با شاعران مزینانی/ مشق عشق/دکتر سیدحسین ضیایی
🌴مشق عشق
رفتم اندر دشت و صحرا صبحدم
دیدم آنجا دسته اى قمرى به هم
بود بر شاخه نشسته بلبلى
در کنار جوى، می شد، سنبلى
شانه می زد بید ، بر زلفین یار
راه می رفتند با هم سنگ و خار
می زدودند باد و باران غصّه را
می گشودند چشمهاى بسته را
با نسیم اندر تغزّل لاله بود
عشق ، مشق نام لیلى می نمود
کافر و مؤمن بُدندى هم نفس
بود خالى حصر و زندان و قفس
داس با هرزه علف همزاد بود
آدمى از ظلم و جهل آزاد بود
باد می رقصید با دشت و دمن
کبک می خندید با زاغ و زغن
ابر ، ذهنِ خاک بر دل می کشید
آهو از این سو به آن سو می پرید
موج می زد هر طرف رؤیاى آب
با هم اندر گفتگو ، چنگ و رباب
اعتقاد و عشق ، وقت رفته را
از گره ها می گشودند عقده را
گرگ ، در راه می شد بى شتاب
برّه را "عشقم"همى کرد او خطاب
یک سبد گل،عشوه با پروانه داشت
دخترى لبخند اندر خانه کاشت
بس که مجنون خنده با مهتاب کرد
آسمان، رندانه دامن چاک کرد
نِى جدا افتاده از دلدار بود
در فراق یار این سان می سرود
"روز وصل دوستداران یاد باد"
"یاد باد آن روزگاران ، یاد باد"
١٤٠٠/٨/٨ مزینان .
🌹شاعر؛ دکتر سیدحسین ضیائی مزینانی
به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan
#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan