دهه فاطمیه :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دهه فاطمیه» ثبت شده است

۱۵
دی
۰۰

#داستانک

🖌محسن مزینانی عسکری
 

✍️خسته از ناملایمات زندگی چون آواره ها در خیابان قدم می زدم و زیر لب غرلند می کردم و به نامردی های دنیا لعنت می فرستادم که حجله ی عزایی مرا از راه رفتن باز داشت، روی آگهی ترحیم این گونه نوشته بودند : «زنده یاد بانو زهرا گل محمد ، مادر شهید محسن حیدرزاده .مراسم ختم آن مرحومه در منزل ایشان واقع در کوچه ی یاس، پلاک18 ، به نشانی در نیم سوخته، برگزار می شود.»

یک کوچه ی باریک و تاریک . حس کنجکاوی من را به آدرسی که درون آگهی نوشته بود کشاند. خاکستر در سوخته که با خون آمیخته شده بود در دلم ولوله ای به راه انداخت.اهالی محله بیرون از آن خانه جمع شده بودند. گویا جرأت ورود به آنجا را نداشتند و یا از موضوعی خجالت زده بودند.در میان همهمه ی مردم خاطرات عجیبی را از او می شنیدم:

- بانو این اواخر خیلی بی طاقت شده بود و شبها مدام با صدای بلند گریه می کرد ...

- آری صدای گریه هایش نمی گذاشت که با خیال آسوده بخوابیم، خانواده ام معترض شدند که مرد! برو بگو این زن یا روزها گریه کند و یا برود جایی دیگر ناله بزند...

در حالی که صدای مکالمه ی همسایه ها در ذهنم غوغایی برپا کرده بود گیج و منگ وارد خانه شدم. فضای خانه سرد بود و خاکستری انگار اهالی این خانه همیشه گرفتار رنج و محنت بوده اند . صدای گریه های مرد خانه از همه بلندتر بود . آن گونه که از همسایه ها شنیده بودم تا به حال سابقه نداشته که این مرد این طور بگرید!

رفتم جلو و به رسم ادب تسلیت گفتم. گوشه ای را پیداکردم ،متأثر از حزن و اندوه اهل این بیت سرم را پایین انداختم و به لاک خود فرو رفتم .حس کنجکاوی آرام و قرار برایم نگذاشته بود می خواستم بدانم چه به روز این خانواده آمده که صدای نوجوانی ، مرا متوجه خودش کرد. نامش حسن بود و یکی از فرزندان این خانه بود. داشت برای یکی از دوستان پدرش ماجرای حادثه ای را که برای مادرش رخ داده بود شرح می داد:«عمو سلمان ! آن شب دور هم جمع شده بودیم و برای آینده ی کودکی که در راه بود نقشه ها می کشیدیم.خواهرم زینب مدام قربان صدقه ی برادری می شد که در شکم مادر منتظر قدم گذاشتن به این دنیا بود.پدرم داشت خاطره ی آخرین سفر حجش با پدربزرگم را تعریف می کرد که پدر بزرگ دست پدرم را بالا برده بود و او را به عنوان سرور و رهبر قبیله بعد از خودش معرفی کرد. همه ی مردم راضی و خوشحال بودند و اولین کسی که پیشگام شده بود برای بیعت، شرارت در چشمانش برق می زد انگار که نیت شومی در سر می پروراند. صدای کوبیدن در مانع از اتمام حرف های پدرم شد.صدای زوزه ی گرگ های منتظر ، من و برادر و خواهرم را به وحشت انداخته بود. همان کسی که پیشگام بیعت با پدرم بود آمده بود تا ارث نداشته اش را از ما طلب کند. مادر خواست مانع حمله ی گرگ ها شود اما...خون داشت از مسمار در چکه می کرد و چادر مادر در آتش می سوخت ، فریاد مادر بلند شد که آخ محسنم از دست رفت...آن ها حمله ور شدند و دست های پدرم را به بند کشیدند . مادر به زحمت از زمین بلند شد تا مانع بردن پدر شود که دیدم سایه ی دستی از بالای سرم رد شد،صدای رعد مهیبی آمد و مادر نقش زمین شد. همسایه ها هم فقط نظاره گر بودند. پدرم را به زور بردند تا خلعت ولایت را که خدا بر تنش کرده بود برتن دیو صفتان کنند. مادر چند روزی در بستر بیماری بود .درد پهلو امانش را بریده بود.گاهی میان درد دل زینب با مادر می شنیدم که: دخترم آماده ی طوفان های سخت تر باش که باید امتی را از بلایی عظیم نجات دهی. دخترم روزی خواهد رسید که باز گرگ ها هوس حمله به حریم تو کنند اما این بار برادران چند نسل بعد از تو حتی اجازه ی نزدیک شدن آن ها به خانه ات را نخواهند داد. صدای اذان مانند لالایی برای مادر بود که روز آخر وقتی موذن خواند :اشهد انّ محمداً رسول الله ...مادر برای اولین بار در زندگی و برای همیشه راحت خوابید.»

هاج و واج از خاطرات تلخ حسن با خود گفتم غم من در برابر مصیبت های این خانواده قطره ای است در برابر دریا پس چرا با این حال آن ها شاکر خداوند هستند و تو شاکی از او. نشانی مزار مادرشان را خواستم اما...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۹
بهمن
۹۸

بغض سنگین

یک بغض سخت و سنگین جامانده در گلویم
تصویر کوچه ای هست پیوسته روبرویم

بی وقفه می چکد غم در آسمان قلبم
ماندم که از سقیفه یا از فدک بگویم

تصویرِ مادرم را در قاب چشم دارم
باید به آب دیده این قاب را بشویم

دیدم که جسمِ خود را چون مرغ پر شکسته
با زحمتی فراوان می آورد به سویم

در کوچه روی مادر شد رنگ ارغوانی
عمری است من به یاد رویِ کبود اویم

یک روزه روزگارم در کوچه شد سیاه و
یکباره خودنماشد رنگِ سپید مویم

فواره می زد آن شب اشک از میان چشمم
شد قطره قطره اشکم آغشته با وضویم

در کوچه نانَجیبی فریاد می زد و من ...
یک بغض سخت و سنگین جامانده درگلویم
شاعر؛ منصوره محمدی مزینان

******

 

در هجر یاس

هر گل که دهد بویی. چون یاس نمی‌گردد
هر سنگ بیابانی. که الماس نمی‌گردد

دیبا و حریر ناب. زیبنده ٔشاهانست
تن پوش شهنشاهان. کرباس نمی گردد

زر ارزش زر دارد. همسان مطلا نیست

گوهر به عیار مس. مقیاس نمی گردد

عالم نشدی ایجاد. گر آن که نبُدزهرا
دنیا نه به جز مهرش. احداث نمی‌گردد

نفرین خدا تا حشر. بر قاتل زهرا باد
مانند مقیره کس. خناس نمی گردد

زان فتنه شرار شر. بر خرمن دین افتاد
شیطان چو عدوی او. وسواس نمی گردد

میراث فدک با زور. دشمن بگرفت از او
هیچ کس مُتِعرّض بر. میراث نمی گردد

بر خیز مهیا کن.  نان جو مولا را
از چیست که با دستت. دستاس نمی گردد

فرمود ابوفاضل. من نوکر زهرایم
هر کس که فدایی شد. عباس نمی گردد

گردیده مزین عالم. خوشبو ز گل زهرا
بویی نه جز این مارا. احساس نمی گردد

شاعر؛اکبر مزینانی علیشاه

وسواس در اینجا به معنای وسوسه کننده است

****

دوبیتی

جهان گر عزّتی دارد، ز زهراست
ڪه نامش برده آدم،عَد،ز زهراست.


قرارِ جسم و جان آمد به حوّا،
دو بیننده چو جان آرد،ز زهراست.

🌹حسن صدیقی مزینانی.(راه)

****

شب خاکسپاری

شهر درسکوتی مرگبار آرامیده است

خفته اند مردان همیشه خفته

چشمانشان خیلی پیش بسته شده بود

حتی گوش های شان هم

انگار خاک مرده بر روی این شهر ریخته اند

چه می گویم!

آن ها حتی تحمل شنیدن ناله ای

از بانوی دل شکسته ای

 که تازه در فراق پدر نشسته ندارند

شاید همین مردمان

که روز را با علی بودند و شب

پیراهن خونین خلیفه ای را بهانه

فرزندش را هنوز به دنیا نیامده، کشته اند

خود می کشند و برآن گریه می کنند

شحنه هم خواب است

تابوت، خود راه را می داند

صدای گام ها تنها ضرب آهنگ غم دارد

مانند دل مردی که برای چنین بدرقه ای آرام می گرید

او دیگر تنهاتر از تنها شده است

و اکنون باید با دستان خویش

در سکوت مرگبار شب

همراه با اشک های کودکانش

که آن ها نیز مانند مادر نباید بگریند

تا مبادا همان ها که او را کشتند

باز به خونخواهی برخیزند!

مادر وصیتش همین است

شبانه و در سکوت مرا به خاک بسپارید

فقط

مراقب دل شکسته ی مرد تنهایم باشید...

علی مزینانی عسکری

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۶
بهمن
۹۸

دهه ی فاطمیه و سوگواری ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره ام ابیها فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به همان اندازه نزد مردم ولایتمدار مزینان ارزشمند است که در شهادت فرزندش عاشورایی دیگر برپا می کنند.

