ریخت شناسی :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ریخت شناسی» ثبت شده است

۱۱
تیر
۰۲

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی

✍️بخش اصلی و عمده‌ی کار سنگ‌تراشی آرامستان، بیرون از مزینان و عمدتا در سبزوار و گاهی تهران انجام می‌شود اما نهایتا این نگاه و دیدگاه و چارچوب فکری و ارزشی «مزینانی» است که دست به انتخاب می‌زند و به‌همین جهت سنگ‌ها می‌توانند بازتاب‌دهنده‌ی وضعیت فرهنگی مزینان باشند.

سنگ‌های قدیمی که شاید تا حدود دهه‌ی پنجاه و شصت، استفاده می‌شدند بخشی از سطح آرامگاه را می‌پوشاندند و اطلاعات و‌ نمادها،کمینه و حداقلی بودند؛ غالبا تاریخ ولادت نداشتند و نام‌خانوادگی، کمتر درج می‌شد و در تاریخ فوت به سال یا گاهی ماه بسنده می‌شد و کمتر روز وفات را می‌نوشتند. شاید دستی‌بودن تراش سنگ و سختی آن، اکتفاء به کمترین‌ها را بایسته می‌کرد. فناوری به سنگ‌تراشان آرامستان‌ها کمک کرده تا با توسعه‌ی سطح سنگ‌ها، هنرنمایی بیشتری داشته و خواسته‌های متقاضیان را بیشتر و بهتر و ظریف‌تر اجابت نمایند. بر همین پایه مشاهده می‌شود نمادها در گونه‌های آرامگاهی بعدی خصوصا وقتی جنس سنگ‌های قبور، انواع مرمر شد از جهت شماره و کیفیت، تغییراتی کرد از جمله اینکه نمادهای پیشین(مهر و شانه) به فراموشی سپرده شد.

یکی از نمادهای پر تکرار خصوصا در سنگ‌های مرمر مربوط به دهه‌ی شصت و هفتاد، طرح کتاب است که بر سمت راست آن تاریخ ولادت و در سمت چپ، تاریخ وفات نوشته شده است. کتاب، نمادی از اندوخته‌ها و آموخته‌های ماندگار و همراه متوفی در دنیا و سفر آخرت است؛ نقش‌هایی که او در دوره‌ی زندگی بر صفحه‌ی زمانه نگاشته و ثبت شده است؛ نامه‌ی اعمال و کارنامه‌ای که کرام‌الکاتبین، ریز و‌ درشت زندگی متوفی در دوره‌ی حیات را نگاشته و‌ ثبت کرده روز قیامت بر او می‌خوانند.

گاهی این نماد با شمع روشنی در سمت درج تاریخ ولادت و شمع خاموشی در سمت درج تاریخ وفات، همراه می‌شود تا دلالتی باشد بر روشنی چشم اطرافیان از ولادت و غم و اندوه ایشان از درگذشت متوفی.

طاق‌نماهای قوسی نیز در این سنگ‌ها دیده می‌شود با این تفاوت که در شکل هندسی سنگ‌ها نیست بلکه گاهی روی سنگ، با تراش خطوطی، طراحی شده؛ گاهی قاب‌هایی که برای نوشتن اطلاعات مختلف درون آنها طراحی می‌شود به شکل یادشده تراشیده شده؛ گاهی عبارت یا آیه‌ی بالایی سنگ، هلالی، طراحی و تراشیده شده و‌ گاهی چیدمان سایر نمادها مانند گل و گیاه و شاخه‌ی درخت، به شکل قوسی و‌ هلالی قرار گرفته است که تداعی معانی همه، یکی است و پیشتر تقدیم گردید.

گل‌هایی از انواع مختلف خصوصا لاله که اختصاصا برای بازتاب مفهوم شهادت است و‌ گل محمدی و شاخه‌های درخت و‌ گیاه نیز جایگاهی در این دوره دارند و خیلی محدودتر، کبوتر هم که نماد پرواز روحی پاک و بی‌آلایش به سوی خداست را می‌توان روی سنگ‌ها ملاحظه کرد.

سنگ‌های دهه‌ی هشتاد و نود عمدتا از این نمادها خالی است و جای آن را نوشته‌ها پر کرده است. شاید به این دلیل که سطح عمومی سواد جامعه، افزایش یافته و خط تصویری، کارکرد و فلسفه‌اش کمتر شده است هرچند امروزه، دوباره، فرصت کم و کوتاهی زمان به‌ویژه در فضای مجازی، خط تصویری و بصری را در قالب شکلک‌ها و ایموجی، وارد زندگی اجتماعی کرده و دور نیست که در آینده‌ای نزدیک، سنگ‌های آرامستان‌ها با این زبان پیام‌ خود را ماندگار کنند.

چند روندِ کلانِ فرهنگی جامعه، روی آرامستان‌ها و از جمله آرامستان مزینان، تاثیراتی خرد و کلان داشته‌اند:
_ رشد سطح سواد جامعه و البته مزینان را می‌توان دلیلی برای کاهش نقش نمادها در سنگ‌های آرامستان دانست؛
_ رشد سطح سلامت و بهداشت عمومی مزینان نیز احتمالا یکی از دلایل کاهش مرگ و میر نوزادان و در نتیجه بدونِ کارکردشدنِ «قبرستان بچّه‌ها» و فراموشی آن شد؛
_ «سیاست‌های پاسداشت زبان فارسی» هم اثرات خود را روی سنگ‌های آرامگاهی گذاشته و سطح سنگ‌های آرامستان، گستره‌ای برای کاربست زیبایی‌های زبان فارسی شده است.

سنگ‌‌نوشته‌های نخستین مزینان، آکنده از واژه‌های عربی همچون «هذا(این)» «مرقد(آرامگاه)»، «بنت(دختر)»، «ابن(فرزند)»، «فوت/وفات» و تاریخ‌های هجری قمری است اما در سنگ‌نوشته‌های جدیدتر، فارسی‌نویسی، بیشتر و بلکه غالب است.
برای نمونه، در سنگ‌های قدیمی، تاریخ زندگی متوفی، بیشتر با تک‌واژه‌ی تاریخ«فوت/وفات» آن هم به شکل سال قمری، درج می‌شد، و کمتر با جفتِ خود یعنی تاریخ ولادت همراه بود، در سنگ‌های جدیدتر، ضمن اینکه با هم‌زاد خود یعنی تاریخ ولادت جفت شده و هردو با تفصیل به روز و ماه و سال خورشیدی و احیانا ذکر مناسبتی ویژه چون عیدی فرخنده یا رویدادی اسلامی و مذهبی، درج می‌شوند با بهره‌گیری از ادب فارسی، صورت‌های واژگانی گوناگون و البته خوش‌آهنگ‌تری پیدا کرده است. جفت‌هایی چون:
بهار/خزان؛ آغاز قصه او/آغاز غصه ما؛ اولین پگاه/آخرین نگاه؛ طلوع دل‌انگیز/غروب غم‌انگیز؛ آغاز/پرواز؛ آفریده/آرمیده؛ رحمت خدا/حکمت خدا.

این ساختارهای واژگانی گذشته از جنبه‌ی ادبی، می‌تواند دلالت و اشارتی به دگرگشت مفهوم مرگ و مردن داشته باشد. واژه‌ی وفات و فوت، کاملا دینی و دارای بارِ مذهبی است اما ساختارهای تازه مانند بهار و‌ خزان، این حقیقت زندگی را بیشتر، باری حسی و‌ محسوس می‌دهد. مرگ‌اندیشی دیگر فرآیندی عمیق و پر ابهام که نیازمند فهم عقلی یا دینی باشد نیست بلکه عالَم محسوسات و‌ تشبیهات، شاید بتواند بهتر آن را تداعی کند؛ شاید لایه‌ی عمیق‌تر این تغییر فرهنگی که خود را در دگرگونی ساختار واژه‌ها و ترکیب‌های مرتبط با وفات، نشان می‌دهد سازمانی و ماشینی‌شدن مرگ و‌ مردن باشد. روزی در مزینان، مردم و به‌ویژه نزدیکان، اصطلاحا صفر تا صد فرآیند مرگ را مدیریت می‌کردند و در این میان، خرد و کلان از نزدیک، شاهد این فرآیند بوده و فهمی نزدیک و شهودی از آن پیدا می‌کردند اما اکنون سفرِ آخرتِ غالبِ افراد، جایی بیرون از حوزه‌ی مدیریت و نگاه عامه اتفاق می‌افتد: بیمارستان؛ آمبولانس؛ سالن‌های تطهیر و ... . فرآیند جدید، آنچه را می‌شد دید و نامحسوس، آموخت، از چرخه‌ی آموزش دیداری دور کرده و فهم و‌ درکش را نیازمند تشبیه به محسوسات کرده است.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی
۲۷
خرداد
۰۲

