خاطرات کشاورز مزینانی از دکترعلی شریعتی مزینانی :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

خاطرات کشاورز مزینانی از دکترعلی شریعتی مزینانی

پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۵۲ ب.ظ
hadi doost 21121 مجموعه ای از سخنان دکتر علی شریعتی


 شاهدان کویرمزینان ؛ یکی از خصوصیات اخلاقی فرزند شایسته کویرمزینان دکتر علی شریعتی مزینانی نوع برخورد شایسته و همراه با خوش خلقی و متانت بود . او هر موقع به مزینان مشرف می شد با مردم عامی و ساده ی روستایی هم کلام می شد با آنها مزاح می نمود و در صورت پرسش با حوصله و تا جایی که امکان داشت با استفاده از گویش مزینانی جوابشان را می داد. برایش فرقی نمی کرد که فرد مقابلش خان است یا دهقان و کشاورز و بلکه به قشرمستضعف و محروم بیشتر احترام می گذاشت . دلش می تپید تا روزی در جمع هم ولایتی هایش باشد بارها خاطرات حضور ساده ی او را در جمع مزینانی ها شنیده ام که در یکی از روزها دکتر به هیئت مزینانی های مقیم تهران آمد و مستقیم رفت به قسمت آشپزخانه وگفت :فلانی چیزی برای خوردن مانده ؟

دایی من جواب می دهد که : یه خورده گوشت کوبیده هست بیارم دکتر؟

دکتر می گوید : نه ! نون خشک و ماست محلی دارید؟

گفیتم : آره، اتفاقا  فلانی از مزینان قاتق خوبی آورده !

دایی ام تعریف می کنه که دکتر خودش نانها ی خشک را با گوشت کوب خورد کرد و سپس با قاتق آب دوغ درست کرد و با اشتها نوش جان نمود. و باز مشابه همین خاطره در هیئت ابوالفضلی یا علی اکبری مزینان اتفاق می افتد که دکتر با صفا و سادگی تمام می نشیند و با آشپزها غذا می خورد.

لذا هر مزینانی که حضور دکتر در مزینان را درک کرده باشد از او خاطره ای دارد مانند خاطرات حاج حسین تاج مزینانی که چندسال پیش در خبرآنلاین منتشر شد و ماسعی می کنیم در چند قسمت تقدیم دوستداران آن بزرگمرد نماییم.

بخش اول ؛ آخرین دیدار درمزینان

حاج حسین مزینانی از اقوام دکتر و هم صحبت ایشان در ایام حضور وی در مزینان، خاطرات بسیاری به ویژه از آخرین روز های حضور وی در این مزینان بیان می کند که شنیدنی است.

 *در مراسمی که برای ختم عموی دکتر ( شیخ قربانعلی ) در مزینان برپا بود همراه دکتر در مجلس حاضر شدیم. در همین زمان خان فرومد برای عرض تسلیت و همچنین دیدار دکتر و پدرش وارد مجلس شد.

 خان فرومد آمد، استاد شریعتی با خان و عده ای دیگر در یک جا جمع بودند. دکتر و من در اطاق دیگر بودیم. من می خواستم بروم، باد تندی می وزید، تا من می خواستم برخیزم، دکتر با اشاره می گفت: پسر عمه کجا می روی؟ بنشین. یک پالتویی روی دوشش بود، از من خوشش می آمد، چون زیاد از او سؤال می کردم، در ضمن، اینجا  هم صحبتی هم نداشت و تنها بود. در این زمان،(مرحوم) آق شیخ محمود ( پسر عموی دکتر ) از اتاق مجاور آمد و گفت : آقای دکتر خان آمده است.

دکتر گفت: من با خانها سر و کاری ندارم. بابا(استاد شریعتی ) هست. یعنی ( نیازی نیست من بیایم )چند بار این موضوع تکرار شد و هر بار دکتر گفت: دست از سر من بردار.

من گفتم: دکتر، شاید خان جویای حال شما شده است و این ها قول دیدار شما را داده اند و به دنبال شما فرستاده اند. گفت : این طور است؟!! دکتر بلند شد، همین طور که پالتویش روی دوشش بود و یک لِنگه جورابش در پایش و لنگه دیگر در دستش، حرکت کرد و رفت به اطاق مجاور. وقتی نشستند. خان فرومد داشت از خاطراتش و دوران زندگیش و سلطنت خودش و اینکه با شاه کجا رفتیم، صحبت می کرد(همزمان پدر دکتر با بی اعتنایی سیگارش را می کشید) او از هواپیمایی که سوار شده و سگی که آنجا بوده و از پیشرفت و ترقی در حکومت پهلوی با افتخار تعریف می کرد. در این زمان پدر دکتر ( استاد محمد تقی شریعتی ) رو به دکتر کرد و گفت: علی.

دکتر جواب داد: بله پدر.

استاد گفت: جوابش را بده.

دکترگفت: حاج آقا خودتون جوابش را بدهید.

پدرش دوباره تکرار کرد. برای بار سوم با تندی گفت: علی! جوابش را بده.

دکترگفت: آقای نصرت (نام خان فرومد نصرت الله خان بود) این فرومد شما در 1400یا1600 سال قبل بیمارستانی داشته که 800 دوشیزه در آنجا نرس بوده اند و ابن یمین در آنجاست و آن زمان نرس توش بوده حالا تو افتخار می‌‌کنی که سوار هواپیما شده ای که سگ در آن بوده و به آن می بالی خوب همراهش هم سگ بوده؟!

 خان گفت: مگر در آن زمان نرس بوده؟!

دکتر گفت: بله. در زمان پیامبر(ص) هم نرس بوده سپس جریان دختر نابالغی که در بین زنان دیگر همراه پیامبر(ص) در زمان جنگ بوده و در بین راه بالغ شده را برای وی تعریف کرد. سپس گفت: این تقسیم اراضی که از آن نام می بری، این احمق ( منظورش شاه بود)چه کاره است، نصرت (نمی گفت خان) این به شکست منجر می شود به جایی نمی رسد. این کار در 2400 سال پیش در شرق به وسیله یکی از سلاطین، این تقسیم اراضی شده است و این می خواهد تقلید از آنها کند.


*یک روز آمد گفت: اگر بی کاری بیا پیش من. رفتم. بعد گفت: این دفعه آخر است. با هم به خانه پسر عمویش رفتیم.

دکترگفت: عفت (زن شیخ محمود دختر عمه اش بود همچنین زن پسر عمویش)

گفت: بله.

گفت: زیر انداز را اینجا بینداز. کمی قاتق ( ماست کیسه ای ) و نان خشک بیاور.

جوی آب از میان حیاط آنها عبور می کرد. دکتر نانها را به درون آب زد، کمی گذاشت آبش کشیده شد. گفت: حسین بخور. بعد گفت: عفت آخرین غذا و اولین غذا است. من رفتم، خدا حافظ.

فردا صبح رفت. وقتی رفت، سه یا چهار روز بعد خبر شهادتش را آوردند.

این روزهای آخر اینجا (مزینان)بود این طرف ها زیاد می آمد

                                                                            ادامه دارد...

  • علی مزینانی

نظرات  (۷)

  • مهدی تاج مزینانی
  • سلام . خاطرات زیبایی بود بارها از زبان حاج آقا شنیدیم . ممنون از حسن انتخاب شما .
    چند وقتی بود نمیتونستم تو بلوگفا نظر بذارم که خوشبختانه ظاهرا مشکل بر طرف شده .
    با مطالب جدید به روزم و منتظر نظرات ارزنده شما . یا علی
    دکترجان شرمنده ایم در
    http://azshariati.blogsky.com/
    منتظر حضورتان هستیم
    سلام
    خوبید ایشالله؟
    تا ساعتی دیگه راهی هستم.

    با مطالب
    1-درباره احمدی نژاد چه می گفتند؟
    2-از فروش هدایای ریاست جمهوری به نفع فقرا تا به باد دادن میلیاردی پول ملت در"نمایش استادیوم آزادی"
    3-تبلیغات انتخاباتی یک فرمانده لشکر........

    منتظر حضور و نظر گرمتون هستم.


    یاعلی
    سلام
    خوبید ایشالله؟
    تا ساعتی دیگه راهی هستم.

    با مطلب
    از فروش هدایای ریاست جمهوری به نفع فقرا تا به باد دادن میلیاردی پول ملت در"نمایش استادیوم آزادی"
    منتظر حضور و نظر گرمتون هستم.
    khademoshohada1.ir

    یاعلی
    سلام
    خوبید ایشالله؟
    تا ساعتی دیگه راهی هستم.

    افتتاح سایت ستاد انتخاباتی دکتر جلیلی در سبزوار

    منتظر حضور و نظر گرمتون هستم.

    khademoshohada1.ir

    یاعلی
    سلام
    خوبید ایشالله؟

    با مطالب
    1-شنیدی فلان کاندیدا چی گفته؟
    2-هشدار یک حکیم فرزانه به شهردار تهران!!!!!!!!!
    3-احمدی نژاد در مقابل احمدی نژاد
    4-بلایی که رئیس‌جمهور و اطرافیانش بر سر «احمدی‌نژاد» آوردند
    5-فرمانده ای آرزو داشت همراه خانواده به شهادت برسد
    منتظر حضور و نظر گرمتون هستم.

    khademoshohada1.ir

    یاعلی
  • حسین مزینانی عسکری
  • سلام ادرس وب سایت من عوض شده با این ادرس سری هم به ما بزن http://mazinan-news.blog.ir/

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">