روزی روزگاری در مزینان ....بخش چهارم؛ سیل ویرانگر :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

روزی روزگاری در مزینان ....بخش چهارم؛ سیل ویرانگر

چهارشنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۲ ق.ظ

🖌نویسنده؛ حسین محمدی مزینان(مداح)

 

✍️ بدون شک هستند افرادی معزز و محترم در جایگاه های ارزشمند اجتماعی که شاید از زادگاه شان مزینان هیچ گونه اطلاعی نداشته باشند. کسانی که در سالهای دور هجرت نموده اند برای مثال مزینانی های ساکن سمنان که بد نیست بدانیم چرا و چگونه این عزیزان از مزینان به نقاطی مانند سمنان،تهران، مشهد، گرگان و مینودشت و سایر شهرها و حتی عشق آباد شوروی و سوریه هجرت کردند!

مزینان کهن که از قسمت حدیره به پایین دارای امکانات کشاورزی مناسب بوده  آغاز می شده و تا دل باغستان ادامه داشته به روایتی پنج هزار سال قدمت دارد و مزینان امروز کمتر از دو قرن بنا گردیده است.در سال ۱۲۸۲ در جلگه داورزن از روستای بیزه سیلی جاری می شود و در مزینان ویرانی های بسیاری به بارمی آورد.نقل از اسناد کتابخانه حوزه علمیه قم.نصب شده در امامزاده علی آباد.

گردش سالهای قمری در تقویم باعث می شود هر ۳۶  سال یک بار محرم وعید باهم تقارن پیدا کند و گروهی خوشحال یا بعضاً ناراحت از این گردش دور قمری هستند لذا در همین سال۱۲۸۲ شب عید مصادف می شود با اول محرم.عده ای معتقد به برگزاری محرم و عده ای می گویند امشب عید و فردا شب محرم برگزار می کنیم .شک نکنید مزینان قدیم به مراتب جمعیت بیشتری داشته است.

مسجدجامع پایین تر گویای همین مطلب است که دارای دو شبستان بوده .جنوب شرقی زنانه و جنوب غربی مردانه که درحال حاضر فقط قسمت مردانه باهمت خیرین سر پا مانده است .
این مسجد که در عهد سلجوقیان بناشده و گویای بزرگی مزینان است در کتاب مطلع الشمس جلد سوم دارد که ساخت طاق های بنای کاروانسرای شاه عباسی بر گرفته از این معماری می باشد .به روایت مرحوم حاج عباس رفیعی و حاج محمدعلی محمدی جد بزرگ این جانب از زبان بزرگان مزینان که شخصاً شاهد بودم حاج عباس رفیعی می گفت من چهار سال داشتم تنگ غروب بود شیطان عده ای را وسوسه می کرد اول عید و متعاقب عید ، محرم برگزار شود . مردم آماده برای جشن عید بودند عده ای نزد آخوند ملاعبدالعلی رفتند که چه کنیم؟ آخوند فرمودند محرم را بر عید مقدم بدارید و از قهر خدا بپرهیزید. اما عده ای نافرمانی کردند . هنگام غروب ابر سیاهی بر بالای کوه بیزه پیدا شد ! رعد و برق در گرفت زمین و زمان تیره شد و صدای مهیب غرش رعد وحشتی بر دل مردم افکند. دیگ های پلو و آجار برپا بود از هر خانه ای بوی پلو بر می خاست که عطر برنج با روغن زرد مشام گرسنه که بماند هر انسان سیر را نوازش می کرد. نماز مغرب خوانده شد مردم به خانه رفتند باران از زمین و آسمان می بارید . ساعتی نگذشت غذاخورده یا نخورده سیل سنگهای بزرگ را مانند تیله می غلطانید و صدای وحشتناک سیل در دل کویر می پیچید .نمونه سنگها هنوز در پای چنار کهن دیار مزینان وجود دارد.الله اکبر. خدایا محشری بر پا شده همه چیز کن فیکون گردید. خانه های گلی پر از آب، دیگها روی آب تمام خانه ها دیگر ولو بود.فریادها بلند و دیگر کسی به فکر مال و حشم نبود، کسی به فکر خانه نبود، جیغ و داد از حدیره به پایین آب هر آنچه سر راهش بود بیرحمانه می برد و به دل کویر منتقل می کرد.آنهایی که به موزه ایران باستان رفته اند دیده و می دانند یک شئ بنام سه کله از جنس سفال کوزه مانند که توسط مرحوم ملاابوالحسن مزینانی و بنام خودشان ثبت شده.این مورد که از زیر خاک بیرون آمد و موارد مشابه اثرات بجا مانده از همان سیل می باشد.

مردم به داخل رباط رفته و بر پشت بامهای بلند شب را سپری کردند و براثر این ویرانگری و قهر طبیعت همه چیز نابودشد.عده ای ماندند و عده ای بسیار رفتند. یک محرم و عاشورای واقعی اتفاق افتاد .به جستجوی گم شدگان و اشیاء گمشده پرداختند و آنان که دیگر چیزی نداشتند به سمنان عزیمت نموده و در کوچه ای بنام مزینانیها ساکن شدند.

چندسال پیش جناب آقای مهندس مزینانی و خانم ایشان نیز که در مجلس شورای اسلامی هستند بهترین گواه این موضوع هستند که خانم وی به اتفاق مادرشان که پیرزنی بود با ماشین دوو مهمان ما بودند که البته مادرشان می گفتند از شعبوها همان شعبان‌ های قدیم هستیم .

بهرحال عده ای که تاجر زمان خود بودند تا هلسینکی شوروی و بعضاً در عشق آباد ساکن شدند و بنده در زیارت سوریه کوچه ای که در انتهای حرم حضرت رقیه(س) بود به اتفاق مرحوم حاج حسین شکروی به مغازه ایشان رفتیم که عقیق فروش بودند مغازه ای داشت وقتی دید با لهجه روستایی حرف می زنیم پرسید اهل کجایید؟ گفتیم مزینان سبزوار. گفت: من هم مزینانی هستم‌! او حدود۸۵ سال عمر داشت پیرمردی بود دارای زن و فرزند و دکان و دیگر امکانات خوشحال شدیم و خداحافظی کردیم . دو سال بعد که رفتیم گفتند مریض شده و دیگر از او خبری ندارم....

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">