سینما :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سینما» ثبت شده است

۲۷
خرداد
۰۱

نویسنده؛ امیر شفقی

✍️با توجه به درهم آمیختگی فضای سیاسی و فرهنگیِ دهه های ۴۰و ۵۰ این روزها تلاش برای تشخیصِ اثرِ جریانهای فکری و آدمها بر هم و تاثیر این جریانها و آدمها بر زمینه هایی مانند ادبیات و سینمایِ پیش و پس از انقلاب ناگزیر می نماید. تفکیک و تحلیلی که برای فهمِ بهترِ تاریخِ معاصر و تاثیر آن بر زندگیِ امروزِ ما اجتناب ناپذیر است.در این نوشتار، در چهار بخش به بررسی نقش «علی شریعتی» در فیلم «قیصر» پرداخته شده است.

🔹یک: ارتباط شریعتی با قیصر
در موردِ ارتباطِ شریعتی با فیلمِ قیصر، هم «عباس شباویز»، به عنوان تهیه کننده حرف زده، هم «مسعود کیمیایی» در جایگاه سناریست و کارگردان صحبت کرده است. هر دوی آنها به حضور او در اکران خصوصی فیلم که در سالن کوچک بالای استودیو «مولن رُژ» بوده نیز اذعان کرده اند.
اما برای بسط این بررسی بایستی دو موضوع را کنار هم قرار دهیم. شباویز در جمله ای کلیدی خبر می دهد که فیلمنامه قیصر را پیش از ساخت در اختیار شریعتی قرار داده بوده تا بخواند. وقتی این موضوع را در کنار سخن کیمیایی، مبنی بر اینکه پیش و پس از نمایشِ فیلم چندین بار با شریعتی صحبت کرده است، قرار می دهیم، این ظن درونمان قوت می گیرد که فیلمنامه قیصر، توسط تئوریسین انقلاب تصحیح شده است. اصلاحی که ممکن است بازنویسی باشد یا با توصیه یک تصویر، یک جمله کوتاه یا حتی انتخابِ اسم اتفاق بیفتد. [ ۱]و [۲]

🔹دو: نشانه‌هایی از سویِ شریعتی 

برای تشخیص اینکه آیا اساسا امکان، استعداد و تمایلی به اصلاح فیلم‌نامه‌ای که در اختیارش بوده، داشته است؛ بایستی مختصری به برخی ویژگی‌های شخصیتی و کاری او اشاره کنیم.

الف- سابقه در هنرهای نمایشی: نمونه‌هایی از نشانه‌هایِ علاقه و توجه شریعتی به هنرهای نمایشی را می‌توان در چند مورد برشمرد.

۱- طبق گفته رضا کیانیان، یکی از کارهایی که او به هنگام حضور در دانشگاه فردوسیِ مشهد، با علاقه و حوصله انجام می‌داده، خواندن و نظرات اصلاحی دادن روی نمایشنامه‌ها بوده است. مرتب به تماشای تئاترهای گروهِ نمایشِ پارت می‌رفته و در طول تمرین و بعد از نمایش هم با عوامل صحبت و آن‌ها را راهنمایی می‌کرده است.

۲- شاگردانش با همکاری خودش، از کتاب «ابوذر» او نمایش‌نامه‌ای تهیه و تئاتری اجرا کرده‌اند. طبق گفته «داریوش ارجمند»، زمانی که متن نمایش ابوذر را برای اظهار نظر به او می‌دهد، می‌گوید: «این مقاله است یا نمایش‌نامه؟»

۳- فیلم‌نامهِ «رضا موتوری» (مسعود کیمیایی) در حسینیه ارشاد، به‌صورت نمایش روی صحنه می‌رود و خودِ شریعتی برای اجازهِ تغییر داستان به کیمیایی زنگ می‌زند.

۴ - نمایش‌نامه «سربداران» هم در حسینیه ارشاد با مشارکت او نوشته می‌شود و حتی دیالوگ‌نویسی برای شیخ «حسن جوری» توسط او انجام شده است. 

در واقع شریعتی همواره در تصحیح، بازنویسی و تکمیل نمایش‌نامه‌های اطراف خود با علاقه‌مندی فعال بوده و تجربه این کار را داشته است. 

ب- تشخیصِ قدرتِ سینما: فعالیت‌ها و اثرگذاریِ شریعتی در این زمینه فراتر از اصلاحِ متن و مشارکت در نوشتنِ نمایش‌نامه‌ها بوده است. در اسنادِ ساواک به تلاش او برای راه‌اندازیِ گروهِ تئاتری به نامِ «فردوسی» اشاره شده است. به شاگردانش توصیه می‌کرده است، سینما و هنر را جدی بگیرند و حتی برخی از آن‌ها برای همکاری و سرمایه‌گذاری، سرِ فیلم‌برداریِ «سفرِسنگ»، (مسعود کیمیایی) که فیلمی کاملا انقلابی است، می‌روند و به او هم گزارش می‌دهند. 

به جز این‌ها، شریعتی اولین کسی ‌است که به‌ همراهِ شاگردانش بدعت‌گذار استفاده از فرمِ مدرنِ نمایشی برای ترویج محتوای مذهبی-انقلابی را با تئاتر ابوذر بود. بعد از انقلاب نیز چند تن از شاگردانِ مستقیم و غیرمستقیمِ او مانند داریوش ارجمند، «رضا کیانیان» و «محمدرضا شریفی‌نیا» به‌صورت جدی وارد عرصه سینما و تلویزیون می‌شوند. «انوار»، «بهشتی» و «محمدعلی نجفی» هم که به‌عنوان سیاست‌گذارانِ بعد از انقلابِ سینمای حکومتِ روحانیون معرفی می‌شوند، از شاگردان او هستند. 

ج- شیفته نوشتن: به قدری مشتاقِ نوشتن بوده که با عمری کوتاه، هزاران صفحه نوشته بر جای گذاشته، هیچ فرصتی را برای قلم زدن از دست نداده و حتی به وقتِ تصحیحِ امتحانِ دانشجویان، روی برگه‌ها حاشیه‌نویسی می‌کرده است. آدمی با این روحیه، اگر سناریویی از سناریستی جوان به دستش برسد، حاشیه‌نویسی و اظهارِ نظر را حق و وظیفه خود می‌داند. 

د- ناقل پیام انقلاب: بهره بردن از هر فرصتی برای بیانِ نظرات و انتقال پیام‌هایِ انقلابی، از ویژگی‌های اوست. این‌که شاگردانش ابوذر را که انقلابی‌ترین شخصیت مورد علاقه اوست، با تایید خودش برای نمایش‌نامه و اجرا در نظر می‌گیرند، نشانگر نگاه ابزاری او به این هنر، برای انتقال پیام‌های انقلابی است. این تئاتر که حتی انتخابِ کارگردان و بازیگرش با شریعتی است، یک‌بار در مشهد و بار دوم، هنگام حضور او در حسینیه ارشاد روی سن می‌رود. آدمی با این استراتژی، وقتی فیلمنامه‌ای سینمایی به دستش می‌رسد، آن را فرصتی برای بیان نظرات و انتقال پیام‌های انقلابیِ خود می‌یابد.