🖌نویسنده و محقق؛ دکتر مهدی مزینانی

✍️دگرگونی‌های فرهنگی یعنی تغییر در معماری، آداب، رسوم، ارزش‌ها و بطور کلی، سبک زندگی، یکی از ویژگی‌های دوران معاصر است که مزینان نیز از آن برکنار نمانده و هر شخصی که تجربه‌ی چند دهه و حتی چند سال، فاصله‌گیری مکانی از مزینان را داشته این تغییرات را می‌تواند گواهی داده و برشمارد. توجه به این تغییرات از جهاتی بایسته است از جمله اینکه گذر زمان، بخش زیادی از آنچه بوده را اگر ثبت در حافظه‌ی تاریخی نشود به یغما برده و نام و نشانی از آن بر جا نخواهد گذاشت از این‌رو نیاز و بلکه واجب است اکنون که تلاش‌های رسانه‌ای دلسوزان مزینان از جمله شاهدان، زمینه و فرصت ثبت و مانایی «امروز ما» را فراهم نموده، از آن بهره برد به این امید که فضایی برای گفتگوی بیشتر و استفاده از دانش و تجربه‌های همشهریان فرهیخته در تکمیل و رفع نقیصه‌ی این نوشتار کوتاه، فراهم شود و اگر آیندگانی خواستند از مزینان بیشتر بدانند دستمایه‌ای فراتر از خاطرات و ذهن‌نگاره‌های بزرگان و سالخوردگان در دست داشته باشند؛ میراثی که ما از آن محرومیم و بر آن متاسف!

شاید یکی از اماکنی که بیشتر و بهتر بتوان ریخت فرهنگی همراه سیر دگرگونی فرهنگی مزینان را در آن دید آرامستان مزینان باشد؛ مکانی که «قداست»، سهم بسزایی در نگهداشت بخش‌های تاریخی آن داشته و بخشی از فرهنگ گذشته‌ی مزینان را به تصویر می‌کشد.

نخستین نکته‌ی شایسته‌ی توجه در آرامستان مزینان، دوپاره‌بودن آن است؛ بخشی از آرامستان که وسعت کمتری دارد در ارتفاعی بالاتر در قسمت شمالی و‌ بخش دیگر آن با ارتفاعی کمتر در قسمت جنوبی است. مرز میان این دو‌بخش، مسیر خروجی عمدتا ساکنین قسمت جنوبی و شرقی مزینان به سمت کاریز و‌ صحراست. این ویژگی یعنی دوبخشی‌بودن در موارد دیگری هم قابل مشاهده است از جمله: بازار، قلعه‌ی مزینان را از گذشته تا امروز به دو بخش یا به‌تعبیر مزینانی‌ها، «بدن»، تقسیم کرده که بیشتر در مراسم و دعوت به مجالس کارکرد دارد؛ صحرای مزینان دو بخش علیا و سفلی دارد که البته بیشتر، برآمده از تفاوت سطح زمین است؛ تکایای بالا و‌ میان هم شاید اتفاقی نبوده و‌ برآمده از تلاش مردمان دو منطقه‌ی نسبتا متمایز مزینان برای برخورداری از مکانی اختصاصی برای گردهمایی و برگزاری مراسم دینی بوده باشد؛ در کنار مسجد جامع، مسجد صاحب‌الزمان عجل‌الله فعال بوده و‌ در ایام محرم، عزاداران در دو‌ نقطه برای عزاداری تشکیل دسته می‌دهند هرچند نهایتا به سمت جایگاهی واحد حرکت می‌کنند. برخی تقسیمات غیررسمی دیگر از جمله بالا و‌ پایین مزینان که عمدتا با محوریت مسجد جامع شناخته می‌شود نیز در زندگی اجتماعی و‌حتی اقتصادی مزینانی‌ها نقش‌آفرین است. این موضوع را در فرهنگ مزینانی‌های مهاجر نیز می‌توان ردیابی کرد. مهدیه و حسینیه قمر بنی هاشم مزینانی‌های مقیم تهران که فاصله‌ی زیادی با هم ندارند نمادی از این فرهنگ می‌تواند باشد.

البته فعلا بحث در خوبی یا بدی، هدفمندی یا اتفاقی‌بودن این وضعیت نیست و لزوما بنا و‌ مبنایی که در هر مورد از موارد یادشده، عامل دوپارگی و دوبخشی‌بودن، بوده در مورد آرامستان مزینان نمی‌تواند صادق باشد اما در هر حال و در مجموع می‌تواند سوالاتی را مطرح نماید از جمله اینکه آیا اینها به خاطر گستردگی جمعیت مزینان و برای مدیریت بهتر آن بوده است؟ آیا این مرزبندی‌ها، ناخواسته و‌ ناآگاهانه، یکپارچگی و‌ هم‌افزایی و در نتیجه تلاش‌های دلسوزان مزینان را به چالش نمی‌کشد و‌ مدیریت عمرانی و اجتماعی آن را با مشکل همراه نمی‌کند؟

✍️گذشته از دوبخشی‌بودن، مکان قرارگیری آرامستان نیز درخور توجه است. زمین فعلی موقوفه است اما احتمالا ابتدا ممان آرامستان جانمایی شده و سپس وقف شده است در هر حال جانمایی آرامستان در مکان فعلی، اگر مسبوق بر موقوفه‌بودن بوده باشد یا به‌اقتضای وقف زمین برای آرامستان، این مکان از سر الزام، برای تدفین اختصاص یافته باشد دربرگیرنده‌ی کارکردهای فرهنگی و اجتماعی شایسته‌ی توجهی است از جمله:مکان کنونی آرامستان به مظهر قنات نزدیک است و احتمالا تسهیل انجام مناسک تدفین مردگان به‌ویژه برای شستشو در تعیین این محل بی‌نقش نبوده است.

این مکان، فاصله‌ی معقولی با منطقه‌ی مسکونی مزینان و قنات داشته و دارد؛ نه چسبیده به بخش مسکونی روستاست که امنیت روانی و‌ زیست روزمره‌ی زندگی را دچار اختلال کند و نه هم‌جوار قنات است که از جنبه‌ی بهداشتی، محل ایراد باشد. غسالخانه نیز در فاصله‌ی مناسبی از آرامستان بنا شده بوده، به‌گونه‌ای که در زمان فعال‌بودنش، انتقال آرام و‌ همراه با تأنی متوفی به آرامگاه ابدی را به‌عنوان یکی از دستورها و آیین‌های شرعی، ممکن می‌کرده است.

نکته‌ی شایسته‌ی دیگر برای جانمایی آرامستان، قرارگیری آن در مسیر دو شاهراه اصلی اقتصاد کشاورزی و دامپروری مزینان است. این هم‌جواری با تداعی همیشگی مرگ و آخرت، روح دنیاگرایی و زیاده‌خواهی را که کار اقتصادی و دنیوی ممکن بود در برخی تقویت کرده و مهارناپذیر کند، تربیت و تعدیل می‌کرد و یاد خدا و توکل بر او و استعانت از او را تقویت.گذر شاهراه‌های یادشده، یکی از میانه و‌ یکی از کنار آرامستان، فرصتی برای عابران، خصوصا در گذشته که پیاده یا سوار بر چارپا، به سوی کاریز و صحرا، راه می‌پیمودند فراهم می‌کرد تا از یک‌سو یادی از گذشتگان، چه بستگان و چه همسایگان و‌ چه همشهریان کرده و به فاتحه‌ای آنها را میهمان کنند و از سوی دیگر، گذرابودن عمر، فنای دنیا، نزدیکی و پیش‌بینی‌ناپذیری مرگ را به خود و همراهان احتمالی، یادآور شده روح و ضمیر خود را صیقل دهند.

بی‌شک، بخشی از صفا و سادگی و اخلاص و ارزش‌های والای اخلاقی که در نسل‌های قدیمی‌تر مزینان، فراوان دیده می‌شد برآمده از همین گذرگاه معرفتی و اخلاقی بود.امروزه با تغییر کاربری مظهر قنات به مکانی تفریحی که اقتضای سرخوشی و‌ خوش‌بودن دارد همراه با تغییر رویه‌های تردد در مسیرهای یادشده که بیشتر، موتوری و خودرویی و همراه با سرعت است، آن فرصت ارزنده برای مرگ‌اندیشی را کم‌رنگ ‌و کم‌رونق کرده است.

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

شاهدان کویر مزینان در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/sh_mazinan

  • علی مزینانی