انقلاب :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب» ثبت شده است

۱۹
بهمن
۰۱

همزمان با هفتمین روز از دهه ی مبارک فجر و به همت پایگاه بسیج شهدای مزینان، جشن انقلاب با سخنرانی حجج اسلام حاج شیخ محمدتقی معلمی فر و عادلی مسئول نمایندگی ولی فقیه ناحیه مقاومت بسیج داورزن و با حضور فرماندهان انتظامی و بسیج حوزه امام رضاعلیه السلام شهرستان  در مسجد جامع مزینان برگزار شد.

در این مراسم علاوه برتلاوت زیبای حاج محمود باقری یکی از پیشکسوتان دفاع مقدس تعزیه خوان و ذاکر آل الله حاج غلامرضا حاجی یکی دیگر از رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس و فرمانده اسبق پایگاه بسیج شهدای مزینان مداحی کرد.

 

 

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

 

  • علی مزینانی
۲۲
بهمن
۹۹

 

محمدکاظم مزینانی، معتقد است نسبیت‌گرایی، موضوع مهمی است که باید در زمان نوشتن برای بچه‌ها مورد توجه قرار گیرد و می‌گوید: بهتر است نویسندگان و شاعران حوزه کودک و نوجوان از مستقیم‌گویی و شعاردادن در خلق شعر و داستان انقلاب پرهیز کنند.

بعد از گذشت چهل و دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شاهد انتشار کتاب‌های بسیاری در این حوزه برای عموم مخاطبان ازجمله کودکان و نوجوانان هستیم. البته این تالیفات چه در حوزه شعر، چه در حوزه داستان، چه در حوزه تاریخ‌نگاری و چه در حوزه‌های دیگر در طول چهار دهه گذشته دستخوش تغییرات و فراز و فرودهایی در میزان کمیت و کیفیت‌شان بوده‌اند که از نظر دور نمانده و از سویی از شرایط اجتماعی نیز تاثیر پذیرفته است.

محمدکاظم مزینانی، از نویسندگان و شاعران شناخته شده در حوزه شعر و داستان انقلاب، درباره جایگاه شعر انقلاب در حوزه کودک و نوجوان، می‌گوید: متاسفانه در این حوزه شاهد انتشار حجم زیادی آثار سفارشی در تهران و شهرستان‌ها از سوی برخی سازمان‌ها و نهادها هستیم. از سویی شاهد رعایت اصول بنادی مانند پرداخت غیرقضاوت‌مندانه و ناداورانه در این آثار سفارشی نیستیم و فکر کرده‌اند با شیوه‌های مسقیم‌گویی و قضاوت‌مندانه و خیر و شر جلوه‌دادن می‌توانند در جذب مخاطب موفق باشند درصورتی‌که بچه‌ها بیشتر موضع می‌گیرند و زده می‌شوند.
 
او معتقد است بطورکلی نوشتن برای نسل امروز مشکل است و این مساله فقط منحصر به حوزه انقلاب اسلامی که موضوعی تاریخی است، نمی‌شود و همه موضوعات مبتلابه امروزی را نیز شامل می‌شود و یادآوری می‌کند: خیلی اهمیت دارد که نویسنده یا شاعر چه زاویه دیدی و چه زبانی و چه شیوه روایی را انتخاب کند که بچه‌های امروزی را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین زمانی که می‌خواهیم شعر یا داستانی انقلابی برای بچه‌ها بنویسیم این مساله از اهمیت خاصی برخوردار است و بهتر است از مستقیم‌گویی پرهیز کنیم تا بچه‌ها پس نزنند و با متن ارتباط برقرار کنند. از سویی برای خلق داستان با موضوع انقلاب هر‌چه نویسنده تجربه زیستی و مطالعاتی پررنگ‌تری داشته باشد، اثر ماندگارتر و گیراتری خلق می‌کند.

به گفته این شاعر و نویسنده، زمانی که مستقیم‌گویی کنیم مجبوریم شعار دهیم، موضع‌گیری کنیم و حق و باطل کنیم درصورتی‌که امروزه زمینه فکری بچه‌ها، نسبی شده و به‌صورت حق و باطل مطلق به موضوعات نمی‌نگرند و این نسبیت‌گرایی، موضوع مهمی است که باید در زمان نوشتن برای بچه‌ها مورد توجه قرار گیرد.

مزینانی در ادامه به کتاب «تاج شاه و کلاه‌ها» که در این زمینه، در قالب شعر برای بچه‌ها نوشته اشاره می‌کند و می‌گوید: من در این اثر تلاش کردم مفهوم ظلم و ستم و استبداد حکومت‌های خودکامه را برای کودکان شرح دهم و مفهوم مبارزه و ایثارگری را به غیرمستقیم‌ترین شکل ممکن با شخصیت‌های فانتزی مانند کلاه‌ها که می‌تواند شامل هر عصر و نسلی بشوند به تصویر بکشم و در داستان هیچ اشاره‌ مستقیمی به محمدرضا پهلوی نکردم. سعی کردم فضای داستان کاملا فانتزی باشد تا بچه‌ها‌ بتوانند از آن لذت ببرند.
 
نویسنده رمان «شاه بی شین» می‌گوید: بهتر است با این شیوه‌، بچه‌ها را با مفهوم‌هایی مانند ظلم و ستم و ایثار و ... آشنا کنیم و ذهنشان را برای پذیرش مفهوم‌های سخت‌تر و پیچیده‌تر در سال‌های آینده آماده کنیم.
 
محمدکاظم مزینانی متولد سال 1342 در شهر دامغان و فارغ‌التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه شهید بهشتی است. از سال 1363 تا 1374 در روزنامه‌های کیهان و همشهری فعالیت روزنامه‌نگاری داشته که این فعالیت‌ها تا به امروز هم به صورت پراکنده در نشریات ادبی تداوم داشته است. این نویسنده کتاب‌های متعددی را برای گروه سنی کودک و نوجوان به چاپ سپرده که از میان آنها می‌توان به «ماه در گهواره»، «پسری که تنها بود»، «رازهای زندگی یک کلاغ»، «پاییز در قطار» و «تاج شاه و کلاه‌ها» اشاره کرد. رمان «شاه بی شین» او در بخش داستان بزرگسال، نیز پیش از انتشار در نخستین جشنواره داستان انقلاب برگزیده و بارها تجدید چاپ شد.

منبع؛ ایبنا

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۲
بهمن
۹۹

 

✳️مزینان در قبل و بعد از انقلاب

📢بخش ششم؛ آقای خمینی آمد!

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

🔸اجرای نمایش های طنز با رویکرد مبارزاتی در مزینان که در نوشتار مزینان و هنر به آن اشاره کردیم و قرار گرفتن بعضی از جوانان در گروه های مبارزاتی آن دوره مانند مجاهدین خلق که البته پس از انقلاب با ماهیت منافقین شناخته شد و سردمداران این گروهک آن را به انحراف کشیدند و این جوانان بلافاصله صف خود را از آن ها جداکردند و همچنین گروه های انقلابی مانند انجمن اسلامی که در زیر زمین مسجد جامع گردهم جمع می شدند و پس از پیروزی انقلاب اغلب جذب ارگان ها و نهادهای انقلابی شدند و ثبت تصاویر امام خمینی با فایل های رادیولوژی و اسپری رنگ بر روی دیوار  همه و همه بهانه ای بود برای اینکه رژیم حساسیت اش نسبت به نام مزینان زادگاه دکتر علی شریعتی که در این زمان تصاویر او در پیشاپیش تضاهرات کنندگان سراسر کشور بیشتر شود.

🔹همان طور که پیشتر اشاره شد دکترعلی شریعتی یکی دوماه قبل از شهادتش به مزینان آمد و ساواک نیز به تعقیب وی در مزینان پرداخت که وقتی علی از این ماجرا آگاه شد قبل از رسیدن آنها به زادگاهش از مزینان خارج شد ذکر دوخاطره از آخرین دیدار او با مردم مزینان خالی از لطف نیست.

حاج عباسعلی مزینانی رجبعلی خانخودی برایم نقل کرد : روزی در مدرسه به بهانه ی اینکه معلم نیامده به ما گفتند بروید داخل حیاط بازی کنید در حین بازی ناگهان مرد خوش قد و قامتی وارد شد و بعد از لحظه ای مرا صدا زد و گفت :«چرا این ساعت شما داخل حیاط هستید کلاس ورزش دارید؟!» گفتم :« نه آقا ، معلم نیامده به ما گفتندبروید بازی کنید!» گفت :«چه درسی داشتید؟» گفتم:« انگلیسی» گفت :« شما زبان انگلیسی دارید و آن وقت بیرون بازی می کنید کی به شما چنین چیزی گفته؟»گفتم : «آقای مدیر» گفت :«برو صداش بزن بگو شریعتی کارت داره .» در همین حین که با من صحبت می کرد گویا مدیر آقای استیری و ناظم و بعضی از معلمان او را از پشت پنجره دیده بودند چون سریع بیرون آمدند و هی دکتر دکتر می گفتند . این بار آن ها بودند که دیگر دانش آموزان را به داخل حیاط فرستادند و خودشان با دکتر گرم سخن شدند گویا می دانستند چنین فرصتی دیگر گیرشان نمی آید!
حاج عباسعلی خاطره ی دیگری که از دکتر شریعتی دارد مربوط به همان سال آخری است که او به مزینان آمد و بعد از آن به سوی غربت مهاجرت کرد :« جلوی مسجد جامع مزینان ایستاده بودم و مرحوم ملاحسن پیغمبر(معلمی بزرگ) در حال وضو گرفتن از جوی آب بود ناگهان دکتر شریعتی را دیدم که همراه فرد متشخصی به او نزدیک شد و سلام کرد حاجی پیغمبر سر بلند کرد و گفت :« اِ علی جان تویی کی اومدی کی می خوای بری؟» دکتر با خنده گفت : « امروز آمدم ،  اشکنه را بخورم می روم!»حاجی با همان دستان خیس دست انداخت دور گردن علی و گویا دعای سفر را درگوشش زمزمه می کرد و چه اثری داشت دعای پیرمرد که دیدم اشک از گوشه ی چشم دکتر فرو می ریزد!

🔹با طلوع طلیعه های انقلاب مردم مزینان نیز همراه و همگام با دیگر شهرها و روستاها به پاخاستند و هر روز بازار مزینان شاهد اجتماع و راهپیمایی آن ها بود . وقتی فرمان فرار سربازان از سوی امام راحل صادر شد اولین گروه سربازان مزینانی از پادگان گریخته و به زادگاه خود برگشتند. نگارنده خود شاهد حضور یکی از این جوانان به نام رحمت اله مزینانی کربلایی حبیب اله در جمع مردم و مقابل هیئت حسینی مزینان بود که وقتی دلیل فرارش را پرسیدند با قاطعیت اعلام کرد:«باشنیدن فرمان آقای خمینی شبانه با چندنفر از هم خدمتی ها فرار کردیم» مردم با شنیدن حرف های این جوان صلوات فرستادند و او را در آغوش گرفته و تبریک می گفتند. آقا رحمت پس از آن فعالیت گسترده ای در زادگاهش داشت توزیع نفت سهمیه ای، تدریس در مدرسه ابتدایی به همراه چند جوان دیگر بعد از رفتن معلمان از مزینان و تدریس در اکابر(نهضت سوادآموزی). و پس از پیروزی انقلاب و تثبیت نظام جمهوری اسلامی او هم به جمع فرهنگیان سبزوار پیوست.
🔆زنان مزینانی نیز در برپایی راهپیمایی و همپای مردان نقش به سزایی داشتند آن ها حتی سلاح های سرد(چوب،شمشیر و قمه) را زیر چادر مخفی می کردند و در کناری می ایستادند تا اگر نیروهای رژیم به مردم حمله ور شوند آن را به همسران خود برسانند . مردم با نیسان و کامیون باری خاور هر روز صبح راهی سبزوار می شدند تا حضورشان بیشتر جلوه داده شود.

🔹عاقبت روز موعود فرا رسید و خبر بازگشت امام خمینی(ره) به وطن همه جا پخش شد همه مشتاق بودند که آمدن مقتدای خود را ببینند آن هایی که می توانستند به تهران رفتند و بقیه هم شب در مسجد جامع جمع شدند و تبادل نظر کردند که فردا تلویزیونی در هیئت حسینی گذاشته شود و مردم مستقیم ورود امام را تماشا کنند اما چند مشکل عمده وجود داشت. آن زمان برق در روستاها نبود و بالطبع تلویزیون هم فقط  در یکی دو خانه موجود بود آن هم سیاه و سفید که با موتور برق گازوئیلی و یا باتری روشن می شد.