ه- خودپنداری: خودپنداریِ ایده‌آل او، تبدیل شدن به معلمِ بزرگِ تاریخ و مصلحِ اجتماعیِ زمانه بوده است. آدمی با این تصور از خویشتن، به‌خصوص وقتی شغلِ معلمی دارد، هنگامِ روبه‌رویی با افرادِ جوان‌تر همیشه خود را در جایگاهِ مشاور برای اصلاح کار و نوشتار آن‌ها می‌بیند. 

ر- قصه‌پردازی: در نوشته‌های مختلفی نشان داده به قصه‌گویی علاقه داشته و در شخصیت‌پردازی ماهر است. نمودِ کامل این شخصیت‌سازی را در خلقِ کاراکترِ خیالیِ «شاندل» که تا سال‌ها بعد از مرگش کسی نمی‌دانست، ساخته و پرداخته ذهن خود اوست، می‌توان دید. این توانایی جایی که به شخصیت‌های اسلامی می‌پردازد، به شرح احوالِ دخترِ خاکستری‌پوشِ پاریس مبادرت می‌کند یا وقتی از «تاگور» می‌گوید، هم بروز می‌نماید. سناریوی قیصر هم نوعی قصه‌گویی است که فرصتی بوده برای پرورش شخصیتِ انقلابیِ مورد علاقه او در مدیوم سینما. 

ز- علاقه به قیصر: به‌جز کیمیایی و شباویز دیگرانی مانند محمدعلی نجفی و داریوش ارجمند هم از علاقه ویژه او به فیلم پرده برداشته‌اند. [۳] نظر او در مورد قیصر، از طرف این افراد با جملاتی مانند «فیلمی نر و پرتحرک» است، این فیلم موردِ نظر ماست و  تنها فیلمی است که به سیستم «نه گفته» بیان شده است. به گفته داریوش ارجمند، با او هم به تماشای قیصر نشسته، تمجید فراوانی از فیلم کرده و حتی سرِکلاس دانشگاه به آن اشاره نموده است. 

با توجه به پرمشغله بودن، شاید این علاقه و حمایت و صَرفِ وقت از آن روست که خود دستی در نوشتنِ فیلم‌نامه داشته و می‌توانسته پشتِ نامِ سناریستی جوان و گمنام حرف‌هایش را بزند. نوعی لذتِ در سایه بودن و کتمانِ خویشتن که گاهی در انتخابِ نامِ مستعار نیز جلوه می‌کند. [۴]همچنین می‌تواند ناشی از افزایش تعداد مخاطب و تغییرِ کیفیتِ عرضه محتوا باشد. معلمی که تا پیش از آن، با نوشته و سخنرانی با مخاطبِ محدودی ارتباط می‌گرفته، حالا شاهد انتقال پیام و اثر ِمستقیمِ  نظراتش از طریق نور، صدا و تصاویر متحرک، در مدیومی با وسعت سینما و از طریق پُربیننده‌ترین و اثرگذارترین تولیدِ تصویری است. 

🔹سه: نشانه‌هایی از سوی فیلم 

همانند بدعت در تئاترِ مذهبی-انقلابی، وقتی رفتارهای روزمره کاراکترها را از فیلم قیصر می‌گیریم، برای اولین بار در مدیوم سینما، با استخوان‌بندیِ عمیقا شیعیِ فیلم، با تحریک انقلابی روبه‌رو می‌شویم. 

۱- قیصر آغازی است بر ورودِ وسیعِ مرگ‌ستایی به سینمای ایران. زندگیِ کاراکترِ اصلی، بعد از بازگشتِ از آبادان، ایثارگونه روایت شده و عملش متبادرکننده نوعی شهادت‌طلبی است. کافی است، شریعتی که در آثارش مروج شهادت‌طلبی است و آن را با شور در نوشتارِ «ثار» توضیح داده، این وجه را به فیلم‌نامه وارد کرده باشد تا روحیه شهادت‌طلبانه مورد نیازش برای انقلاب، به‌طورِ وسیع از طریقِ سینما به جامعه تزریق گردد.

۲- غذا دادنِ شب‌هنگام به مستمندان، به‌صورت سنتی و تاریخی به اولین امام شیعیان نسبت داده می‌شود. در فیلم، جایی که قیصر در یادآوری از فرمان می‌گوید: «چقدر شبای ماه رمضون منو داش فرمون ...»، تلاش شده ضمن برقراری پیوندی نامحسوس بین فیلم با اولین امام، از فرمان شمایلی مقدس عرضه گردد. وقتی در فلاش‌بکِ پلانِ این دیالوگ، شیوه قتلِ ناجوانمردانه فرمان و رها شدن جنازه‌اش زیر آفتاب در ذهن بیننده بازیابی می‌شود، این شمایلِ مقدس کامل می‌گردد. تمثالی که وقتی کنارِ مظلومیتِ «فاطی» و انتقامِ ایثارگونه قیصر قرار می‌گیرد، «ثارِ» شریعتی عینیت می‌یابد. [۵]

۳- غیبت اولیه قیصر، هشدارِ دیگران در مورد رجعت او و آمدنش به داستان، تداعی‌گرِ سیرِ حضورِ منجی و منتقم در جامعه است. در جمله «قیصر کجایی که دآشتو کشتن» فریادِ فراخوانیِ منجی، به‌خاطر تسلط اشقیاء بر جامعه کاملا محسوس است. کافی است، شریعتی که در مورد منجی نوشتارِ «انتظار، مکتب اعتراض» را دارد، پیشنهادِ غیبت، هشدار و فراخوانی را به شباویز داده باشد تا این باورِ عمیقا مذهبی، در فرمی نوین یادآوری شود و تحریک به انتقام از شرایط جاری جامعه صورت پذیرد.

۴- در بازگشت به صدر اسلام با منتقمِ غایبِ دیگری به نام «مختار ثقفی» مواجه می‌شویم که همانند قیصر، با زیرکی و حتی استفاده از دروغ به خون‌خواهی برخواسته است. کافی است، شریعتی که کتابِ «حسین وارثِ آدم» او نشان داده مسلط‌ترین غیرِمعممِ سینمادوستِ آن‌روز جامعه به سرگذشت حسین‌بن‌علی است، از دانش خود برای شخصیت‌پردازی قیصر بهره برده باشد تا داستان به منتقمِ سومین امام وصل شود و دیگران تحریک به خون‌خواهی از نظام موجود شوند.

۵- تجاوز در قیصر، به هنگامِ درس خواندنِ فاطی و در موقعیت آموزش نوین اتفاق می‌افتد. کافی است، زمانِ تجاوز و نمایشِ جلدِ کتابِ درسی را شریعتی که سیستم آموزش سنتی و حوزوی را برتر از آموزش نوین می‌داند، توصیه کرده باشد. بدین سان، محتوا با هدف افزایش نارضایتی از وضع موجود، به نفعِ سیستمِ آموزش سنتی-مذهبی چرخش یافته و یکی از پایه‌های اصلی مدرنیته، در یک پلان سینمایی و با یک دیالوگ، به نفع سنت و مذهب ترورِ وسیعِ محتوایی شده است. [۶]

۶- شباویز اذعان کرده، هنگامِ خواندنِ فیلم‌نامه، به وجوه سنتی آن پی برده و به بیانی می‌دانسته که فیلم، مروج سنت است. در عمل هم، همان‌گونه که در کتابِ «نقش سینما در انقلاب ایران» تشریح کرده‌ام، قیصر حداقل ۸ محورِ جدیِ ضدمدرنیته دارد. در دیگر سویِ ماجرا، شریعتی هم، علی‌رغم بسته‌بندی و ظاهرِ امروزی، محورِ محتوایِ تولیدی‌اش در خدمت ارزش‌ها و نظمِ سنتی است. 

۷- محتوایِ اثرگذارِ سینمای ایران، بعد از قیصری که پیامِ اصلی‌اش بازگشت به سنت است، منطبق با بازگشتِ به خویشتنی که شریعتی یک‌سره در پی ترویج آن است، هم‌راستا می‌شود. گویی فیلم، هوشمندانه، سرخطِ برخی مفاهیم ضدمدرنیته را در ذهن سینماگران و به‌خصوص خودِ کیمیایی مین‌گذاری می‌کند تا بعد در موقعیت‌های مختلف منفجر شوند و بسط یابند.

۸- به‌جز آنچه گفته شد، انطباق‌های دیگری نیز می‌توان یافت؛ مثلا اولین پاراگرافِ کتابِ «سیمایِ محمد» شریعتی به ویژگی‌های قیصرِ تاریخی می‌پردازد و می‌گوید: «قیصر، آن‌چنان که تاریخ نشان می‌دهد، موجودی است خطرناک، با چشمانی بی‌رحم، قیافه‌ای خشن و ترسناک و دستی بر قبضه شمشیری برهنه که از آن همواره خون تازه می‌چکد.» مقایسه حالتِ صورتِ کاراکترِ قیصر، به‌خصوص در سکانس‌های حمام و کشتارگاه، به هنگام قتل برادرانِ «آب‌منگل»، با قیصرِ شریعتی می‌تواند نشانه‌ای باشد از کمک او به شخصیت‌پردازیِ قیصرِ فیلم شده و حتی انتخابِ نامِ فیلم و اسم کاراکترِ اصلی توسط او. 

چهار: نشانه‌هایی از سوی سناریست 

وقتی تمام آنچه را گفته شد، در کنارِ وضعیت جمعیت‌شناختی کیمیایی قرار می‌دهیم، پازل کامل‌تر می‌شود. در واقع نکاتِ پیچیده ِمذهبی، انقلابی و ضدمدرنیتهِ هوشمندانهِ و ظریفِ درونِ فیلمِ قیصر به قدری زیاد است که باورِ خلقِ تمام آن‌ها توسط جوانی کم‌تجربه، دیپلمه و بیست و چندساله را سخت می‌نماید. به گفته خودِ کیمیایی، فیلم‌نامه را در ۲۴ سالگی، یعنی پیش از ورودِ جدی به سینما نوشته که این، باورِ خالقِ محتوا بودنِ او را دشوارتر می‌کند. حتی قریحه سرشار کیمیایی در فیلم‌سازی و حضور سنتیِ او در تکایا و مجالسِ مذهبی، دلیلی بر توانایی او برای خلق و انتقال پیام‌هایی این‌چنین لایه‌لایه و پیچیده نیست. 

🔹پاسخ به تاریخ

با این شرایط، میزان تاثیر شریعتی در محتوا و فیلم‌نامهِ قیصر، از نقاطِ مبهم و تاریکِ تاریخِ معاصر و سینمایِ ایران است. به جرات می‌توان گفت، مهم‌ترین سندی که منجر به تحلیلِ درستِ تاثیرِ جریان‌های روشنفکری بر سینمایِ پیش و پس از انقلاب می‌شود، نسخه‌ا‌ی از سناریو است که احتمالا شریعتی بعد از خواندن به شباویز یا کیمیایی برگردانده است. [۷]

از عواملِ اصلیِ در قیدِ حیاتِ فیلم، در درجه نخست، این وظیفهِ تاریخی و اخلاقیِ مسعودِ کیمیایی، در برابر نسل‌های بعدی است که مشخص نماید، آن نسخه از فیلم‌نامه که در اختیار شریعتی بوده، کجاست؟ آیا در سناریو اِعمال نظر کرده است؟ آیا فیلم‌نامه را بازنویسی کرده است؟ چه اصلاحاتی پیشنهاد داده و چه مقدار  و کجای محتوا تحت اثر او بوده است؟ حتی در صورت شفاهی بودن بحث‌ها، بیان آن‌ها، به تحلیلِ درستِ آنچه بر ایرانِ معاصر گذشته، کمک می‌کند. شاید «بهروز وثوقی»، به‌عنوان نماینده سرمایه‌گذار که «پوری بنایی» است هم در جریان باشد و بتواند شفاف‌سازی کند.

پی‌نوشت‌ها

پ.ن.۱: شباویز می‌گوید، بدون این‌که کیمیایی بداند، سناریو را می‌دهد، شریعتی بخواند. در جمله دیگری می‌گوید، شریعتی را در تاریکی به سالن اکران خصوصی می‌آورند و هیچ‌کس آن‌جا او را نمی‌شناخته است. اما کیمیایی خودش می‌گوید، از خیلی پیش از نمایش قیصر با شریعتی در ارتباط بوده و با هم حرف می‌زده‌اند و در شب اکرانِ خصوصی هم، با هم سلام‌علیک کرده‌اند. چون کیمیایی در قید حیات است، اختلاف روایت در این دو مورد را هم می‌تواند توضیح بدهد.

پ.ن.۲: کیمیایی می‌گوید، شریعتی در مورد قیصر با شباویز بسیار صحبت می‌کرده، اما خودش بعد از ساخت، در مورد فیلم با او حرف نزده است. در واقع تمام ارجاع کیمیایی به بعد از نمایش فیلم است و به پیش از ساخت آن، هنگامی که فیلم‌نامه در اختیارِ شریعتی بوده و با هم صحبت می‌کرده‌اند، هیچ اشاره‌ای نمی‌کند. 

پ.ن.۳: خودِ اینکه شریعتی، حامیِ قیصرِ ضدِاجتماعی و پر از محورِ ضدمدرنیته است، برای منتقدین و طرفدارانش حاویِ نشانه‌های بسیاری است. 

پ.ن.۴: در آن دوره، دیگرانی مانند «شاملو» هم به دلیلِ کسرِ شان، بی‌نام، فیلم‌فارسی‌نویسی می‌کرده‌اند.

پ.ن.۵: پیوندی که با توجه به باورهای عمومیِ مذهبی نادرست است؛ چون «فرمان» توابِ از الواتی است. به‌طور کلی هم حتی افراد متعصب نسبت به پیشوایان مذهبی، متوجه چنین پیوندهای زیرکانه و از دید عموم غلطی نمی‌شوند. ضمن این‌که سابقه درهم آمیختن مباحث مختلف، تلفیق‌هایی از این دست توسط شریعتی را بسیار مقرون به امکان می‌کند. 

پ.ن.۶: شریعتی در کتابِ «آثار گوناگون»، لیستی از برتری‌های سیستم آموزش حوزوی نسبت به آموزش نوین دارد.

پ.ن.۷: شباویز به وقتِ حیات هم توضیحِ درخوری از اثرات و نظرات شریعتی نمی‌دهد. با وجود این‌که فیلم‌نامه از پیش از ساخت در اختیارش بوده، نظرات نقل شده از او، عموما برای بعد از دیدن فیلم است. او تنها نقل می‌کند، گفته که اگر این فیلم درست ساخته شود، تنها فیلمی است که به سیستم «نه گفته» است.

 

منابع

[۱] شریعتی شعر ناب بود، رضا کیانیان، کتاب هنر در کویر، به کوشش علی میرمیرانی، نشر نقش و نگار، ۱۳۸۰

[۲] خاطرات محمدعلی نجفی ۱ و ۲، سایت تاریخ ایرانی، ۲۷ آذر ۱۳۹۲

[۳] حقایقی دربارهِ قیصرِ کیمیایی پس از ۴۱ سال، سایت پارسینه، ۴ دی‌ماه ۱۳۸۹

[۴] هنر همچون پنجره، سایت رسمی شریعتی

[۵] فیلم قیصرِ کیمیایی به‌ روایت دکتر‌ شریعتی، مجیدی، فرهادی، مهرجویی، گلستان‌‌ و ... ؛ استعاره‌ای از سقوط شاه، سایت تاریخ ایرانی، ۴ دی‌‌ماه ۱۳۸۹

[۶] ناگفته های داریوش ارجمند از دکتر شریعتی، خبرگزاری ایرنا، ۲۹ خرداد ۱۳۹۹

[۷] خاطرات مسعود کیمیایی، سایت تریبون، ۲۱ ژوئن ۲۰۱۲

[۸] علی شریعتی پروفسور شاندل است، خبرگزاری ایسنا به تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۹۱

[۹] خاطرات عباس شباویز، سایت تاریخ ایرانی،  ۹ دی‌ماه ۱۳۹۰ 

[۱۰] مجموعه آثار علی شریعتی
 

درباره نویسنده:

​​«امیر شفقی» متولد ۹فروردین۱۳۵۴ تهران است. دکترای مدیریت اجرایی خود را از دانشگاه تهران گرفته و فوق‌لیسانس مدیریت را در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران پشت سر گذاشته است. از سال ۱۳۸۰ شمسی مدرس، نویسنده و منتقد حوزه‌های مدیریت، استراتژیک، بازاریابی و سینما است. حاصل این سال‌های فعالیت او، تا به حال تالیف چهار کتاب با عناوین «نقش سینما در انقلاب ایران»، «معماری برند و برندینگ»، «هنر تبلیغاتی»، «فرهنگ مدیریت بازاریابی» و ترجمه دو کتاب از «جک ولش» به نام‌های «پیروزی» و «پاسخ‌ها» و یک کتاب از «فیلیپ کاتلر» با عنوان «بازاریابی به روایت کاتلر» بوده است. در کنار این کتب بیش از ۱۰۰ عنوان مقاله در حوزه‌های مدیریت، سیاست و نقد فیلم از او در جراید مختلف داخل و خارج کشور به چاپ رسیده است. وی هم اکنون ساکن تورنتوی کاناداست.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۱۱
بهمن
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️یکی دیگر از فرزندان بلند آوازه و هنرمند کهن دیار مزینان استاد علی اکبر مزینانی است. که در نزد ما مزینانی ها با نام علی شناخته می شود. او که بسیاری از کارگردانان مانند صدر عاملی و  مهدی فخیم زاده ماندگاری خود را در سینما حاصل تجربه و کار با این سینماگر می دانند سال 1325 در مزینان به دنیا آمد.

🔆علی که به همراه والدین به پایتخت مهاجرت کرد در سن چهارده سالگی با ورود به کادر فنی شروع به کار در عرصه ی هنر سینما کرد و پس از طی مراحل مختلف (نورپردازی و دستیاری) به عنوان فیلمبردار در فیلم مرگ در باران مشغول فیلمبرداری شد.

🔹وی بعد از مدتی به سمت مدیر فیلمبرداری انتخاب شد و  فیلمهای مرگ در باران، اضطراب، کوسه جنوب، شهر شراب را فیلمبرداری کرد. او سپس به تهیه کنندگی نیز روی آورد و در سال های اول انقلاب موفق به ساخت فیلم های خونبارش و رهایی گردید.

🔹سال 1364 به طور مستقل کار تهیه کنندگی را با فیلم های عقاب ها، خواستگاری، دو همسفر، قربانی، شب بخیر غریبه و دنیا شروع کرده و در کنار دو حرفه فیلمبرداری و تهیه کنندگی در امر پخش فیلم نیز به فعالیت پرداخت.

🔹مستند عاشورای مزینان یکی دیگر از آثار شایسته ی این هنرمند مزینانی است که سال 97 در ایام محرم از شبکه ی مستند پخش شد و مورد استقبال شهروندان قرار گرفت.

🔹قفس طلایی آخرین کار هنری است که این هنرمند مزینانی تمامی سرمایه ی خود را برای تهیه ی آن هزینه کرد اما با توجه به اتفاقات 88 و ساخت فیلم قلاده های طلا اکران فیلم وی با مشکل روبرو شد و در مراسم تجلیلی که از وی در فرهنگسرای ارسباران صورت گرفت با این جمله که هرچه در سال های کار هنری اندوخته بودم در قفس طلایی از دست دادم ناراحتی و رنجش خود را اعلام کرد. او در مصاحبه ای با سینما پرس نیز با ذکر ناملایمتی های بعضی نهادها و ارگان ها اظهار داشت: «من ۵۱ سال است که در سینما فعالیت دارم و اگر در هر شرکتی مشغول به کار بودم امروز بازنشسته شده بودم؛ متأسفانه زمانی که فیلم های من با شکست روبرو شدند کسی برای کمک به من اقدامی انجام نداد و سینماگران به گونه ای رفتار کردند که گویا فراموش شده ام در حالیکه فیلم های من برای رونق گرفتن سینمای ایران، مخصوصاً وضعیت سینماداران بسیار مفید بودند و در زمان خود هر یک به سینماها رونق بخشیدند.»

🔶هرچند استاد علی مزینانی هنوز هم از بی مهری ها و عدم حمایت برخی دست اندرکاران فرهنگی دلخور است اما همگان می دانند که هنر هفتم نیازمند فکر و تخصص این هنرمندان با تجربه و بزرگ است و امیدواریم بازهم به زودی شاهد هنرنمایی این فرزند هنرمند مزینان باشیم.

🔹او که مانند هر مزینانی عاشق زادگاه خویش است محرم امسال در مزینان حضور یافت و با دیدن مراسم عاشورا به تجدید خاطرات خود به ویژه اثر ماندگار عاشورایی اش پرداخت.

🌐رسول صدر عاملی در نکوداشت علی مزینانی با تجلیل و تشکر از وی اظهار داشت :«حرفه ای گری در سینما را علی مزینانی به من یاد داد . او در استودیو میثاقیه بزرگ شد که به طور کامل حرفه ای آغاز کرده است ، باعلی رفتیم جبهه تا محل شهادت برادرم را از نزدیک ببینیم علی وقتی شهدا را می دید با گریه اشک می ریخت و فیلمبرداری  می کرد.»

💠مهدی فخیم زاده کارگردان و بازیگر و تهیه کننده سینما نیز در همین مراسم درباره ی علی چنین گفت:«دهه ی شصت دفترم ورشکست شد چون فیلم من درجه ی دال گرفته بود و از نظر تجاری فیلم شکست خورد ، در آن زمان می گفتند آدم حرفه ای  باید با فیلمبردار غیر حرفه ای کار کند وقتی برداشت ها را دیدم متوجه فاجعه شدم و به مسئولین گفتم این نتیجه فشار شماست و علی مزینانی من را  از آن ورشکستگی نجات داد. ذهن مزینانی با تماشاچی نزدیک است و می داند که چه کار می کند من وقتی با علی کار می کردم می دانستم با چه آدمی کار می کنم حرفه ای گری، هیجان و انضباط را از او یاد می گرفتم.»

یکی دیگر از برادران این هنرمند برجسته؛ زنده یاد محمد مزینانی است که در فیلم عقاب ها به عنوان تدارکات، دو برادر خود منصور و علی را همراهی می کرد . ..

به منظور آشنایی بیشتر با این هنرمند توانای مزینان مصاحبه ی صمیمانه علی رستگار با او را که در شهریور سال 98 در جام جم منتشر شده بخوانید.

 گفت و گو با علی اکبر مزینانی، مدیر فیلمبرداری «خونبارش» اولین فیلمی که به ماجرای ۱۷ شهریور پرداخته است

خونبارش، احتمالا تنها فیلم سینمای ایران است که به شکل مستقیم به واقعه ۱۷ شهریور پرداخته و ظاهرا شما جزو کسانی هستید که از صفر تا صد این فیلم، همراه آن بودید.

صد در صد. قرار نبود این فیلم دو ساعت زمان داشته باشد، بلکه قرار بود یک فیلم  ۲۰ دقیقه ای باشد. پایه گذاری این فیلم در دفتر خودم  انجام شد. خودم نگاتیو، دوربین و وسایل نورپردازی را در اختیار فیلم قرار دادم و فیلمبرداری اش را هم خودم به عهده داشتم. اما متاسفانه بعدها به خاطر کودتای نوژه، جلوی فیلم را گرفتند.

 یعنی فیلم اکران نشد؟

چرا، بعدا فیلم اکران شد، اما در تیتراژ فیلم، تغییر و تحولاتی دادیم. همان موقع با زنده یاد تیمسار نامجو در این مورد صحبت کردم.

 به عنوان مدیر فیلمبرداری، حتما در کار با بازیگرانی تازه کار (درواقع نابازیگرانی که نقش خودشان در واقعیت را بازی می کردند)، با چالش هایی روبه رو بودید.

بله، خیلی سخت بود. شیوه کار ما اینطور بود که من نورها را به شکل مستندگونه تنظیم می کردم و دوربین را می کاشتیم و فیلم می گرفتیم. آن موقع هم که امکانات الان نظیر ویدئو را نداشتیم. ما فیلم را به صورت ۱۶ میلی متری فیلمبرداری و بعد آن را تبدیل به نسخه ۳۵ میلی متری کردیم. ضمن این که آن موقع، اوایل انقلاب بود و نگاتیو هم نبود. نگاتیوهای ۱۶ میلی متری ما هم کهنه بود که البته همان کهنگی به من خیلی کمک کرد تا فیلم جنبه مستند پیدا کند. با تبدیل فیلم به نسخه ۳۵ ،این مستندگونگی بیشتر هم شد. حتی فیلم در بخش رقابتی جشنواره مسکو هم شرکت کرد. دو نفر از بازیگران که نقشهای واقعی خودشان را بازی می کردند و به جای آن سربازی که در واقعیت ماجرا شهید شده بود، هم یکی از اعضای کادر فنی ما بازی کرد که به او شباهت داشت. به جرات می گویم حدود ۸۰ درصد این فیلم را من مستندگونه گرفتم. روال ما این بود که بازیگران، کارهای خود را به صورت روزانه و براساس خط قصه انجام دهند و ما فیلم بگیریم. آقای امیر قویدل با آنها صحبت می کرد و آنها را به فضای موضوع می برد تا آماده بازی شوند.

 پس باتوجه به محدودیت نگاتیو، برداشت، زیاد گرفتید؟

حدود ۵۰ نگاتیو ۱۰ دقیقه ای مصرف کردیم. همان طور که بازیگران، براساس واقعیت دیالوگ می گفتند، دوربینم روشن بود و مدام کلوزآپ، مدیوم شات و لانگ شات می گرفتم. اینقدر فیلم می گرفتم که آن نگاتیو ۱۰ دقیقه ای تمام شود. وقتی تمام می شد، دو ساعت استراحت می دادیم و بعد به بازیگران می گفتیم حالا از یک دقیقه بعد آن صحنه و حرف قبلی، دوباره شروع کنید.

 از این وضعیت کلافه می شدید یا فیلمبردار صبوری بودید؟!

این کار ۹ ماه طول کشید که قطعا نیاز به صبوری داشت. ما ابتدا تهیه کننده نداشتیم.

 بعدا که رسول صدرعاملی تهیه کنندگی کار را به عهده گرفت.

رسول را خودم به سینما آوردم، او قبل از آن خبرنگار روزنامه اطلاعات بود. رسول در مراسم قدردانی از من که در ارسباران برگزار شد، گفت من اصلا کارگردان نبودم و علی مزینانی باعث کارگردانی من شد.

 زنده یاد قویدل هم اولین بار بود که فیلم سینمایی می ساخت.

بله، اولین فیلم سینمایی اش همین بود، اما اولین کارش به عنوان کارگردان، سریال چنگک بود که من هم فیلمبرداری اش را انجام می دادم. چنگک اولین سریالی بود که صدا سرصحنه ضبط می شد. من با دوربین اکلر فیلم می گرفتم و برادرم منصور هم مدیرتولید کار بود. آقای جلال مقدم هم سرپرست گروه بود و باز بالای سر ما زنده یادان مازیار پرتو و نصرت الله کنی بودند.

 می گویند اولین فیلم بعد از انقلاب، همین خونبارش است، این موضوع صحت دارد؟

دقیقا، البته قبل از آن یکی دو فیلم را شروع کردیم مثل «انفجار» آقای ساموئل خاچیکیان که توقیف شد. خودم فیلمبردار کار بودم و تهیه کننده هم مرتضی نیکخواه بود.

 انبوه سربازانی که در صحنه های ابتدایی فیلم خونبارش و آن صحنه های تظاهرات می بینیم، سرباز واقعی بودند؟

بله، سربازان ارتش بودند که برای حضور در فیلم از آنها استفاده شد.

 فیلم، کجا فیلمبرداری شد؟

در پادگان قصر فیروزه نیروی هوایی که زنده یاد حسن نورهادی، نقش فرمانده را بازی می کرد. البته برای همین سربازان، پدر ما را درآوردند! حدود ۳۰۰ سرباز در پادگان به ما می دادند و ما باید شب تا صبح، فیلمبرداری می کردیم. به جرات می گویم صد نفر از سربازان به خاطر سختی کار فیلم - فرار می کردند و قایم می شدند!

 از سختی های دریافت تجهیزات جنگی در آن سال ها هم بگویید.

سختی که داشتیم، اما دیگر از «عقابها» سخت تر نبود که خودم تهیه کننده و مدیر فیلمبرداری آن بودم. به من ۱۵۰ قبضه اسلحه داده بودند، به آنها می گفتم یکی را برای دریافت آنها بفرستید، می گفتند نه، دست خودت باشد قبول است! (می خندد) ولی البته سختی های دیگری داشتیم، به عنوان مثال روز اولی که همراه خدابیامرز خاچیکیان، پیش فرمانده نیروی هوایی رفتم، از من پرسید: «چه می خواهی جوان؟!» آن موقع یک دانه موی سفید هم نداشتم. گفتم: هیچی آقا! آمدم که چهار هواپیمای فانتوم به من بدهید. به قول ما فیلمبرداران، با نگاهش تیلت (حرکت عمودی دوربین) کرد و گفت: «جوان! راهت را اشتباه نیامدی؟» گفتم چطور سرهنگ؟ گفت: «مگر آمدی آژانس، ماشین بگیری؟! مرد حسابی! من اگر چهار تا فانتوم داشتم، خودم کلی از عراق را می گرفتم.» آن فانتوم هایی که شما در عقابها می بینید که آقای سعید راد و دیگر خلبانان ما سوار آن هستند، درواقع هواپیماهای از رده خارج است که آنها را بکسل و برای فیلم بازسازی کردیم. این هواپیماها روی زمین بود، اما من جوری فیلمبرداری کردم که انگار در آسمان هستند. البته صحنه هایی هم بود که از آسمان و از هواپیما گرفته شده است.

 همان صحنه های پایانی فیلم که از داخل بالگرد فیلمبرداری شده است؟

فیلمبرداری آن صحنه ها که کار بچه های گروهمان بود! (می خندد) آن صحنه هایی که از بالای میدان آزادی در فیلم می بینید را من سوار بر بالگرد و هواپیما گرفتم. این تودماغی حرف زدن من، از اثرات فیلمبرداری همین فیلم عقابهاست. مرا سوار هواپیما کرده بودند و ۸۰۰۰ پا بالا بردند. به محض این که در هواپیما را باز کردند، همه صورت من دفرمه شده بود. تازه مرا با چتر بسته بودند که اگر از هواپیما پرت شدم بیرون، اتفاقی برایم نیفتد و با چتر فرود بیایم. حتی قبل از فیلمبرداری، تمرین چتربازی کردم.

 قبل از عقابها، تجربه این چنینی برای فیلمبرداری داشتید؟

در فیلم تپه ۳۳۰ هم داشتم که امان منطقی آن را ساخته بود و بازیگرانی چون سعید راد، پرویز فنی زاده و بیک ایمانوردی در آن بازی می کردند.

 پس قبل از عقابها هم با سعید راد کار کرده بودید؟

بله، قبل از تپه ۳۳۰ هم فیلم فاتحین صحرا را با او کار کرده بودم.

 صحنه های هوایی عقابها کجا فیلمبرداری شد؟

پایگاه یکم شکاری.

 آن صحنه های آب انبار خونبارش که یکی از سربازان در آن به شهادت می رسد و دو نفر دیگر دستگیر می شوند، را چطور گرفتید؟ زدید به آب؟

بله، این صحنه که چیزی نبود، ما فیلمبرداران آن موقع این قدر دیوانه بودیم که این چیزها برایمان عادی بود! در فیلم حسن کچل (علی حاتمی) آقای کنی، مدیر فیلمبرداری بود و من دستیار ایشان بودم، من در خزینه هشتگرد، یک چراغ ژاپنی را روشن دستم گرفتم و رفتم توی آب ایستادم! شما فکر کنید اگر یک درصد فاز و نول این چراغ قاطی می کرد، چه بلایی سر ما می آمد. نه تنها من بلکه برای همه کسانی که در آب بودند. من در خونبارش هم ته انبار نشسته بودم و چراغ ها را تنظیم کرده بودم تا مستندطور تصاویر را بگیرم.

 در همین خونبارش و هم در عقابها، به شیوه سینمای آن سال ها، از زوم های اغراق شده برای نزدیک شدن به شخصیت ها و سوژه ها استفاده کرده اید، شیوه ای که چندان با سینمای این سال ها همخوانی ندارد و دیگر از آن استفاده نمی شود.

مساله به ژانر و فضای فیلم، مربوط می شود. همان زمان من فیلم دستنوشته ها را کار کردم که زمین تا آسمان، شیوه تصویربرداری آن با این فیلم ها فرق می کرد. به جز تفاوت ژانر فیلم، شیوه کار کارگردان ها هم با یکدیگر تفاوت داشت. مهم تر از همه اینها پیشرفت فناوری و سینماست و با رایانه همه کار می توانند با تصاویر انجام دهند. مرا برای فیلم کوسه جنوب، با کابل یک فاز برق، زیر تریلی بستند که چرخ های ماشین، جلوی کادر من بچرخد تا نیروهای ژاندارمری که در تعقیب این تریلی است، از زیر هشت چرخ عقب دیده شوند. بعد دوربین پن (حرکت افقی دوربین) می کند و پلان را از آینه می گرفتم. خود خدابیامرز خاچیکیان رفته بود بالای ماشین و می کوبید توی سر من  و می گفت اگر کابل پاره شود و بیفتی، مثل مگس، پخش زمین می شوی! من هم به او گفتم تو گفتی این صحنه را می خواهی و من هم باید آن را بگیرم. اما الان به دستیار فیلمبردار می گویی رابط بیاور، او هم به یکی دیگر می گوید رابط بیاور و او هم به دیگری می گوید رابط! بامزه است برای دوربینی که کلا نیم کیلو وزن هم ندارد، چهار پنج کادر فنی می برند. اما ما آن موقع فقط سه کادر فنی بودیم که هم تراولینگ می کردیم و هم چراغ می کشیدیم و هم دوربین و سه پایه می آوردیم و همه کارها را خودمان می کردیم.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۳
بهمن
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

در تاریخ معاصر فرزندان هنرمند مزینان، این خاک گوهر خیز و ادب پرور همیشه برتارک زرین هنر ایران زمین درخشیده اند و ما در بخش های قبلی به تعدادی از این نام های ماندگار به خصوص بانوان هنرمند مزینانی اشاره کردیم و اکنون شایسته است به چهره های دیگری اشاره کنیم  که آثار فاخرشان در سینما و تآتر زبانزد خاص و عام است و این روزها بزرگان هنر در فرهنگسراها و مجامع و محافل هنری به تجلیل از آن ها می پردازندمانند هنرمندان طراز اولی در سینمای ایران استاد علی اکبر و منصور مزینانی فرزندان زنده یاد حاج میرزا حسین مزینانی(صدیقی) دو تهیه کننده، فیلمبردار و مدیر تولید بزرگ سینمای ایران ...

