معرفی خیرین و خادمان و دلسوزان مزینان(2) :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

معرفی خیرین و خادمان و دلسوزان مزینان(2)

پنجشنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۰۲ ب.ظ

💠بخش دوم ؛ خادم آستان مقدس شاهزاده علی اکبر علیه السلام مزینان زنده یاد سیدحسن حسینی مزینانی

🔹بدنم را با آب مزینان غسل بدهید و دفن کنید!

✍️صفت نوکری و خادمی در دستگاه اهل بیت علیهم السلام به همان اندازه مقدس و شایسته است که هریک از افرادی که افتخار این خدمت را در هیئات و یا اماکن مذهبی پیدا می کنند انتظار دارند روز قیامت همین اعمال موجب شفاعت آل الله از آنها شود؛ کسانی که در دنیای فانی برکات آن را در زندگی روزمره خود دیده اند و هرگز راضی به جدا شدن از این آستان نیستند. یکی از این بزرگان و خادمان بی ادعا، محب اهل بیت سیدجلیل القدر زنده یاد سیدحسن حسینی مزینانی فرزند سیدمحمد است که تا پایان عمر با برکتش چه در مزینان که از مؤسسین هیئت شاهزاده علی اکبر علیه السلام  بود و مدیریت آن را برعهده داشت و یا در تهران نیز با بنیان گذاشتن هیئت بنی هاشمی مزینانی ها به همراه دیگر خادمان سیدالشهدا  (ع) مجالس مذهبی را با جدیت مثال زدنی برپا می کرد.

سیدحسن متولد سال۱۲۹۸ ه.ش. در مزینان است که در جوانی مدتی برای کار به مشهدمقدس می رود و سال ۱۳۱۸ در سن بیست سالگی به تهران عزیمت می کند. در پایتخت کارها و مشاغل مختلفی از جمله کفاشی، نانوایی و... را تجربه کرده ولی از آنجایی که علاقه خاصی به آشپزی داشته است در نهایت شغل آشپزی را انتخاب و ادامه می دهد و پس از افتتاح بیمارستان طرفه به عنوان آشپز استخدام شده و به علت مهارت بالایش در این حرفه حدود بیست سال به عنوان سرآشپز بیمارستان خدمت می کند و سپس بازنشست می شود.

قدیمی های مزینان به یاد دارند در مدتی که وی در بیمارستان مشغول به کار بود هر یک از مردم مزینان که نیاز به درمان تخصصی و یا جراحی پیدا می کردند مستقیم به منزل آن مرحوم آمده و ضمن اسکان در آن جا توسط او به بیمارستان معرفی می شدند و تحت درمان رایگان یا با حداقل هزینه قرار می گرفتند.

سید علاقه خاصی به مزینان و همشهریان خود داشت بطوری که شبهای جمعه به گاراژ شمس العماره سر می زد و اگر کسی از اهالی مزینان را می دید با خودش به منزل می برد و از او پذیرایی می کرد.

با اینکه آن مرحوم به لحاظ شغلی با اعیان و اشراف آن زمان آشنا بود و اگر می خواست بدون شک بهترین زندگی را برایش فراهم می کردند ولی منزل شخصی او بسیار ساده با مساحت 29 متر زمین و سه اتاق دو طبقه و نیم درمیدان امام حسین(ع) خیابان ایرانمهر کوچه  اسدی قرار داشت.

خودش برای فرزندان نقل کرده که؛ شاهپورغلامرضا پهلوی کارتی به او می دهد و می گوید سید با این کارت هر کجای تهران هر زمینی را خواستی انتخاب کن تا برایت بخرم ولی آن مرحوم نمی پذیرد.
وی پس از ازدواج با مرحومه مهربانو درزی دارای  پنج فرزند پسر و چهار دختر می شود که راه او را با حضور و خدمت در هیئات ادامه می دهند.

آقا سیدحسن اوقات فراغت خود را فقط با شرکت در هیئات و خدمت در راه اهل بیت علیهم السلام سپری می کرد و به تمام هیات های بزرگ تهران رفت و آمد داشت اما به طور ثابت در هیات بنی هاشمی مزینانیها که از بنیانگذاران و زحمت کشان آن بود خدمت می کرد . تا اینکه برای ایجاد یک هیات بزرگ و متشکل از جوانان در دیاری که عاشقش بود آستین بالا زد و به طور معجزه آسایی بادست خالی و مدد الهی هیات متحده جوانان علی اکبری مزینان را همراه با دوستان و همفکرانش بنا نهاد و به آرزوی دیرینه اش رسید.

سرانجام این سید بزرگوار  در تاریخ بیست و یکم تیرماه سال 1366 پس از تحمل تنها بیست و چهار ساعت بیماری دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.

سیدمحسن حسینی فرزند این خادم سیدالشهدا علیه السلام می گوید:« به یاد دارم در روز خاکسپاری ایشان از جاده که وارد مزینان شدیم یک اتوبوس و مینی بوس از تهران همراه پیکر پاکش بودیم ناگهان از دور گرد و خاکی بلند شد و پرچم هاو کتل های هیات هابه همراه جمعیت زیادی که گریه می کردند و بر سر می زدند نمایان گردید که با تابوت مخصوص به استقبال پدرم و بازماندگانش آمدند و با ذکر لااله الاالله و حسین حسین گویان پیکر او را تا آرامگاه ابدی مشایعت کردند. ما واقعاً از این همه تعصب و حمیت حیرت زده شده بودیم. در هنگام خاکسپاری،  به مرحوم حاج شیخ محمود شریعتی گفتم: حاج آقا، پدرم وصیت کرده بدن او را با آب مزینان غسل بدهیم. آقا شیخ محمود گفت: چون در تهران غسل داده شده و هوا هم در اوج گرماست و مردم اذیت می شوند بروید و مقداری از قنات مزینان آب بیاورید و کفن مرحوم را با آن خیس کنید تا وصیت عملی بشود. همین کار را کردیم و جسم پدرم همان جایی که در تمام سالهای عمرش عاشق و شیفته خاکش بود آرام گرفت.»
 روحش شاد و یادش گرامی باد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">