🔹بازهم جوانان متولی این کار شدند. صبح روز دوازدهم بهمن همگی به سمت هیئت رفتیم و تلویزیونی چهارده اینچ توسط غلامرضا شعبان و مرحوم عباس تهمتن تهرانچی تهیه شد و تمامی پنجره های هیئت را با پارچه مشکی پوشاندند تا صفحه ی آن بهتر دیده شود! لحظه ی ورود نزدیک و نزدیک تر می شد و نفس  در سینه ها حبس شده بود چشم ها خیره به صفحه تلویزیون که جز برفک چیزی نشان نمی داد مانده بود . بعضی از مردم گوش های خود را به رادیوهای ترانزیستوری که با قوّه (باتری) کار می کرد چسبانده بودند و ناگهان صدای صلوات بلند شد و چند نفر فریاد زدند آقای خمینی آمد...

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۱
بهمن
۹۹

✳️مزینان در قبل و بعد از انقلاب

  📢بخش پنجم؛ شیخ شهید!

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

🔹پس از انتشار مطلب کوچه شیخ مزینانی چند پیام جالب از سوی فرهنگیان و فرهیختگان مزینانی و بستگان زنده یاد صدیقی دریافت شد و ضمن تشکر از انتشار این مطالب ارزنده در تکمیل این نوشتار ما را رهنمون شدند.جالب اینکه هیچ یک از  همراهان گرامی از این موضوع که ابراهیم آبادی های قدرشناس منطقه ای را به نام یک روحانی مزینانی کرده اند اطلاع نداشتند.

🔹استاد محمدشریفی مزینانی با اشاره به تأیید انتشار این گونه نوشته ها به اختلاف زنده یاد شیخ ابوالقاسم صدیقی با خان وقت مزینان نیز اشاره کرده اند که پس از آن شیخ به دشت سملقان بجنورد و برادرش حاج احمد به نیشابور و ملاحسن شهید به شاهرود تبعید می شوند. و در ادامه بر اساس اسناد آرشیوی سازمان اسناد ملی مشخص شد که رژیم وقتی مخالفت و مقاومت علما و متنفذین مزینانی را در برابر قانون اجباری کشف حجاب دید دستور به تبعید آن ها به مناطق دیگر داد.

🔸به هر روی عالمان مزینانی چه در دوره رضاخانی و یا فرزندش محمدرضا در بیداری مردم زمان خود از پای ننشسته و رنج تبعید و زندان و حتی کشته شدن در این راه را به جان خریدند و پیشتر نیز اشاره کردیم به نقش شریعتی پدر یعنی علامه محمدتقی شریعتی مزینانی که با تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی و جذب جوانان به محافل دینی آتش انقلاب را در خراسان شعله ور کرد و گاهی همراه فرزند برومندش در یک زندان محبوس می شدند و نشان آن را می توانید در موزه ی قصر و عبرت مشاهده نمایید .

♦️و اما زنده یاد ملاحسن صدیقی فرزند مرحوم ملاصادق پدر بزرگوار زنده یادان عباسعلی، محمد، غلامحسین(ضیا) و احمد  که همگی از تعزیه خوانان صاحب نام معاصر بودند و اکنون حاج حمیدرضا با ایفاگری نقش امام و دیگر فرزندان و نوه های آن ها این راه را ادامه می دهند ؛ یکی از شهدای قبل از انقلاب این دیار است که متأسفانه خاندان محترم صدیقی نسبت به ثبت این نام نیک در طومار بنیاد شهید اقدام چندانی نکرده اند.

🚩ملاحسن نیز چندان به مبارزه علیه رژیم ستمشاهی ادامه می دهد که مأموران امنیتی مجبور می شوند او را  تبعید کنند و وقتی از ساکت کردن این ملای مزینانی عاجز می شوند و پس از سخنان تندش در مقابل مجسمه شاه به دست سفاکان رژیم پهلوی و تزریق آمپول هوا مظلومانه جان می دهد و پیکرش در گورستان گلشور مشهد به خاک سپرده می شود...

♦️مأموران امنیتی رژیم پهلوی وقتی نقش روحانیت مزینانی و شریعتی ها را در خیزش مردمی می بینند نسبت به نام مزینان و مزینانی بیشتر حساس می شوند و با هر گزارشی سریع به تعقیب آن ها می پردازند. یکی از مطلعین پس از فوت زنده یاد حاج شیخ حبیب اله عسکری اذعان می دارد که ساواک نام او را در لیست خود قرار داده بود و همین جریان برای دیگر طلبه های جوان آن دوره از جمله شیخ محمدعلی تاج(مهدوی) رخ داده است که شبانه از مزینان فرار کرده و در منزل یکی از اقوامش در قم مخفی می شود.

♦️در تهران نیز ساواک که متوجه رفت و آمدهای دکتر علی شریعتی به هیئات مزینانی ها می شود و از طرفی بعضی از سران هیئت ها مانند زنده یاد حاج قربانعلی تشت زر علیه رژیم فعالیت می کنند و مراسم خانگی با حضور جوانان مزینانی تحت عنوان هیئت انصارالحجه(عج) تشکیل می دهند مزاحمت هایی برای آن ها ایجاد می کنند و بعضی را به بازداشتگاه می فرستند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۹
بهمن
۹۹

✳️مزینان در قبل و بعد از انقلاب 

  📢بخش اول؛ دیوار می گه مرگ برشاه!

  🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری 

✍️چهل و دومین بهار انقلاب اسلامی ایران نیز فرا رسید بهاری که اکنون شکوفه های آن در دیگر سرزمین های خاور دور و نزدیک و آمریکا و اروپا و تا شاخ آفریقا را نیز در نوردیده و هر روز آوای فتح و ظفر مسلمین و آزادیخواهان جهان از آن به گوش می رسد اینک نام امام خمینی (ره) به عنوان یک منجی برتارک تمامی این انقلاب ها می درخشد و امروز در کشوری امن به لطف فداکاری تمامی آنهایی که رفتند تا ما به آرامش برسیم به ویژه سرباز مدافع ولایت و امنیت و سید شهیدان جبهه ی مقاومت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی زندگی می کنیم.
در این نوشتار  با نگاهی به خدمات عمرانی و آبادانی که در طول برپایی و تثبیت انقلاب اسلامی در مزینان صورت گرفته و نقش این دیار و مردمش را در این راه باشکوه در چند بخش تقدیم می کنیم .