🔹منصور مزینانی متولد 1323 مزینان است . وی فعالیت سینمایی خود را از سن 15سالگی با ایفای نقش های کوتاه در چند فیلم آغاز کرد.

منصور  پس از اخذ دیپلم از سال 1340 با ورود به کادر فنی و گذراندن مراحل مختلف بعنوان مدیر تدارکات، تولید و اسپشیال افکت در بیش از 20 فیلم فعالیت داشته است. وی در سال 1361 با تأسیس مؤسسه سینمایی روشن فیلم (تولید و توزیع فیلم) تهیه کنندگی و سرمایه گذاری در این عرصه را آغاز کرد و در توزیع و پخش بیش از صد فیلم نیز فعالیت داشته است.

منصور در کنار برادرکوچکترش علی اکبر مزینانی مدیر فیلمبرداری و تهیه کننده سینمای ایران از سال 1360 در عرصه ی تهیه کنندگی فیلم فعالیت داشته که مهمترین آن ها عبارت است از: ۱ -  عقاب ها (۱۳۶۳)  2 -  دزد و نویسنده (۱۳۶۵)۳ -  قربانی (۱۳۷۰)  4-  متهم (۱۳۷۵) 5- شب بخیر غریبه (۱۳۸۰) و بوی گل سرخ

این هنرمند مزینانی که فعالیت خود را در سینما، قبل از انقلاب شروع کرده  مدیر تهیه دو فیلم با نام :1 -  غلام ژاندارم (۱۳۵۰) 2-  گرگ بیزار (۱۳۵۲) را در کارنامه سینمایی خود دارد.

منصور خان مزینانی مدیر تولیدی سینما را نیز تجربه کرده و در سال 1355 تولید فیلم سینمایی شام آخر را برعهده داشته است.

فیلم سینمایی  عقاب ها که یکی از فیلم های شاخص ژانر جنگی دوران دفاع مقدس و پرفروش سینمای ایران است با تهیه کنندگی ، فیلمبرداری و تدارکات برادران مزینانی و جلوه های ویژه که منصور برعهده داشت در سال 1363 تولید شد

منصور مزینانی که در عرصه های مختلف تولید ، تهیه کنندگی و تدارکات سینمای ایران فعالیت کرده در فیلم مشکل آقای اعتماد  که در سال۱۳۵۶تولید شده به عنوان مدیر فنی حضور داشته است.

این هنرمند پر تلاش مزینانی همچنین در سال های مختلف در 4 فیلم سینمایی به عنوان مدیر تدارکات  و در 3 فیلم نیز وظیفه تدارکات را برعهده داشته است که عبارتند از :( مدیر تدارکات) 1- غریبه (۱۳۵۱) 2 -  خروس (۱۳۵۲) 3-  سازش (۱۳۵۳)4 -  شب غریبان (۱۳۵۴)–(تدارکات) 1-  زن و عروسک هایش (۱۳۴۴)۲ -  حسن سیاه (۱۳۵۱)3-  سوته دلان (۱۳۵۶)

منصور  مزینانی با همراهی برادرش علی و با کارگردانی مرحوم قویدل فیلم عاشورای مزینان را تولید کرده که در محرم سال ۱۳۹۶ از شبکه ی مستند سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.

منصور مزینانی تهیه کننده سینما در گفت و گو با خبرنگار ایسنا که 29 دی ماه 1380 در این خبرگزاری منتشر شد در خصوص نقش مخاطب و موفقیت یک فیلم می گوید: تازه به این نتیجه رسیده‌ایم که نقش مخاطب در موفقیت فیلم تعیین کننده است. از سوی دیگر درجه بندی فیلم به مشکلی اساسی تبدیل شده است و برخوردهای سلیقه‌ای در درجه بندی علاوه بر ایجاد مشکل برای سینماگران در حقیقت توهین به تمامی عوامل تولید محسوب می‌ شود.

تهیه کننده فیلم “بوی گل سرخ“ که نامزد حضور در بیستمین جشنواره فیلم فجر بود، با اشاره به خصوصیات جشنواره‌های فیلم فجر، کمبود اعتبار و نبود سالن‌های مطلوب نمایش را از چالش‌های سینمای ایران دانست و افزود: در سطح کشور، 270 سینما وجود دارد که در مقایسه با جمعیت کشور بسیار ناچیز است.

مزینانی اضافه کرد: بیشتر فیلم‌هایی که در جشنواره به نمایش در می‌آیند، به دلیل مشکلات خاص کیفیت چندانی ندارند، البته هیچ فیلمسازی فیلم بد نمی‌سازد، بلکه هر فیلم تحت تاثیر عوامل خاص خود قرار دارد. لذا فیلم های شرکت کننده در جشنواره فجر از لحاظ هنر و مخاطب باید کلی باشند.

وی گفت: کسانی که به جشنواره می‌آیند، خیل علاقه‌مندان به سینما هستند که حتی در تهیه و خرید کارت با مشکل مواجه می‌شوند؛ در صورتی که به عناوین مختلف و توقعات نابجا به ارگان‌ها و نهادها کارت داده می‌شود که اصلا به دیدن فیلم نمی‌آیند و مردم از این امر گله‌مند هستند.

مزینانی دیدگاه خود را نسبت به روند برگزاری جشنواره‌ها مثبت ارزیابی کرد و با تشبیه رقابت‌های جشنواره به کنکور سراسری دانشگاه‌ها، گفت: معرفی هنرمندان با ذوق و استعداد و دارای ساختار مثبت می‌تواند از نتایج کنکور فیلم فجر باشد.

وی خاطرنشان کرد: با دیدن فیلم‌های خارجی متوجه می‌شویم که در فیلمسازی کجاییم و نسبت به تکنولوژی آن چقدر عقب هستیم، زیرا دور خویش حصاری کشیده‌ایم و این‌جاست که ضرورت وجود جشنواره‌های فیلم فجر احساس می‌شود.

در ادامه این مطلب با هنرمند دیگر خاندان صدیقی استاد علی اکبر مزینانی آشنا خواهید شد...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۲
آذر
۹۷

آیین نکوداشت هنرمند پرآوازه کهن دیار مزینان استاد علی اکبر مزینانی تهیه کننده و فیلمبردار سینما، با حضور مهدی فخیم‌زاده، رسول صدرعاملی، امیر پوریا و دیگر اهالی سینما، یکشنبه ۱۱ آذر در فرهنگسرای ارسباران برگزارشد.

برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه ی مطلب بروید...

  • علی مزینانی
۱۲
آذر
۹۷

مهدی فخیم زاده کارگردان سینما در آیین نکوداشت علی مزینانی که یک شنبه شب 11 آذر در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد اظهار داشت:علی مزینانی مرا از ورشکستگی نجات داد.
به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ مهدی فخیم زاده کارگردان و تهیه کننده برجسته ی سینما و تلویزیون در خصوص آشنایی اش با هنرمند پرآوازه ی مزینان و سینمای ایران گفت : با  مزینانی قبل از انقلاب در فیلم میرلوحی آشنا شدم که آسیستان فیلمبردار بود.
وی افزود : علی حرفه ای بود و من هم حرفه ای و چند بار باهم کار کردیم .
فخیم زاده با اشاره به بی توجهی مسئولین سینما در دهه ی شصت که موجب ورشکسگتی دفترش شد خاطرنشان کرد :  دفترم ورشکست شد چون فیلم من درجه ی دال گرفته بود و از نظر تجاری فیلم شکست خورد ، در آن زمان می گفتند آدم حرفه ای  باید با فیلمبردار غیر حرفه ای کار کند وقتی برداشت ها را دیدم متوجه فاجعه شدم و به مسئولین گفتم این نتیجه فشار شماست و علی مزینانی من را  از آن ورشکستگی نجات داد.
وی علی مزینانی را فردی خلاق و حرفه ای دانست و افزود : ذهن مزینانی با تماشاچی نزدیک است و می داند که چه کار می کند من وقتی با علی کار می کردم می دانستم با چه آدمی کار می کنم حرفه ای گری، هیجان و انضباط را از او یاد می گرفتم.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۲
آذر
۹۷

رسول صدر عاملی کارگردان مطرح سینمای ایران در آیین نکوداشت علی مزینانی هنرمند پرآوازه ی دیار تاریخی مزینان و تهیه کننده و فیلمبردار برجسته ی سینمای ایران گفت:حرفه گری در سینما را علی مزینانی به من یاد داد
به گزارش شاهدان کویر مزینان ؛ وی که اولین کارهای سینمایی اش را با علی مزینانیآغاز کرده افزود : علی مزینانی در استودیو میثاقیه بزرگ شد که به طور کامل حرفه ای آغاز کرده است.
صدرعاملی در خاطره ای از اولین کارهای هنری اش با این تهیه کننده و فیلمبردار سینمای ایران اظهارداشت : باعلی رفتیم جبهه تا محل شهادت برادرم را از نزدیک ببینیم علی وقتی شهدا را می دید اشک می ریخت و فیلمبرداری  می کرد ابتدانمی دانستیم کجا هستیم و بعد فهمیدیم رفتیم وسط میدان مین و تخریب چی ها آمدند و ما را نجات دادند.

وی خاطر نشان کرد : در حقیقت این علی مزینانی بود که به من حرفه ی سینما را یاد داد او بود که به من حتی دکوپاژ کردن را نشان داد.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۲
آذر
۹۷

چهارصد و نودمین نشست باشگاه فیلم ارسباران (تهران) با هدف شناخت و نکوداشت هنرمند پرآوازه کهن دیار مزینان استاد علی اکبر مزینانی تهیه کننده و فیلمبردار سینما، با حضور مهدی فخیم‌زاده، رسول صدرعاملی، امیر پوریا و دیگر اهالی سینما، یکشنبه ۱۱ آذر در فرهنگ‌سرای ارسباران برگزارشد.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ در این مراسم که جمعی از کارگردانان و تهیه کنندگان و فیلمبرداران صاحب نام سینمای ایران و هنرمندان و هنر دوستان حضور داشتند علی مزینانی تهیه کننده و فیلمبردار سینمای ایران اظهار داشت :من برای حرفه ای شدن زحمت کشیدم ، ۱۶ ساله بودم که به سینما آمدم در اغلب کشورهای بزرگ مانند آمریکا و آلمان و صحرای مصر و جنگ ۶ روزه اسرائیل و اعراب فیلمبرداری کردم.من برای گرفتن یک پلاندر سخت ترین شرایط کارکردم و حتی زیر کامیون بسته شدم.
 
وی در باره آخرین فیلمش قفس طلایی گفت : فیلم من قرار بود قبل از قلاده های طلای اکران شود یک میلیون دلار  در آمریکا خرج فیلم قفس طلایی کردم اما آن فیلم چون وابسته بود زودتر اکران شد و بعد هم شرایط آقای حیایی پیش آمد و ما با فروش نامناسبی روبرو شدیم به طوری که هرچی در این پنجاه سال درآمد کسب کرده بودیم به باد رفت .
مزینانی خطاب به هنرمندان جوان تأکید کرد :  باید بدانید تارنج نبرید به جایی نمی رسید باید در فیلمبرداری مثل یک کارگر دستانتان پینه ببندد.
این هنرمند پرآوازه مزینان در خصوص نحوه ی برخوردش با عوامل فیلم هایش گفت :احترام در این حرفه شرط اول کار من بوده و تا وقتی فیلمبردارم غذا نمی خورد لب به غذا نمی زدم

علی اکبر مزینانی در سال ۱۳۲۵ در مزینان متولد شد. در سن چهارده سالگی با ورود به کادر فنی شروع به کار کرد و پس از طی مراحل مختلف (نورپردازی و دستیاری) به عنوان فیلمبردار در فیلم‌های «مرگ در باران»، «اضطراب»، «کوسه جنوب» و «شهر شراب» مشغول فیلمبرداری شد. 
او سپس به تهیه کنندگی نیز روی آورد و موفق به ساخت فیلم‌های خونبارش و رهایی شد. در سال ۱۳۵۴ به طور مستقل کار تهیه کنندگی را با فیلم‌های؛ عقاب‌ها، خواستگاری، دو همسفر، قربانی، شب بخیر غریبه و دنیا شروع کرد و در کنار دو حرفه فیلمبرداری و تهیه کنندگی در امر پخش فیلم نیز به فعالیت پرداخت.
مستند عاشورای مزینان با کارگردانی امیرقویدل و تهیه کنندگی و فیلمبرداری این هنرمند مزینانی که در سال 57 ساخته شده محرم سال 96 از شبکه ی مستند سیما پخش شد.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۸
آذر
۹۷

علی مزینانی" تهیه کننده و فیلمبردار با حضورمهدی فخیم زاده ، فریدون جیرانی و اهالی سینما یکشنبه 11 آذر ساعت 18در فرهنگ سرای ارسباران تجلیل می شود.

«علی مزینانی» تهیه کننده و فیلمبردارتجلیل می شود
به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از روابط عمومی فرهنگ سرای ارسباران، این برنامه با سخنرانی مهدی فخیم زاده و فریدون جیرانی دو کارگردان مطرح کشور و اجرای امیر پوریا برگزار می شود.
علی اکبر مزینانی در سال 1325 در مزینان متولد شد. در سن چهارده سالگی با ورود به کادر فنی شروع به کار کرد پس از طی دوره های نورپردازی و دستیاری ، فیلمبرداری فیلم های مرگ در باران، اضطراب، کوسه جنوب را برعهده گرفت . وی ساخت فیلم های خونبارش و رهائی عقابها، خواستگاری، دو همسفر، قربانی، شب بخیر غریبه و دنیا را نیز در کناردو حرفه فیلمبرداری و تهیه کنندگی حوزه سینما در رزومه کاری خود دارد.
تلفن گویای 20-22872818 داخلی 219 برای آگاهی بیشتر اعلام می شود.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی