دبستان امیرشاهی :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دبستان امیرشاهی» ثبت شده است

۰۷
آذر
۰۱

🖌نویسنده؛ علی جعفری مزینانی

✍️در سالهای۱۳۳۹تا۱۳۴۴ همهٔ مدارس از جمله دبستان امیر شاهی مزینان دردو نوبت صبح و بعد از ظهر دایر بود. صبح ها: از ساعت۷/۳۰لغایت۱۱/۳۰، بعداز ظهرها: از ساعت۲  الی ۴ ضمناً به دلیل کمبود کلاس از یکسو ونبود دانش آموز در حد متعارف از سوی دیگردانش آموزان پایه های اول و دوم در یک کلاس،پایه های سوم و چهارم در کلاس دیگر و نهایتاً پایه های پنجم و ششم در کلاس بعدی حضور می یافتند
ساعت ۷/۳۰صبح، زنگ شروع بکار مدرسه نواخته می‌شد و همهٔ دانش آموزان درصفوف منظم و در حیاط مدرسه رو به قبله به خط می شدند تا مراسم صبحگاهی که شامل سرود و دعا بود اجرا شود. سرود به صورت دسته جمعی ودعا توسط یکی از دانش آموزانی که از صدای جذّاب ، گیرا و درعین حال بدون لکنت زبان بر خوردار بود قرائت می شد.البته در روزهای برفی و بارانی از خواندن سرود و دعا معاف بودیم.
پس از اجرای سرود ودعا نوبت به بازدید سر و وضع دانش آموزان می‌رسید نسبت به موی سر ، ناخنها ، دستها ، سروصورت و وضع ظاهری لباس ، بسیار اهمیت می دادند. فرد فرد دانش آموزان درصفوف ، مورد بازدید قرار می‌گرفتند و نکات لازم را در این موارد  گوشزد وتأ کید می نمودند تا فردا نسبت به رفع ایرادات واشکالات اقدام گردد.
پس از این مقدمات واحیاناً قرائت بخشنامه ها ودستورالعملها ازسوی مقامات بالا دست جهت آگاهی دانش آموزان  و سخنرانی کوتاهی توسط مدیرمحترم ، مجوز ورود به کلاس در صف های منظم را پیدا می کردیم.
برای هر کلاس یک ارشد که به او مبصر می گفتند درنظر گرفته شده بود تا درغیاب معلم ویا قبل از ورود ایشان به کلاس مسئولیت نظم و انضباط دانش آموزان را بر عهده گیرد.در مواقعی که سرو صدا ی بیش از حد دانش آموزان گوش ها را کر و آرامش را سلب می‌نمود و به تذکرات مبصر اهمیت نمی دادیم برای برقراری سکوت وهمهمه، مبصر مجبور می شد بگوید :بچه ها آقا داره میاد! منظور او از آقا (معلم)مربوطه بود دانش آموزان از ترس دقایقی ساکت می شدند واین روند ادامه می یافت تا اینکه معلم با چهره ای بشاش و با انگیزه و عشق به تدریس وتبسم بر چهره، وارد کلاس می شدند . با ورود آقا معلم مبصر با صدای بلند که از چند متری بوضوح شنیده می شد می گفت: برپا... همهٔ دانش آموزان از جای خود به احترام بلند می شدند نفس‌ها در سینه حبس می شد و سکوت محض حاکم می گردید و چند لحظه ای به حالت خبردار بودیم تا اینکه برخی معلمین می گفتند: بفرمایید...‌ برخی دیگر هم می گفتند:بنشینید...‌‌‌ تعدادی هم با نگاه های معنی‌داری که حکایت از صلابت و وقار زائد الوصفی داشت و به فرد فرد دانش آموزان می نگریستند و درحالی که در طول کلاس قدم می زدند می فرمودند:بفرمایید بنشینید...
در هر حال با اجازه ی آموزگار روی نیمکت‌های چوبی می‌نشستیم . ابتدا حضور و غیاب سپس تکالیف را بررسی و به دنبال آن از چند محصل دروس گذشته را می‌پرسیدند.گویا روانشناس خبره ای بودند ومی دانستند از چه کسانی باید درس پرسیده شود!
بعد از این مراتب شروع به درس جدید می‌ کردند.گوشها به کلام وچشم ها به تخته سیاه دوخته شده بود.درحین تدریس چنانچه دانش آموزی متوجه نمی شد ویا سئوالی پیرامون موضوع خاصی داشت ضمن پاسخ به سئوال، چندین بار توسط معلم توضیحات لازم ارائه می گردید.
با وجودی که همهٔ کادر مدرسه اعم از مدیر ومعلمان  بومی بودند وبالطبع اولیای دانش آموزان را به خوبی می‌شناختند و با آنها حشر و نشر وارتباط صمیمی داشتند و در برخی مواقع رفت و آمد خانوادگی بین تعدادی ازآنها برقرار بود مع الوصف در فضای دبستان کاملاً با روش های اداری و با دسیپلین خاص خود با دانش آموزان بر خورد می نمودند‌ تا مبادا بهانه ای  به منظور سوء استفاده و یا فراراز مسئولیت ها و یا عدم پایبندی به تکالیف محوله در آنان پیدا شود! نا گفته پیداست، اداره کردن دو پایهٔ تحصیلی به صورت همزمان آنهم در یک کلاس نیازمند ومحتاج تسلط وافی، تجارب کافی و نوعی هنر نمایی معلم  است.
علاوه بر دانش آموزان مزینانی کلاً حدود(ده ،دوازده) نفردانش آموز از روستاهای مجاور در دبستان به تحصیل اشتغال داشتند بخصوص در کلاسها وپایه های تحصیلی بالاترحضورشان چشمگیرتر و پر رنگ تر می شد. زیرا در زادگاهشان کلاسهای پنجم و ششم به دلایل متعددی وجود نداشت.

...👈گفتنی است درچند درس آموزگاران محترم  حساسیّت و نگرانی زائد الوصفی از خود بروز می دادند تا پایهٔ دانش آموزان را دراین دروس قویتر سازند از جمله (دیکته یا املا)،(فارسی یا ادبیات)، (حساب و هندسه) و (انشاء،نامه نگاری ) وبقیه دروس در اولویت‌های بعدی قرار می‌گرفتند. انسان دو نوع معلم دارد : آموزگار و روزگار. هر چه باشیرینی از اولی نیاموزی، دومی با تلخی به تو می‌آموزد ، اولی به قیمت جانش ، دومی به قیمت جانت (دکتر علی شریعتی مزینانی)

دو نمونه از نحوهٔ مکاتبات ونامه نگاری را که شادروان استاد فصیحی به دانش آموزان کلاس ششم آموزش می دادند آورده می شود.

🔹دوست گرامیم آقای..........‌
با سلامی خالصانه و صمیمانه بدینوسیله از ابراز لطف و مراحمی  که به مناسبت موفقیتم درکلاس پنجم ابراز داشته بودی بی نهایت ممنون و متشکرم امیدوارم من نیز پیوستهٔ ایام شاهد موفقّیت های روز افزون آن دوست گرانقدرم باشم.
دوستدار شما........‌‌‌............

🔹ریاست محترم ادارهٔ فرهنگ شهرستان سبزوارجناب آقای..................
با سلام و احترام:
از حسن نیّت و اظهار لطفی که در مورد ترفیع و ارتقای رتبهٔ شغلی ام مرحمت فرموده بودید قلباً سپاسگزارم
از خداوند متعال خواهانم که اینجانب و دیگر همکارانم را در خدمت رسانی هر چه بیشتر به    
میهن وکشورم مؤیّد فرماید.

مدیردبستان
امیر شاهی مزینان ..............
دو مورد از مطالب مندرج در کتاب فارسی دوم دبستان در سال ۱۳۳۹ هجری شمسی را در تصاویر مشاهده فرمایید.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۶
آذر
۰۱


🖌نویسنده؛ علی جعفری مزینانی

✍️با مشاهدهٔ تصویری از دانش آموزان دبستان دکتر علی شریعتی مزینانی در سال۱۳۷۶ درکانال وزین شاهدان...... تصمیم گرفتم از دوران تحصیل در مقطع ابتدایی دبستان درمزینان که بر می گردد به سالهای تحصیلی ۱۳۳۸تا ۱۳۴۴ شمسی (دوره ششٔ سالهٔ ابتدایی) که در آن ایام به دبستان دولتی( امیر شاهی مزینان ) مشهور بود

🔹قبل از همه چیز یاد آوری این نکات ضروریست که در آن ایام اولاً دختر و پسر ،مدرسهٔ مجزا و مستقلی نداشتند  و در یک دبستان به صورت مختلط تحصیل می‌نمودند (تعداد دانش آموزان دختراز انگشتان یک دست بیشتر نبود) ثانیاً از دبیرستان خبری نبود و برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان که بلافاصله بعد از ابتدایی شروع می شد ناگزیر از مسافرت به شهرها بودیم ثالثاً از امکاناتی نظیر آب لوله کشی،برق،تلفن،گاز و وسائل  عکسبرداری و صوتی تصویری و....امروزی حداقل در روستاها و بسیاری از شهرها اثری نبود تا دستکم تصویر ،عکس ویا ضبط صدایی داشته باشم تا ضمیمهٔ این خاطرات نمایم به هر تقدیر تا جایی که  حافظه یاری می نماید
 💠آموزگاران معلمان و اساتیدی مهربان و در عین حال دلسوز ی داشتیم که همگی آنهاسر به تیرهٔ تراب نهاده و نقاب درچهرهٔ خاک کشیده اند که درتعلیم و تربیت دانش آموزان نقش ممتاز،برجسته و تأثیر پذیر و خلاقی داشتند و شایسته است بپاس زحماتشان از همهٔ آن زنده یادان و گرامیان که حق بزرگی به گردن ما دارند یادی کرده باشم..
 
💠۱-مرحوم محمد علی فصیحی
۲.مرحوم عباسعلی صدیقی
۳-مرحوم محمد حسین رفیعی
۴-مرحوم صانع صانعی
۵-مرحوم میرزا محمد علی ضیایی
۶-آقایان احمد و محمود صدیقی که خدا را شکر درقید حیاتند و به گمانم در حال حاضر در سبزوار و یاتهران سکونت دارند(فرزندان مرحوم شیخ صادق صدیقی) سایه شأن مستدام


💠لازم به ذکر است که هرچند حداکثر مدرک تحصیلی این عزیزان ششم ابتدایی بود لیکن بدلیل مسئولیت پذیری و عشق به آموزش آن چنان مهارت و تجربه ای داشتند .که هنوز هم با گذشت بیش از۵۵سال از آن ایام سخنان حکمت آمیز و ترنم صدای دلپذیر و طنین شکوهمند صوت آنان بگونه ای گوشها را نوازش می داد که گویی دیروز به کلامشان گوش جان سپرده بویم. روحشان شاد و یادشان گرامی باد....

✍️ دبستان امیر شاهی مزینان
در سال های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵ (دوران تحصیل ابتدایی بنده) در کوچه سرهنگ که الآن گمان دارم به شریعتی ۲۰   نامگذاری شده   تقریباً در وسط کوچه واقع شده بود.ضمناً کوچهٔ مذکور درآن زمان درست در وسط خیابان قرار گرفته بود تا مسافتی را که از شمال و جنوب روستا باید دانش آموزان طی می‌نمودند  تا به دبستان برسند تقریباً مساوی و برابر باشد که این را باید نتیجه و مبیّن خوش فکری  و خوش سلیقگیٔ  افراد فهیمی که در آن تاریخ و حتی سالیان خیلی قبل از آن‌ این مکان را بعنوان مدرسه انتخاب نموده بودند دانست. (روحشان شاد)  

 💠چند سال بعد در سال۱۳۴۸ شمسی مرحوم عباسعلی رضوانی به مبلغ ۶۰۰۰ تومان این مکان را خریداری و در آنجا،سکونت گزید و مدرسه به منطقهٔ دیگری به قسمت شمال مزینان منتقل گردید.
 مدرسهٔ امیر شاهی مورد بحث نسبت به جمعیت مزینان ،نسبتاً وسیع به مساحت تقریبی ۱۰۰۰ متر مربع(عرصه و اعیان) مشتمل بر۴ اتاق که یکی از اتاقها اختصاص به مدیر و معلمان و بقیه عنوان کلاس را داشتند.
 