بزرگداشت سنت و آیین های دینی و مذهبی به ویژه ایام شهادت معصومین علیهم السلام از دیرباز نزد این مردم بسیار محترم و از جایگاه والایی برخوردار است به طوری که در هر شرایطی حتی زمان تنگدستی سعی می کنند این مناسبت ها را زنده نگهدارند حتی اگر شده با استکان چایی و لقمه نان پنیری از میهمانان پذیرایی کنند.

در مزینان موقوفات بسیاری برای گرامیداشت یاد و نام ائمه ی اطهار علیهم السلام به خصوص فاطمیه وقف شده و این شب ها مجالس روضه و اطعام بستگان و میهمانان منعقد می شود و اگر چنان چه خودشان حضور نداشته باشند متولی یا نایب آن ها مؤظف به این کار می باشند.

امسال نیز بعد از مجالسی که در دهه ی اول از سوی همشهریان مزینانی برگزار گردید و شرح آن در کانال های فضای مجازی شاهدان کویر منعکس شد در این دهه ی آخر نیز چندین مراسم به همت فرزندان این دیار برگزار می شود که به شرح آن می پردازیم:

ایام ،تعلق به گل یاس گرفته

افراشته بنگر همه جا پرچم زهرا...

🏴ضمن عرض تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا(س) به اطلاع عاشقان ولایت می رساند مراسم سوگواری دهه ی فاطمیه از روز یک شنبه 6 بهمن ماه بعد از نماز مغرب و عشا(ساعت 18) به مدت پنج شب در هیئت شاهزاده علی اصغر (ع) مزینان برگزار می شود.

 

عرش را اوجی اگر باشد مقام فاطمه است
نه فلک، فرشی مرصع زیر گام فاطمه است
حرمت دین خدا در احترام فاطمه است
راه و رسم مادری، الحق مرام فاطمه است
 
✍️اطلاعیه برگزاری مجالس تعزیه خوانی در مزینان
 
 🏴به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مجالس تعزیه خوانی به شرح زیر برگزار می گردد:
 
 🎺۱- مجلس تعزیه خوانی شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
چهارشنبه شب مورخ۹۸/۱۱/۰۹ بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء.

 🎺۲-مجلس تعزیه خوانی شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
پنجشنبه شب مورخ ۹۸/۱۱/۱۰
بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء .

🕌مکان : هیئت حسینی مزینان

🔹شرکت کنندگان ارجمند در هردو شب جهت صرف شام میهمان سفره با کرامت اهل بیت علیهم السلام خواهند بود.

🍀بانی اطعام : آقای حاج قاسم خیرخواه مزینانی 


اَلسّلامُ عَلیکِ اَیّتهاالصِّدِّیقَه الشَّهیدَه
             ---------
هیئت الغدیر مزینانی های مقیم مشهد مقدس برگزار می کند:
🏴مراسم عزاى شهادت حضرت زهرا(س)
به همراه قرائت
 حدیث شریف کساء
(خواهران و برادران)
                    ---------
◀️ زمان
چهارشنبه ٩٨/١١/٩
ساعت شروع ۱۹/٣۰ (به صرف شام)
                    ---------
◀️ مکان
 هیأت الغدیر مزینانى ها
(امام رضا ٦٠ ، بعد از چهارراه دوّم)
                    ---------
◀️ سخنران
حجةالاسلام فرجو

🏴 مراسم سوگواری دهه ی فاطمیه در هیئت ائمه ی بقیع علیهم السلام

🔹سخنران؛ حجت الاسلام حاج شیخ محمدمزینانی با موضوع(سیره فاطمی در سلوک شهید سلیمانی)
🕣شروع مراسم شب اول ؛ ساعت19:30 همراه با آموزش قرآن سه شنبه هشتم بهمن... مراسم شب های دوم و سوم در تارخ نهم و دهم از ساعت20:30
✅نشانی؛ نبرد جنوبی انتهای خ گل شناس خ رحمتی کوچه حسن یعقوبی پلاک 9

دل حوریہ با غم خو گرفتہ
سرشڪ از دیدگانش سو گرفتہ

ببار اے آسمان دل ڪه ، زهرا (س)
سہ ماه اسٺ دسٺ بر پهلو گرفتہ

🏴همزمان با سالروزشهادت صدیقه کبری حضرت زهرا(س)مراسم عزاداری همراه با سینه زنی سنتی(دوره)با حضور همشهریان محترم مزینانی در مهدیه مزینانی های مقیم تهران برگزار می شود  🔹زمان؛ روز چهارشنبه نهم بهمن ماه  از ساعت ۱۰صبح 

شایان ذکر است؛مجالس دیگری در مزینان و شهرهای مختلف از سوی هیئات مذهبی مزینانی ها درحال انجام است که به محض دریافت اطلاعات دقیق در همین پایگاه اطلاع رسانی می شود

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی