مزینانی: شکستن زبان معیار در کشور ما کفر محسوب می‌شود! :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

نشست «عصر تجربه» با حضور خالق «شاه بی‌شین» برگزار شد

  مزینانی: شکستن زبان معیار در کشور ما کفر محسوب می‌شود!

محمدکاظم مزینانی در نشست عصر تجربه

22 مهر 1392 ساعت 10:22
محمدکاظم مزینانی در نشست «عصر تجربه» با بیان این‌که سوژه‌ای نیست که نتوان برای آن زبان مشخص و مناسب در نظر گرفت، اظهار کرد: در ایران قومیت‌های زیادی وجود دارند اما همه از زبان معیاری استفاده می‌کنند که انگار شکستن آن کفر محسوب می‌شود!-

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست عصر تجربه بنیاد ادبیات داستانی دیروز، یکشنبه، 21 مهر، به سخنرانی محمدکاظم مزینانی اختصاص داشت. وی سخنانش را با خاطراتی از نخستین تجربیات انتشار آثارش آغاز کرد و گفت: سال 63 به تهران و کیهان بچه‌ها آمدم و نخستین شعرهایم را سرودم. در آن زمان شعر کودک حالت نوستالژیک داشت و معمولا آثار این حوزه دارای افق محدودی بودند اما به تدریج عناصر مختلفی مانند ته سیگار، زیرشلواری و مذمت زندگی روستایی وارد شعر کودک شد و تغییراتی در آن به وجود آورد.

وی با بیان این‌که در آن زمان به هیچ وجه حوزه داستان را قبول نداشت گفت: علاقه من به شعر بود و حس می‌کردم شعر شأن بالایی دارد. از طرفی با داستان ایرانی اصلا ارتباط برقرار نمی‌کردم. به تدریج و با تغییرات عصری و نسلی دریافتم دیگر شعر توان بیان تغییرات اجتماعی و تحولات را ندارد و داستان می‌تواند محمل مناسبی برای حرف زدن باشد. این گونه شد که نخستین داستانم را به نام «پاییز در قطار» نوشتم و جرقه اصلی من برای ورود به حوزه داستان‌نویسی همین اثر بود.

مزینانی در پاسخ به این سوال که «تجربه شاعرانگی تا چه حد به داستان‌نویسی شما کمک کرده است؟» گفت: برخی می‌گویند شاعران ورشکسته داستان‌نویس می‌شوند. اوج زبان فارسی در شعر متبلور است. حتی آموزه‌های طب هم با شعر بیان می‌شوند، در حالی که زبان‌های دیگر این ویژگی را ندارند. زبان فارسی در کلیت خود می‌تواند رویاها و آرزوهای قومی ما را نیز تجلی بخشد و رمان امروز را نجات دهد. اگر از این امکان استفاده نکنیم حرفی در جهان نخواهیم داشت.

کتاب «شاه بی‌شین» محور بخش زیادی از سخنان مزینانی در این نشست بود. وی با بیان این‌که در این اثر، شاه را از نگاه شخصی روایت کرده است گفت: 15 ساله بودم که انقلاب شد و من دو دوره مختلف را در این کشور تجربه کردم. تناقض میان این دوره‌ها برای من به سوژه و دغدغه‌ای مهم تبدیل شد و حس کردم می‌توانم آن را در رمانی بیان کنم.

این نویسنده درباره علت نامگذاری این رمان توضیح داد: «شین» برای من مفهوم زیادی دارد. از سویی ضمیر ملکی است و از طرف دیگر در اسامی پادشاهان زیادی مانند شاپور و انوشیروان نیز به چشم می‌خورد. حافظ با حرف «شین» در شعرهایش بازی می‌کند و من نیز حس کردم با جدا شدن «شین» از شاه، این عنوان مفهوم فانتزی پیدا می‌کند. البته در اثر بعدی‌ام که «آه با شین» نام دارم می‌خواهم این استبداد را بار دیگر نشان دهم.

وی افزود: عصاره این رمان در عنوانش پیداست. در واقع نوعی بازی کلامی شکل گرفته که هدفمند است. من معتقدم اگر عنوان کتاب جذاب باشد مخاطب به سراغش می‌رود و حتی اگر نویسنده‌‌ای بتواند با عنوانی گیرا مخاطب را فریب دهد و به سوی کتاب بکشاند کار درستی انجام داده است. استفاده از این بازی‌های زبانی به سوژه و مضمون بستگی زیادی دارد.

پرسش بعدی مطرح شده از مزینانی درباره اهمیت محتوا در برابر بازی‌های زبانی بود که این نویسنده درباره نحوه به کارگیری آن‌ها در داستان‌هاش چنین توضیح داد: در «شاه بی‌شین» تلاش کردم از توصیفات ژورنالیستی فاصله بگیرم و با زبان ادبی بنویسم. زبان ژورنالیسم در غرب پیشینه زیادی دارد و مارکز با همین زبان آثارش را آغاز کرد و به «صد سال تنهایی» رسید اما این شیوه نگارش در ایران وامدار ترجمه است و شکل‌های متفاوتی ندارد. با این حال سوژه‌ای نیست که نتوان برای آن زبان مشخص و مناسب در نظر گرفت. در ایران قومیت‌های زیادی وجود دارد اما همه از زبان معیاری استفاده می‌کنند که انگار شکستنش کفر است!

نویسنده کتاب «آب یعنی ماهی» نوشتن برای سوژه‌های تاریخی را دشوار دانست و گفت: نوشتن برای شاهی که ملکه‌اش هنوز زنده است، حقیقتا دشوار است. اگر قرار است رمان بنویسم باید بتوانم شاه خودم را روی کاغذ بیاورم و محمدرضا پهلوی را از دید خودم روایت کنم. البته در رمان‌نویسی باید به تاریخ وفادار ماند. من هم تاریخ را جعل نکردم اما سعی کردم شاه اگر هم آهی کشیده آن را در رمانم منعکس کنم.

وی افزود: در «شاه بی‌شین» نسل خودم را روایت کرده‌ام. این رمان فرصتی بود برای این‌که صدای شاه هم شنیده شود و این حق را به خودم ندادم موضوعاتی را به شاه منتسب کنم که وجود نداشته است. در رمان‌هایم سعی می‌کنم به گونه‌ای بنویسم که انگار شخصیت‌ها و حوادث را زیسته‌ام و می‌کوشم آنقدر با سوژه‌ام عجین شوم تا بتوانم اثری جذاب خلق کنم. البته از خیال در بستر واقعیت بهره می‌برم و معتقدم نویسنده باید تخیل را یک بار قبل از آغاز به نوشتن داستان زندگی کند.

مزینانی شعر را یک لحظه و داستان را لحظات مختلف توصیف کرد و گفت: در رمان تسلسل این لحظات معنا پیدا می‌کند. قبلا فکر می‌کردم رمان اثری است که می‌شود آن را تعریف کرد اما امروزه باور دارم داستان‌های ناب قابل تعریف نیستند.

محمدکاظم مزینانی کارشناس رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه ملی (شهید بهشتی) است. وی که از سال 63 نویسندگی را شروع کرده است تاکنون 70 کتاب در حوزه کودک و نوجوان، شعر و داستان به نگارش درآورده است.

رمان «آه با شین» در چهارمین جشنواره داستان انقلاب در بخش رمان بزرگسال به دلیل بیان هنرمندانه ریشه‌های شکل‌گیری استبداد و بازنمایی جایگزینی دیکتاتوری فرسوده دوره قاجار و دیکتاتوری دوره پهلوی، رتبه بر‌تر این جشنواره را از آن خود کرد.

پیش از این نیز «شاه بی‌شین» نخستین کتاب این مجموعه سه گانه، توانسته بود در دومین جشنواره داستان انقلاب، رتبه نخست این جشنواره در بخش رمان را به دست آورد و به عنوان کتاب سال جایزه شهید غنی‌پور در سال ۱۳۹۰ انتخاب شود.

«آب یعنی ماهی» نخستین کتاب و «آه با شین» آخرین اثر این نویسنده است.

محمد کاظم مزینانی در شهرستان دامغان متولد شده است اما والدین و اجداد  او از مزینانی های مهاجر می باشند که پیش از انقلاب به استان سمنان هجرت نموده و در شهر دامغان ساکن می شوند .

مادر این نویسنده توانمند سه چهارسال پیش به مزینان سفر می کند تا از آشنایان خود کسی را بیابد .جمعی از مردم مزینان وقتی متوجه حضور وی و افراد همراهش می شوند به استقبالش می روند و او از اینکه همشهریانش نسبت به فرزند او شناخت دارند خوشحال می شودو از اظهار لطف مردم مزینان تشکر می نماید.

در حال حاضر تعدادی از مزینانی ها در شهرهای سمنان و دامغان وشاهرود ساکن هستند که بسیاری از آنها با رجوع به شاهدان کویرمزینان افتخار می کنند که منتسب به کویرتاریخی مزینان هستند و آرزو دارند که روزی به زادگاهشان برگردند.

  • علی مزینانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">