💠درآن ز مان از معاون،دفتر دار،  حسابدار و‌‌‌...‌.خبری نبود! و همهٔ امور اداری  اعم از ثبت نام ، تهیه کتاب، رتق و فتق درخواست های ارباب رجوع ،تماس حضوری با مقامات بالا دست حتی تعمیرات میز و نیمکت و دربهای  چوبی ،امور بنایی و نصب شیشه  پنجره و همه و همه بر دوش مدیر و مستخدم مدرسه سنگینی می کرد! البته نه بصورت وظیفه بلکه بصورت افتخاری . دلیل آن اولاًنبودن بودجه درثانی دربسیاری از این نوع تخصص ها عدم وجود افراد کار بلد و از همه مهمتر این بزرگواران محصلین را فی الواقع فرزندان خود می پنداشتند و خدمت رسانی به آنان را از افتخارات بر می‌شمردند و از سویی یقین داشتند که در نزد خداوند پاداششان محفوظ خواهد بود.
البته گفتنی است در برخی از این امور سایر معلمین به مدد و یاری مدیر مدرسه، بصورت خود جوش و افتخاری می‌شتافتند.
💠در ضلع جنوبی مدرسه درخت توت تنومندی خودنمایی می کرد و زیر سایهٔ آن منبع آبی از جنس حلبی سفیدرنگ که تقریباً ۱۵۰لیتر  گنجایش داشت و برای مصرف آب  آشامیدنی کارکنان و دانش آموزان پیش بینی شده بود توسط مستخدم مدرسه هر روز صبح قبل از طلوع آفتاب آن هم بخاطر رعایت اصول بهداشتی از آب زلال و مطبوع چشمهٔ قنات ینگی قلعه که درخیابان اصلی مزینان جاری بود پر می شد.  
💠علاوه بر ۴ کلاس( بااحتساب اتاق مدیرو...) که قبلاً اشاره شد.اتاق بزرگ دیگری وجود داشت که کاملاً تاریک و فاقد نور بود بعنوان انباری و در برخی مواقع دانش آموزانی که مرتکب غیبت غیر موّجه و بی انضباطی مکرر و سستی و اهمال در تکالیف و یاد گیری دروس مربوطه و یا احیاناً موجبات نا رضایتی والدین خود و یا همسایگان و دیگران را فراهم می ساختند و مسئولین مدرسه از طریق  اولیای دانش آموزان مطلع و آگاه می شدند برای چند ساعت و در برخی مواقع یک شبانه روز در این اتاق بعنوان تنبیه بازداشت می شدند. کمتر دانش آموزی را می توان سراغ داشت که در طول تحصیل شش ساله حداقل یکبار طعم تلخ و در عین حال آموزنده از بازداشت شدن را حس نکرده و یا نچشیده باشد!
💠پر واضح است که تنبیه باچوب ترکهٔ درخت انار برای دانش آموزان خاطی آنهم جلو دیدگان و در حضور  دانش آموزان در اول صبح بعد از خواندن دعای صبحگاهی و سرود، امری بدیهی بود. جالب تر اینکه  وقتی تنبیه به گوش اولیا می‌رسید از معلم دفاع و تشکر می نمودند! حقیقتاً اگر سخت گیری و تنبیه نبود ضمن عدم کنترل حدود۱۵۰ دانش آموز آن هم به شدت بازیگوش سنگ روی سنگ بند نمی شد...
 تنبیه صرفاً برای اصلاح رفتار درنظر گرفته می شد و در کنار آن تشویق دانش آموزان منضبط و ساعی را نباید از نظر دور داشت که در سراسر کشور تنبیه و تشویق از بدیهیات و امری معمول تلقی می‌گردید.

توجه داشته باشید کسی که با دستش کار می کند کارگر است.کسی که بادست و عقلش کار می کند پیشه ور است کسی که با دست،عقل و احساسش کار می کند هنرمند است .لیکن کسی که با دست،عقل،  احساس ،علم و معلوماتش کار می کند (معلم) است و این شغل انبیاست.

درس معلم گر بود زمزمهٔ محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
 

سرود ایران در کتاب دوم دبستان قدیم

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی