خاطره نوشت حجت الاسلام حاج شیخ محمدعلی تاج مزینانی(مهدوی)...قسمت پنجم :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

🖌پالتو(23)
داخل حجره ام در مدرسه معصومیه قم بودم که در زدند بعد از باز کردن دیدم عمویم از تهران آمده گفت:«پدرت از مزینان زنگ زده که چون قم شلوغ است برو شیخ را از قم به تهران بیاور و من یک پالتو آورده ام تا با لباس شخصی به تهران برویم.»
 در آن زمان بر خورد با طلبه ها توسط رژیم، خشن شده بود جلو شیخان یک تانک گذاشته بودند و به انحاء و بهانه های مختلف برای طلاب مشکل ایجاد می کردند لذا در صورت اقتضاء بنا به ضرورت از لباس شخصی استفاده می کردیم مثلا برای خرید از نمایشگاه کتاب از قم با یکی از طلبه ها معمم آمدیم ولی چون جو نمایشگاه مناسب نبود با لباس شخصی رفتیم و چند کتاب خریدم ضمنا آن طوری که در ذهن دارم محل بر گزاری نمایشگاه کتاب زمان طاغوت ضلع جنوبی کنج پارک لاله بصورت چادر در بلوار کشاورز بود ولی هرچه در اینترنت سرچ کردم سابقه ای نیافتم .

🖌رادیو  (24)
تصمیم گرفتم از قم به تهران بیایم و معمولا وقتی به تهران می آمدم در تظاهرات شرکت می کردم سوار اتوبوس شده به پلیس راه قم در جاده دو طرفه قدیم که رسیدیم ( اتوبان هنوز درست نشده یود ) در داخل اتوبوس دو روحانی بودیم یکی مسن و دیگر که من باشم جوان، پلیس به محض اینکه وارد اتوبوس شد دستم را گرفت تا از اتوبوس پیاده ام کند گفتم: برای مداوا به تهران می روم. گفت: دستور داریم از خروج طلبه های جوان از قم جلوگیری کنیم. قدری مقاومت بخرج دادم، گفت: اگر می خواهی زندان بروی پائین نیا و در نتیجه مرا به زور از اتوبوس پیاده کرد و از اینطرف جاده در حالی که دستم را محکم گرفته بود به آنطرف جاده برد اتوبوسی را نگه داشت که به شیراز می رفت مرا به داخل آن پرت کرد و گفت: ایشان را در قم پیاده کن! تا قم داخل اتوبوس ایستاده بودم و وقتی پیاده شدم بعضی از دوستان گفتند: بدون لباس برو. گفتم: وجود لباس شعار است و باید با لباس به تهران بروم راه حل آنرا جویا شدم گفتند: باید بروی شهربانی قم در خیابان باجک اجازه کتبی بگیری. منهم با ساک مسافرتم به شهربانی رفتم در حالیکه رادیوی دوموج در آن بود بمحض بازدید گفت: آشیخ بی سیم داری؟! گفتم: نه رادیو است.)

🖌بلوار کشاورز (25)
از قم به تهران آمده بودم و معمولا در تظاهرات تهران شرکت می کردم این بار تظاهرات در بلوار کشاورز بود و جمعیت زیاد خصوصا دانشجویان حضور داشتند تا من را دیدند چون با لباس روحانی بودم جلو جمعیت قرار گرفته و شعارهای تند علیه رژیم و شاه داده می شد یکی از شعارها گمانم این بود؛ آمریکایی به خانه ات برگرد.

🖌میدان ژاله تهران (26)
شب 17 شهریور از قم به شهر ری آمدم صبح هفدهم شهریور با چند ماشین خودم را به میدان بهارستان رساندم تا در مراسم اعلام شده از طرف آیت الله یحیی نوری شرکت کنم که زمان رسیدنم درست چند دقیقه از تیر اندازی میدان ژاله می گذشت و چون با لباس روحانی بودم و در خیابان مجاهدین  همه در حال فرار  داد می زدند که به سمت میدان 17 شهریور نروم ! سوار تاکسی شده از طرف دیگر خود را به نزدیک میدان امام حسین (ع) رسانده و در تظاهرات خیابان شهداء شرکت کردم
امام خمینی در تجلیل از شهداء این واقعه طی اعلامیه ای اعلام کردندّ« ای کاش خمینی در میان شما می بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می شد» ولی بعضی گفتند جواب این خونها را کی می خواهد بدهد و این جمعه جمعه سیاه یا خونین لقب یافت شهداء از 95 نفر تا 4000 گفته شده است و بعد از انقلاب 6 نفر در 29 فروردین 58 اعدام شدند مراجع ثلاث اعلامیه در محکومیت آن دادند و کارتر از شاه تشکر کرد و امام یک روز بعد دستور اعتصاب سراسری دادند
علامه یحیی نوری که حسینیه اش نزدیک میدان ژاله سابق بود از نویسندگان توانا بود و از اقصاء نقاط جهان برای تشرف به دین مبین اسلام بعضا نزد وی می آمدند...

🖌تشییع جنازه ( 27)
سال 57 بعد از 19 دی خفقان زیاد بود لذا مردم و انقلابیون مترصد فرصتی بودند تا علیه دستگاه حاکمه شعار دهند و وقتی اعلان شد در روز 12 فروردین تشییع جنازه آیت الله میرزا ابوالفضل زاهدی است طلاب و جمعیت کثیر و کم نظیری جلو مسجد امام حسن عسکری (ع) جمع شدند تا در تشییع شرکت کنند به محض شروع تشییع بطرف حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) شعارهای تند و حتی مرگ بر شاه گفته شد چند نفر از جمله حقیر عمامه های خود را بعنوان نماد کفن روی سر جمعیت پهن کردیم که عکاسی های اطراف حرم آنرا سوژه کردند و آن مرحوم در قبرستان شیخان نزدیک قبر زکریا بن آدم دفن شده است ضمنا اولین اعلامیه ترحیم بعنوان مراجع ثلاث ( آیات عظام گلپایگانی، نجفی مرعشی و شریعتمداری ) برای مراسم شهداء یزد و چهلم آیت الله زاهدی ره امضاء شده است .

🖌مدرسه فیضیه(28)
در مراسم تشییع آیت الله زاهدی ره که امام جماعت و مدرس در مسجد امام حسن عسکری (ع) بود علاوه بر شعارهای تند علیه دودمان پهلوی جمعیت وقتی به مقابل مدرسه فیضیه رسید شعار فیضیه فیضه آنها بلند شد چون فیضیه از سال 1354 بسته شده بود و طلابی که در گرامیداشت سالگرد قیام 15 خرداد شرکت کرده بودند با ضرب و شتم و کشتار مواجه و تعدادی شهید شده بودند و بدستور مستقیم شاه با لطایف الحیل که مدرسه نیاز به تعمیر دارد بسته شد و این در حالی بود که ماشین های آب پاش با آب داغ رو بروی فیضیه از قبل مستقر گردیده بود تا از تظاهرات جلوگیری کنند ولی مردم انقلابی و طلبه های جوان واهمه ای از آنها نداشتند لذا طلاب به طرف مدرسه هجوم برده ولی قادر به باز کردن درب آن نشدند که در همین اثناء چند نفر از پشت بام بداخل نفوذ کرده و اعلان کردند دَر از پشت گچ و سیمان شده و با زحمت با بیل و کلنگ آن را باز کردند و برای عدم نصب مجدد دَر را در یکی از اطاق ها پنهان کردند و مدرسه فتح و تصرف گردید و موجب خوشحالی همه شد نماز ظهر و عصر را به جماعت در مدرسه اقامه کردیم و هر فردی برای خود و آشنایان اطاق می گرفت و من هم با دو نفر از طلاب سبزواری بهترین اطاق آفتابگیر مدرسه را گرفته پتو آورده پهن کردیم ولی با تاریکی هوا در حالی که از صبح گرسنگی را تا شب تحمل کرده بودیم از طرف شاه توسط شریعتمدار پیام رسید که هر که در مدرسه بماند خونش به گردن خودش است و اگر مدرسه را ترک کنند تحویل مراجع ثلاث داده می شود و ما هم بعلت عدم حمایت و تجربه حملات قبلی به طلاب فیضیه با جا گذاشتن پتوهایمان و در تاریکی شب صحنه را ترک کردیم و مدرسه هم به بهانه تعمیرات تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تحویل طلاب نشد.
 زمان فتح مدرسه خونهای افرادی که در 54 به شهادت رسیده بود توسط خادم مدرسه حفظ و بعد انقلاب هم تا چند وقت مشاهده می شد .
مدرسه فیضیه در زمان صفویه جای مدرسه آستانه که در قرن ششم ساخته شده تجدید بنا شده و در یک طبقه با 40 اطاق ساخته شد و در زمان قاجار در قرن یازدهم طبقه دوم با 40 اطاق اضافه شد و در قرن 14 توسط آیت الله حائری یزدی ره موسس حوزه بازسازی و تا کنون بر پا است و امام خمینی ره بعد انقلاب با مردم در محوطه آن ملاقات عمومی داشته و در طبقه بالا با طلاب که حقیر هم توفیق حضور داشتم ملاقات می کرد .
مقبره شیخان یا مقبره الشیوخ قبلا قبرستان بابلان بوده و سابقه 1100ساله دارد و بعنوان دومین قبرستان جهان اسلام مطرح است و زکریا بن آدم و زکریا بن ادریس از شاگردان امام صادق و امام رضا و امام جواد علیهم السلام در اینجا دفنند لذا شیخان (شیوخ ) گویند این محل نورانی محل دفن 600 نفر از علماء و تعدادی از شهداء جنگ تحمیلی و دکتر قریب در قرون متمادی از قرن دوم تاکنون است ضمنا مضجع مرحوم شهید جانباز سرافراز موحدی قمی پدر و برادر شهید رئیس اسبق اداره ع س نداجا در اینجا است که حقیر چندین سال معاون وی و رئیس بازرسی اع س نداجا بودم و از روش و منش و سجایای اخلاقی او در سفر و حضر حظ و بهره وافر بردم روحش شاد و قرین اولیاء الهی باد .
 
🖌تظاهرات مزینان (29)
با اینکه مردم مزینان مذهبی و انقلابی بوده و هستند و ان شاء الله خواهند بود و تنها روستای ایران است که قبل از انقلاب مدرسه علمی داشته و عکس امام خمینی بعد از 15 خرداد در منازل آنها از جمله اجداد من و بالای منبر هیئت ابوالفضلی نصب بود ولی در هیئت ها چون مسئول مشخص داشت از روحانیون انقلابی دعوت نمی کردند ولی در محرم 57 که در اوج امواج انقلاب بود تصمیم گرفتند مرا بعنوان منبری فرعی برای شبها دعوت کنند تا قبل از مرحوم حجه الاسلام شیخ محمود شریعتی پسر عموی دکتر علی شریعتی ره سخنرانی کنم بیشتر صحبتم مستقیما حمله به دستگاه طاغوت بود و روی منبر مرگ بر شاه می گفتم از پاسگاه تذکر دادند و از هیئت اخطار که با این وضع هیئت را می بندند. گفتم: داخل خیابان سخن می گویم. البته روزها مردم خصوصا جوانان و بچه های مدرسه در داخل مزینان تظاهرات می کردند و به جلو مدرسه علمیه که می رسیدیم بالای سکوی مدرسه می گفتم:«هر چه من می گویم شما در جواب بگویید "مرگ بر شاه"» من می گفتم دَر می گه مردم می گفتند "مرگ بر شاه"، دیوار می گه "مرگ بر شاه" توهم بگو منم می گم مرگ بر شاه و کلمات دیگر که نحوه مبارزه در قم بود به مزینان تِسَرّی دادم و به همین منوال روزها و شب ها سپری می شد و خصوصا روزهای نزدیک عاشورا با آمدن جوانان از اطراف و اکناف خصوصا تهران به اوج خود رسید و مشکلات حادی برای من پیش آمد که توضیح داده خواهد شد...

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">