مستند سازی خاطراتِ کشاورز مزینانی از دکتر علی مزینانی شریعتی :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

سندهایی برای این مصاحبه و تحلیلی بر آن

این مصاحبه با توجّه به اسناد و مدارکِ موجود مستند سازی و تحلیل می شود .      

تاریخ ملاقات


« شیخ قربانعلی شریعتی » [ زاییده 1275 ـ درگذشت 30 / 11 / 1353 ] و « استاد محمّد تقی شریعتی» [ زاییده 1286 ـ درگذشت 31 / 1 / 1366 ] فرزند « شیخ محمود شریعتی » هستند .

هفتم صفر 1395 قمری که « شیخ قربانعلی شریعتی » فوت کرده ، برابر با 30 بهمن 1353 خورشیدی بوده است .

پس ملاقاتِ دکتر علی شریعتی [ زاییده 2 / 9 / 1312 ـ درگذشت 29 / 3 / 1356 ] و نصرت الله منوچهری (خانِ فرومد ) [ درگذشت 12 / 1 / 1359 ] که در عزای مرحوم « شیخ قربانعلی شریعتی » اتّفاق افتاده در سالِ 1353 خورشیدی بوده است .  

ـ در مصاحبه گفته شده است : « در این زمان ، آق شیخ محمود ) پسر عموی دکتر ) از اتاقِ مجاور آمد و گفت : آقای دکتر ! خان است . »

این « آقا شیخ محمود » [ زاییده 1311 ـ درگذشت 11 / 9 / 1371 ] ، پسر عموی دکتر علی شریعتی و فرزند « شیخ قربانعلی شریعتی » است . او همنام پدر بزرگش بوده ، جالب اینکه شیخ قربانعلی هم ، همنام پدر بزرگش بوده است . یعنی :

شیخ محمود ( 1371 خورشیدی ) فرزند شیخ قربانعلی ( 1353 خورشیدی ) فرزند شیخ محمود فرزند ملّا قربانعلی فرزند ملّا هادی بهمن آبادی فرزند ملّا مهدی بهمن آبادی

ـ خان فرومد حدوداً سال 1346 از فرومد رفته چون دیگر موقعیّت خانی نداشته و تا زمانِ فوتش 12 / 1 / 1359 در مشهد ساکن بوده است . در این مدّت به فرومد یا دیگر جاها مسافرت می کرده است .

من یک بار خان فرومد را دیدم ، شاید سال 1356 بود . جلو حیاط پدرم در فرومد بودم ، مادرم با مرحوم «زهرا زارع » همسر مرحوم « یزدان عربیون » نشسته بودند ، ( حیاطِ پدرم و حیاطِ یزدان تقریباً رو به روی هم است . ) یک عدّه مرد ، دسته جمعی از بالا جای پُل ، از همان میانِ کال قدمْ زنان به سمتِ پایین می آمدند . به جای حیاطِ پدرم که رسیدند ، می خواستند به خانۀ یزدان بروند . بعد گفتند : آن یکی که کلاه دوره دار سرش است خان است . خان تقریباً در جلو ، وسطِ جمعیّت بود . یک نگرانی به وجود آمد که مگر خان دوباره می خواهد به فرومد برگردد ؟! بعد گفتند : نه ، خان می خواهد گوساله بخرد ، آمده گوسالۀ یزدان را برای خریدن ببیند .

ـ دکتر شریعتی با اصلاحاتِ ارضی که در 6 بهمن 1341 اجرایی شده بود موافق نبود و به جای « انقلاب سفید » آن را « انقلاب زرد » نامیده مقاله ای باعنوان « انقلاب زرد یا تیری که کمانه کرد » نوشته بود .

[ طرحی از یک زندگی 1، دکتر پوران شریعت رضوی ، انتشارات چاپخش ، چاپ اوّل ، 1374 ، ص 74 ]

[ طرحی از یک زندگی 2 ، دکتر پوران شریعت رضوی ، انتشارات چاپخش ، چاپ اوّل ، 1383 ، ص 51 ]

قسمتی از مقالۀ « تیری که کمانه کرد »

« ... دهقانانِ ایران ! جبهۀ ملّی ایران ، یارانِ وفادار دکتر مصدّق که اوّلین ضربه را بر پیکر استعمار خارجی و خان‌ها و ارباب‌های داخلی فرو کوفت به بیداری و شهامتِ شما که با تحمّل هر گونه فشار و جنایت ، دست ‌اندرکار شکستن زنجیرهای کُهن هستید و همچُنین علیه توطئه ‌های دستگاهِ فاسدِ ایران که می ‌کوشد زنجیرهای نوینی به دست و پای شما بیفکند مردانه قیام کرده ‌اید ، درود می ‌فرستد .

زمین از آن کسی است که بر روی آن کار می ‌کند . خرمن خود را از دستبُردِ دولت ، ارباب و ژاندارم حفظ کنید . سال‌هاست دستگاه ارباب ‌پَرور ایران می ‌کوشد تا غارتگری و غصبِ دسترنج شما را وظیفۀ‌ شرعی و مذهبی جلوه دهد و سهم اربابی را که یک دزدی آشکاری بیش نیست ، موافق با دین و قرآن تفسیر کند . در حالی که اسلام می‌ گوید : « کشت مالِ کشت‌کار است اگر چه کشت‌کار زمین را هم غصب کرده باشد . » (الزّرعُ لِلزّارع و لَو کانَ غاصباً ) . شما اگر زمین را هم غصب کنید و آن را کِشت کنید ، محصولِ آن همه از آن شماست چه رسد به زمینی که شما و اجدادِ شما همه زندگی پُر مشقّت خود را بر روی آن تباه کرده ‌اند و قرن‌هاست دسترنج آنان را شاه‌ ها و خان‌ها و قزّاق‌ها ربوده ‌اند . این زمین از آن شماست و مالکِ حقیقی آن دست‌های درشت و رنج‌ آلود و مردانۀ شما . اَقساطی که دولت به شما تحمیل کرده است برای چیست ؟ آیا گفتۀ دین است ؟ آیا مالکی که سال‌ها حقّ شما را دزدیده ‌است، مُزدِ شست می ‌خواهد ؟ آیا این زمین‌ها را تا کنون شما می ‌کاشته ‌اید یا ارباب ؟ ارباب کیست ؟ کسی که بیل به دوش دارد و بر روی زمینش کار می ‌کند . زالوها و خونخوارها را از خرمن خود برانید ... »

[ ایران آزاد ، شمارۀ 9 ، اوّل خرداد ماه 1342 ]

[ مجموعه آثار 36 ( آثار گونه گون ) ، دکتر علی شریعتی ، بُنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی با همکاری انتشاراتِ چاپخش ، چاپ اوّل ، 1385 ، ص 141 ـ 145 ]

اینکه رقم 2400 درست است یا یکی از سلاطین چه کسی بوده ؟ قابل بررسی است که در اینجا مدّ نظر نیست .

« این کار در 2400 سال پیش در شرق به وسیلۀ یکی از سلاطین ، این تقسیم اراضی شده است و این می خواهد تقلید از آنها کند . »

بیمارستان فریومد و پرستاری خانمها

در دو جا از « مجموعه آثار دکتر علی شریعتی » در بارۀ « بیمارستان فریومد » و « نرسینگ / پرستارهای خانم » آن سخن گفته شده است .

1ـ  مجموعه آثار 21 / زن ، دکتر علی شریعتی ، انتشارات چاپخش ، چاپ پنجم ، ص 228  . 

2ـ مجموعه آثار 28 / روش شناخت اسلام ، دکتر علی شریعتی ، انتشارات چاپخش ، چاپ سوم ، سال 1370 ، ص 538  .

[ سخنرانی آن را می توانید از اینجا دریافت کنید و نوشته ها را می توانید در اینجا بخوانید . ]

در این دو مورد دکتر شریعتی گفته است : چرا روشنفکران شروع پرستاری را از خانم نایتینگل در جنگِ بین الملل اوّل می دانند . در صورتی که خانمها ( از جمله رُفَیدَه ) به عنوانِ پرستار در جنگهای پیامبر اسلام شرکت می کرده اند ؟! و ابن یمین فریومدی هم که در قرنِ هشتم حاکم سبزوار را مدح کرده ، علاوه بر خوش آب و هوا بودنِ فریومد / فرومد گفته است : تو در آنجا بیمارستانی داری و دوشیزگانی که مثل فرشتگانند ، پرستاری می کنند .

1ـ کتب تاریخ اسلام ، جنگ خندق ، رُفیده

رسولِ خدا « سَعد بن مُعاذ » را پس از آنکه در جنگ « خندق » زخمی شده بود در مسجد خود ، در خیمۀ زنی به نام « رُفَیدَه » که خود را وقفِ خدمتگزاری مسلمین کرده بود و مجروحین را مداوا می کرد ، بستری کرده و فرموده بود : « سعد » را در خیمۀ « رُفَیدَه » بستری کنید تا به همین زودی او را عیادت کنم .

[ تاریخ پیامبر اسلام ، دکتر محمّدابراهیم آیتی ، با تجدید نظر و اضافات دکتر ابوالقاسم گُرجی ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ ششم ، پاییز 1378 ، ص 332 ـ 333 ]   

2ـ دیوان ابن یمین فریومدی ، ص 130

شاید شعر مورد نظر دکتر شریعتی ، قصیدۀ ذیل باشد .

حبّــــــذا آرامگـاهـی خـوشتر از دار النّعیـم .......... وز پَـری رویـان صَـدف کِـــــــردار پُـر دُرّ یتیـم

چون در او اَمراض با صحّت مبدّل می ­شود .......... نیست جُز دارالشّفایی کرده بُنیادش حکیم

عبدالرّفیع حقیقت در این زمینه نوشته است :

« به طوری که از نوشتۀ برخی از کتابها برمی آید خواجه علاء الدّین محمّد وزیر سلطان ابو سعید در زمانِ حکومتِ خود در خراسان عمارتی به نام « شهرستان » در قصبۀ فرومد بنا کرد که دارای « کتابخانه » و «مریضخانۀ عمومی » نیز بود ... ابن یمین شاعر معروف در بارۀ « کتابخانه » و « مریضخانۀ عمومی » و «دارالحدیث » عمارتِ شهرستان در فرومد اشعاری سروده است . در حال حاضر از « کتابخانه » و «مریضخانه » و « دارالحدیث » و « عمارتِ مجلّل شهرستان » اثری باقی نیست ، فقط مخروبه ای در خارج قصبۀ­ فرومد هست که مردم قشبۀ مذکور آن را « تلّ شهرستان » می نامند .  »

[‌تاریخ قومس ، عبدالرّفیع حقیقت ، انتشارات آفتاب ، چاپ دوم ، 1362 ، ص 350 ]

آقای محمّدعلی شفیعی در سال 1341 یا 1342 نوشته است :

ابن­ یمین همان طور که بعدها از جهانگیری و عملیّات سیاسی خواجه علاءالدّین محمّد مدح کرده است همّتِ او را در بنای عمارتِ شهرستان و دارالکُتُب و دارالشّفا در فریومد ستوده است .

ممکن است خواجه علاءالدّین این عِمارت را در ایّامِ وزارتش بنا گذاشته باشد ... و نیز در وصفِدارالشّفایی که حکیمِ مذکور بنا کرده در وصفِ دوشیزگانی که مثلِ امروز در خدمتِ مرضی کَمَر بسته بودند گوید :

حبّــــــذا آرامگـاهـی خـوشتر از دار النّعیـم .......... وز پَـری رویـان صَـدف کِـــــــردار پُـر دُرّ یتیـم

چون در او اَمراض با صحّت مبدّل می ­شود .......... نیست جُز دارالشّفایی کرده بُنیادش حکیم

ابن یمین ، ص 130

و شکّی نیست که حکیمِ مزبور این دارالشّفا را به مُساعدت و پولِ خواجه علاءالدّین و برادرش « صاحبِ اعظم غیاث الدّینِ هندو » ساخته است چُنانکه در مَدحِ علاءالدّین گوید :

طبیبِ حاذقِ دارالشّفای مَعدلَتش .......... به فتنه داد زِ بَهرِ نجاتِ خَلق افیون

ابن یمین ، ص 149

و در جای دیگر دارالشّفا را به غیاث الدّینِ نسبت می­ دهد .

با چُنـان دارالشّفـایی در گُشـاده خَلـق را .......... دل چرا داری چُنین از صدمتِ گـــــردون جَریح

کَهفِ خویش الّا غیاثِ ملّت و دین را مَدان .......... آن که همچون عقلِ کُلّ نامد در اَفعالش قبیح

                    ابن یمین ، ص 361

[ ابن یمین و ابنیۀ تاریخی فرومد ، محمّدعلی شفیعی رئیسِ کتابخانه فرهنگ‏ شاهرود ، چاپ اتّحـاد تهران ، ص 7 ـ 8 ]

اعداد و ارقام اشتباه

در این مصاحبه و گزارش بیان شده است : « این فرومد شما در 1400 یا 1600 سال قبل بیمارستانی داشته که 800 دوشیزه در آنجا نرس بوده اند و ابن یمین در آنجاست و آن زمان نرس توش بوده ... »

سخن دکتر شریعتی چُنین است : « من در دیوان ابن ­یمین فریومدی ، مدّاح حاکم سبزوار ، دیدم که در مدحی که از علاءالدّین ـ حاکم سبزوار ـ می ­کند ، می ­گوید : در « فـرومـد » ( قصبه بزرگی است که الآن هم هست ) بـاغ تو ( علاءالـدّین در « فرومد » که یک ده ییلاقی در نزدیک سبزوار است ، باغی و بیمارستانی داشته ) مثل بهشت است ، مثل خُلد است و آنجا بیمارستانی داری . بعد شروع می­ کند به تعریف از بیمارستان و می ­گوید : دختران دوشیزه را ، آنها که چون فرشتگانند ، در پرستاری بیماران گُماشته ­ای . 

وقتی که یک دِه کوچک دور افتاده نزدیکِ سبزوار در قرنِ 7 و 8 ، بیمارستان نرسینگ رسمی داشته باشد ، مسلّم است که در ری ، طوس ، بَلخ ، بُخارا و بغداد بیمارستانها به چه صورت بوده است . »

[ مجموعه آثار 21 ( زن ) ، دکتر علی شریعتی ، انتشارات چاپخش ، چاپ پنجم ، ص 228 ] 

استنادِ سخن دکتر شریعتی در موردِ بیمارستانِ فریومد ، دیوانِ ابن یمین فریومدی است و این مطلب به قرنِ هشتم ، حدوداً ششصد سال پیش بر می گردد نه به 1400 یا 1600 سال قبل .

تعداد 800 نفر پرستار هم فاقدِ استناد است دلیلِ منطقی هم برای آن دیده نمی شود . تعداد پرستار در یک بیمارستان باید متوازن با بیمار باشد حتّی اگر در یک بیمارستان در سه شیفت / نوبت و به طور شبانه روزی ، پرستاران در خدمتِ بیماران باشند این آمار بیش از حدّ معمول « برای بیمارستانی در یک ده کوچک دور افتاده نزدیک سبزوار » است .

ظاهراً حافظۀ ریاضی کشاورز مزینانی نتوانسته اَعداد و ارقام را خوب ثبت کند .

رابطۀ دکتر شریعتی با خانها

در این مصاحبه و گزارش بیان شده است : « دکتر گفت من با خانها سر و کاری ندارم . »

دکتر شریعتی در مورد خانها گفته است :

« حاج مم ‏رستم از خوانینِ بنام بلوکِ مزینانِ ما بود . از بچّگی داستان‏ها از او و زمانِ او شنیده بودم که خاطره ‏اش در مغز استخوانِ من جا گرفته است . »

[ مجموعه آثار 35 ، بخش اوّل ( آثار گونه گون ) ، دکتر علی شریعتی ، انتشارات آگاه ، چاپ دوم ، تابستان 1372 ، ص 30 ]

« من به عنوانِ کسی که از نظر طبقاتی وابسته به تودۀ روستایی این کشور است ـ یا لااقل بوده است ـ می ‌دیدم که در همان لحظاتی که دهقان ، تمامی عمرش را فدای لذّت‌ جویی‌های ارباب می ‌کرد و ناموسش بازیچۀ ‌خان و خانزاده بود ، و وجودش ابزار دستِ خان ، و شلّاق خان ، نویسندگانِ عالی و هنرمندانِ پُر احساس و شُعرای حسّاس ما ، در انجمن‌های ادبی بسیار موقّر و محترم ! تهران در کار خَلق چه آثار عظیمی بودند ! دردشان همه قافیه ‌ای بود که درست جا بیفتد و صدای « اَعِد » ، « اَعِد »همپالکی‌ها را درآورد . »

[ مجموعه آثار 7 ( شیعه ) ، دکتر علی شریعتی ، انتشاراتِ الهام ، چاپ سوم ، تابستان 1369 ، ص 238 ـ 239 ]

« و آنچه پس از هزار سال جهاد و شکنجه و عشق و پایداری و گذراندنِ قرنهای سیاه خلافتِ عَرَب و سلطنتِ مُغول ، دستگیر تودۀ محروم شیعه شد ، ظلم خان بود و جور خاقان . »

[ مجموعه آثار 22 ( مذهب علیه مذهب ) ، دکتر علی شریعتی ، انتشاراتِ چاپخش ، چاپ اوّل ، 1377 ، ص 115]

بی اعتنای دکتر علی شریعتی در رفتار و گفتار نسبت به خان فرومد

ـ دکتر شریعتی با رفتار ( نحوۀ حضور یافتن ) خانِ فرومد را تحقیر کرده یا به او بی اعتنا بوده است . [ دکتر بلند شد ، همین طور که پالتویش روی دوشش بود و یک لِنگ جورابش در پایش و لنگۀ دیگر در دستش ، حَرَکَت کرد و رفت به اطاقِ مجاور ]

ـ دکتر شریعتی با گفتار هم ، خان فرومد را تحقیر کرده است .

به او « نصرت » خطاب می کرده و او را « خان » خطاب نمی کرده است !

به او گفته : تو تاریخ و گذشتۀ روستای خودت ( فرومد ) را نمی دانی که بیمارستان و نرسینگ داشته است .

به او گفته : بودنِ سگ در هواپیما چه افتخاری دارد که پُز می دهی ؟!  

به او گفته : شاه احمق و اصلاحاتِ ارضی اش بی نتیجه است و تو از او دفاع می کنی .

خانِ فرومد طرفدار شاه بوده است و با او حشر و نشر داشته که از اصلاحاتِ ارضی دفاع می کرده و از رفت و آمدهایش با او سخن می گفته است .


 

طه شریعتی [ زاییده 1305 ] می گوید : وقتی برادر شاه ( شاهپور علی رضا [ زاییده 1301 ـ درگذشت 6 آبان 1333] ـ شاهپور غلام رضا [ زاییدۀ 25 / 2 / 1302 ] به فرومد آمد ، خان کسی را فرستاده بود که پدرم ( مرحوم شیخ رمضانعلی شریعتی [ زاییده 1262 ـ درگذشت 1349 ] ) به سر آسیا مقرّ حُکمرانی خان برود ، من هم با پدرم رفتم . وقتی شاهپور و خان هم از دنبالش از پلّه های منزلِ خان پایین می آمدند ، خان رو کرد به پدرم و گفت : از امروز هر کار که دلم بخواهد می کنم .

پدرم گفت : مگر هر کاری که دلت می خواهد باید بکنی ؟!

می پرسم : موقعی که آیت الله کاشانی را به فرومد آوردند به « نصرتیّه » بُردند یا « سر آسیا » ؟

طه شریعتی می گوید : در « سرآسیا » بود .

می گویم : عکس آیت الله کاشانی در خانۀ خان نصب بود ؟

می گوید : عکس هر دو بود ، هم عکس شاه بود هم عکس کاشانی .

[ لازم به ذکر است شریعتی فرومد با شریعتی مزینان نسبتی ندارند . ]

[ تاریخ مصاحبه 20 / 2 / 1392 و 23 / 5 / 1392 ] 

دکتر احسان شریعتی : [ دکتر علی شریعتی ] می گفت : من وقتی عکس استالین را پُشتِ جلدِ کتابها می دیدم یادِ خان فرومد که سبیلهای کلفتی داشت می افتادم .

[ نسیم بیداری ، سال اوّل ، شماره هفتم ، خرداد 1389 ، ص 37 ]

نتیجه : دکتر شریعتی از خانها از جمله خانِ فرومد خوشش نمی آمده است و اِکراه  داشته که با او همسخن شود .

بی اعتنایی استاد محمّدتقی شریعتی در رفتار و گفتار نسبت به خان فرومد

استاد محمّدتقی شریعتی نسبت به صحبتهای خان فرومد بی اعتنا بوده است . ( خان فرومد داشت از خاطراتش و دوران زندگیش و سلطنت خودش و اینکه با شاه کجا رفتیم ، صحبت می کرد ( همزمان پدر دکتر با بی اعتنایی سیگارش را می کشید ) او از هواپیمایی که سوار شده و سگی که آنجا بوده و از پیشرفت و ترقّی در حکومت پهلوی با افتخار تعریف می کرد . )

اِکراه استاد محمّدتقی شریعتی از خان و صحبتهایش به گونه ای بوده که نمی خواسته با او همسخن شود و از فرزندش خواسته تا جوابش را بدهد .

استاد گفت : جوابش را بده . دکتر گفت : حاج آقا خودتون جوابش را بدهید . پدرش دوباره تکرار کرد . برای بار سوم با تُندی گفت : علی ! جوابش را بده . )

یعنی استاد محمّدتقی شریعتی نگفته : جواب خان را بده بلکه گفته است : جوابش را بده .


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">