مزینان از نگاهی دیگر 15 :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

مزینان از نگاهی دیگر 15

يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، ۰۴:۲۳ ب.ظ

ازحدیره تا باغستان

ره آورد سفربه مزینان


بخش پانزدهم

آنچه را در چهار دهه پیش برمن ومزینان من گذشته وگویی تاریخ یک ملت ویا قومی بزرگ است بر روی صفحات کاغذ ثبت می کنم ودر حقیقت که تاریخ یک قوم در این سرزمین اتفاق افتاده واین را در تحقیق گسترده ی احمد صباغ ،مزینان زاده ای که دلش برای زادگاهش می تپد وحتی رنج زندان را به جان خریده است یافتم. با دوستان مزینانیم که سالهای نوجوانی را به شادمانی وشبها نخفتن برای پاسبانی از مزینان که نمی دانم برای چه باید تاصبح با اسلحه ای که به دست ما نوجوانان داده بودند بر گرداگرد مزینان بگردیم و تا کسی را دیدیم ایست بدهیم ورمز شب را از او بپرسیم وچه شبهایی که چندین بار ماشین نیسان یکی از هم وطنانمان که به داورزن می رفت وبا خود مسافران مزینانی را می آورد تا در آن موقع شب لقمه نانی حلال برای فرزندانش بدست آورد متوقف می کردیم و اوشاکی ، گاه می ایستاد وگاه بی اعتنا لیچاری بارمان می کرد و گازش را می گرفت ودور می شد وما مغموم وغرولند کنان فقط به دور شدن نیسان می نگریستیم. روزگار ما اینچنین گذشت بسیج ، مسجد ، قرآن ، دعا و آرزوی رفتن به جبهه که گاهی برای خودمان در پشت قلعه خاکریزی در نظر می گرفتیم وجنگ ندیده نقشه های عملیاتی وسیعی را طراحی واجرا می کردیم؛ یک گروه عراقی می شدند وگروهی دیگر رزمنده ایرانی وانفجاراتمان قوطی های امشی بود که در آتش می انداختیم وغافل از خطری که شاید با ترکیدن آن کسی زخمی شود ویا به مرگ دوستی منتهی شود پا به فرار می گذاشتیم ودلمان خوش بود به صدای مهیبی  که می شنیدیم وتداعی انفجار نارنجکی را می کرد . کم کم پیشرفت کردیم و با تخته چوب وقطعه ای جیر* تفنگی ساختیم وهمدیگررا به رگبار می بستیم وای کاش تمامی سلاح ها مانند تفنگ ما چوبی بود وفقط با آن می شد بازی کرد.

در محفلی که با این همبازی های دهه ی شصت درحضور فرزندان شهید کویر آراسته بودیم وباسوسن واحسان عزیز برای اولین بار از نزدیک به گفتگو نشستیم ؛ صباغ راکه رنج سفر از سبزوار به جان خریده است وبه پایتخت آمده بود دیدم ودر این اولین دیدار فهمیدم که او به راستی عاشق زادگاه پدری خویش است و برای آنکه مزینان را بشناساند دامنه ی مطالعاتیش را فراتر از همه ی ما کرده است وتمامی کتب تاریخ ایران وجهان را همچنان که من در چندسال پیش که درمشهد زندگی می کردم وهرروز توفیق رفتن به کتابخانه ی حرم با صفای ولی نعمتمان را داشتم وبه دنبال نشانی از مزینان بودم او بیشتر از این به تورق آثار پرداخته است به گونه ای که با تعاریف زیبایش ونقل تاریخ تمدن بشریش که همچون ویل دورانت همه را به رشته ی تحریر درآورده به این نتیجه دست یافتیم که مزینان قبل از ایران به وجود آمده! چرا که او معتقد است اقوام آریایی ومادها وپارتها با گذر از صحرای سیبری  به صحرای مرکزی ایران وارد شده اند وچون برای آنها مشکل بود که ازاین صحرای خشن به سلامت بگذرند پس صحرای مزینان را که در کنار ساحل شمالی کویر واقع شده است وبه دلیل همسایگی با  دریا وخاک حاصل خیزش برای سکونت انتخاب کرده اند. البته اینکه گفتیم اول ایران به وجود آمده یا مزینان . فقط مزاحی بود که درحرارت سخنان گرم اوبرزبان راندیم تا جمعمان صمیمی تر شود ولی در لابلای تاریخ گویی احمد لایه های پنهانی از این دیار تاریخی نهفته است که شاید به زودی با نوشتن کتابی که وعده داد روشن شود. وجود تپه ی بلقیس که منسوب به ملکه سباست ونام اهورایی مزینان یعنی مسینان که حکایت از دوره ی اوستایی ومزداپرستی است وبسیار ابنیه تاریخی دیگر چنان می نماید که صباغ درست می گوید ومزینان در هزاره ی پیش از میلاد هم شهری ویا قلعه ای بوده که در مسیر جاده ی تاریخی ابریشم بنا گردیده وکاروانیان از خراسان بخارا وبلخ وسمرقند وحتی افغانستان و.. از شرق به غرب می رفته اند ودر این گذر مردمانی از آسیای میانه وهند وچین واروپاییان نیز به راحتی دراین مکان امن اتراق می کرده اند ولحظه ای تن از خستگی می آسودند ودر روزگار ملوک الطوایفی در هزاران سال پیش ، مزینان که در کتب مختلف ازبلوک آن یاد می کنند دژی وقلعه ای محکم بوده است که نظامیان مستقر در آن ، ولایات شرق را نیز محافظت می نموده اند وپیشتر نیز گفتم که یکی از نامهای این دیار کهن مرزبان بوده است که در مقابله با یاغیان، آنان را تارومار کردند وسرهایشان را بردروازه های مزینان آویختند وگفتند: اینجا دیار مرزبانان است!

لودیک آدامس آمریکایی؛ نودو پنج سال پیش یعنی یک قرن گذشته از مردان رشید مزینان می نویسد که : «دویست مرد حکومتی مزینان را محافظت می نمایند واز برجهای بیست گانه اش نام برده است که برای دیده بانی ونبرد ساخته شده اند ودر آن زمان ، جمعیتش پنج هزار نفر بود ه اند که سه هزار رعیتش در روستا می زیسته اند.»

پس از او آلفونس گابریل پانزده سال بعد در کتاب عبور از صحرای بزرگ ایران  از مزینان به عنوان شهری کوچک نام می برد که با حضور در آنجا با دنیای بیرون ارتباط برقرار می کند. او از پیکی خوش خبر می گوید که از داورزن می آید ومراسلات پستی را از پستخانه ای که بر بالای ارگ ریگی ساخته شده ودر قدیم نیز در مسیر راه باستانی ابریشم وپل چاپارخانه بود تحویل می گرفت.

با نگاه برتابلودبستان شیخ قربانعلی شریعتی وتاریخ بنایش که سال1307ه.ش را نشان می دهد ودیگر از آن سالن گلی ودراز با درهای چوبیش خبری نیست به خروجی مزینان گام می گذارم ودر امتداد بلوار مزین به نام دکترعلی شریعتی که به همت جوانان مزینانی ساخته شده مهد کودکی را به تماشا می نشینم که چند روز از کودکیم را در آن بسر بردم و تحت مربی گری مرحومه طاهره ملا میدی* وننه ممد*  دوره ای کوتاه طی کردم واکنون بانویی دیگر از شیرزنان مزینان کمر همت بسته و به امداد معلولان وپیران وکهنسالان آمده و سنگ بنای مرکزی را به عنوان بهزیستی گذاشته است که اگر به ثمر بنشیند که به یقین  چنین خواهد شد وبا نشانی که از همت او در دوره ی مربی گریش در مهد کودک و خدمت در بیمارستان نجمیه تهران دارم وجدیتی که خاص زنان مقاوم وبلند همت کویر است این خدمت بزرگ را به سرانجام خواهد رساند زنی که پس از سالها کار می توانست در تهران بماند ودوران بازنشستگی را در کنار فرزندانش به راحتی بگذراند ولی امداد به کهنسالان ومعلولان و بی بضاعتها را بر آسایش شهرنشینی ترجیح می دهد و دوباره به زادگاهش می آید وبا عزمی استوار وجزمی سترگ گام در راه خدمتی دوباره می گذارد و هر روز باطرحی نو راهی اداره وسازمانهایی می شود که شاید یادشان بیاورد که باید نگاهی هم به این دیار بیندازند وگاهی از پشت میزهای عریض وطویلشان برخیزند وبه مدد پیران خسته دلی بشتابند که رنج ایام آنها را گرچه خمیده قامت کرده ولی ایمانشان همچنان استوار است و  مناعت طبعشان افزونتر شده وباغرور مزینانی بودنشان هنوز آنها را دهاتی می دانند ولی نه به ناز که به رسم ادب پیش از آنکه آن مدیر ویا کارمند دون پایه وبلند پایه سلامی بگوید آنان سلامش می کنند ودعوتش به خانه می کنند  وچه زیباست که می بینم در کناراین شیر زن انسانهایی نیز در گمنامی به یاریش شتافته اند که هر کدامشان در اداره ای برای خود بروبیایی دارند ولی برای مزینان همچون عمله ای مشغول خدمتند بی هیچ اجر ومزدی مادی وتنها برای رضای پرودگارشان برای این کار خیر پیشگام شد ه اند

                                                      وادامه دارد...

*جیر : کش – قسمتی از تیوپ دوچرخه ویا موتور

* ملامیدی : ملامهدی

* ننه ممد : مادر محمد

  • علی مزینانی

نظرات  (۱)

سلام
خوبید ایشالله؟
بچه های عاشورایی
طرح زیارت عاشورا در لحظه تحویل سال
بیاین سالمون رو با زیارت عاشورا شروع کنیم و از ارباب بخوایم عیدی مون رو اول سال کربلا بدن.

دو ساله با همین کار عیدیم سفر به کربلا بوده و سال89 عرفه کربلا بودم و سال90 اربعین پیاده راهی شدم.

راستی چند تا فایل خیلی قشنگ براتون گذاستم حتما دانلود کنید و لذت ببرید.

اولین دعا لحظه تحویل سال فرج امام زمان(عج)باشه
شهدا رو فراموش نکنید که گره های بزرگی رو باز میکنن.
اگر لایق می دونید برا شهادتم دعا کنید
اللهم عجل لولیک الفرج

ایشالله شهید شی
شهادت بنده ی حقیر
التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">