این پیام را پاک کن و دیگر هم از این پیام ها برایم نفرست :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

شاهدان کویرمزینان ؛ پس از مدتها هنوز هم  پیامک هایی از طرف بعضی از دوستان که البته بی هیچ قصد و غرضی فقط به خاطر آنکه این پیام جالب و طنز است  با عنوان شریعتی در مهمانی ، شریعتی در هنگام خرید و یا ... به تلفن همراه ارسال می نمایند و به ویژه بعضی از همکاران که می دانند ما مزینانی هستیم و تعصب خاصی به نام شریعتی داریم اقدام به این کار می نمایند تا به قول خودشان از ناراحتی ما و فرستادن جواب لذت ببرند.

از همان ابتدا شاهدان کویرمزینان این اعتقاد را داشت که این پیامها کار یک فرد و یا افراد نا آگاه نیست  بلکه جریانی در ورای آن وجود دارد و کاملاً سازمان یافته برای تخریب چهر ه ای اسطوره ای مبادرت به این عمل کثیف می نمایند و باز این وب به مسئولین هشدار داد که به زودی این پیامها از شریعتی فراتر خواهد رفت و عالمان و دانشمندان و اندیشمندان و چهره های مذهبی و دینی به ویژه خادمان به ملت را هدف قرار خواهند داد که همین اتفاق افتاد و چه بسا حتی رزمندگان و شهدا را نیز مورد هجوم خود قرار دادند که پس از آن بعضی از دلسوزان جبهه گرفتند و خواستار برخورد با این گونه اعمال شدند ولی تا کنون شنیده نشده است که در این مدت فردی و یا گروهی به مراکز قضایی فراخوانده شده و برخوردی با آن صورت گرفته باشد و متأسفانه در همین ارتباط حتی وبلاگها و سایتهایی نیز راه اندازی شد که به راحتی می توان جلوی این فعالیت را گرفت ولی بازهم همان سئوال باقی است که چرا عملی نمی شود و این افراد به راحتی در فضای مجازی و سیستم مخابراتی مشغول به تخریب اسطوره ها و تابوهای انقلابی هستند.

البته دیده های بیدار همچنان از این رفتار رنج می برند و با قلم خویش سعی در آگاه سازی کسانی که به راحتی در دام این افراد گرفتار آمده اند و نا آگاهانه با آنها همراه می شوند می نمایند . مطلب زیر یکی از همین رنجنامه هاست که هرچند یکسال از نگارش آن گذشته است اما خواندن آن خالی از لطف نیست .


این پیام را پاک کن و دیگر هم از این پیام ها برایم نفرست

 انتشار یادداشت دکتر نگین حسینی در بیست وهفتمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات با عنوان بررسی ارتباطی و فرهنگی شوخی‌های سخیف با دکتر شریعتی ، بازتاب زیادی در رسانه ها و نظرات موافق و مخالفی داشت. از جمله محمد دشتی نوشته:

روز اول هفته بود و خودم را برای رفتن به دیدار دوستی آماده می کردم . یک پیامک برایم رسید . بی حوصله  جعبه  پیام ها را باز کردم و آنرا خواندم . لبخندی زدم و به نظرم رسید پیامک را برای دوستی همکلاسی که خاطرات مشترک سالهای 56  تا 66  سخت به هم پیوندمان داده بود، بفرستم .  پیام را منتقل کردم .چند دقیقه ای نگذشته بود که جواب داد . تعجب کردم ! سابقه نداشت زیر 6 ساعت جواب پیام ها را بدهد . بی خیال نبود و قصد بی احترامی نداشت . عادتش این بود . خیلی کنجکاو شدم و وقتی که پیام را خواندم تعجبم بیشتر شد . بدون هیچ سلام و علیک و توضیح اضافی نوشته بود : این پیام را پاک کن و دیگر هم از این پیام ها برایم نفرست ! برایش نوشتم : چرا ! نوشت بماند تا بعد !

می دانستم که اصرار فایده ای ندارد  و جواب نخواهد داد . این موضوع چند روزی ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه دو ، سه روز بعد با رسیدن پیامش ، ذوق زده جعبه پیام را باز کردم . این چند روزه همه فکر و خیالم این بودکه چه چیزی ناراحتش کرده است و چه خطایی از من سر زده است که چنین رفتاری با من کرده است . در طول این 35 سال که 25 سال آخر آن با دیدارهای کوتاه و نامه و پیام سپری شده بود ، چنین رفتاری از طرف او سابقه نداشت . در متن پیام نوشته شده بود : ایمیلتان را چک کنید! خدا را شکر لحنش مهربانتر بود .

خیلی منتظر و کنجکاو بودم و این چند روز هم همه فکر و ذکرم  همین پیامکی بود که دلیلش برایم روشن نبود . به سراغ ایمیلم رفتم . آن راباز کردم و با کنجکاوی تمام خواندم . نوشته بود

دوست نازنین سلام !

آخرهای سال 56  ،کلاس سوم راهنمایی را یادت هست ؟ یاد معلم مهربان آن سالها حسین آقا صفایی *را در ذهن داری ؟ آن روز گرم تابستان را به یاد داری که وقتی درس تمام شد و معلم کتابی را که جلدی کاهی داشت وهیچ چیزی روی جلد نوشته نشده بود ،  بیرون آورد و مشغول خواندن شد ، تو با کنجکاوی جلو رفتی و پرسیدی :آقا اجازه ! اسم این کتاب چیست . آقای صفایی لبخندی زد و گفت کویر ! تو آمدی ونشستی و من و دو سه نفر دیگر از بچه ها گفتیم : خب ! اسم نویسنده اش را هم می پرسیدی . دوباره بلند شدی و گفتی آقا ببخشید اسم نویسنده کتاب چیه ؟ آقای صفایی  همانطور که مشغول خواندن بود ، گفت : علی مزینانی !  زنگ خورد و با هیاهو و همهمه  کلاس درس و مدرسه را ترک کردیم . من و تو و بچه ها گمان می کردیم کتاب "کویر" یک داستان یا رمان است که نویسنده ای سبزواری آن را نوشته است . این کتاب را  که قطعی پالتویی داشت روزهای بعد هم در جیب کت آقای حسین صفایی دیدیم . چند روز بعد که کتابی دیگر و این بار با جلد سفید رنگ  جای کتاب "کویر" را گرفته بود ،اکبر آقا طیبی ** که خوره کتاب بود از معلم پرسید آقا ببخشید اسم این کتاب چیه ؟ آقای صفایی که انگارمنتظر چنین موقعیتی بود و از بی تفاوتی ما صبرش سر آمده بود کتاب رااز جبیش در آورد و گفت : نام این کتاب " فاطمه ، فاطمه است " و نویسنده اش هم همان آقای علی مزینانی است و شروع کرد به خواندن بخش هایی از کتاب . در آن سالها که فضا ، فضای دیگری بود ، بچه ها که معمولاً حوصله گوش دادن به مطالب غیر درسی را نداشتند ، سر تا پا گوش شده بودند و با خواندن هر فراز ، از سخنان دکتر علی مزینانی ، بیشتر شیفته مطالب کتاب و مکث و فراز و فرودهای سخنان آقای صفایی می شدند . وقت کلاس تمام شد و زمانی که خواستیم کتاب را امانت بگیریم ، معلم مهربان گفت :  یک جلدبیشتر ندارم ، اجازه بدید جلسه بعد خودم بقیه اش را برایتان می خوانم . بعد از آن تا مدتها این کتاب و کتاب های دکتر لحظات خوب کلاس را به خود اختصاص داد. یادت هست که بچه ها تصمیم گرفتند در بیرون از کلاس هم با آقا معلم هم صحبت شوند و حرف های علی مزینانی را بیشتر و بهتر از زبان و کلام فصیحش بشنوند ؟ صبح زودی را که به باغ توت جواد آقا رفتیم و بعد از خوردن یک شکم سیر توت، در آن صبحگاه شنیدیم که نام واقعی علی مزینانی ، "دکتر علی شریعتی " است را بیاد می آوری؟ خاطرت هست بعد از آن روز با خواندن کتاب های دکتر برای من و تو جمع سی نفره بچه ها چه اتفاقاتی افتاد . زمان جنگ را به یاد داری ؟ فکر کن  ببین 10 نفری از بچه ها را که  از همان جمع شهید شدند با جزئیات به خاطر می آوری ! یادت هست آن سفری را که از مشهد به تهران می آمدیم و بعد از سبزوار در سه راهی که به مزینان ( روستای محل تولد دکتر شریعتی ) می رفت ایستادیم و حرفهای دکتر را که به یادمان مانده بود تکرار کردیم و گریستیم . دکتر شریعتی این سالها خیلی موردبحث و نقد و در معرض تاختن و نواختن بود . اما من و تو خیلی چیزها از او یاد گرفتیم . در جریان انقلاب بودیم ، به جبهه رفتیم و در این  چند سال هم درجامعه مسئولیت هایی داشتیم و به حزب و گروه خاصی هم وابسته نبودیم . شریعتی که بزرگترین نشانه و خصیصه وجودی اش اندیشه ورزی بود ، برای نسل من وتو شناخته شده است . تو چگونه به خودت اجازه دادی پیامکی که حرف های دکتر را به تمسخر گرفته بود ، برای من بفرستی ؟! حتماً از سر بی توجهی و بی دقتی بوده است . ولی باز هم می نویسم : چنین پیامک هایی را در تلفن همراهت نداشته باش و برای کسی نفرست !

امروز که نشریه شماره 27" مدیریت و ارتباطات" را از آقای لعلی گرفتم و مطلب سرکار خانم نگین حسینی را  در مورد پیامک های بی محتوا و سخیف امروزی خواندم یاد حرف های دکتر کمالی پور در کتاب " مسافر دهکده جهانی " افتادم  . آنجا که می گوید : هر کاری را که می خواهید انجام دهید ، اشکالی ندارد . اما اولش فکر کنید آیا حاضرید همان کار را در جمع هم انجام دهید و از آن دفاع کنید . دکتر راست می گفت : آیا نسل ما حاضر است یکی از این پیام ها را در جمع بخواند و از بودن خودش خجالت نکشد ! پس ما را چه شده است که پیامک هایی از این دست را راحت رد و بدل می کنیم ؟! صادقانه اعتراف کنیم که ما هم آره ! باید در رفتارهایمان تجدیدنظر کنیم .

پانویس :

 * آقای حسین صفایی معلم " با صفای " آن سالهای ما در شهرستان بجستان از توابع استان خراسان رضوی بود که بعدها منشا خدمات زیادی شد و آخرین بار سابقه کار و خدماتش را در وزارت جهاد کشاورزی شنیدم و این روزها هم حتما دلسوز و خدمتگذار انقلاب است .

** شهید اکبر طیبی از همکلاسی های نازنین و کتابخوانی حرفه ای بود . همان سالهای اول  جنگ به جبهه رفت . سالها در غبار غربت گم شد و نهایتا پیکر سبک و آسمانیش در مزار شهدای بجستان آرام گرفت .

منبع :روابط عمومی الکترونیک

  • علی مزینانی

نظرات  (۳)

  • مجتبی ذوالفقاری
  • به نظر من در پس این پیامک ها یک اتاق فکری قرار داره که می خواد چهره ی بزرگانی همچون دکتر شریعتی رو خراب کنه ... رویارویی با این جنبش های شوم فقط در توان خود ماست.یادمه یکی از دوستام برام یک همچین پیامی فرستاد.من هم در جوابش نوشتم:"هیچ چیز شیرین تر از غیبت نیست؛داد بزن شریعتی"
    این شد که دیگه ایشون چنین پیام هایی برام نفرستاد و خیلی پشیمان شد.از شما خواهش می کنم سخنان دکتر رو در قالب جمله های کوتاه و پیامکی اینجا قرار بدین تا راه برای رویارویی هموارتر باشه...با اینکه البته این اقدام ها یک خورده کمتر از پیش شده

    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    این همان هشداری است که از ابتدا شاهدان کویرمزینان به مسئولین ارائه نمود
    آفرین به تدبیر حکیمانه شما
    هیچ کس حق ندارد به عقیده یک ملت اهانت نماید
    انشاء الله در آینده این نظر شما گرامی را عملی خواهیم کرد
    یاحق
    یاحق
  • خطّه فریومد
  • سلام
    جالب بود ، خدا به ما شعور بدهد !

    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    انشاء الله!
    سلام دوست عزیز.با مطلب جدید در مورد غدیر بروزم.
    ما گفتیم دیدگاه شیعه و سنی در مورد واقعه ی غدیر چی بود و گفتیم که اهل سنت در مورد غدیر به سه گروه تقسیم میشن که جواب دو گروه اولم دادیم.اما گروه سوم که گروه اصلیه،اعتقاد داره که غدیر راست بوده و در شان علی(ع) نیز بوده،لذا منظور از اون لفظ،امامت علی(ع) نبوده!
    ما هم دیگه سر روایات نمیریم.میریم سر بررسی سیاق آیه و تجزیه و تحلیل کلمه به کلمه ی اون.
    پاسخ به این گروه رو در پست جدید بخونید.
    یامهدی(عج)...

    پاسخ ما
    باسلام وعرض ادب
    نقد عالمانه و بررسی منصفانه شما همیشه جالب است
    یاحق

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">