قدیما یادش بخیر... بخش دوم :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

قدیما یادش بخیر... بخش دوم

شنبه, ۲۴ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۴۳ ق.ظ

 

🖌نویسنده؛ عزت اله مزینانی(معمار)


نگارش نامه

ای نامه که می روی بسویش
از جانب من ببوس رویش

❇️قدیما یادش بخیر نامه نوشتن یکی ازپدیده های ارتباطی بود که می تونستیم با عزیزانمون که در دورترین نقاط کشور و حتی دنیا زندگی می کردند؛ارتباط برقرار کنیم.
کلاس سوم یا چهارم بودم که بااصرار آقاجان و عزیزخدا بیامرزم برای اولین بار نشستم به نامه نوشتن به عمو و دایی و خاله و عمه ام که در مزینان زندگی می کردند.
تقریبا در تمام نامه هایی که می نوشتم این جمله ؛ ((اگر از احوالات ما خواسته باشید ملالی نیست جز دوری شما))بصورت کلیشه ای وجود داشت،
بیشتر جملاتی را که آقاجان و عزیز خانم دیکته می کردند رو بلد نبودم بنویسم و یا غلط می نوشتم و خط می زدم و دوباره صحیح آن را می نوشتم.
نامه نگاری های اولیه برایم خیلی سخت بود،ولی بعدها که دستم روان شدخودم مستقلا به بروبچه ها نامه می نوشتم.
🔹خلاصه روز گار ی بود، شاید بیش از3ماه طول می کشید تاپاسخ نامه ارسالی بدستمان برسد.
وسیله ارتباطی ما نامه نگاری بود و خبری از تلفن (در مزینان ما تلفن نبود) و موبایل و تلگرام و اینترنت نبود، و صد البته هنوز ما با نگارش میانه چندان خوبی نداشتیم، می بایست راهی می جستیم که کاغذی پر کنیم و عملیات مشقت بار نامه نگاری را از سر خودمان باز کنیم.
اما سعی می کردیم تمام عشق و علاقه و محبت مان را در نامه به طریقی عنوان کنیم.
وقتی نامه می نوشتیم، نصف نامه ها با این اشعار پر می شد:
🔆ای نامه که می روی به سویش/ از جانب من ببوس رویش
🔆 نمک در نمکدان شوری ندارد/دل من طاقت دوری ندارد
🔆اگر پروانه بودم می پریدم/ سر ساعت به خدمت می رسیدم.

💠پست کردن نامه

🔵قدیما پست کردن نامه و ارسال آن برای طرف هم ؛ خودش داستانی داشت، نامه را باید خیلی مرتب و دقیق تا می کردیم وروی پاکت آدرس با مشخصات کامل درج می شد و در آخرهم می نوشتیم برسد بدست شخص مورد نظر.
جالب بود لبه درب پاکت نامه آغشته به چسب بود و همه تقریبا عادت داشتیم با آب دهان آن را کمی ترکنیم و بچسبانیم.
چسباندن تمبر هم با آب دهان خودش یک کشف بزرگ ارشمیدسی به حساب می آمد😂
🔹در آن دوران، یکی از وظایف بچه های باسواد خانواده این بود که نامه های رسیده از راه های دور و نزدیک را در مهمانی ها و شب نشینی های خانوادگی بخوانند. طبق قانون نانوشته ای که همه بچه ها آنقدر بابت آن سرکوفت و بعضی مواقع پس گردنی خورده بودند که دیگر فوت آب شده بودند.
می بایست نامه را که می خواندی یکی به یکی سلام نویسنده را به حاضران می خواندی. حالا چه در نامه نوشته شده بود چه نوشته نشده بود. و اگر چنین اتفاقی نمی افتاد و اسم کسی از قلم می افتاد غوغایی به پا می شد. هم نویسنده نامه که معمولا فامیل بود و عزیز مورد شماتت قرار می گرفت و هم تو که راوی نامه بودی و حواست به این مهم نبوده می بایست بعدا بازخواست پس بدهی که چرا آبرو حیثیت خانوادگی را لکه دار کرده ای..😂

🌠سابقه نامه نویسی در ایران به دوره هخامنشیان بر می گردد. آنان واژه ها را با خط میخی بر روی پوست دباغی شده جانوران می نوشتند و به وسیله چاپار و پیک به مقصد روانه می کردند.
برای جابجایی نامه‌ها در زمان ساسانیان از قاصد استفاده می‌شد و نامه را با اسب به مقصد می رساندند، برای رفع خستگی و سرعت عمل بهتر بین راه در فواصل معین چاپارخانه‌هایی ساخته شده بود که در آنها یک یا چند نفر مرد سوار کار حضور داشتند تا نامه را که قاصد از چاپارخانه قبلی می‌آورد به چاپارخانه بعدی برسانند.
🔸در زمان صدارت امیر کبیر شخصی به نام شفیع خان چاپارچی باشی از امیر کبیر دستور یافت تا تشکیلات چاپار دولتی را نظم بخشد و امیر کبیر در اواخر سال ۱۲۶۶ دستور ساخت چاپارخانه‌های جدید در تمام ایالت را داد.
👈در مزینان این چاپارخانه از قدیم وجود داشته که در مسیر راه ابریشم بود و پل (چپرخنه) به همین خاطر هنوز معروف است.