👈روزی و قبل از آن که فضای مجازی به خانه ی ایرانی ها راه پیدا کند و فعالیت اینترنت و وبلاگ و سایت ها از رونق خاصی برخوردار بود یکی از کاربران، وقتی می دید ما نقش مزینان را در هر زمینه ای اعم از علمی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی و... برجسته می کنیم پیامی اعتراضی در قالب طنز فرستاد و گفت : اگر به شما مزینانی ها باشد فردا مدعی می شوید که مسبب انقلاب هم شما هستید!

از شما چه پنهان ما هم در جوابش نوشتیم «دوست عزیز، خوب به هدف زدی و اتفاقاً همین طور است و انقلاب با یک مزینانی شروع شد...» و بعد به او یادآور شدیم که به پیشینه ی جریانات و نقش معلم شهید انقلاب دکترعلی شریعتی مزینانی نگاهی بیندازد خود خواهد فهمید که ما چه می گوییم.

🔹به همین آسانی آن عزیز مغلوب شد و بیشتر برایش توضیح دادیم که مزینان در انقلاب ایران بزرگترین نقش را  ایفا کرد و آن تقدیم اولین شهید بود که خونش موجب حرکت دانشجویان و آغاز نهضت به زعامت امام خمینی (ره) بود از آن روز در پیشاپیش راهپیمایان این عکس امام و دکتر علی شریعتی بود که در دست تظاهرات کنندگان خودنمایی می کرد.

🔆بی تردید مردم ولایتمدار مزینان در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ یکی از آماده ترین مردمی بودند که در منطقه ی داورزن و سبزوار جان نثاری کردند. یادمان نمی رود که روزهای اول انقلاب بازار مزینان هر روز شاهد حضور زن و مرد مزینانی بود و انگار آنها تنها انقلابیونی بودند که علیه رژیم ستمشاهی به پا خواسته و راهپیمایی می کردند و چه روزهای باشکوهی بود وقتی که حاج شیخ محمدعلی تاج مزینانی (مهدوی) که مدتی است خاطرات سیاسی او در این پایگاه منتشر می شود در مقابل مسجد جامع برسکویی ایستاده و با شادابی خاصی می گفت : مردم می گن ! و ما باصدای بلند و مشت گره کرده می گفتیم : مرگ برشاه! و او دوباره فریاد می زد : همه می گن! و ما جواب می دادیم : مرگ برشاه و او نام همه رو می برد حتی صغرا می گه، کبرا می گه، اصغر می گه، اکبر می گه !همینطور می گفت: کی می گه و آخر سر هم دیگه کارش به اشیاء و در و دیوار کشید و می گفت : درخت می گه و ما هرچند با خنده اما با هیجان پاسخ می دادیم مرگ برشاه !

  💎و آن روزهای خوبِ همبستگی با قوّت تمام ادامه داشت و پدران و مادران و خواهران و برادران ما گاهی کفن پوشان با مینی بوس و وانت و کامیون به همراه روحانیت مستقر در مزینان ؛ مرحوم حاج شیخ محمود شریعتی و دخترانش که هدایت بانوان مزینانی را برعهده داشتند و حجت الاسلام معلمی فر راهی سبزوار می شدند و در مقابل ژاندارم های شاه فریاد می زدند: بگو مرگ برشاه!

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۰
بهمن
۹۳

سی و ششمین بهار انقلاب اسلامی ایران نیز فرا رسید بهاری که اکنون شکوفه های آن در دیگر سرزمین های خاور دور و نزدیک و آمریکا و اروپا و تا شاخ آفریقا را نیز در نوردیده و هر روز آوای فتح و ظفر مسلمین و آزادیخواهان جهان از آن به گوش می رسد اینک نام امام خمینی (ره) به عنوان یک منجی برتارک تمامی این انقلاب ها می درخشد و امروز در کشوری امن به لطف فداکاری تمامی آنهایی که رفتند تا ما به آرامش برسیم یاد و نام تمامی شهیدان راه امام را گرامی می داریم.

بی تردید مردم ولایتمدار مزینان در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یکی از آماده ترین مردمی بودند که در منطقه ی داورزن و سبزوار جان نثاری کردند یادمان نمی رود که روزهای اول انقلاب بازار مزینان هر روز شاهد حضور زن و مرد مزینانی بود و انگار آنها تنها انقلابیونی بودند که برعلیه رژیم ستمشاهی به پا خواسته راهپیمایی می کردند و چه روزهای باشکوهی بود وقتی که حاج شیخ علی تاج مزینانی (مهدوی) در مقابل مسجد جامع برسکویی ایستاده بود با شادابی خاصی می گفت : مردم می گن ! ما می گفتیم : مرگ برشاه! و او دوباره فریاد می زد : همه می گن! و ما جواب می دادیم : مرگ برشاه و او نام همه رو می برد حتی صغرا می گه کبرا می گه اصغر می گه اکبر می گه !همینطور می گفت: کی می گه و آخر سر هم دیگه کارش به اشیاء و در و دیوار کشید و می گفت : درخت می گه و ما هرچند با خنده اما با هیجان پاسخ می دادیم مرگ برشاه !

  و آن روزهای خوبِ همبستگی با قوّت تمام ادامه داشت و پدران و مادران و خواهران و برادران ما با مینی بوس و وانت و کامیون به همراه روحانیت مستقر در مزینان ؛ مرحوم حاج شیخ محمود شریعتی و دخترانش که هدایت بانوان مزینانی را برعهده داشتند و حجت الاسلام معلمی فر راهی سبزوار می شدند و در مقابل ژاندارم های شاه فریاد می زدند: بگو مرگ برشاه!

آری مزینان در انقلاب ایران بزرگترین نقش را هم ایفا کرد و آن تقدیم اولین شهید بود که خونش موجب حرکت دانشجویان و آغاز نهضت به زعامت امام خمینی (ره) بود از آن روز در پیشاپیش راهپیمایان این عکس امام و دکتر علی شریعتی بود که در دست تظاهرات کنندگان خودنمایی می کرد.

روحانیت مزینانی که به دیگر شهرها هجرت کرده بودند در این ایام به مزینان آمدند تا انقلاب مردمی را هدایت کنند و آنها همچنان با این مردم ماندند در دفاع مقدس هرگاه پیکر مطهر جوان مزینانی به عنوان شهید تشییع می شد این روحانیت بود که شهر محل سکونت خود را رها می کرد و به مزینان می آمد. از جمله ی این قشر همیشه درصحنه حجج اسلام عسکری ، محمدزاده ، شیخ حسن مزینانی ، شیخ ژیان شیخ صادق تاج و مهدوی  بودند که در آن روزگار برای تلمذ اساتید راهی حوزه های علمیه ی مشهد و قم شده بودند و با شروع انقلاب هریک به مزینان آمدند تا یار و مدکار و پیشرو مردم باشند.

البته بعد از مدتی یک روحانی مزینان دوست که به یقین توسط همین روحانیت مزینانی به زادگاه ما آمده بود کسی بود که ما به او می گفتیم شیخ نقره و او هم در حرکت مردم مزینان نقش به سزایی داشت به طوری که هنوز اشعار زیبایی را که روی منبر می خواند و دولت موقت را تشویق  به همراهی با انقلاب می کرد در یادمان هست!

هنرمندان مزینانی که یکی از آنها رمضانعلی مزینانی عسکری برادر حجت الاسلام عسکری است به همراه برادران همت آبادی  تصاویر شاه و فرح را کولاژ می کردند و گاه چند تصویر را درهم می آمیختند مثل قرار دادن فرح در فرغون و راندن آن توسط شاه خائن و زیرآن  نوشته بودند شاه فراری شده سوار گاری شده!

همان صفا و سادگی و برخوردعالمانه ی روحانیت قدیم مزینان جمعی دیگر از نوجوانان را به سوی مشهد و قم و تهران کشاند تا با حضور در سنگر حوزه اکنون مزینان مفتخر به وجود ده ها روحانی جوان و باتجربه باشد.یکی ازاین جوانان ذاکر اهل بیت علیهم السلام و خادم الشهدامرحوم حاج شیخ علی مزینانی (متقی)است که شش سال پیش در چنین ایامی برای قرار گرفتن در میان مردم محروم و همراهی آنها در راهپیمایی 22بهمن جانش را نیز فدا کرد و شاهدان کویر یاد این طلبه ی فاضل واولین سالگرد سردارشهید حاج محمد مزینانی (خسروی شاد) را گرامی می دارد.

و اما یکی از روحانیون همیشه در صحنه که همچنان انقلابی عمل می کند حاج شیخ حبیب الله مزینانی عسکری است که یادمان نرفته خطبه های آتشین او موجب آغازی دیگر برای ما نوجوانان و جوانان بود برای رفتن به میادین نبرد و گاه مزینان بیش از یک صد رزمنده را در جبهه داشت.

او همچنان ایستاده و اکنون در سنگری دیگر فعالیت می کند و در هر مناسبتی با تبحری خاص اشعاری زیبا می سراید و درکمال خلوص در اختیار شاهدان کویر قرار می دهند و این بار ما به تقاضا رفتیم و از وی خواستیم به مناسبت سی و ششمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برایمان شعری بگویند و این روحانی متعهد نیز درخواستمان را اجابت کرد و قصیده ی بهار انقلاب را تقدیم نموده به  امام و شهدای انقلاب و مردم خوب مزینان

 تصاویر منتشر نشده از تظاهرات مردم سبزوار در سال ۵۷

 

بهار انقلاب

در زمستانی پدید آمد ؛ بهار انقلاب

هم طبیعت کرده اعجاز ؛ ز اعتبار انقلاب

 

طائران قدسی ایران زمین را از قفس

دیده اند آزاد به یُمن ابتکار انقلاب

 

آنکه جرمش بوده است آزادگی ؛ آزاد شد

بعد آزادی شده خدمت گذار انقلاب

 

فطرت پاک مسلمانان شکوفا گشته است

زین تحول گشته اند دائر مدار انقلاب

 

کاخ استبداد و ظلم لرزان شده از این قیام

شاه هم کرده فرار از شاهکار انقلاب

 

مرغ طوفان؛بختیار؛ چون کودک نوح نبی

ناخلف گشته غریق اندر بِحار انقلاب

 

چشمها گویا ستاره میشمُرد در آسمان

تا که مَه آمد فرود اندر مَطارِ انقلاب

 

بعد 15 سال دوری از وطن ؛ روح خدا

پا گذاشت بر سرزمینِ لاله زارِ انقلاب

  

عاشق و معشوق اینک ملت و هم رهبرش

سر کشیدند جام عشق از چشمه سار انقلاب

 

ما نمی دانیم وصال یوسف و یعقوب چیست؟!

کرد معنا یوسف ما در دیار انقلاب

 

36 سال بگذرد از فجر پیروزی ما

همچنان ملت نشسته در قطار انقلاب

 

حیف خالی هست جای جانثارانِ وطن

تا که ملت را ببینند جانثار انقلاب

 

رحمت حق بر شما ای لاله رویانِ بهار

در خطوط جبهه ها ؛ شب زنده دارِ انقلاب

 

هست امنیت یقین مرهون خون گرمتان

عامل عزّ و شرف هم ماندگارِ انقلاب

 

چهارمین ماهواره ی ما در فضا پرتاب شد

آسمان را درنوردید در مدارِ انقلاب

 

نام این ماهواره فجر است ؛ فجر علم است و کمال

تا ثریا می بَرَد پیک کُبارِ انقلاب

 

می نویسیم خط زیبایی به رسم یادبود

بر فراز بام کیوان؛ یادگار انقلاب

 

طالب بمب اتم هرگز نباشد ملتم

عاشق علم است و باشد این شعار انقلاب

 

خوف مطلق خواب را از چشم غربیها گرفت

می کند اسلام هراسی خصمِ خوارِ انقلاب

 

وعده ی پیروزی حق است بر باطل ؛ یقین

ظلمت شب را بَرَد نور نَهار انقلاب

 

آنکه تصویر محمد(ص) را به توهین می کشد

عقده از ما دارد و از افتخار انقلاب

 

الگوی زیبای ملت خاتم پیغمبران

رافت و رحمت بُوَد قول و قرار انقلاب

 

در دفاع از عزت و ناموس از جان بگذریم

شاهدم ؛ 8 سال دفاع و کارزار انقلاب

 

 مانع پیشرفت ملت گر شود خار و خسی

ریشه اش را می زنیم گر هست خار انقلاب

 

دولت جمهوری ما در مسیر اعتدال

همت والای او آید بکارِ انقلاب

 

تن به ذلت دادن و ذلت برای دیگران

هست در فرهنگ ما ممنوع و عار انقلاب

 

آرزوی دین ما آزادی انسان بُوَد

کرده ثابت بر همه در روزگار انقلاب

 

طالب صلح و صفاییم عاشق آزادگی

هم مرام ملت و هم انتظار انقلاب

 

نعمت آزادگی را هرکسی کتمان کند

می شود منفور عام و خوار و زار انقلاب

 

بیست و دوم چون شود در ماه بهمن ؛ بینمت

 عاشق این میهنی و اقتدارِ انقلاب

 

آرزوی ملت ما عسکری دانی که چیست؟

اتحاد و دین مداری در کنارِ انقلاب

 

بهر استمرار نهضت یا که استقلال ما

رهبری فرزانه داده کردگارِ انقلاب

 

هرکسی در انقلاب ما خیانت می کند

عاق اسلام گردد و بنیانگذار انقلاب

 

ما همه در انتظار حضرت صاحب زمان

آید و گیرد زمام و اختیارِ انقلاب

شاعر حاج شیخ حبیب الله عسکری مزینانی

  • علی مزینانی
۰۷
تیر
۹۳

ازحدیره تا باغستان
ره آورد سفربه مزینان

مزینان از نگاهی دیگر(16 )

بخش بیست و پنجم

و اما دو مدرسه دخترانه و پسرانه در کنار هم قرار دارد که مدرسه دخترانه پایه ابتدایی و پسرانه پایه راهنمایی و دبیرستان در آن تدریس می شد و بعدها که تعداد دختران متقاضی برای ادامه تحصیل بیشتر شد کلاسهای راهنمایی و بعدها دبیرستان نیز جزء کلاسهای جنبی در زمان ما شد اکنون دبیرستان دخترانه با خوابگاه شبانه روزی در بالای مزینان ساخته شده که پذیرای مهمان از دیگر روستاها می باشد.
مدرسه راهنمایی با عنوان کوروش کبیر پیش از انقلاب و دبیرستان دکترعلی شریعتی  در سال  1364ه.ش افتتاح شد قبولی ما در امتحانات نهایی پنجم ابتدایی موجب می شد که هجرتی بزرگ را آغاز کنیم و با آمدن به مدرسه ی راهنمایی، گویی همه چیزمان را تغییر می داد.
هنوز صدای گامهای معلم ریاضی آقای حسینی بر فرق سرم کوفته می شود گویی او با همین روش قصد آن را داشت تا تمامی غرور  آمدن به مقطع بالاتر را زیر پایش له کند و البته موفق هم بود این را زمانی درک کردم که صدای قلب همکلاسی هایم را به وضوح می شنیدم و تا پایان سال چنان از او می ترسیدیم که هرگاه او را حتی زمانی که با جوانان مزینان در حال بازی والیبال می دیدیم سعی می کردیم ازدید نگاهش مخفی شویم و بی تأثیر نبود قصه هایی که پیش از این؛ کلاس بالایی های ما برایمان از او نقل کرده بودند تنبیه هایش هم منحصر به فرد بود . قلم و خودکار را لای انگشتان دانش آموز می گذاشت و با خونسردی آن را می فشرد.
در سکوت زجر آور گامهایش ناگهان بالای سرم ایستاد و من را که از ترس نزدیک بود قالب تهی کنم به سمت تخته هدایت کرد و خواست که ماههای سال شمسی را برایش بگویم از دلواپسی هیچکدام را درست نگفتم و او با طعنه گفت : این هم دانش آموز سال اول راهنمایی است که ماه های سال خودش را بلد نیست . وقتی از دیگران پرسید تازه متوجه شد که همه مثل من بی سوادند و او از این موضوع تبسمی زد معلوم نبود افسوس می خورد و یا از غروری که ترس را برما مستولی کرده بود ابراز خرسندی نمود!
همین رفتار خشکِ بعضی از حسینی هایِ مدرسه باعث شد که بسیاری از دانش آموزانی که ابتدایی را با موفقیت گذرانده بودند در سال اول درجا بزنند و یا مثل من رفتن به مدرسه و ادامه تحصیل را به لقایش ببخشیم ولی باز خدا پدر و مادر آقای دادرسی را بیامرزد که وقتی مرا دید که آزادانه در وسط بازار بازی می کنم بدون آنکه از او و حسینی بترسم این طرف و آن طرف می دوم و این بار با آمدنشان از آنها فرار نمی کنم دعوت به درس و مدرسه و کلاس کرد و سال بعد باز برگشتم ولی نه تبنل بلکه در سه ماهه ی اول شاگرد اول کلاس شدم و این را وقتی در سوسنگرد بودم مرتضی یکی از رفقای دوران کودکی ام برایم نوشت و خبرش را داد.
پس از بازگشت از جبهه  مدرسه راهنمایی برایم محل پیشرفت و نبوغ هنری شد و ما گروه اصلی نمایش شدیم به گونه ای که تمامی روستاها از حضورمان لذت می بردند چون همان طورکه پیش از این گفتم نمایش را به خوبی اجرا می کردیم .
سال دوم که از جبهه برگشتیم؛ حتی  دبیران و معلمان احترام خاصی برایمان قائل بودند و گاهی هم از این برخورد آنها خوش به حالمان می شد و بعضی از دوستان در مقابل رئیس مدرسه می ایستادند و به او می فهماندند که  بزرگ شده اند و نباید مثل دیگر دانش آموزان با آنها رفتار نمایند . و از حق نگذریم آن بزرگواران هم بزرگی می کردند و به چشم دیگری به ما می نگریستند. مهدی دادرسی مدیر پرتوان  مدرسه، گاهی از ما دعوت به سخنرانی می کرد و گاهی در کارهای هنری و فرهنگی دخیلمان می نمود و در بعضی از امور هم با گروه ما مشورت می کرد.چنان جسارتی به ما داده بود که خود من از اینکه در مقابل حتی پیرمردان و جوانان و فرهنگیان و دانش آموزان بایستم و سخنرانی بکنم هیچ ترسی نداشتم و به آسانی می پذیرفتم و ای کاش آموزش و پرورش این گونه افراد را برای مدیریت فعلی مدارسش انتخاب کند مدیرانی که بچه های مردم را فرزندان خود بدانند و برای آینده اشان نگران باشند نه آنکه تنها در فکر این بمانند که چگونه از والدین پول بگیرند و خرج در و دیوار نمایند...
ای بابا هی می خواهم وارد سیاست نشوم و حرف نامربوط نزنم ولی مگر این خاطرات شیرین امان می دهد که به راه خودمان برویم و گواهی بر این ادعای خود نیاوریم!
به هر حال ما از آن پس برای ادامه تحصیل و امتحان یا در مجتمع رزمندگان سبزوار درس می خواندیم و یا در مدرسه مزینان! ولی مزینان و قرار گرفتن در کنار دیگر دوستان خوشتر بود هرچند از لذت بودن در کنار دانشجویان مرکز تربیت معلم سبزوار که اکنون باید یا بازنشسته اداره آموزش پرورش شده باشند و یا در سالهای آخر خدمتشان به سر می برند نمی توان آسان گذشت به خصوص سال 1365 که با جمعی از دانش آموزان رزمنده مزینان محل استراحتمان خوابگاه تربیت معلم سبزوار بود و درسمان را در مدرسه ابن یمین سبزوار ادامه می دادیم و مصادف شده بود با ماه مبارک رمضان آن سال و ما به اقتضای سن جوانی بعد از خوردن سحری راهی مدرسه می شدیم و در بین راه مردم روزه دار را از خواب ناز بعد از سحربیدار می کردیم و فریاد می زدیم : جوجه مرغ آی بدو که ارزانش کردیم ...! و آنها کمین می کردند که ما را گیر بیندازند و حسابی از خجالتمان در بیایند و عاقبت روزی این گونه شد ولی فقط فحش ها و نفرین آنها را شنیدیم چون سریع فرار را بر قرار ترجیح دادیم و فلنگ را بستیم و از معرکه گریختیم هرچند آنها فهمیده بودند که ما در کجا درس می خوانیم و شکایتمان را به مدیران کرده بودند ولی بازهم با ترفند و دروغ همه چیز را منکر شدیم و...

و ادامه دارد...
  • علی مزینانی
۱۲
خرداد
۹۱

مولود مبارک انقلاب

علی مزینانی

                                                          دشمن خیره سری کند مردم آرم سپاه بر سینه می زنند

صدای آمریکا و بی بی سی فارسی و دیگر رسانه های وابسته و سرسپرده غربی، چند صباحی است که به بهانه های مختلف سعی در تخریب سیمای سپاه پاسداران این مولود انقلاب اسلامی می نمایند. به راستی چرا مخدوش کردن چهره این نیروی قدرتمند الهی برای ایادی استکبار مهم است؟

سال ها پیش در عین ناباوری ملل جهان، به ویژه قدرتمندان شرق و غرب معجزه قرن رخ داد؛ و انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر مکتب اسلامی و با محوریت و رهبری ولی فقیه شکل گرفت و زمینه ساز پیدایش مدل نوینی از حکومت و نظام سیاسی براساس جهان بینی وحیانی گردید.

امام خمینی(ره) با تکیه بر قرآن و سنت و آموزه های اسلام ناب محمدی(ص) بنیان گذار حکومتی گردید که قانون اساسی، ساختار، سازمان و نظامات آن با شاخصه مردم سالاری دینی (مستقل از دیگر مکاتب و الگوهای حکومتی رایج در جهان) شکل گرفت. با تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی و آری تاریخی مردم به حکومت اسلامی در رفراندوم دوازدهم فروردین ماه 1358، دولت های استکباری که سلطه گری و چپاولشان در ایران را بر باد فنا دیدند بزرگترین جنگ در تاریخ معاصر را به سرسپردگی رژیم بعث عراق بر این کشور اسلامی تحمیل کردند ولی امام خمینی(ره) که نه دوره نظامی گری و نه دانشگاه نظامی را تجربه کرده بود با صلابت و قاطعیت توانست به شایستگی این جنگ عظیم را اداره و با عزت، افتخار و پیروزی به پایان برساند.

روح خدا در طول حیات مبارکشان خلاقیت و ابتکارات زیادی را از خود بروز دادند که برجسته ترین آنها فرمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفین بود.

تشکیل سپاه و بسیج، نقطه عطفی در موقعیت های انقلاب و تضمینی برای پاسداری از دستاوردهای آن تلقی می شد و عملکرد موفق این دو، در طول سه دهه از حیات طیبه انقلاب اسلامی در همه عرصه ها این حقیقت و ادعا را به اثبات رساند.

در سالهای آغازین جمهوری اسلامی، سازمانهای منافقین در پایتخت و احزاب و گروه های زیاده خواه و جدایی طلب در استانهای مرزی جنوب و شمال و شرق و غرب کشور همچون حزب منحله توده و کومله و دموکرات و... آتش فتنه برافروخته بودند و هر کدام با نقشه ای و حمایت بیگانه ای سعی در براندازی این نظام نوپا و نوشکفته را داشتند ولی سپاه با سازماندهی نیروهای فداکار و معتقد بر آنها تاخت و امنیت را در کشور برقرار نمود.

ایادی استکبار و در رأس آن شیطان بزرگ که از ایجاد آشوب داخلی و فتنه گروه های سرسپرده چیزی عایدشان نشد و ارکان نظام را مستحکم دیدند با تشویق و ترغیب دست پرورده مجنونشان به قصد جلوگیری از نفود رستاخیز انقلاب ایران، جنگ نابرابری را بر کشور تحمیل کردند.

سپاه در هشت سال دفاع مقدس، بازوی پرتوانی بود که حماسه های بی نظیری را خلق کرد و در کنار بسیج مستضعفین و با طراحی عملیات های بی نظیری همچون والفجر 8 و کربلای پنج که پس از گذشت سال ها در مراکز نظامی و دانشگاه های دفاعی مورد تجزیه و تحلیل متفکرین و متخصصین و تئوریسین های جنگی قرار می گیرد، ضربه های مهلکی به پیکره ارتش صدام وارد می نماید.

در طول هشت سال جنگ تحمیلی نیز منافقین و اپوزیسیون های خارج نشین سعی داشتند با ترفند تفرقه بینداز و حکومت کن بین قوای مسلح به خصوص سپاه و ارتش تفرقه و جدایی بیندازند ولی امام راحل با تدبیر حکیمانه خود از این دو نیرو به عنوان لشکریان الهی نام برد و چنان اتحاد و برادری بین آنها به وجود آورد که در طول هشت سال جنگ برادران ارتشی و سپاهی دست در دست هم در قرارگاه های تاکتیکی حرکات دشمن را رصد و خنثی می کردند.

دوران رهبری امام خمینی(ره) با عزت و افتخار و سرافرازی به پایان رسید و پس از رحلت جانسوز آن بزرگوار، هدایت و رهبری این نظام به خلف صالحش امام خامنه ای مدظله العالی رسید.

سپاه پاسداران این ودیعه الهی و میراث بزرگ خمینی کبیر با آغاز دوران زعامت امام خامنه ای مدظله العالی با ویژگی و خصایص منحصر به فرد ایمانی و معنوی خود و با همان رویکرد ولایت مداری گوش به فرمان ولی امر مسلمین در راه آبادانی کشور و مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم وارد شد و با بهره مندی از جوانان مخلص و متخصص، با به کارگیری ظرفیت های سخت افزاری و نرم افزاری در راه توسعه زیربناهای اقتصادی و کاهش وابستگی به کمکهای فرامرزی؛ صدها پروژه عظیم ملی اقتصادی، عمرانی و سازندگی را با موفقیت به سرانجام رساند و هر جا که دیگر ادارات و نهادهای دولتی که نیازمند کمک و خدمت رسانی بودند مهندسین سپاه با همان روحیه ایثارگری و فداکارانه گام در آن عرصه گذاشتند و خدمات ارزشمندی را به ملت شریف ایران تقدیم نمودند.

در کور کردن چشم فتنه و مقابله با تهاجم فرهنگی، پاسداران با ورود به جنگ سایبری حرکات مذبوحانه معاندین نظام را یکی پس از دیگری نابود کردند.

دشمن که در رویارویی با فرزندان انقلاب و با تهدیدات سخت و نیمه سخت نتوانست به پیروزی برسد، تهدیدات نرم را در دستور کار قرارداد و اعتقادات و باورهای دینی و اسلامی را هدف قرارداد و با طراحی وبلاگ ها و وب سایت ها در فضای مجازی به سوی ارزشمندترین باور نظام مقدس جمهوری اسلامی یعنی ولایت حمله ور شد و با ساختن انیمیشن و فیلم و خلق داستانهای مستهجن سعی نمود تا نوجوانان و جوانان را منحرف سازد اما سپاه با درک عمیق از شرایط محیطی به رغم پیچیدگی ماموریت مقابله با تهدید نرم، به برکت تفکر بسیجی به سرعت وارد صحنه گردید و با اتخاذ راهبردهای اثربخش و سازوکارهای کارآمد جریانات فرهنگی برانداز متصل با دشمن را شناسایی و راه را بر توطئه گران و فتنه جویانی که با سلطه جهانی به ائتلاف رسیده بودند بست و توسط افسران سایبری و با عملیات های پیچیده و طاقت فرسا سردمداران این شبکه ها را دستگیر و نقشه های شوم آنها را نقش بر آب نمود.

تقویت بنیه علمی و کسب فناوری جدید موجب شد تا سپاه در میادین علمی نیز خوش بدرخشد و با فداکاری متخصصین کارآمد در مقابله با هر حمله و هجمه ای، موفق شد توان دفاعی خود را به رخ قدرتمندان بکشاند، لذا وقتی پهپاد مدرن شیطان بزرگ توسط این نیروی معجزه گر بر زمین نشست خواب خوش را از چشم آنان ربود و پس از سی و سه سال از عمر پر برکت این یادگار جاودانه امام خمینی(ره) فهمیدند که دیگر هیچ قدرتی نمی تواند با سپاه رودررو شود لذا تمامی فتنه گران داخلی و خارجی دست به دست هم دادند تا پاسداران را در نظر توده مردم ایران و جامعه بین المللی افرادی جاه طلب، رفاه طلب، ثروتمند و سپاه را زیاده خواه، زورگو و... معرفی نمایند. ولی آحاد مردم ایران می دانند که سپاه حافظ دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی است و رشد و بالندگی آن در پرتو زنده ماندن تمامی ارزشهایی است که از امام و شهدا به ارث رسیده است.

آنچه که سپاه را از دیگر قوای مسلح کشورها و ارتش های جهان متمایز کرده است همانا حفظ تقوا، ایمان، دیانت و ولایتمداری است و حیات طیبه این نیرو مشحون از افتخار، ایثار، صلابت، غیرت، خدامحوری و جان بر کف در راه آرمان های والای انقلاب اسلامی است که سربازانش ولایی و فدایی ولایتند.

فلسفه وجودی پاسدار اعتلای کلمه طیبه «لااله الا الله» است که معنای آن کار برای رضای خداست.

ایمان قوی، خدامحوری و ولایتمداری در شخصیت معنوی پاسداران نهادینه شده است و دشمنان می دانند که تا این اصول در وجود پاسداران باشد آنها هیچ غلطی نمی توانند بکنند. 

لذا فتنه گران داخلی و خارج نشینان خود فروخته وقتی می بینند که با وجود چنین نیروی قدرتمند ولایتمدار

نمی توانند درکشور جولان دهند، در همراهی با رسانه های بیگانه هر فرصتی که پیدا می کنند سعی در تخریب سیمای تابناک سپاهیان پاسدار می نمایند.

منابع:

¤ سپاه مولود انقلاب- به کوشش محمد قاسم
فروغی جهرمی
¤ سپاه در گذر انقلاب، معاونت روابط عمومی سپاه

شاهدان کویر:این مقاله درصفحه سیاسی روزنامه کیهان مورخ91/03/10 منتشر شده است وسایت های مختلف نیزاقدام به انعکاس متن فوق نموده اند.

  • علی مزینانی