🎬حکایت شیرین مردم خوش طبع مزینان...(24) :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

🎬حکایت شیرین مردم خوش طبع مزینان...(24)

يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۵۶ ق.ظ

💠 دکتر در قلب من جا دارد...

🖌نویسنده؛ علی جعفری مزینانی
 

 

◀️ حدود بیست سال قبل یکی از دوستانم به اتفاق خانواده و با خودرو شخصی اش از تهران به شمال مسافرت کرده بودند جهت تفریح وگردش همچنین تجدید و تغییر آب و هوا دریکی از جاده های فرعی منتهی به دو شهرستان آمل و بابلسر با عابر پیاده ای متأسفانه تصادف کرده بود که با تأثر بیشتر منجر به فوت عابر شد.

هر چند که خودرو مورد بحث بیمه نامه شخص ثالث و از طرفی راننده نیز دارای گواهینامه و سایر مدارک معتبر داشت؛ با این وجود برابر مقررات چند روزی باید راننده بازداشت می شد تا پس از معرفی ضامن تعیین تکلیف نهایی شود و در نهایت اولیای دم دیه ی خودرا از شرکت بیمه دریافت می کردند.

در هر صورت برای استخلاص راننده از بازداشت و اینکه مجوز خروج خودرو از پارکینگ از مجرای قانون صادر گردد و از آنجا که ایشان در آن شهرستان مسافر و غریب بود با بنده (جعفری) تماس گرفت و درخواست ضامن شدنم داشت و چون پرونده در دادگستری شهرستان آمل (منطقه تصادف) بود ناگزیرشدم تا از تهران به آن شهرستان عزیمت کنم.

وقتی به ساختمان دادگستری و شعبه ی مربوطه مراجعه کردم برابر اظهار قاضی پرونده؛ لازم بود تا سند رسمی خانه یا ملک (به شرطی که درآمل واقع باشد) یا جواز کسب یا فیش حقوقی( به ضمیمه کارت شناسایی) ارائه کنم و از آنجا که فیش حقوقی و کارت شناسایی همراهم بود در نتیجه از دفتر قاضی خارج شدم تا فتوکپی فیش حقوقی وکارت شناسایی بگیرم و برگردم.

اتاق نسبتاً وسیع و مخصوص فتوکپی در محوطه وفضای باز دادگستری و نزدیک درب ورودی قرار داشت ضمن اینکه تعداد زیادی از مراجعه کنندگان درصف انتظاربودند. بدون اینکه در صف بایستم داخل اتاق فتوکپی جهت اخذ پاسخ به سوالی رفتم و در حالی که کارت شناسایی وفیش حقوقی دردستم و از آنجا که نام‌خانوادگی ام مزینانی بود بلافاصله و بدون مقدمه و یا اینکه متصدی فتوکپی بپرسد چه کاری داری ؛مدارک را گرفت و فتوکپی ها را ارائه داد و حتی وجهی هم از این بابت دریافت نکرد و گفت: امر دیگری دارید در خدمتم!!

بنده هم متقابلاً ضمن ابراز قدردانی و تشکر دیدم مسوول فتوکپی مورد اعتراض و بازخواست چند نفر از افرادی که در صف بودند قرار گرفت که چرا کار این بابا را خارج از نوبت انجام دادی!!
ایشان هم پس از کلی مشاجره با لهجه شیرین مازندرانی پاسخ داد: دلم خواست و به هیچ احدی هم ربطی ندارد!!
گفتند: یعنی چه؟!
گفت: یعنی چی نداره ....همینه که من می گم ...می دانید این شخص کیست؟!
گفتند: نه ...بفرمایید تا بدانیم.
گفت : لطفاً گوش هایتان را خوب باز کنید تا بفهمید چه چیزی خدمت تان عرض می کنم....

ناگفته نماند خودِ شخص بنده نیز نمی دانستم که چرا و به چه جهت متصدی فتو‌کپی این لطف و محبت را در حقم روا داشت!!

وی ابراز داشت:
ایشان همشهری کسی است که من شخصاً عاشقشم .... و جایش در قلب من است...و او دکتر علی شریعتی است...لذا دلم خواست تا خارج از نوبت درخواستشان را اجابت نمایم و کارشان را انجام دهم....حالا فهمیدیدچرا؟

یکی از آنها که دکتر شریعتی را نمی شناخت پرسید:
مگر دکتر کیست ؟!
گفت: تو‌ چه می دانی مرحوم دکتر کیست... همین اندازه بهت بگم که ۲۴ ساعت وقت لازم دارد تا به تو بگویم دکتر کیست!! .....تازه پس از ۲۴ ساعت توضیح معلوم نیست فهمیده باشی که دکتر کیست!...

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">