💠درانتظار نامه

✍️مقوله انتظار و دریافت نامه از دست پستچی حلاوت و شیرینی خاصی دارد.
خیلی قدیما پستچی با پای پیاده نامه ها را توزیع می کرد و کم کم با دوچرخه و بعدها با موتورسیکلت؛اکثر پستچیان آدمهای خوشرو و مهربان بودند، و قاعدتا وقتی نامه را تحویل صاحبش می دادند انعامی هم دریافت می کردند.
خصوصا اگرنامه از سوی معشوقی به عاشق و یا نامزدش می رسید.پستچی خبرخوشی کلانی دریافت می کرد.
🔸نامه نگاری عین ملاقات رویایی رمانتیک است. به یقین نامه ای را که فرستنده با دستانش لمس کرده و سپس پاکت کرده و آدرس نوشته طراوت دستش را به خوبی حس می کنیم . هر لحظه ی توقف در نوشتن و هر کلمه ای که خط خورده باشد و هر واژه تصحیح شده و رنگ قلم و هزاران معناهای دیگر را می توان درک کرد.
🔹امروزه دیگر کسی با دیدن یک ایمیل ذوق زده نمی شود و ضربان قلبش بالا نمی رود و با لرزش حاصل از هیجان ، ایمیلش را بررسی نمی کند ، چرا که نامه اش را یک دقیقه قبل فرستاده و دریافت جواب بعد از یک دقیقه چندان ذوقی ندارد. یا اینکه هر روز با پیامک ، ایمیل یا وب کم با مخاطبش در هر کجای دنیا که باشد در ارتباط و عادی شده است.
🔸سال هاست که نامه هاهم برقی شده است: ایمیلی. نه احساسی دارد و نه عاطفه ای.
هر وقت دلت برای عزیزی تنگ می شد ، قلم و کاغذ بر می داشتی و هر چه دل تنگت می خواست می نوشتی. از گذشته ، آینده ، عشق و علاقه ، از تلخی ها و شیرینی های روزگار ، گردش ایام و ناملایمات و ...

نامه ای از جبهه

ای نامه که می روی بسویش/ از جانب من ببوس رویش

💌باسلام وعرض ادب وآرزوی قبولی طاعات و عبادات خوانندگان محترم و همشهریان عزیز،و تشکر ویژه از جناب عسکری بزرگوار که قبول زحمت می نمایند وبادقت نظر وافی وکافی سعی در انتقال اخبار و مطالب به مخاطبین گرانقدر را به شایستگی انجام می دهند که ان شاءالله خداوند به ایشان توفیق روزافزون وسلامتی عنایت فرماید.

باری اگر از احوالات ما خواسته باشید(ملالی نیست جز دوری شما)
حتما خاطر عزیزان هست که در3قسمت گذشته به (نگارش نامه)و (پست کردن نامه) و (درانتظار نامه بودن)اشاره ای داشتیم وبه مختصر خاطره و سرگذشت نامه نگاری در قدیم پرداختیم.
عرض شد :اولین نامه هایی که بخاطر دارم برای اقوام و دوستان می نوشتم کلاس چهارم دبستان بود و در آن زمان (سال 1341-42)حال و هوای خاص خودش را داشت.
لیکن یکی از جدی ترین و جذاب ترین نامه های خاطره انگیز نامه هایی بود که رزمندگان 8سال دفاع مقدس برای خانواده ی خود می نوشتند ،که می شد تمام شور ونشاط وعشق وعلاقه آنان را در آن خطوط نامه ها دید .

🎆البته امکانات کاغذ و پاکت نامه و خودکار و قلم محدود بود،وبصورت مقطعی بدست رزمندگان می رسید. و یادش بخیر با دوست عزیزمان شهید رضا ایمانی که روحش شاد{مسئول ستاد پشتیبانی جنگ آموزش و پرورش استان تهران)در سفری از ارومیه تا جزیره مینو قرار شد برای بررسی مشکلات تحصیلی دانش آموزان رزمنده همسفر شدیم داخل آن اتومبیل (تویوتا هایس)که حالت استیشن داشت را پر از کاغذ و پاکت و خودکار کردیم که زیاد هم دست خالی نباشیم؛که البته وقتی با رزمندگان روبرو می شدیم بسیار خوشحال می شدند و مورد استقبال قرار می گرفت.
👈البته خیلی از آن نامه ها بعدها محتوای وصیت نامه پیدا کرد واکنون جزء مستندات وخاطرات جنگ محسوب می شود.
امیدوارم خوانندگان عزیز و همشهریان گرامی ازخواندن این سرگذشت نامه نگاری لذت برده باشند و قلم فرسایی ناقص این حقیر را به بزرگواری خود ببخشند.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">