشینیان در سالهای دور ازسال 1337 و قبل از ورود کارخانه آسیاب توسط شادروان می شکاری اهالی برای آرد کردن گندم دچار زحمت بودند و ناگزیر بودند تا گندم را به داورزن ببرند تا بوسیله آسیاب آبی آرد شود علت اینکه آسیاب آبی در داورزن قرار داشت این بود که آن روستا از آب جاری بیشتری برخوردار آنهم به دلیل داشتن موقعیت اقلیمی واینکه تقریباً دردامنه کوه و منطقه ی کوهستانی واقع بود، باید اضافه نمایم که آسیاب های آبی وقبل از آن بادی به کندی کار می کردند درنتیجه راندمان بالایی نداشتند۰
🔹مرحومان میرشکاری ها با دایر کردن آسیاب در مزینان زحمت طاقت فرسای حمل و نقل گندم جهت آرد شدن را از دوش مردم برداشتند و علاوه بر این در رونق مزینان در زمان خود نقش مهمی را ایفا و موجب باقیات و صالحات این بزرگواران گردید۰
عزیزان میر شکاری ها انسانهایی بودند متدین ،زحمت کش و آراسته به اخلاق خوش و صفات نیکو و ازنظر نیروی بدنی بسیار چابک ،قوی و ورزیده و شغل آسیابی درآن روزگار بدلیل نبود نیروی برق و به تبع آن عدم امکانات لازم تا کارها راحت تر انجام گیرد وابسته و محتاج نیروی بدنی قوی و خاص خود و شغلی بود طاقت فرسا و بسیار پر زحمت
آسیاب در ضلع شمال غربی میدان عاشورای فعلی قرار داشت و جلو آن استخری کوچک و یا حوضی بزرگ که آب موجود در آن جهت خنک کردن موتور آسیاب که دیزیلی بود و فاقد رادیاتور استفاده می شد و بصورت ورود و خروج جریان داشت و وقتی عیب و ایرادی در آسیاب بوجود می آمد سیدمهدی برطرف می کرد و باصطلاح دست به آچار بودند البته با کمک مرحومان سید اسماعیل و سید رضا تانگذارند آسیاب از حرکت و چرخش باز ماند و یا وقفه ای بوجود آید و مردم در فشار قرار گیرند و همیشه مقداری لوازم یدکی ضروری ذخیره داشتند۰
🔹همیشه ی ایام چندین نفر بخصوص جوانان مزینانی در آنجا صبح ها و غالباً بعد از ظهرها اجتماع می کردند و با سنگ های آسیاب که برای توزین گندم و آرد کاربری داشت زور آزمایی می کردند ۰
🔹در آن روزگار واحد اندازه گیری اوزان کیلو نبود و درمقیاس اضعاف وزن و براساس من و خروار و تن سنجیده می شد و سنگها دراندازه های 5 و 10 و 15 و نهایتاً تا 20 من از جنس چدن و گرد و دارای دسته منحنی شکل ساخته شده بودند۰ ( یک من معادل سه کیلو)
آسیاب از صبح درساعات اولیه که هوا نسبتاً سرد بود شروع بکار می کرد و تا نزدیکی های غروب مداوم فعالیت داشت تا پاسخگوی همشهریان مزینانی و مراجعه کنندگان روستاهای مجاور بوده تا زیاد درنوبت قرار نگیرند۰
🔹چنانچه چند دقیقه در مجاورت دواتاق موتورخانه و آرد خانه قرار می گرفتی تمام سر و کله و لباس و کفش سفید و آردی می گشت بطوری که به زحمت شناخته و شناسایی می شدی و صدای ناهنجار و گوش خراش موتور هم مزیدی بود بر علت ها و وقتی دونفر باهم آنهم با صدای بلند صحبت می کردند صدای یکدیگر را به زحمت می شنیدند به طوری که با فریاد با یکدیگر در مکالمه و گفتگو بودند آن هم مختصر و مفید و کوتاه در سال های آخر دهه ی چهل و اوائل دهه ی پنجاه شمسی به دلیل پاسخ به نیاز بیشتر مردم و قرار نگرفتن در نوبت های چند روزه دو آسیاب دیگر یکی در وسط بازار روبروی حمام یا گرمابه عمومی قبلی جنب کوچه تکیه ی میان و دیگری در شمال مزینان به مرور شروع به فعالیت کردند البته با تکنولوژی پیشرفته تر(و بعدها مرحوم علیشاه و زنده یاد حاج علی عباس و تعزیه خوان مزینانی حاج اکبر ملایی و اکنون عبداله فرزند عباس عبداله اقدام به راه اندازی آسیاب کردند )
👈باتشکرفراوان از برادر گرامی جناب آقای علی مزینانی عسکری که باب نوشتن این خاطرات فراموش شده را در رسانه ی شاهدان کویر مزینان گشودند.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۲۷
آذر
۰۱

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

✍️همان طور که در نوشتارهای قبلی تأکید کردیم انتشار این گونه مطالب برای دفاع از جریان خاصی نیست بلکه یادآوری برای نسل هایی است که علی رغم یأس و ناامیدی که بعضی افراد در گروه ها و کانال های خود به وجود آورده اند که مزینان نسبت به گذشته پسرفت کرده نه پیشرفت خاطرنشان کنیم با تمامی مشکلاتی که در این روستا دیده می شود و کاستی هایی که وجود دارد باز به همت خود مردم و دولت های ادوار مختلف بعد از انقلاب از نظر عمران و آبادانی در مقایسه با دیگر روستاها و شهرها پیشرفت خاصی وجود داشته و ما و نسل های قبل از ما هم که چند سالی قبل از انقلاب را نیز تجربه کرده ایم  به خوبی واقف به آن هستیم.

تا قبل از انقلاب تنها نعمتی که بعضی از مردم  مزینان برخوردار بودند برق یک ساعته یا دوساعته ای بود که توسط موتور گازوئیلی که در شمال مزینان قرار داشت به جریان می افتاد و بعضی معابر را توسط لامپ هایی که روی تیرهای چوبی نصب بود روشن می کرد اما بعد از پیروزی انقلاب و در همان سال های اولیه؛ برق شبکه ای به روستاها رسانده شد که مزینان خیلی زود از این نعمت بهره مند گردید و خانه ها روشن و در نتیجه یخچال و تلویزیون و پنکه و کولر و...هم به زندگی مردم آمد.

در آمدن موتور برق قبل از انقلاب چند نقل قول وجود دارد یکی اینکه به همت فرزند شایسته کویر مزینان دکترعلی شریعتی بوده و دیگری مربوط به سفر عبدالعظیم ولیان استاندار وقت  استان خراسان و نایب‌التولیه آستان قدس رضوی در زمان محمدرضا شاه پهلوی بود که سفری به مزینان داشت و وقتی از مردم پرسید چه چیزی نیاز دارید؟ همگی روشنایی را متقاضی شدند و اگر چنین باشد باید گفت تنها استانداری است که قبل و بعد از انقلاب به وعده ی خود در قبال مردم یک روستا عمل کرده است!
نقل سوم موتوربرق اشکودا توسط فصیحی بزرگ و سرمایه بزرگان و اهالی مزینان بنام شرکت برق سهامی مزینان محقق شد.

در قبل از انقلاب آب نیز به صورت لوله کشی در منازل وجود نداشت و مردم برای استفاده از آب شرب و شستن ظرف و ظروف و لباس هایشان از آب چشمه ای استفاده می کردند که معروف به ینگی قلعه و در وسط بازار مزینان جاری بود و دکترعلی شریعتی مزینانی در کتاب کویر به زیبایی از آن یاد می کند.
بعد از انقلاب با کمک جهاد سازندگی و همراهی مردم در حفر و کندن کانال مانند حفر جای تیر برق از داورزن به مزینان آب شرب هم به خانه ها روانه شد.

گاز
تا همین دو دهه ی گذشته مردم برای پخت و پز و گرم کردن منازل از وسایل نفتی و یا گاز کپسولی استفاده می کردند و شعبه ی نفت در شرکت تعاونی مزینان همیشه شاهد صفی طولانی از گالن به دستانی بود که می خواستند خانه های خود را روشنایی ببخشند. اما با حضور مهندس نوذری وزیر نفت دولت نهم در مزینان و عشق و ارادتی که به فرزند شایسته کویر دکتر علی شریعتی مزینانی داشت نه تنها مزینان که به یمن این حضور، داورزن و دیگر روستاها نیز از نعمت گاز خانگی برخوردار شدند.

تلفن
یکی از مناطقی که از دیرباز دارای تلگرافخانه و اداره پست و مخابرات بود مزینان است اما این نعمت نیز بعد از پیروزی انقلاب و اتمام جنگ هشت ساله سر از خانه ها در آورد و اکنون تمامی منازل دارای سیستم ارتباطی تلفن هستند.
ساختمان قبلی این تلفنخانه در شمال مزینان بنا شد که تا همین سالهای اخیر کارهای پُستی در آن انجام می شد اما به همت شهید امین آبادی که خود بازنشسته اداره مخابرات بود ساختمان دیگری در میدان امام حسین علیه السلام و محل قبلی تلگرافخانه قدیمی که متأسفانه برای این نوسازی از ریشه تخریب شد بنا گردید و با کمک متخصصین مزینانی همچون حاج علی اصغر رضایی فر در مشهد اپراتوری و مرکز اصلی مخابرات مزینان در این مکان شروع به فعالیت کرد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۲۵
آذر
۰۱

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

🔹 مقدمه

✍️بی تردید نسل پس از انقلاب به ویژه متولدین دهه های شصت تا نود شاید ندانند که این روستای تاریخی علی رغم تمام بی مهری ها و جفایی که بر آن رفته از نظر آبادانی و پیشرفت دست کمی از دیگر مناطق نداشته و چه بسا بیشتر هم داشته است اما اینکه چرا تا کنون جایی که می توانست  با عنوان شهر و یا شهرستان معرفی شود هم چنان از حق خود محروم مانده مسأله ای است که گناهش را نباید به گردن مردم یک منطقه خاص و یا دولتی ها انداخت باید ریشه یابی کرد و آن را در درون خودمان جستجو کنیم شاید با کمی حوصله و به دور از هر بدگمانی و تحریک عواطف عمومی و شایعه پراکنی و جدایی افکنی و فریاد وای مزینانا سردادن های پوچ و برداشتن علم خودخواهی تنها من می توانم ناجی باشم و... بتوان با یک اجماع عمومی و اتحاد و همدلی قومی که بعضی منکر آن هستند باز هم این دیار تاریخی و ماندگار در تمامی اعصار را که سرشار از افتخارات است به جایگاه بهتری ارتقا داد.

در این نوشتار قصدمان دفاع از نظام و یا جریان خاص حاکمیتی است نیست بلکه تلاش می کنیم در حوزه های مختلف با نگاهی دقیق به اتفاقاتی که رخ داده یأس و ناامیدی را که بعضی  با غرض یا ناخواسته در دل مردم به ویژه جوانان ایجاد کرده اند بپردازیم و بگوییم بازهم با اتحاد و همدلی می توان مزینان عزیز را از نظر اقتصادی و عمرانی و اجتماعی ارتقا داد چرا که یاد گرفته ایم و تکرار می کنیم حق گرفتنی است.

🔹 بخش اول؛ راه

✍️تا قبل از انقلاب تنها راه رسیدن و دست یافتن به شهرها از مسیر داورزن یک باریکه ی خاکی بود که نشان چندانی از جاده نداشت اما در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب جاده با آسفالت اولیه شکل و شمایل خاصی گرفت که البته با گذشت چهل و چهار سال علی رغم مرمت های جزئی نگاه ویژه ای به آن نشد و با پیگیری های مداوم شورا و دهیاری در دوره های اخیر و مطالب منتشره اصحاب رسانه و رفت و آمدهای صاحب منصبان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی بالاخره تصمیم گرفته شد تا تعریض و آسفالت دوباره آن صورت گیرد که در حال انجام و البته نیازمند نگاه ویژه و پیگیری جدی شورا و دهیاری است.

علاوه بر احداث این راه؛ مسیرهای مزینان به بهمن آباد و مزینان به غنی آباد و کلاته نیز به طور جدی پیگیری و آسفالت شده و بازار مزینان نیز به همت شهید والامقام محمد امین آبادی سروسامان گرفت و با جدول کشی جوی آب و همچنین احداث بلوار این بخش از مزینان نیز از باد و خاک های بی امان موسمی نجات پیدا کرد.
بلوار کشی و جدول بندی از ابتدای میدان شریعتی محصول خدمات ارزنده شوراهای اسلامی و دهیاران در دوره های قبل بود که برای خود باقیات و صالحاتی گذاشته اند و نیاوردن نام این عزیزان به منزله نادیده گرفتن آنها نیست چون نگارنده ترس آن دارد که در بی اطلاعی اسمی از قلم بیفتد ولی می توان با آوردن اسامی این خادمان مردم در دوره های مختلف یکی از برکات انقلاب را همین سپردن اختیارات به مردم ذکر کرد که از همان ابتدا مزینان نیز دارای شورا و دهیاری شد اما در حالی که می توانست دهداری هم در مزینان تأسیس شود به دلایل نامعلومی هرگز در مرکز این دهستان جایی برای خود پیدا نکرد و تابلو آن در داورزن نصب شد!

🔸اعضای شورای اسلامی و دهیاری از اول انقلاب تا کنون در مزینان

زنده یاد حاج شیخ محمود شریعتی مزینانی ،زنده یاد حاج میرزا احمد حسینی پدر سه شهید ،  حاج عباس اسلامی، زنده یاد حاج رمضان معلمی فر، حاج محمد نایب ، حاج حسن ناطقی ، محمد شریفی مزینانی، حسین محمدی مزینانی(دهیار و شورا) ، علی عسکری حاج محمدتقی ، حاج حسن مزینانی (شورا)، حاج محمود استاد ابوالقاسم ، زنده یاد حاج محمدعلی تاج مزینانی ، سیدمحمد حسینی سید رشید، حجت الاسلام حاج شیخ محمدتقی معلمی فر، حاج اسماعیل هدایتی فر، حاج غلامرضا حاجی ،  مجتبی صدیقی، مهدی آزاده(دهیار و شورا) ، خانم ربابه سادات میرزا نورالله(شورا)، علی اکبر رضوانی پناه، خانم فاطمه گلستانی ، حاج وهب غنی آبادی ، غلامرضا شهیدی مزینانی، روح اله اندیک، ابراهیم نیکدل، حسن حاج اصغر دیمه(دهیار)، علی اصغر تاج مزینانی(دهیار)، حاج مهدی دانایی،زنده یاد سید علی طالعی، زنده یاد یدالله حاج اصغر دیمه، سید عبدالله جلالی(دهیار)، مجید اسلامی(دهیار) ،رضا مزینانی رحمت اله(دهیار)...
در ادامه بحث راه ذکر این مطلب نیز لازم و ضروری است که راه مواصلاتی به غنی آباد و کلاته مزینان و رضا آباد با احداث کمربندی در شرق مزینان از ابتدای میدان علامه محمدتقی شریعتی موجب شد تا ساخت و سازهای بیشتر در حاشیه این معبر انجام شود و تعدادی از مهاجرین کویر نشین با شهرت آبدوغی نیز در این مکان اسکان بگیرند. پیش از این دسترسی به جاده این روستاها با گذر از خیابان شریعتی 6 و مدرسه شیخ قربانعلی شریعتی مزینانی صورت می گرفت که برای اهالی بسیار خطرناک بود.

🔹احداث میدان و بلوار

در حال حاضر علاوه بر میدان تاریخی عاشورا که بعدها به آن خواهیم پرداخت سه میدان و یا فلکه اصلی در مزینان وجود دارد که یکی در ابتدای ورودی و انتهای جاده داورزن به مزینان است که با قرار دادن تندیس زیبای استاد محمدتقی شریعتی مزینان نام این میدان هم به یاد سقراط خراسان و بزرگمرد مزینان ثبت شد. پرده برداری و رونمایی از این تندیس با حضور فرزندان دکتر علی شریعتی مزینانی شکل گرفت.
در امتداد این میدان که ورودی مزینان است بلواری زیبا احداث شده که با تمثال شهدای والامقام مزینان تا انتهای بازار ادامه دارد.

و اما در ضلع غربی میدان استاد شریعتی، بلوار دیگری ساخته شده به نام کشاورز که متصل می شود به زمین و املاک زراعی زنده یاد حاج میرزا حسن مزینانی و بلوار دیگری که تا حدیره ادامه می یابد و در این قسمت یعنی بلوار غربی مزینان میدان علامه بهمن آبادی ایجاد شده که جاده روستاهای غرب مزینان و سپس راه تهران و مشهد را در پی دارد.
میدان سوم مزینان که پیش از این یادآور شدیم فلکه ای است که به همت شهید والامقام حاج محمد امین آبادی احداث شد و شروع یک روز ماندگار از یک واقعه ی تلخ یعنی عاشوراست و با برداشتن نخل مراسم مانایی عاشورائیان مزینانی آغاز می شود و به همین سبب عنوان این میدان متبرک شده به نام نامی امام حسین علیه السلام.

...👈در امتداد این میدان که منتهی می شود به مزینان قدیم و مجموعه های تاریخی کاروانسرا و حدیره و باغستان و آرامستان علی علیه السلام بلواری دیگر به تازگی و با همت شورای اسلامی و دهیاری ساخته شده که در حال تکمیل شدن است.
بلوار بعدی که بازهم ریشه در عاشورا دارد در جنوب شرقی مزینان و منتهی به میدان قتلگاه و جاده غنی آباد و کلاته مزینان است که بخشی از آن تا میدان آسفالت شده و مابقی ان شاءالله در آینده انجام خواهد شد.
تمامی کوچه ها و خیابان های مزینان در دوره پنجم شورای اسلامی شن ریزی و تسطیح شده و بعضی از معابر برای انتقال آب و جلوگیری از انباشت باران های موسمی جدول گذاری شده است.

و اما بازار مزینان نیز که مرکز تجاری و اجتماع اغلب جمع مردانه است از این ساخت و ساز بی بهره نبوده و همان طور که اشاره شد به همت شهید امین آبادی و اعضای شوراهای اسلامی در دوره های مختلف سرو سامان گرفته و نهرآبی که تا صحرا امتداد داشت تبدیل به جوی سیمانی و جدول کشی  شد و دو طرف این بلوار تعریض و آسفالت گردید.

شرحاج(شرحجی) یا شرحاش که درست آن شهرحاش است و نیز نوعی کمربندی و حصار در حاشیه شهر می باشد جهت ورود و خروج و دژ امن برای مزینان به شمار می آمد که در همان سالهای اولیه انتقال مزینان به مکان جدید بنا گردید از حالت اولیه خود بیرون آمده و اکنون  به عنوان یکی از خیابان ها قابل دسترسی با روشنایی و در برخی جاها تسطیح و جدول کشی مجهز شده است...

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۲۳
آذر
۰۱


🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️گفتیم که چون  محرم می رسد عزای فرزند زهرای بتول(س) تمامی دلهای شیدایی مزینانیان به هجرت رفته را به زادگاه خویش می کشاند و حتی اگر نتوانند از روز اول به خاطر مشغله اداری و کاری به مزینان سفر کنند شب عاشورا به هر وسیله ای که شده خود را به عاشورائیان می رسانند .

 روز تاسوعا تا دو دهه پیش خادمان نخل به همراه دسته ای از عزاداران و عَلَمی در دست  با عنوان علم گردش به در خانه ی مزینانیان می رفتند و دعا گویان نذورات مردم را جمع آوری می کردند . سر دسته که اغلب پدر بزرگوار شهید رضا تاج مرحوم حاج محمدعلی بود با صدای بلند می گفت: اولیاء و انبیاء
 همراهان جواب می دادند :الهی آمین
سردسته: شهدای دشت کربلا
همراهان: آمین
سردسته : خدایا این خانه را از بلاها محافظت بفرما
همراهان:  آمین
سردسته : نخل جوانیش را بر زمین مینداز
همراهان : آمین
سردسته : فرزندانش را به علی اکبرحسین (ع)ببخش
همراهان: آمین
سردسته : امیدش را نا امید مگردان
همراهان : آمین...

 و اگر آن خانه مسافری و یا مریضی در بیمارستان داشت برایشان با همین آهنگ دعا می کردند و بعد از آن، اهل منزل پارچه، قند، چای و… نذری را تحویل آنان می دادند.

 متأسفانه بنا به هر دلیلی شاید با رفتن قدیمی ها این سنت حسنه به فراموشی سپرده شد و فقط متولیان نخل که سر دسته آنان مرحوم حاج حسین حسن عباس بود و بعد از او برادران و برادر زادگان  و فرزندانش به همراه جمعی از خانواده غلام مرادها و یوسفی ها و خانخودی ها کیسه ای بردوش به در منازل مراجعه می کنند و پارچه های نذری تزئین نخل را تحویل می گیرند و بعد از برگزاری عاشورا دوباره به صاحبانش برمی گردانند.

یکی دیگر از سنت های رایج و قابل تأمل مردم مزینان دعوت رسمی از عزاداران روستای غنی آباد است که علاوه بر ارسال دعوت رسمی در دهه ی اول و روز بیستم، هیئت امنا و اعضای آن و دیگر مزینانی های حاضر در این دیار تاریخی با وسایل نقلیه شخصی خود و در حالی که دیگران را نیز سوار می کنند به غنی آباد می روند و با استقبال بزرگان و مردم این روستا چنددقیقه ای با هم در هیئت این روستا به سوگواری می پردازند.

این میزبانی مردم فهیم غنی آباد هم که ریشه در فرهنگ مهمان نوازی مردم کویر دارد جالب است و پس از استقبال از میهمانان مزینان هیئت آنها را به عنوان دسته اول همراهی می کنند و خودشان پشت سر میهمانان دم می گیرند.

سلام دادن علم ها و بالا و پایین انداختن آنها به معنای سر فرود آوردن و سلام دادن به هیئتی ها توسط علم داران نشانی از همان علم گردش قدیمی است که مردم احترام خاصی برای این پرچم قائل هستند.

مداحی مشترک ذاکران اهل بیت علیهم السلام از هر دو روستا و سینه زنی متحد سوگواران مزینانی و غنی آبادی و دعوت نماینده مردم مزینان از دیگر برنامه های این مراسم است و روز بعد تا مردم غنی آباد وارد مزینان نشوند مراسم عاشورا شروع نمی شود و با حضور این مردم خداجو و پذیرایی از آنها در هیئت ابوالفضلی حرکت نخل آغاز می گردد و تا پایان مراسم و مشایعت مردمی، غنی آبادی ها در تعزیه عاشورا حضور فعال دارند.

روز تاسوعا آخرین فرصت برای آماده سازی میدان قتلگاه است که البته قبل از آن به همت فرزندان تعزیه خوان پیشکسوت زنده یاد حاج حسن ناطقی آماده شده و کتیبه ها نصب می شود اما متولیان ایستگاه های صلواتی هم در این روز مقدمات کار خود را آماده می کنند و اگر نقصی در میدان باشد مانند سیستم برقی و روشنایی و صوتی برطرف می شود.

در این روز اغلب شهروندان مزینانی با حضور در دسته ای که از هیئت ابوالفضلی یا شاهزاده علی اصغر حرکت می کنند در هیئت علی اکبری به سوگواری می پردازند و پس از آن ناهار را میهمان سفره کریمانه اهل بیت علیهم السلام هستند که برای خود نذرکنندگانی دارد.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۲۲
آذر
۰۱

شعر محلی با لهجه مزینانی

اِی رفیق جان یادِ او وِختا بِچَه بی ییم بخیر       
 غم نَدُشتیم ما دِکُوجییم و چِش دُشتیم بخیر

یا او وِختا که با چند تَه بِچَه تایِر بِدست              
صُب تا شَو وَر مینِِ کو یچِِه ها مِگِلُندیم بخیر

یاد او وختا تیشلِر بَزی ما گُل مِکِرد                 
 تا مُخُست که قُُق رِوَ لُو خَنِِه گِی کِردیم بخیر

یادِ او وِختا دِمین ماهِ مبارک رَمِضو                   
شِوا وَر مین بازارُ صَحرا مِگِردییم بخیر

یادِ او وختا که تَپُّو لبیک و هَرَنگ هَرَنگ           
  ساک ساکُ قَیِم بَزِی در نصفِ شَو دُشتیم بخیر

یاد او وِختا که باچندتَ رفیق وَر پی اَجار          
  کلِّ صحرا رِ دِ زیر پاها ما مُگذِشتیم بخیر

یاد او وختا مِرَفتیم وَر دلِ دشتِ کویر          
  دنبالِ قُرسَک بی ییم هِی زِمینار کِندیم بخیر

یاد او وختا که بعد از غُطَّه از او میزینو        
  اِی بِدَن رِ هِی دِمین خاکا مِغِلتُندیم بخیر

یاد او وختا که دیوارای شاه عباسی ر       
  با ذغال بس یادگری ها که بنوشتیم بخیر

یاد او وختا که ما از سر نَو غِزِل خانم         
  هی مُخُسبی یَک نِفِر از روش مِپِرّی ییم بخیر

یادِ او وِختا بِری هِیزِم به پُشتِ گِردِنَه          
 تا مِزَییم یَک بِغِل رِِسمُو مِبِندِ ی ییم بخیرِ  


برگردان فارسی:

  * ای رفیق جان یادآن وقت ها(زمان ها) که بچه بودیم بخیر / غم نداشتیم ما کجاییم و چی داشتیم بخیر

*یاد آن وقت ها که با چندتا بجّه تایر(لاستیک ) به دست / صبح تا شب در کوچه می چرخاندیم بخیر

*یاد آن وقتها که تیله بازی ما گل می کرد/ تا می خواست که تیر شود به لب گودال برخوردودر آن می افتادبخیر

*یاد آن وقتها که در میان ما مبارک رمضان / شبها در میان بازار و صحراها می گشتیم بخیر

*یاد آن وقتها که بازی لبیک وهرنگ هرنگ/ ساک ساک و قایم باشک بازی تا نصف شب داشتیم بخیر

*یاد آن وقتها که با چندتارفیق در پی جمع کردن اجار(علف آش محلی)/کل صحرا هارا زیرپا می گذاشتیم بخیر

*یاد آن وقتها که می رفتیم به دل دشت کویر / دنبال قارچ بودیم و هی زمینها را می کندیم بخیر

*یاد آن وقتها که بعد از شنا در آب مزینان/ این بدن را هی در میان خاکها می غلطاندیم بخیر

*یاد آن وقتها که دیوارهای رباط شاه عباسی را / با ذغال بسیار یادگاری ها که نوشتیم بخیر

*یاد آن وقتها که ما از سرِ نو غزال خانم(بازی محلی) هی یکی خم می شد و ما از روی آن می پریدیم بخیر
*یاد آن وقتها که برای جمع کردن هیزم در پشت گردنه / تا یک بغل می زدیم باریسمان می بستیم بخیر

تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۱۱
آذر
۰۱

 
✍️ دهه ی شصت؛ ما بودیم و یه پایگاه بسیج که در مدرسه ی علمیه سابق تشکیل شده بود و  با یه عالمه بسیجی! غریبه نبودند همه هم رو می شناختند حتی از آباء و اجداد همدیگر هم خبر داشتند. سن و سال هم مطرح نبود پیر و جوون و نوجوون...

شبها نماز جماعت، تلاوت قرآن، کلاس احکام و عقیدتی که به همت حاجی امین آبادی و اصغر همت آبادی برگزار می شد . استاد کلاس قرآنمون هم گاهی مرحوم حاجی صفاری یا مرحوم حاج محمدعلی جعفر(تاج) یا مرحوم حاج اصغر باقری و یا خود شهید امین آبادی بود. ای وای چه سخت است وقتی در کنار اسامی و نام هایی که روزی روزگاری با آن ها زندگی می کردی مجبوری بنویسی مرحوم! و چقدر سراسر وجودت رو غم می گیره...‌

حاجی صفاری صدا و سبک خاصی در قرآن خوانی داشت، می شه گفت تمام آیات این کتاب آسمانی را از حفظ بود صلوات ختم قرآنشم خاص بود با یک آهنگ و ریتم خاصی از آدم ابوالبشر تا حضرت خاتم(ص) و چهارده معصوم پاک و اسلاف شرکت کنندگان در مجلس و بعد هم اجداد خود را یاد می کرد و آن گاه طلب مغفرت و فاتحه و صلوات از حضار می نمود.

حاج مندلی جعفر هم آدم صاف و ساده و رو راستی بود و تاریخ را به خوبی در یاد داشت و گاهی چنان برات از مزینان و داستان های پیرامون آن می گفت که یقین می کردی اول مزینان خلق شده بعد ایران! او حتی ملکه ی سبا حضرت بلقیس خانم را اهل مزینان معرفی می کرد و حجتش تپه ی بلقیس و به تعبیر او پنج تن آباد! در سر موتور مرحوم حاج میرزاحسن حسینی بود.
این کشاورز خوش خلق مزینانی هم سبک و سیاق خاصی در خواندن قرآن داشت و "ولاحول ولا قوة الا باالله" همیشه آغاز تلاوتش در مجالس بود که جوان ها گاهی آن را تقلید می کردند.
پسرهای حاج محمدعلی تاج به جز محمدرضا که در جامه ی تخریب چی و غواصی خلعت شهادت بر تن کرد همگی راهی حوزه علمیه شدند و لباس روحانیت برتن کردند و یک از دختران او هم با تحصیل در دانشگاه هم اکنون در دادگستری سبزوار مشغول به خدمت حقوقی است.
و اما مرحوم حاج اصغر باقری... این پیر مرد کشاورز زحمتکش مزینانی تیمساری اش را در همین پایگاه بسیج گرفت!
نه تعجب نکنید این عنوانی بود که جوان ها به او داده بودند و دست کمی از یک تیمسار با تجربه نداشت . جبهه را که بارها خود او و فرزندانش در هشت سال دفاع مقدس تجربه کرده بودند و آموزش ها و مانورهای مختلفی را هم گذرانده بود و بعد هم اسلحه ی کلاش را روی دوشش می انداخت و شب تا صبح با اسلحه ی ام یک در داخل روستا نگهبانی می داد..‌‌.
تیمسار باقری گاهی بچه ها و نوجوانان را  جمع می کرد و به آن ها نحوه ی باز و بستن اسلحه های کلاشینکف و ام یک و ژ۳ و خیز ۵ ثانیه را آموزش می داد. فقط خدا رحم کرد آن بعد از ظهر نیمه ی شعبان که من نقش یک داوطلب مفنگی عراقی را در مسجد جامع بازی می کردم و او فشنگی را داخل کلاش گذاشت و گفت شلیک کن! خدا رحمتش کنه اگه یواش در گوشم یادآوری نکرده بود و نگفته بود:«مواظب باش تیر جنگی دوزمانه است!» مغز بازیگر روبرویم را روی زمین پخش و پلا می کردم! بگذریم....

از قرآن خوانی و کلاس های احکام و عقیدتی می گفتم و شب هایی که چه صادقانه در پایگاه بسیج حلقه می زدیم و یکی یکی آیات را تلاوت می کردیم و گاهی شهید امین آبادی به بهترین ها جایزه می داد. بعضی شب ها نمی دانم چرا ولی در سکوت خواندن یک قاری و اینکه باید در موقع خواندن قرآن ساکت بود و فقط گوش فرا داد ناگهان خنده ی بی پیر یکی از ما؛ شهید سیدحسن و یا شهید حسن صانعی و علی رضا رمضانعلی و مرتضی برادرش و علی رضا همت آبادی و.‌‌.‌‌‌. که اغلب کنار هم می نشستیم بقیه را به خنده وادار می کرد و پیراهن هایمان از شدت فشار خنده خیس عرق می شد و مجبور به ترک مجلس می شدیم....

ادامه دارد....

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۷
آذر
۰۱

💠چرخ اقتصاد

✍️مزینانی ها معمولاً آدم های خوش زبان و حاضر جوابی هستند به خصوص مردان سرد و گرم چشیده ی روزگار پیشین و گاهی این حاضر جوابی و شیرین زبانی ها موجب شادی و خنده ی دیگران گردیده و از یک ضرر جلوگیری می شد.

یکی از افرادی که در بین مردم مزینان به حاضر جوابی و سخن سرایی شیرین شهره بود مرحوم حاج حسین ابوالحسن است که بی شک چند دقیقه مصاحبت با او خستگی را از تن آدمی بیرون می کرد.

یادش بخیر زمانی که زنده یاد یدالله حاج اصغر دیمه هر روز صبح اتوبوس را روشن می کرد و با صدای آخرین بوق صبحگاهی در حالی که مسافران را از داخل بازار سوار کرده بود مزینان را به سمت شهر سبزوار پشت سر می گذاشت و  در مسیر هرچه مسافر بین راهی از روستاهای دیگر می دید ناامید نمی گذاشت و در راهرو و داخل بوفه جا می داد بعد از ظهر هم که برمی گشت شاید دوچندان مسافر صبحگاهی سوار می کرد و نزدیک پلیس راه که می شد همه ی آن هایی که داخل راهرو ایستاده بودند مؤظف می شدند بنشینند و سرها را خم کنند که آقا پلیسه آن ها را نبیند البته اغلب جنابان پلیس او را می شناختند و از داخل اتوبوس خبر داشتند اما خوش زبانی مرحوم یدالله طوری بود که آن ها را جذب خود کرده و از گشتن داخل ماشین چشم پوشی می کردند. فقط گاهی افسر تازه واردی که هنوز او را نشناخته بود موجب می شد که دفترچه ی آقا یدی مصادره شود اما وقتی به نزد دوستان می رفت او را زیر سبیلی رد می کردند.

نقل است روزی یکی از همین افسران جلوی اتوبوس را گرفت و وقتی درب را باز کرد چشمانش از اجتماع عظیم مزینانی های داخل اتوبوس داشت از حدقه بیرون می زد. هرچه راننده التماس کرد افاقه نکرد و جناب افسر دفترچه را گرفت و با سماجت تمام خواست او را جریمه کند . پس از چند لحظه مرحوم حاج حسین ابوالحسن از اتوبوس پیاده شد و به پلیس وظیفه شناس گفت : جناب سروان می دانی داخل این اتوبوس چند نفر آدم مهم مملکتی نشسته اند؟
پلیس با تعجب گفت : نه چطور مگه؟
حاج حسین : 60 نفر
پلیس :60نفر!
حاج حسین : بله جناب 60 نفر کشاورز زحمتکش که چرخ اقتصاد این مملکت را می چرخانند و الآن شما 10 دقیقه است که ما را علاف کرده ای که اگر دقت کنید می شود به عبارتی 600 دقیقه آقا شما 600 دقیقه است که چرخ اقتصاد مملکت را لنگ گذاشته اید، بده بیاد دفترچه را!

جناب سروان که مبهوت صحبت های حاج حسین شده بود از شیرین زبانی های او حسابی کیفور شده و بی اختیار دفترچه را به او تحویل داد و همه سوار شدند و به سمت مزینان حرکت کردند. جمعیت مسافر اغلب سرها را از پنجره های اتوبوس بیرون آورده و افسر بهت زده را نگاه می کردند و می خندیدند...

🖌نویسنده؛ علی مزینانی عسکری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۷
مرداد
۰۱

✍️این روزها وضعیت معیشتی مردم که تعریف چندانی ندارد اما بعضی از مسئولین کشوری و لشکری و وکلای مجلس گویا مجال خوبی یافته اند تا ناکارآمدی خود را با تنبان های گلی و پاچه های تا ساق رفته در سیلاب به نمایش بگذارند.

عکس هایی که این روزها توسط روابط عمومی ادارات و سازمان ها و نهادها از این مسئولین محترم به نمایش می گذارند در حقیقت داغی است بر دل مردم که به چشم ببینند کسانی که نمی توانند به آنها خدمتی کنند به سراغشان آمده اند تا بدبختی مردم را نظاره گر باشند.

🔺آقایان مسئول!

این عکس های کلیشه ای دردی را دوا نمی کند به پشت میزهایتان برگردید و از شعار دست بردارید و به دنبال حل مشکلات باشید شما باید میدان عمل را قبل از هر مصیبتی در دست بگیرید نه بعد از خطری که مردم را به بدبختی کشانده است.

اگر الگویتان مرد میدان سلیمانی است باید گفت او از هر دوربین و عکاسی فرار می کرد، حاج قاسم قبل از رسیدن طوفان وارد گود می شد نه وقتی گرد و غبار همه جا را فرا بگیرد. شرّ داعش را قبل از آنی که به مرز کشور برسد از سر دنیا پاک کرد.

آبرویی که حاج قاسم کسب کرده پیراهن و شلوار گلی نیست بلکه انگشتری است که در یک دست باقی مانده از او برجا ماند همان دستی که نوازشگر دل پیشکسوتان جنگ، والدین و فرزندان شهدا، رزمندگان محور مقاومت و گرفتاران در هر بلایی بود...

نمی دانم خوانده اید که او در وصیتنامه اش برای همین دستان خود چه گفته است اگر ندیده اید پس بخوانید: « خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به‌سمت تو است. وقتی آنها را به‌سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی...»

🔺بله جناب آقای مسئول، این مرد میدان سپهبد شهید سلیمانی خطاب به شما چنین می گوید:
«در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه‌گر ارزش‌ها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند.»

اکنون شما را به همان خون به ناحق ریخته حاج قاسم قسم می دهیم برگردید و خدمت کنید و نقش بازی ها را بگذارید برای وقت انتخابات! شما اکنون منتخبینی هستید که با رأی مردم برای خدمت برگزیده شده اید. راهکار بدهید، بودجه تصویب کنید، پول بدهید و مطمئن باشید در چنین شرایط سختی کار شما را مردان پرتلاش و در میدان هلال احمر و سازمان های مربوطه انجام می دهند...

شاید اگر شما تدبیر می کردید و یک راه شش کیلومتری روستایی را در غرب خراسان رضوی به نام دیار تاریخی مزینان بهسازی می کردید اکنون پدر و مادر و برادر بعضی از شهدای این منطقه زنده بودند و فدایی این جاده خراب نمی شدند!

🖌علی مزینانی عسکری

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
خرداد
۰۰


در منتهی الیه آرزو
در هیاهوی آمال و آلام و آبرو
در سراشیبی خواستن های پی درپی
و در نیاز سایه بان های کویر تفتیده
آن جا که نفس به سرابی آمیخته
و امید به گذر رهگذری راه بلد
با مشکی آغشته حتی به جرعه ای
تنها و تنها انسانم آرزوست!
کالایی که دیگر سخت پیدا می شود
متاعی که بازرگانان به بزرگان فروختند
و گویی چند سالی است که دیگر تولید نمی شود
تحریم آن را هم ممنوع الورورد کرده است
شاید روزنه ای پیدا شود
یا نه از کمربندی یک شهر بتوان دور زد
این روزها مهر دیگر نگاهبانی ندارد
منهای آن نیز کدام درد را دوا می کند
همه ی پچ پچه ها تنها برای سلاخی آن است
دستی که به اطاعتش بلند شود قطع می گردد
و لبی که به ستودنش گشوده شود لال می شود
چوبه ی داری، از تنفر انتظار لبخندی را انتظار می کشد
و دیگر شاعر پاییز را هم از یاد برده است
آه که دلم پر می کشد برای لحظه ای دویدن
در کوچه های تو در تو
و ولوله ی طفلکانی که جایی برای بازی ندارند
با خود می گویم چرا پس عمو زنجیر باف نمی آید
اصلاً او زنجیر ما رو بافته؟!
اگه بافته آیا پشت کوه انداخته؟!
«کدام کوه؟
همان کوهی که در آن غار داره های بله»
نکند بچه آهو هم به کمند صید گرفتار شده...
می خواهم بر اسب دلدل سوار شوم
تفنگ برنو را بردارم
و با آوازی دشتی
همان که فایز می خواند
«سرکوه بلند دو دو کنم مو»
با تاخت به نجات برّه آهو بروم
اما مرد صیاد
با نگاهی مظلومانه فریاد می زند:
«به کجا چنین شتابان!»
صدایش شبیه گرسنه ای است
و می گوید که بچه هایش نیز به انتظار لقمه ای نان هستند
اکنون درمانده ام
آیا در کوره ی آهنگری
می توانم خنجری بسازم نیشش زفولاد
که بر دیده زنم و دل گردد آرام
هرگز
نه توان دیدن صید را دارم
و نه می توانم التماس صیاد را نادیده بگیرم
به کنار برکه ای می روم
می خواهم عطش دل را به مشتی آب خاموش کنم
صدایی فریاد می زند:
«آب را گل نکنید
در فرودست انگار کفتری می خورد آب...»
غمگین به سایه ی درختی پناه می برم
سیره ای در گوشه ای پر می شوید!
زنی چادر گلدار به سر
برای پر کردن کوزه اش
که انگار تمام سرمایه ی حیات اوست
خرامان خرامان به برکه می رسد
ناگهان آب شلاقی بر تمامی آرزوی او می زند
و کوزه از دستانش رها می شود
و من درمانده و حیران
همراه با نگاه های ناامید او می خوانم:
«کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش»

تقدیمی؛ علی مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
مرداد
۹۹

 

ایام سرور و جشن و شادی

با نام غدیر بخوان  منادی

دانی که خدا نموده خلقت

بر عالمیان گشوده  نعمت

بر کل  بشر خدای  سرمد

منت  بنهد  به  نام  احمد

آمد که جهان شود گلستان

با صوت خوش هزار دستان

زیبنده ی کل کائنات است

دارنده ی کل محسنات است

عید است و یار احمد آمد

با  نام   غدیر  محمد آمد

این گونه خدا نهاده منّت

در یوم غدیر بداده نعمت

شکرابدی دراین جهان چیست

مولا و امیر مؤمنان کیست

بی شک نبود به جزعلی نام

جز یاد علی نبایدت کام

گر راه سعادت است طریقت

تردید مکن علی است حقیقت

امروز  خدا  گرفته  پیمان

نازد به علی دگر  مسلمان

ای  عالمیان  همی  بدانید

با  نام  علی  غمی  ندارید

اعلی علی است به کل عالم

فخر ابدی است و یار خاتم

نعمت به وجود اوست کامل

دشمن ز خروش اوست زائل

دروصف غدیر چنان بگویم

کوثر ز حریم  آن  بجویم

مولاست علی ز بعد خاتم

ازدل ببرد چو رنج و ماتم

این عید تمام نَعِمات است

ایام سرود و صلوات است

روز ابدی  شده به  عالم

ابلیس فراری است ز آدم

گریان شده نقشه ای ندارد

مأیوس شده چاره ای ندارد

گویند ملائک  همه با هم

با شور وشعف به نسل آدم

این عید سعید بوَد مبارک

از  سوی خداوند  تبارک

نجوای  مزینانی  چنین است

هرذکرعلی چه دلنشین است

تقدیمی؛علی مزینانی عسکری

خدایا صد هزاران شکر غدیر را جلوه گر کردی

 به شیعه آبرو دادی شیاطین در به در کردی

 

 تو ای حی قدیر قدر غدیر را خوب می دانی

 چو در این روز اکملت لکم دین را ثمر کردی

 

  ولایت بی علی هرگز ندارد هیچ معنایی

امامت دادیش یارا و عالم با خبر کردی

 

 در آن ساعت که پیغمبر علی را چون نبی خواندش

دل هر مدعی را ای خدا زیر و زبر کردی

 

بگفتی شافع روز جزا مولای ما باشد

 به جنت آبرو دادی به نامش مفتخر کردی

 

همه دیدند که پیغمبر علی را خوانده یار خویش

تو او را برتمام خلق دگر کیف بشر کردی

 

ولی افسوس و صد افسوس که بعد از این جفا کردند

 همان هایی که در آن روز از این قصه حذر کردی

 

هزاران چشم بینا دید که پیغمبر چه می گوید

علی است مولای بعد از من تو او را راهبر کردی

 

علی خیبر گشا و فاتح بدر و حنین باشد

در این وادی تو او را رهبر کل بشر کردی

 

امامت خلعتی ارزنده است از بهر هر آدم

تو این جامه به آل الله یقیناً مفتخر کردی

 

علی مانند هارون است برادر بر رسول حق

 تو در لیل المبیت عشق نبی را پرثمر کردی

 

در این عالم مزینانی تمام عزتش این است

 غدیری هستم و دیگر تو این ره مختصر کردی

تقدیمی؛علی مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۵
بهمن
۹۷


تقدیمی به ساحت مقدس سیده النساءالعالمین حضرت فاطمه سلام الله علیها
علی مزینانی عسکری


دلبرا از عشق می گویم که آن افسانه نیست
گوش دل بسپارکه راز عاشقان افسانه نیست
داستان ها خوانده ام از قصه های عاشقی
وامق و عذرا ندیدم  لیک آن  افسانه نیست
گرچه بسیار عشق ها افسانه ای دانسته اند
بی دلی از یوسف کنعان بدان افسانه نیست
بالِ پروانه  بسوزد  بوسه  بر  آتش زند
اشک شمع و سوختن پروانگان افسانه نیست
دیده ها گریان شود تا صحبت عشاق بود
این چنین نالیدنی  از دلبران  افسانه نیست
عاشق از هجران دلداده بریزد  اشکِ  غم
دوری معشوقه خون از دیدگان افسانه نیست
بلبلان مست و خرامان در گلستان نغمه خوان
چهچه  مستانه زین  دیوانگان  افسانه نیست
نای نی در  نزد عاشق بین نوای بی نواست
ناله ی سوزان این دلسوختگان افسانه نیست
غیبت  معشوقه عاشق را  هوایی می کند
 این همه مهر و وفا از عاشقان افسانه نیست
گر شنیدستی که بعد از رحلت ختم رسل
دختری در کنج خانه داده جان افسانه نیست
صبر زهرا و  نگفتن  دردِ  پهلو  بر علی
اشک ریختن نیمه شب از دیدگان افسانه نیست
آتش افروختن به درب خانه ای که پشت آن
یک زنِ تنها و  دارد الامان افسانه نیست
چادر  خاکی  مادر گریه های  دختری
گوشِوار در پیش چشم او عیان افسانه نیست
دست بسته ضرب سیلی چشم گریان حسن
قصه ی رنج دل شیر ژیان افسانه نیست
گر مزینانی بمیرد در غم مولای خویش
این چنین مردن زاین رنج زمان افسانه نیست
 
 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی