هنر :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هنر» ثبت شده است

۰۵
آذر
۰۱

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️از دیگر بانوان هنرمند جوان می توان به خانم ها راضیه مزینانی در صنایع دستی و هنرهای اسلامی، مرضیه مزینانی در رشته نقاشی و سیاه قلم و تکتم اکبری و مینا صفاری در عکاسی و فاطمه مزینانی(حسینا) در فن بیان و گویندگی ، مرضیه مزینانی و مینا فطرتی در موسیقی یاد کرد.

🔹بی شک تعداد بانوان هنرمند مزینانی که در شاخه ها و گرایش های مختلف هنری کشور فعالیت دارند بیشتر از آن است که در این سطور یاد شود و ممکن است از آن بی اطلاع باشیم و بازهم این شما همراهان گرامی هستید که می توانید یاری رسان ما باشید و این افتخار آفرینان را معرفی نمایید و بی تردید در عرصه های دیگر علمی ،فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و...بانوان سرافراز مزینان فعالیت گسترده ای دارند که در آینده به شرط حیات و یا باقلم توانای نویسندگان این دیار به آن خواهیم پرداخت  ولی در این نوشتار رویکرد ما هنر و هنرمندان مزینان است. در همین راستا دکتر ربابه مزینانی، دکتر آتوسا محمدی، دکتر ملیحه مزینانی،دکتر سعیده مزینانی، فهیمه صانعی مزینانی، دکتر الهه صدیقی، محبوبه سادات مزینانی میرشکاری و سرکار خانم فاطمه گلستانی و... از جمله بانوانی بوده اند که به لحاظ فعالیت های علمی، پزشکی، نانو فناوری، ادبی و فعالیت های خیرخواهانه در همین پایگاه به مخاطبان گرامی معرفی شده اند...

🔷مینا فطرتی مزینان فرزند عبدالله نوه ی مرحوم استاد محمد فطرتی، ساکن تهران است که از چهارده سالگی به فراگرفتن موسیقی و نوازندگی گیتار روی آورده و اکنون به عنوان استاد گیتار  پاپ کلاسیک و الکترونیک در آموزشگاه عرفان آکادمی شهر قدس تهران مشغول تدریس است.

🔷این هنرمند جوان مزینانی دانشجوی مدیریت بازرگانی است اما علاقه مندی او به موسیقی موجب شد که علاوه بر تکمیل آموزه های خود هنرش را نیز در قالب کتاب به علاقه مندان ارائه نماید.

🔹 کتاب الکترونیکا اثر این بانوی هنرمند مزینانی شامل آموزش آهنگسازی سبک الکترونیکا و علم و مفاهیم کاربردی  است که نویسنده در آن به اصل و اصول آهنگسازیِ گیتار در این سبک می‌پردازد.

🎼خانم فطرتی مزینان تا کنون اجراهای مختلفی را در صدا و سیما و مراکز مختلف هنری داشته و در حال ضبط چند اثر موسیقایی با خوانندگان صاحب نام است.

 

ه جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

  • علی مزینانی
۰۱
آذر
۰۱

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️آنان که با آثار مکتوب دفاع مقدس آشنایی دارند و اهل مطالعه این قبیل آثار هستند به طور قطع تاکنون نام «طیبه مزینانی» را شنیده اند یا روی جلد برخی از این کتاب ها دیده اند و احتمالا نوشته ها و روایت های مملو از احساس او را خوانده اند. برخی خاطرات شهدا با روایت این نویسنده جوان گویی خواندنی تر و شنیدنی تر است. از نوشته هایش این طور بر می آید که او فقط «نمی نویسد» بلکه با سوژه هایش روزگار می گذراند و در ذهن و ضمیرش آن قدر با آن هاگپ و گفت می کند تا آنچه می نویسد از «دل»اش برآید. جالب است که بدانید او که روایتگر داستان های حقیقی دلاور مردان و زنان ایثارگر این عصر می باشد با شنیدن خبر فوت یکی از همسران قهرمان داستانش به شدت ناراحت و غمگین شد و دیگر توان نوشتن را تا مدتی نداشت.

از خانم طیبه مزینانی که از سال 1385 به طور جدی به عرصه نویسندگی دفاع مقدس وارد شده، تاکنون ده ها جلد کتاب در حوزه های دفاع مقدس با رویکرد خاطرات و معرفی شخصیت جهادی و اخلاقی شهدا منتشر شده که تعدادی نیز در نوبت چاپ قرار دارد. «بوی نم خاک»، «حکایت باران»، «کنعان »،«پسرم یوسف( پسر آقای سناتور)»،«حاجت روا» ، «گلویت را می بوسم» ،«بی قرار(وزیر خارجی)» ، «بی طرف» ،«حوراء»، «مرشد بنواز»،«روایت زندگی سرلشکر شهید فلاحی»،«تشت آتش»،«سوار بر اسب سرخ»، «شانزده تکه استخوان» و... از آثار ماندگار این نویسنده سرشناس مزینانی است. این بانوی هنرمند دختر عباس مزینانی علیشاه است و به زودی در شاهدان کویر با قلم وی با خاطرات شهدا و خانواده معزز شهدا و جانبازان و رزمندگان مزینان آشنا می شویم.

یکی دیگر از بانوان هنرمند مزینان که آوازه ی هنری او در ینگه دنیا مورد توجه علاقه مندان قرار گرفته سرکار خانم ساناز مزینانی است.
این بانوی هنرمند سال ۱۳۵۷ در تهران متولد شد و در یازده سالگی به همراه والدین از ایران خارج شد اما هیچ گاه وطن خویش را فراموش نکرده و و بارها برای دیدن وطن خویش به تیران آمده و عکس های بسیار زیبایی را به ارمغان برده است
خانم ساناز مزینانی مدارک هنری خود را ازدانشکده‌ی هنر و طراحی اونتاریو، تورنتو، کانادا.... دریافت و مدرک فوق‌لیسانس هنرهای زیبا در رشته‌ی هنر اجرایی را از  دانشگاه استنفورد ایالات متحده اخذ کرد برخی از مقام ها و جوایز هنریو  نمایشگاه آثار این هنرمند مزینان به شرح زیر است؛ 

1384 برنده‌ی جایزه از شورای هنر اونتاریو
1385 کسب جایزه از شورای هنر تورنتو
1385 آرت فر فوتومیامی، گالری استوین بالجر، ساختمان سوهو، میامی، فلوریدا
1389 دریافت کمک هزینه ی سوزان باروخ لوئیس، دانشگاه استنفورد
1390 اقامت هنری فلاکس فَکتوری، کوئین، نیویورک
1390 دریافت مدرک فوق‌لیسانس هنرهای زیبا در رشته‌ی هنر اجرایی، دانشگاه استنفورد، ایالات متحده
1391 نمایشگاه انفرادی، «قاب‌های مرئی»، گالری استیون بالجر، تورنتو، کانادا
1393 نمایشگاه انفرادی، «قاب‌های مرئی»، گالری تیمور گراهان، نیویورک
1393 آرت فر، گالری استیون بالجر، کاخ بزرگ، پاریس
1393 آرت فر، آرت14 لندن، گالری تیمور گراهان، لندن
1394 نمایشگاه انفرادی، «آستانه»، موزه‌ی هنر آسیایی، نمایشگاه‌گردانی شده بتوسط مارک مایِر، سان‌فرانسیسکو، کالیفرنیا
1394 برنده جایزه‎ی اِمریکنز فور ذِ آرتس، بخاطر انجام بهترین پروژه‌ی عمومی
1395 نمایشگاه انفرادی، «(نا)مریی»، آب-انبار، تهران
1397 نمایشگاه هنری (آرت فر)، ابوظبی آرت، گالری کوادرو، امارات متحده عربی                                                                                                                                                               کتاب «تصاویر گشایشگر» به تازگی و همزمان با نمایشگاه انفرادی این هنرمند عکاس در کانادا منتشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.  

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

                                                                                   

  • علی مزینانی
۰۴
خرداد
۰۱


🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان
🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 

✍️از دیگر بانوان هنرمند جوان می توان به خانم ها راضیه مزینانی در صنایع دستی و هنرهای اسلامی، مرضیه مزینانی در رشته نقاشی و سیاه قلم و تکتم اکبری و مینا صفاری در عکاسی و فاطمه مزینانی(حسینا) در فن بیان و گویندگی ، مرضیه مزینانی و مینا فطرتی در موسیقی یاد کرد.

🔹بی شک تعداد بانوان هنرمند مزینانی که در شاخه ها و گرایش های مختلف هنری کشور فعالیت دارند بیشتر از آن است که در این سطور یاد شود و ممکن است از آن بی اطلاع باشیم و بازهم این شما همراهان گرامی هستید که می توانید یاری رسان ما باشید و این افتخار آفرینان را معرفی نمایید و بی تردید در عرصه های دیگر علمی ،فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و...بانوان سرافراز مزینان فعالیت گسترده ای دارند که در آینده به شرط حیات و یا باقلم توانای نویسندگان این دیار به آن خواهیم پرداخت  ولی در این نوشتار رویکرد ما هنر و هنرمندان مزینان است. در همین راستا دکتر ربابه مزینانی، دکتر آتوسا محمدی، دکتر ملیحه مزینانی،دکتر سعیده مزینانی، فهیمه صانعی مزینانی، دکتر الهه صدیقی، محبوبه سادات مزینانی میرشکاری و سرکار خانم فاطمه گلستانی و... از جمله بانوانی بوده اند که به لحاظ فعالیت های علمی، پزشکی، نانو فناوری، ادبی و فعالیت های خیرخواهانه در همین پایگاه به مخاطبان گرامی معرفی شده اند...

🔷مینا فطرتی مزینان فرزند عبدالله نوه ی مرحوم استاد محمد فطرتی، ساکن تهران است که از چهارده سالگی به فراگرفتن موسیقی و نوازندگی گیتار روی آورده و اکنون به عنوان استاد گیتار  پاپ کلاسیک و الکترونیک در آموزشگاه عرفان آکادمی شهر قدس تهران مشغول تدریس است.

🔷این هنرمند جوان مزینانی دانشجوی مدیریت بازرگانی است اما علاقه مندی او به موسیقی موجب شد که علاوه بر تکمیل آموزه های خود هنرش را نیز در قالب کتاب به علاقه مندان ارائه نماید.

🔹 کتاب الکترونیکا اثر این بانوی هنرمند مزینانی شامل آموزش آهنگسازی سبک الکترونیکا و علم و مفاهیم کاربردی  است که نویسنده در آن به اصل و اصول آهنگسازیِ گیتار در این سبک می‌پردازد.

🎼خانم فطرتی مزینان تا کنون اجراهای مختلفی را در صدا و سیما و مراکز مختلف هنری داشته و در حال ضبط چند اثر موسیقایی با خوانندگان صاحب نام است.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۰
خرداد
۰۰

 


آواز صلح مرد آتش نشان مزینانی در آتش

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، می گوید بارها مرگ را نزدیک خود دیده است در میان آتش ، ولی ،باز به دل شعله ها زده است تا باردیگر شوق نجات را در چشمان حادثه دیدگان ببیند. می گوید دستانی که در دستانت گره می خورند به امید نجات ، جان زندگی ات هستند و امید.

ابوالفضل مزینانی ، آتش نشانی است خوش صدا، آواز که می خواند تو را می کشاند به دنیای صلح. آواز صلح در آتش.

 در میان دود و آتش، ارتفاع و خطر، مردانی آهنین اما مهربان با قلب هایی همچون دریا بزرگ و آبی خود را به مهلکه حادثه می زنند تا نجات دهند آنانی باشند که گرفتار شده اند. روح هایی لطیف دارند این مردان.

در بین این مردان، ابوالفضل مزینانی، جوانی است 30 ساله که به جز نترسیدن از خطر و عشق به نجات و امداد ، صدایی دارد خوب که با شنیدن نوای آوازش به دنیا صلح می روی و امنیت؛ آواز صلح در آتش .

با ابوالفضل مزینانی(فرزند سیدمحمد و نوه تعزیه خوان پیشکسوت زنده یاد میرزانوراله مزینانی)،متولد نوزدهم مرداد سال 1370 ، دانش آموخته  مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد رشته نرم افزار در رکنا به گفتگو نشستیم و او از اولین رویارویی با مردان آتش نشان تهرانی تا نخستین عملیات نجات و آرزویش برای هم آواز شدن با همایون شجریان و علیرضا افتخاری گفت.



آتش نشانی را به کارمندی بانک ترجیح دادم

ابوالفضل مزینانی در پاسخ به این سوال که چرا آتش نشان شدن را انتخاب کرد و چرا به دنبال آواز حتی مدلینگ نرفت گفت : کامپیوتر تدریس کردم، دوربین مدارس بسته نصب می کردم و... خیلی شغل ها را امتحان کردم ،  در آزمون استخدام بانک شرکت کردم ولی در آخر وقتی نتیجه آزمون آتش نشانی آمد با خودم گفتم ؛ همین است ! انتخاب نهایی من همین است ؛ انتخاب ورود به دنیای نجات و کمک. در خودم نمی دیدم که پشت میز بنشینم.  5 سال است که در سازمان آتش نشانی در خدمت مردم تهران هستم. آتش نشانی هیجان دارد. گاهی اوقات هم ممکن است کار دستت دهد مانند تمام کارهایی که هیجان دارد اما عشق نجات، لذتی دارد که باید تجربه شود تا درک شود.

پایه و اساس ورزش در وجودم بود

سیدابوالفضل مزینانی می گوید: برادرانم پیگیر ورزش کشتی بودند و من هم به دنیای آنها کشیده شدم و همچنان این رشته ورزشی را دنبال می کنم. البته مثل اکثریت پسران به فوتبال هم بی توجه نیستم و بازی می کنم.
پیشنهادهای خوب مدلینگ را رد کردم

وی در پاسخ به این سوال که چرا مدل یا بازیگر نشدید؟ تاکید می کند: بازیگر تئاتر بودم اما آتش نشانی جای خود را بیشتر در زندگیم پر کرد . بهتر است اینگونه بگویم که دقایق کار در فضای آتش نشانی ،وقت تمرین و حضور بر صحنه تئاتر را از من دور کرد و اینگونه شد که از صحنه تئاتر دور شدم .  ترک شیفت برای رساندن خودم به اجرای تئاتر سخت بود. پیشنهادهای خوبی هم برای بازی در تئاتر و سریال شد اما یا باید بازیگری را انتخاب می کردم یا آتش نشانی و من آتش نشانی را انتخاب کردم .در کار مدلینگ هم پیشنهادهای خوبی داشتم ولی به دلیل مسائل و ضوابطی که به شغلم (آتش نشانی) مربوط بود مجبور شدم این پیشنهادها را رد کنم.  ولی تمایل به پیگیری هم بازیگری و هم دنیای مدلینگ را دارم .


در 9سالگی اولین امداد را تجربه کردم

مزینانی می گوید :پدرم نظامی بود و ما ساکن شهرک توحید بودیم. اولین مرتبه که عملیات آتش نشانی و تلاش مردان آتش نشان برای نجات را دیدم به حادثه سقوط هواپیمای سی - 130 بر می گردد ( ساعت ۱۴ روز ۱۵ آذر ۱۳۸۴) که در شهرک توحید سقوط کرد و خبرنگاران جانباختند. اولین رویارویی من با آتش نشانی آن روز و در آن حادثه بود.


اولین نجات، جان یک گربه بود

سیدابوالفضل مزینانی درباره اولین عملیات نجاتی که خودش ناجی بود چنین می گوید :  یک گربه را نجات دادم.  ساعت 3 نصف شب تماس گرفتند که  گربه و بچه هایش در کانال کولر گرفتار شده اند . اعزام شدیم، من داخل کانال کولر رفتم و گربه و بچه هایش را نجات دادم. این اولین عملیاتی بود که در آن حضور داشتم و گربه ها را نجات دادم.


نجات کارگران محبوس در اتاق شیشه ای

می گوید که اولین رویارویی با مرگ را در حادثه آتش سوزی بازار گل داشت و در خصوص آن روز چنین توضیح می دهد :  آتش به جان بازار گل افتاده بود .کارگران بازار گل ( که اکثرا افغانستانی بودند )در اتاق شیشه ای که از بیرون در آن بسته شده بود میان شعله های آتش گرفتار مانده بودند. به محل که رسیدیم  7 یا 8 کارگر افغانستانی را دیدیم که در یک اتاق گیر افتاده بودند. در شیشه ای بود اما از ترس کارفرما شیشه را نمی شکستند که جانشان را نجات دهند. برای نجات آنها روی پشت بام و رفتیم ؛ شعله های آتش زبانه می کشید و هر لحظه نزدیک و نزدیک تر می شد و گرما بیشتر . عملیات ساده ای نبود ، میان شعله های آتش که گرداگردم را فرا گرفته بود برای اولین مرتبه مرگ را در چند قدمی خود دیدم ؛ اولین رویارویی با مرگ در علمیات بازار گل بود .


اولین رویارویی با مرگ

سیدابوالفضل مزینانی ادامه داد :شعله های آتش بسیار زیاد بود و محله را سرخ کرده بود. من سر لوله آب را دستم گرفته بودم و روی سوله عملیات انجام می دادم. نفسم میان دود کم آورد، آن بالا حرارت به آدم فشار می آورد و توان آتش نشان را می گیرد.حتی دود و گرما زیاد حال یکی از همکاران را در عملیات برهم زد و  با اورژانس رفت و چند روزی بستری شد. حرارت باعث می شود که رگ های بدن گشاد شود و پمپاژ قلب خون را به تمام ارگان های بدن نرساند. این اتفاق برای من هم رخ داد ؛ بالای سوله بودم ؛ میان آن همه آتش و دود ، خبر نداشتند آنجا گیر افتاده ام . بخت با من یار بود و معاون ما عباس محقق به کمکم آمد و  جان سالم به در بردم. ما ماسکی داریم که دیمن ولو روی آن دارد و کارش رساندن اکسیژن از سیلندر به ماسک است. دیمن ولو یک دکمه دارد که وقتی ماسک بخار می کند یا اکسیژن کم می آوریم، دکمه را فشار می دهیم چند برابر هوا وارد ماسک می شود. تصور کنید چقدر حالم در شرایط وخیم بود که حتی  توان فشردن دکمه را  نداشتم .بدنم به اصطلاح خالی کرده بود. دقیقا نمی دانم چه اتفاقی افتاده بود ولی از لحاظ بدنی بریده بودم و اگر معاون عملیات مرا نمی دید شاید الان نبودم.

صدای تغزیه خوانی پدربزرگ را به ارث بردم

مزینانی که پیش تر از صدای خوش آن گفتیم می گوید: ارث پدر بزرگم است . خانواده می گویند ابوالفضل صدایش را از پدربزرگ ارث برده است . پدربزرگم تعزینه خوان بود. پدربزرگم کار تعزیه و مداحی انجام می داد. شاید خیلی ها ندانند که تعزیه در دستگاه های موسیقی سنتی خوانده می شود.  یک تعزیه خوب ،کلاس کامل درس دستگاه های موسیقی سنتی ماست. شاید پایه خوانندگی من اینجا بوده و بعد سعی کردم آن را به نتیجه برسانم و درست خواندن را یاد بگیرم. به همین دلیل تحت نظر استاد مظفر شفیعی (یکی از بزرگان موسیقی سنتی) دوره ای کوتاه و پس از آن زیر نظر استاد محمدی یکسال آموزش دیدم.


سعی می کنم مانند همایون و علیرضا قربانی بخوانم

سیدابوالفضل مزینانی در ادامه به  آرزویش در همخوانی با همایون شجریان،  علیرضا قربانی می گوید : قطعا این آرزوی خیلی هاست. من بسیاری از اوقات که خانه تمرین می کنم همایون شجریان و علیرضا قربانی را در نظر می گیرم و سعی می کنم مانند این اساتید بخوانم. دوست دارم با همایون شجریان و علیرضا قربانی بخوانم. اما جایگاه آنها بالاست.
دو بیت با صدای استاد شجریان برای آن که زندگی با آن بگذرد

او با اشاره به آوازی که همیشه زمزمه می کند، می افزاید: استاد شجریان خوانده است. " نیکی و بدی که در نهاد بشر است / شادی و غمی که در قضا و قدر است / با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل / چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است" در این وانفسای اقتصادی و وضعیت موجود که همه با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند با زمزمه این دو بیت زندگی می گذرد.

حادثه پلاسکو مرگ تدریجی ما بود

او تلخ ترین خاطره اش را اینطور تعریف می کند: دو سال از آمدنم به آتش نشانی گذشته بود که حادثه پلاسکو اتفاق افتاد، 5 نفر از آنهایی که شهید شدند، هم دوره من بودند و با 2 نفر از آنها صمیمی بودم و این صمیمت از برنامه تلویزیونی به نام "آقای آتش نشان" که همراه هم در آن شرکت کرده بودیم شکل گرفت ؛ با یکدیگر هم تیمی در این مسابقه بودیم . لحظات امداد و نجات در حادثه پلاسکو، مرگ تدریجی برای ما بود. یکبار می گفتند که پیام از آنها آمده... یکبار می گفتند زنده اند... لحظات تلخ و سیاهی بود . آرزو می کردیم همکارانمان را زنده بیابیم ولی آرزویمان به نتیجه دلخواه نرسید و جان باختند. از حادثه پلاسکو به بعد خیلی حال روحیه ام بهم ریخت، تا یکسال بی دلیل در خلوت خود گریه می کردم ،شرایط خوبی نداشتم، حتی  در روابط اجتماعی ام  تاثیر گذاشته بود  و افسرده شدم ولی به مرور، روحیه ام را درمان کردم .

این آتش نشان در ادامه  در توصیف کلمات زیر می گوید:

جوانان ایرانی:  اوضاع خوبی نیست.

بیکاری: کار یک نیاز اولیه است که اکثرا به آن نمی رسیم.

ازدواج:  الان سخت است. شرایط اقتصادی ازدواج را سخت کرده است .

آتش: ما باید با آتش رفیق شویم.

کمکم کن: امیدوارم هیچ کس روزی به زبان نیاورد. در هیچ زمینه ای.

آوازی که آرام است؟ تصنیفی از استاد افتخاری که می گوید: "خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن/ ز غم های دیگر غیر از غم عشقت رها کن / تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری / شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن" یک جمله از بزرگی شنیدم که می گفت: "شاید خیلی از مواقع بنده خوبی نباشیم و بگوییم خدایا ما بندگی بلد نیستیم ولی تو که خدایی بلدی و باید آرامش ما باشی." این جمله در وجودم نشست. شما هم این جمله را یادتان بماند.

موسیقی: مأمن دردهای ماست. جایگاهی است که به آرامش می رسیم.موسیقی تمامیت است و همه چیز در موسیقی است.

ایران: یاد آهنگ همایون شجریان افتادم. "دور از تو بادا اهرمن / ایرانِ من، ایرانِ من" این آهنگ را خیلی دوست دارم و هر روز آن را گوش می کنم. هر بار بگویند ایران یاد این آهنگ می افتم. دنیای حرف است این آهنگ و آواز.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۱۰
خرداد
۰۰

سمیرا شاهیان  | شهرآرانیوز - مدتی است «رادیوپیوست» (پی وست) با مدیریت و کارگردانی همشهری مان، سعید مزینانی، به جمع پادکست‌های فارسی اضافه شده و مخاطبان خودش را هم جذب کرده است. مزینانی، مدیر هنری و طراح گرافیک، کارش در این حوزه را از مشهد آغاز کرده است. او حدود ۱۰ سال است که استودیویی راه اندازی کرده و از زمان مهاجرتش به تهران در پایتخت کارش را ادامه می‌دهد.

سازنده رادیوپیوست در سال‌های حضورش در مشهد، چندین برنامه ازجمله «گاف» شامل سخنرانی‌هایی درباره طراحی گرافیک، «چهارگاه» برنامه سه شاخه‌ای شامل گرافیک شهری و نقاشی دیواری و هنر معاصر و «هفت شهر» دربردارنده موضوعات هنر‌های شهری را با همکاری معاونت امور هنری شهرداری مشهد برگزار کرده بود. علاقه شخصی او فعالیت در زمینه هنر، چه فضای هنر‌های تجسمی و چه دیگر شاخه‌های هنری است، اما از آنجا که با هنرمندان فعال در شاخه هنر‌های تجسمی بیشتر آشنایی دارد، ادامه همکاری اش با نگارخانه داران، او را به ایده راه اندازی پلتفرم پیوست و زیرمجموعه آن یعنی رادیوپیوست رسانیده است. مزینانی همچنین سررشته‌ای از عکاسی دارد و زیر نظر دو تن از استادان سرشناس این رشته در مشهد یعنی حمیدرضا گیلانی فر و کیارنگ علایی آموزش دیده است. برای آشنایی بیشتر با پادکست رادیوپیوست با سعید مزینانی گفتگو کرده ایم که در ادامه می‌آید.

نتیجه یک دغدغه شخصی

این روز‌ها تقریبا همه ما اصطلاح کسب وکار‌های پلتفرمی را می‌شنویم و به کار می‌بریم. اینستاگرام و گوگل، نمونه‌هایی از پلتفرم‌های بین المللی است و پلتفرم‌های مشهوری نیز در حوزه‌های فرهنگی و تجاری وجود داردکه مثال‌های خوبی از پلتفرم‌های موفق و پرمخاطب در فضای اینترنت کشور خودمان هستند. پلتفرم پیوست نیز نمونه دیگری است که به سرپرستی سعید مزینانی، تولید شده و در واقع پلتفرم تولید محتوا در حوزه هنر‌های تجسمی است که ایده آن با توجه به گسترش شبکه‌های اجتماعی و امکاناتی که از طریق نرم افزار‌های آنلاین به دست آمده، ایجاد شده است؛ او می‌گوید: ایده کار حاصل یک دغدغه شخصی بوده و اینکه فضای هنر‌های تجسمی ایران نیاز به تولیداتی در حوزه شنیداری، نوشتاری و ویدئویی دارد و از حدود ۲سال پیش پلتفرم پیوست را با همکارانم راه اندازی کرده ایم.

مزینانی در پاسخ به این سؤال که چرا در حوزه هنر‌های تجسمی که دیداری هستند باید تولید محتوای شنیداری داشته باشیم، می‌گوید: ما علاقه‌مند بودیم در میان پادکست‌های مختلفی که این روز‌ها تولید و منتشر می‌شود، یک رادیو تجسمی خوب بسازیم که بتوانیم از صدای هنرمندان و دست اندرکاران حوزه هنر آرشیو شفاهی گردآوری و از طرفی بتوانیم موضوعات مختلف را انتخاب و درباره آن بحث و گفتگو کنیم.

او خاطرنشان می‌کند: اولین سؤال برای خودمان این بود؛ درباره هنر‌های دیداری چگونه می‌شود محتوای کاملا شنیداری تولید کرد، اما به هر حال خلأ نبود پادکست در حوزه هنر‌های تجسمی هم احساس می‌شد. با اینکه برای پادکست، موضوعات شاعرانه‌ای نداشتیم، خیلی زود به پاسخ این سؤال رسیدیم، زیرا فضای هنر‌های تجسمی با خیال و ایده‌های ذهنی سروکار دارد و رادیو هم می‌تواند نوعی خیال انگیزی در ذهن مخاطب ایجاد کند.

از نگاهی به تولد هنر تا رویداد‌های هنری

تاکنون ۴ شماره از پادکست رادیوپیوست منتشر شده و هر شماره، محتوایی ۴۰ دقیقه‌ای درباره موضوعی خاص داشته است که به شکل یک مجله شنیداری برای استفاده مخاطبان موجود است؛ مزینانی می‌گوید: در فصل اول درباره موضوعات کلی و مهم در حوزه هنر‌های تجسمی صحبت کردیم. اولین شماره نگاهی به تولد هنر معاصر در جهان بود، شماره بعدی هنر معاصر در ایران که شامل تاریخچه کوتاهی از هنر معاصر در ایران بود و در دو شماره بعدی هم درباره نقد آثار هنری و اتفاقات هنری سال ۹۹ صحبت کردیم.

مراحل کار در رادیوپیوست که روی پادگیر‌های مختلف بارگذاری می‌شود با برگزاری جلسات تحلیلی هفتگی آغاز می‌شود. مزینانی توضیح می‌دهد: معمولا پادکست‌ها با تعداد عوامل محدود تولید و منتشر می‌شوند، اما تیم ۱۰ نفره رادیوپیوست متشکل از افراد زیادی در حوزه‌های پژوهش، نویسندگی، اجرا، کارگردانی و تدوین است و به صورت یک مجله شنیداری پیشرفت می‌کند. تیم ما، موضوعاتی را انتخاب می‌کنند، سپس افراد حوزه پژوهش و نویسندگی بر اساس آن متن را تهیه و بعد از آن افراد متخصص در حوزه‌های مختلف را برای انجام گفتگو‌ها انتخاب می‌کنند. در نهایت از دل گفتگو‌ها و روایتی که خودمان می‌نویسیم یک شماره آماده می‌کنیم.


آغاز کار با همکاری یک تهیه کننده

کارگردان رادیوپیوست با بیان اینکه مهم‌ترین قسمت پادکست، شروع فعالیت با همکاری یک تهیه کننده بوده است، می‌گوید: بخش فنی کار از قبیل ضبط صداها، میکس و مسترینگ و بخشی از آنچه که برای تولید محتوا نیاز داریم در رادیو گوشه انجام می‌شود. ما محتوای تولید شده را به دست تهیه کننده می‌رسانیم و او بخش مارکتینگ و فنی کار را پیش می‌برد. البته تا این مرحله از کار، تهیه کننده بیشتر جنبه‌های فنی را حمایت کرده، اما برنامه‌هایی برای قسمت مارکتینگ و جذب حامی مالی داریم که در آینده هر قسمت می‌تواند با همکاری یک حامی مالی تولید شود.

تیم رادیوپیوست متشکل از پگاه بهروزفر از فعالان حوزه هنر که اکنون مدیر پروژه رادیوپیوست است و امین طلاچیان، راوی گفتگو‌ها و مهرنوش علی مددی نویسنده و سرپرست پژوهش و نسیبه حیدری، پژوهشگر، رضا باباجانی طراحی گرافیک و هویت بصری و ایمان جسمی، سازنده موسیقی پادکست است.


گردآوری آرشیو مستند

مزینانی خاطرنشان می‌کند: ما سعی نکردیم پادکست آموزشی باشیم، اما از سوی دانشجویان رشته‌های هنر شنیده شدیم و تلاش می‌کنیم پایگاهی برای فضای هنر‌های تجسمی ایجاد کنیم که بتواند بخشی از دغدغه‌ها و اتفاقاتی که در حوزه هنر می‌افتد را بازگو کند.

سازنده مشهدی رادیوپیوست با اشاره به درآمد حاصل از کارشان می‌گوید: پادکست ما هنوز صددرصد برای اعضای تیم محل کسب درآمد نشده است، اما دستمزد‌های اندکی به همکاران تعلق می‌گیرد. همچنین اکنون بزرگ‌ترین مانع ما در مسیر تولید پادکست، کروناست، زیرا در رادیو، فضایی برای گفتگو ایجاد کردیم و باید برای تهیه گزارش و گپ وگفت به نگارخانه‌ها برویم درحالی که این بخش از کارمان با محدودیت انجام می‌شود.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۴
آبان
۹۹

 

 🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

 بهمن ماه سال 1398 در پنج قسمت و پست به مجزا به هنرمندان کهن دیار مزینان اشاره کردیم و از چند چهره ی هنری در عرصه های مختلف سینما و تأتر و موسیقی و گرافیک نام بردیم که هریک به تنهایی قطبی از هنر ایران زمین هستند مانند دو برادر هنرمند مشهور آقایان منصور و علی اکبر مزینانی(علی) که ید طولایی در تهیه کنندگی و فیلمبرداری آثار مختلف سینمایی در قبل و بعد از انقلاب دارند.

اکنون این سلسله مطالب را با ذکر نام و آثار برخی دیگر از چهره های سینمایی و تلویزیون پی می گیریم و امیدواریم در آینده نیز بتوانیم با معرفی دیگر هنرمندان پرآوازه مزینان در عرصه های مختلف گامی هرچند کوچک اما ماندگار برداشته باشیم چرا که نام این قطعه از کویر عجین شده با دیار علم و ادب و زادگاه اندیشمندان و دانشمندان و هنر آفرینی هنرمندان...

✍️در صنعت سینما و تلویزیون علاوه بر فرزندان زنده یاد حاج میرزاحسین که گل سرسبد این هنر محسوب می شوند چند نفر دیگر از مزینانی های هنرمند فعالیت داشته و دارند که می توان به این اسامی اشاره کرد؛نوراله مزینانی(یوسفی) کارمند بازنشسته اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که مستند عشق آباد(مزینان) با رویکرد عاشورای مزینان به همت او ساخته و از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد وی همچنین به لحاظ موقعیت شغلی در بنیاد فارابی به عنوان ناظر بعضی از جشنواره های هنری استان ها حضور داشته است .

او در فیلم سینمایی قفس طلایی به عنوان روابط عمومی با علی اکبر مزینانی همکاری کرد و در فیلم سینمایی تب به کارگردانی عباس مرادیان نیز به عنوان مدیر تدارکات فعالیت داشت و علاوه بر این ها، تله فیلم شهادت حضرت زهرا(س)، تله فیلم شهادت امام جعفر صادق(ع) و نماینده جشنواره فیلم فجر در  تمام دوره ها تا سال 98، مدیر پخش فیلم در دوره 24 فیلم فجر از دیگر کارهای این هنرمند مزینانی است.

 حسین هاشمی مزینانی فرزند حاج محمد هاشمی نیز یکی دیگر از چهره های فرهنگی و هنری  بسیج و شهرداری تهران است که در چند سریال تلویزیونی نقش کوتاهی را اجرا کرده است.

روح اله احسانی مزینانی کارمند صدا و سیمای جمهوری اسلامی،غلامحسین مزینانی و حاج مجید حسن زاده فرزند زنده یاد حاج محمد ، دکتر حسین مزینانی که در بخش تآتر بیشتر به کارهای وی خواهیم پرداخت و علی و محسن مزینانی عسکری(عکاس و تدوینگر) با نویسندگی  و کارگردانی بیش از یک صد مستند تلویزیونی و 10 قسمت در باره شهدای والامقام مزینان و پخش از شبکه های مختلف سیما از دیگر فعالان هنری در صدا و سیما محسوب می شوند .

همچنین از دیگر فرزندان مزینانی نام آشنا در صدا و سیما باید به حسام مزینانی فرزند سرهنگ محمد دیمه اشاره کرد که علاوه بر بازیگری؛ مجری گری چندین برنامه ی تلویزیونی و رادیویی را در کارنامه خود دارد و سال 98 نیز مسابقه جدول از برنامه های موفقی بود که با اجرای این جوان هنرمند مزینانی روی آنتن رفت.

 و  اما دوفعال دیگر در این زمینه که علاوه بر کار در لباس پلیس به فعالیت هنری نیز مشغول هستند سرهنگ محمد مزینانی(دیمه) که اغلب سریال های تلویزیونی با رویکرد پلیسی و اجتماعی با کارشناسی و مشاوره ی وی ساخته شده و از کارهای وی در سال های اخیر می توان به دو سریال موفق پدر و لیسانسیه ها اشاره کرد و هنرمند بعدی در لباس مقدس پلیس سرهنگ احسان اله هدایتی فر هستند که اخبار و گزارش ترافیکی با اجرای خوب او به اطلاع مخاطبان رسانده می شود.

دکتر حسن فخاری مزینانی یکی دیگر از چهره های موفق تلویزیونی است و مدت ها مسابقات بزرگ ورزشی در داخل و خارج با تهیه کنندگی و کارگردانی او از شبکه های تلویزیونی پخش می شد و هم اکنون مدیریت پخش شبکه ی سلامت را برعهده دارد.

مهدی مزینانی فرزند زنده یاد محمود حاج اکبر نیز از مجریان توانمند و مدیران روابط عمومی بانک سپه است و در چند اثر تلویزیونی از جمله عروس به ایفای نقش پرداخته است.

از دیگر فعالان و دست اندرکاران هنری در صدا و سیما می توان به دکتر سیدمجید مزینانی فرزند سیدمهدی حاج سیدعلی اشاره کرد که مدت ۱۲ سال در صدا و سیمای خراسان رضوی فعالیت کرد و با  اخذ مدرک دکترا از دانشگاه فردوسی مشهد سال ۱۳۸۸ به دانشگاه امام رضاعلیه السلام منتقل شد و مدیریت گروه برق و معاون پژوهشی دانشگاه و عضویت در شورای نظام مهندسی کشور را در کارنامه خود دارد.

یکی دیگر از دست اندرکاران و فعالان مزینانی شاغل در صدا و سیمای جمهوری اسلامی مهدی مزینانی فرزند حاج قربانعلی است که با سمت روابط عمومی در شبکه های مختلف به ویژه شبکه سوم سیما فعالیت داشته و از آخرین مسئولیت های این هنرمند مزینانی می توان به قائم مقامی وی در گروه اجتماعی همین شبکه نام برد.

بی تردید هستند افراد هنرمند و شاغل در بخش های مختلف رادیو و تلویزیون که ما از آن ها آگاهی نداریم و ان شاءالله اگر هنرمندی از مزینان و یا همراهی از این دیار تاریخی این مطالب را خواند و نامی از قلم افتاده بود ما را در این راه یاری نماید.

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۲۶
شهریور
۹۹

 

آسیه مزینانی گفت: متریال کار آنقدر گران شده است که به سرانجام رساندن یک نمایشگاه انفرادی برای هنرمندان جوان دست‌نیافتنی شده است.

به گزارش شاهدان کویرمزینان؛ آسیه مزینانی مدیر گالری آ در گفت‌وگو با هنرآنلاین درباره فعالیت‌های این گالری در مدت شیوع بیماری کرونا گفت: گالری آ از اسفندماه سال گذشته به دلیل کرونا تعطیل شد و این تعطیلی تا شهریورماه ادامه داشت. شرایط اقتصادی و همراه شدن آن با مشکلات ناشی از کرونا ما را از پا درآورد. حمایت نشدن از سوی دولت و سیاست‌هایی که هیچ‌گاه منافع هنرمندان در آن لحاظ نشده است، باعث شد همه برنامه‌های خود را کنار بگذاریم. اگرچه به‌شدت دغدغه هنرمندان گالری را داشتیم اما حفظ فضای گالری هم در این شرایط برای ما بسیار دشوار بود. در طول فعالیت گالری آنچه همیشه برای ما اهمیت داشت این بود که با هنرمندان جوان کار کنیم و بسیاری از هنرمندان نخستین نمایشگاه خود را در این گالری برگزار کردند. به همین دلیل یک رابطه جدی و عاطفی میان گالری و هنرمندان آن به وجود آمد، اما این شرایط بخش زیادی از هنرمندان را از ادامه کار بازداشت و ما منابع مالی برای مقابله با این شرایط نداشتیم.

مزینانی با اشاره به اینکه به تازگی نمایشگاهی با عنوان "آن وال 1" در گالری آ، آغاز به کار کرده است، ادامه داد: بسیاری از هنرمندانی که در حال گردآوری یک مجموعه و انجام پروژه‌ای برای برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری آ بودند به دلیل مسائل مختلف و دشواری‌هایی که در این مدت پیش آمد نتوانستند پروژه‌های خود را کامل کنند. متریال کار آنقدر گران شده است که به سرانجام رساندن یک نمایشگاه انفرادی به ویژه برای هنرمندان جوان دست‌نیافتنی شده است، بنابراین به این نتیجه رسیدیم که همان مقدار از کارهای هنرمندان که آماده شده است را در پروژه‌های گروهی مبتنی بر فروش در کنار هم نمایش دهیم. از طرف دیگر به عنوان یک نهاد فرهنگی دچار این تناقض بودیم که وقتی به مردم گفته می‌شود در خانه بمانید و برای کار غیر ضروری از منزل خارج نشوید، چگونه فضایی درست کنیم که مردم در آن حضور پیدا کنند. این رفت و آمدها به ما حس عذاب وجدان می‌داد اما بیشتر از این نمی‌توانستیم هنرمندان خود را رها کنیم و تصمیم گرفتیم پروژه "آن وال" را راه‌اندازی کنیم.

مزینانی افزود: این نمایشگاه هم به صورت فیزیکی و به هم به صورت آنلاین بر روی سایت گالری در دسترس علاقه‌مندان است. به خاطر شرایط موجود در قیمت‌گذاری آثار تغییراتی دادیم و با توجه به اینکه این نمایشگاه یک پروژه حمایتی از جوانان هنرمندی است که در این سال‌ها با گالری همراهی کرده‌اند، قیمت‌هایی برای آثار در نظر گرفتیم که با شرایط اقتصادی فعلی همخوانی داشته باشد تا کسانی هم که منابع مالی زیادی ندارند، فرصت خرید آثار را داشته باشند. در دوران شیوع کرونا تمایلات تصویری بسیار به چشم آمد و همه متوجه شدند که چقدر دیوار خانه‌های ایرانی خالی است. برای ما هم این حس ایجاد شد که با توجه به اینکه اغلب مردم خانه‌های کوچکی دارند ما نیز کارهای کوچک با قیمت ارزان‌تر ارائه دهیم تا عده بیشتری بتوانند آنها را خریداری کنند و معاشرت با هنر برای آنها راحت‌تر شود.

 او ادامه داد: ۹۰ درصد کارهای ارائه شده در این نمایشگاه از آثار جدید هنرمندان است، اما عده‌ای از هنرمندان که در این مدت نتوانستند کار جدیدی خلق کنند از آثار نمایشگاه‌های قبلی آنها استفاده کرده‌ایم. "آن وال یک" پروژه مبتنی بر فروش آنلاین است که قرار است مدتی ادامه پیدا کند و در هر دوره آثار تعدادی از هنرمندان به نمایش درآید. در نخستین نمایشگاه این مجموعه آثاری از ۱۳ هنرمند در شاخه‌های طراحی، چاپ و نقاشی به نمایش درآمده است. هنرمندانی که کار آنها در این نمایشگاه به فروش نرود، همچنان در فضای آنلاین فایل فروش آثارشان باز است و در واقع سعی کردیم به این سمت برویم که یک نمایشگاه دائمی از آثار هنرمندان ایجاد کنیم و پس از پایان نمایشگاه نیز همچنان آثار آنها قابل فروش و در دسترس است.

مزینانی ادامه داد: اگرچه این نمایشگاه شروع بدی برای فعالیت ما در این شرایط نیست، اما آنقدر وضعیت شکننده و بی‌ثبات شده است که امکان برنامه‌ریزی برای آینده را نداریم. سه نمایشگاه پژوهشی در برنامه امسال ما بود که در طول ۲-۳ سال گذشته تلاش بسیاری برای شکل‌گیری آنها انجام شده است، اما نگران این هستیم که با توجه به انرژی زیادی که برای این نمایشگاه‌ها صرف شده است آیا ارائه آنها در شرایط فعلی مناسب است یا خیر، زیرا این مسئله قابل چشم‌پوشی نیست که بازدید نمایشگاه‌ها تغییرات فاحشی کرده است.

او با بیان اینکه مشکلات اقتصادی آسیب‌های فراوانی به هنرمندان و گالری‌ها وارد کرده است گفت: با شیوع کرونا انجمن گالری‌داران به دنبال جلب حمایت‌هایی برای گالری‌ها بود و ما با امید به این حمایت‌ها احساس می‌کردیم که می‌توانیم شرایط مناسبی برای فعالیت ایجاد کنیم، اما ناگهان پروتکل‌هایی برای بازگشایی گالری‌ها از سوی دفتر تجسمی اعلام شد. به‌این‌ترتیب عملاً اعلام کردند که شرایط کاملاً عادی است و نیازی نیست که به گالری‌ها کمک شود. این در حالی است که هنوز بسیاری از گالری‌ها نتوانسته‌اند فعالیت خود را آغاز کنند چون شرایط فعلی بسیار پیچیده است.

مزینانی ادامه داد: شرایط اقتصادی و افزایش شدید قیمت مسکن باعث شده است هنرمندان در درجه‌های مختلف هنری برای داشتن آتلیه دچار مشکل شوند. شرایط به‌گونه‌ای است که حتی چند هنرمند با هم نمی‌توانند یک آتلیه اشتراکی اجاره کنند. هنرمند نامداری که پس از بیست سال برای اولین بار آتلیه خود را از دست داده است دیگر هیچ روحیه‌ای برای کار کردن ندارد. هنرمندی که پس از تخلیه آتلیه خود هیچ جایی برای قرار دادن تابلوهایش نداشته، همه آنها را از بین برده و این به معنای واقعی کلمه فاجعه است. وقتی هنرمند خلوت و سکوت مورد نیاز برای خلق اثر هنری را ندارد دچار افسردگی ناشی از عدم امکان کار کردن می‌شود و ما پس از کرونا با سیل افسردگی هنرمندان مواجه می‌شویم. برای رفع این مشکل وزارت ارشاد باید با شهرداری وارد مذاکره شود تا از ساختمان‌ها و سوله‌های بلااستفاده برای کمک به هنرمندان استفاده شود.

او با اشاره به افزایش شدید قیمت ابزار کار هنری افزود: باید سوبسیدهایی برای هنرمندان در نظر گرفته شود تا بتوانند متریال کار خود را تهیه کنند. در شرایط فعلی همه هنرمندان در زمان کار کردن دچار این اضطراب و نگرانی هستند که چگونه کار کنند و حتی چه نوع آثاری خلق کنند که ابزار کار آنها هدر نرود. همه اینها باعث می‌شود که آزادی هنرمند در زمان خلق اثر محدود شود. نه تنها قیمت بوم، رنگ، مقوا و... بسیار افزایش یافته است که حتی بعضی از متریال‌ها اصلاً در بازار وجود ندارد و هنرمندان با یک نوع قحطی مواجه شده‌اند. وقتی همه‌چیز با این شدت در حال گران شدن است ما بسیاری از هنرمندان خود را از دست می‌دهیم چون آنها نمی‌توانند کار هنری کنند.

مزینانی ادامه داد: بسیاری از هنرمندان جوان مجبور شده‌اند به سراغ کارهای دیگری بروند تا بتوانند اجاره خانه خود را پرداخت کنند. آنها حتی امکان کسب درآمد از تدریس را هم ندارند زیرا تعداد شاگردان هنری نیز بسیار کم شده است. آسیب‌هایی که در این مدت ایجاد شده حتی با پایان کرونا نیز مدت‌ها طول می‌کشد تا جبران شود. تنها راه برای جلوگیری از این مسئله این است که همین الان همتی وجود داشته باشد که آسیب‌ها را به حداقل برساند. اگرچه در کشور ما هنر هیچ‌وقت به عنوان شغل محسوب نشده است، اما هنرمندان به واقع در حال از دست دادن شغل خود هستند و دچار ناامیدی از ادامه کار شده‌اند.

مدیر گالری آ ادامه داد: وزارت ارشاد باید کارگروهی برای بررسی این شرایط تشکیل دهد و هرچه سریع‌تر فکری به حال هنرمندان کند. متاسفانه هیچ بودجه‌ای برای حمایت از هنرمندان و گالری‌ها اختصاص داده نشده است، درحالی‌که رویدادهای زیادی وجود دارد که هیچ نتیجه‌ای ندارند و بودجه آنها در این شرایط می‌تواند برای حمایت از هنرمندانی که به آن نیاز دارند اختصاص پیدا کند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۱۱
بهمن
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️یکی دیگر از فرزندان بلند آوازه و هنرمند کهن دیار مزینان استاد علی اکبر مزینانی است. که در نزد ما مزینانی ها با نام علی شناخته می شود. او که بسیاری از کارگردانان مانند صدر عاملی و  مهدی فخیم زاده ماندگاری خود را در سینما حاصل تجربه و کار با این سینماگر می دانند سال 1325 در مزینان به دنیا آمد.

🔆علی که به همراه والدین به پایتخت مهاجرت کرد در سن چهارده سالگی با ورود به کادر فنی شروع به کار در عرصه ی هنر سینما کرد و پس از طی مراحل مختلف (نورپردازی و دستیاری) به عنوان فیلمبردار در فیلم مرگ در باران مشغول فیلمبرداری شد.

🔹وی بعد از مدتی به سمت مدیر فیلمبرداری انتخاب شد و  فیلمهای مرگ در باران، اضطراب، کوسه جنوب، شهر شراب را فیلمبرداری کرد. او سپس به تهیه کنندگی نیز روی آورد و در سال های اول انقلاب موفق به ساخت فیلم های خونبارش و رهایی گردید.

🔹سال 1364 به طور مستقل کار تهیه کنندگی را با فیلم های عقاب ها، خواستگاری، دو همسفر، قربانی، شب بخیر غریبه و دنیا شروع کرده و در کنار دو حرفه فیلمبرداری و تهیه کنندگی در امر پخش فیلم نیز به فعالیت پرداخت.

🔹مستند عاشورای مزینان یکی دیگر از آثار شایسته ی این هنرمند مزینانی است که سال 97 در ایام محرم از شبکه ی مستند پخش شد و مورد استقبال شهروندان قرار گرفت.

🔹قفس طلایی آخرین کار هنری است که این هنرمند مزینانی تمامی سرمایه ی خود را برای تهیه ی آن هزینه کرد اما با توجه به اتفاقات 88 و ساخت فیلم قلاده های طلا اکران فیلم وی با مشکل روبرو شد و در مراسم تجلیلی که از وی در فرهنگسرای ارسباران صورت گرفت با این جمله که هرچه در سال های کار هنری اندوخته بودم در قفس طلایی از دست دادم ناراحتی و رنجش خود را اعلام کرد. او در مصاحبه ای با سینما پرس نیز با ذکر ناملایمتی های بعضی نهادها و ارگان ها اظهار داشت: «من ۵۱ سال است که در سینما فعالیت دارم و اگر در هر شرکتی مشغول به کار بودم امروز بازنشسته شده بودم؛ متأسفانه زمانی که فیلم های من با شکست روبرو شدند کسی برای کمک به من اقدامی انجام نداد و سینماگران به گونه ای رفتار کردند که گویا فراموش شده ام در حالیکه فیلم های من برای رونق گرفتن سینمای ایران، مخصوصاً وضعیت سینماداران بسیار مفید بودند و در زمان خود هر یک به سینماها رونق بخشیدند.»

🔶هرچند استاد علی مزینانی هنوز هم از بی مهری ها و عدم حمایت برخی دست اندرکاران فرهنگی دلخور است اما همگان می دانند که هنر هفتم نیازمند فکر و تخصص این هنرمندان با تجربه و بزرگ است و امیدواریم بازهم به زودی شاهد هنرنمایی این فرزند هنرمند مزینان باشیم.

🔹او که مانند هر مزینانی عاشق زادگاه خویش است محرم امسال در مزینان حضور یافت و با دیدن مراسم عاشورا به تجدید خاطرات خود به ویژه اثر ماندگار عاشورایی اش پرداخت.

🌐رسول صدر عاملی در نکوداشت علی مزینانی با تجلیل و تشکر از وی اظهار داشت :«حرفه ای گری در سینما را علی مزینانی به من یاد داد . او در استودیو میثاقیه بزرگ شد که به طور کامل حرفه ای آغاز کرده است ، باعلی رفتیم جبهه تا محل شهادت برادرم را از نزدیک ببینیم علی وقتی شهدا را می دید با گریه اشک می ریخت و فیلمبرداری  می کرد.»

💠مهدی فخیم زاده کارگردان و بازیگر و تهیه کننده سینما نیز در همین مراسم درباره ی علی چنین گفت:«دهه ی شصت دفترم ورشکست شد چون فیلم من درجه ی دال گرفته بود و از نظر تجاری فیلم شکست خورد ، در آن زمان می گفتند آدم حرفه ای  باید با فیلمبردار غیر حرفه ای کار کند وقتی برداشت ها را دیدم متوجه فاجعه شدم و به مسئولین گفتم این نتیجه فشار شماست و علی مزینانی من را  از آن ورشکستگی نجات داد. ذهن مزینانی با تماشاچی نزدیک است و می داند که چه کار می کند من وقتی با علی کار می کردم می دانستم با چه آدمی کار می کنم حرفه ای گری، هیجان و انضباط را از او یاد می گرفتم.»

یکی دیگر از برادران این هنرمند برجسته؛ زنده یاد محمد مزینانی است که در فیلم عقاب ها به عنوان تدارکات، دو برادر خود منصور و علی را همراهی می کرد . ..

به منظور آشنایی بیشتر با این هنرمند توانای مزینان مصاحبه ی صمیمانه علی رستگار با او را که در شهریور سال 98 در جام جم منتشر شده بخوانید.

 گفت و گو با علی اکبر مزینانی، مدیر فیلمبرداری «خونبارش» اولین فیلمی که به ماجرای ۱۷ شهریور پرداخته است

خونبارش، احتمالا تنها فیلم سینمای ایران است که به شکل مستقیم به واقعه ۱۷ شهریور پرداخته و ظاهرا شما جزو کسانی هستید که از صفر تا صد این فیلم، همراه آن بودید.

صد در صد. قرار نبود این فیلم دو ساعت زمان داشته باشد، بلکه قرار بود یک فیلم  ۲۰ دقیقه ای باشد. پایه گذاری این فیلم در دفتر خودم  انجام شد. خودم نگاتیو، دوربین و وسایل نورپردازی را در اختیار فیلم قرار دادم و فیلمبرداری اش را هم خودم به عهده داشتم. اما متاسفانه بعدها به خاطر کودتای نوژه، جلوی فیلم را گرفتند.

 یعنی فیلم اکران نشد؟

چرا، بعدا فیلم اکران شد، اما در تیتراژ فیلم، تغییر و تحولاتی دادیم. همان موقع با زنده یاد تیمسار نامجو در این مورد صحبت کردم.

 به عنوان مدیر فیلمبرداری، حتما در کار با بازیگرانی تازه کار (درواقع نابازیگرانی که نقش خودشان در واقعیت را بازی می کردند)، با چالش هایی روبه رو بودید.

بله، خیلی سخت بود. شیوه کار ما اینطور بود که من نورها را به شکل مستندگونه تنظیم می کردم و دوربین را می کاشتیم و فیلم می گرفتیم. آن موقع هم که امکانات الان نظیر ویدئو را نداشتیم. ما فیلم را به صورت ۱۶ میلی متری فیلمبرداری و بعد آن را تبدیل به نسخه ۳۵ میلی متری کردیم. ضمن این که آن موقع، اوایل انقلاب بود و نگاتیو هم نبود. نگاتیوهای ۱۶ میلی متری ما هم کهنه بود که البته همان کهنگی به من خیلی کمک کرد تا فیلم جنبه مستند پیدا کند. با تبدیل فیلم به نسخه ۳۵ ،این مستندگونگی بیشتر هم شد. حتی فیلم در بخش رقابتی جشنواره مسکو هم شرکت کرد. دو نفر از بازیگران که نقشهای واقعی خودشان را بازی می کردند و به جای آن سربازی که در واقعیت ماجرا شهید شده بود، هم یکی از اعضای کادر فنی ما بازی کرد که به او شباهت داشت. به جرات می گویم حدود ۸۰ درصد این فیلم را من مستندگونه گرفتم. روال ما این بود که بازیگران، کارهای خود را به صورت روزانه و براساس خط قصه انجام دهند و ما فیلم بگیریم. آقای امیر قویدل با آنها صحبت می کرد و آنها را به فضای موضوع می برد تا آماده بازی شوند.

 پس باتوجه به محدودیت نگاتیو، برداشت، زیاد گرفتید؟

حدود ۵۰ نگاتیو ۱۰ دقیقه ای مصرف کردیم. همان طور که بازیگران، براساس واقعیت دیالوگ می گفتند، دوربینم روشن بود و مدام کلوزآپ، مدیوم شات و لانگ شات می گرفتم. اینقدر فیلم می گرفتم که آن نگاتیو ۱۰ دقیقه ای تمام شود. وقتی تمام می شد، دو ساعت استراحت می دادیم و بعد به بازیگران می گفتیم حالا از یک دقیقه بعد آن صحنه و حرف قبلی، دوباره شروع کنید.

 از این وضعیت کلافه می شدید یا فیلمبردار صبوری بودید؟!

این کار ۹ ماه طول کشید که قطعا نیاز به صبوری داشت. ما ابتدا تهیه کننده نداشتیم.

 بعدا که رسول صدرعاملی تهیه کنندگی کار را به عهده گرفت.

رسول را خودم به سینما آوردم، او قبل از آن خبرنگار روزنامه اطلاعات بود. رسول در مراسم قدردانی از من که در ارسباران برگزار شد، گفت من اصلا کارگردان نبودم و علی مزینانی باعث کارگردانی من شد.

 زنده یاد قویدل هم اولین بار بود که فیلم سینمایی می ساخت.

بله، اولین فیلم سینمایی اش همین بود، اما اولین کارش به عنوان کارگردان، سریال چنگک بود که من هم فیلمبرداری اش را انجام می دادم. چنگک اولین سریالی بود که صدا سرصحنه ضبط می شد. من با دوربین اکلر فیلم می گرفتم و برادرم منصور هم مدیرتولید کار بود. آقای جلال مقدم هم سرپرست گروه بود و باز بالای سر ما زنده یادان مازیار پرتو و نصرت الله کنی بودند.

 می گویند اولین فیلم بعد از انقلاب، همین خونبارش است، این موضوع صحت دارد؟

دقیقا، البته قبل از آن یکی دو فیلم را شروع کردیم مثل «انفجار» آقای ساموئل خاچیکیان که توقیف شد. خودم فیلمبردار کار بودم و تهیه کننده هم مرتضی نیکخواه بود.

 انبوه سربازانی که در صحنه های ابتدایی فیلم خونبارش و آن صحنه های تظاهرات می بینیم، سرباز واقعی بودند؟

بله، سربازان ارتش بودند که برای حضور در فیلم از آنها استفاده شد.

 فیلم، کجا فیلمبرداری شد؟

در پادگان قصر فیروزه نیروی هوایی که زنده یاد حسن نورهادی، نقش فرمانده را بازی می کرد. البته برای همین سربازان، پدر ما را درآوردند! حدود ۳۰۰ سرباز در پادگان به ما می دادند و ما باید شب تا صبح، فیلمبرداری می کردیم. به جرات می گویم صد نفر از سربازان به خاطر سختی کار فیلم - فرار می کردند و قایم می شدند!

 از سختی های دریافت تجهیزات جنگی در آن سال ها هم بگویید.

سختی که داشتیم، اما دیگر از «عقابها» سخت تر نبود که خودم تهیه کننده و مدیر فیلمبرداری آن بودم. به من ۱۵۰ قبضه اسلحه داده بودند، به آنها می گفتم یکی را برای دریافت آنها بفرستید، می گفتند نه، دست خودت باشد قبول است! (می خندد) ولی البته سختی های دیگری داشتیم، به عنوان مثال روز اولی که همراه خدابیامرز خاچیکیان، پیش فرمانده نیروی هوایی رفتم، از من پرسید: «چه می خواهی جوان؟!» آن موقع یک دانه موی سفید هم نداشتم. گفتم: هیچی آقا! آمدم که چهار هواپیمای فانتوم به من بدهید. به قول ما فیلمبرداران، با نگاهش تیلت (حرکت عمودی دوربین) کرد و گفت: «جوان! راهت را اشتباه نیامدی؟» گفتم چطور سرهنگ؟ گفت: «مگر آمدی آژانس، ماشین بگیری؟! مرد حسابی! من اگر چهار تا فانتوم داشتم، خودم کلی از عراق را می گرفتم.» آن فانتوم هایی که شما در عقابها می بینید که آقای سعید راد و دیگر خلبانان ما سوار آن هستند، درواقع هواپیماهای از رده خارج است که آنها را بکسل و برای فیلم بازسازی کردیم. این هواپیماها روی زمین بود، اما من جوری فیلمبرداری کردم که انگار در آسمان هستند. البته صحنه هایی هم بود که از آسمان و از هواپیما گرفته شده است.

 همان صحنه های پایانی فیلم که از داخل بالگرد فیلمبرداری شده است؟

فیلمبرداری آن صحنه ها که کار بچه های گروهمان بود! (می خندد) آن صحنه هایی که از بالای میدان آزادی در فیلم می بینید را من سوار بر بالگرد و هواپیما گرفتم. این تودماغی حرف زدن من، از اثرات فیلمبرداری همین فیلم عقابهاست. مرا سوار هواپیما کرده بودند و ۸۰۰۰ پا بالا بردند. به محض این که در هواپیما را باز کردند، همه صورت من دفرمه شده بود. تازه مرا با چتر بسته بودند که اگر از هواپیما پرت شدم بیرون، اتفاقی برایم نیفتد و با چتر فرود بیایم. حتی قبل از فیلمبرداری، تمرین چتربازی کردم.

 قبل از عقابها، تجربه این چنینی برای فیلمبرداری داشتید؟

در فیلم تپه ۳۳۰ هم داشتم که امان منطقی آن را ساخته بود و بازیگرانی چون سعید راد، پرویز فنی زاده و بیک ایمانوردی در آن بازی می کردند.

 پس قبل از عقابها هم با سعید راد کار کرده بودید؟

بله، قبل از تپه ۳۳۰ هم فیلم فاتحین صحرا را با او کار کرده بودم.

 صحنه های هوایی عقابها کجا فیلمبرداری شد؟

پایگاه یکم شکاری.

 آن صحنه های آب انبار خونبارش که یکی از سربازان در آن به شهادت می رسد و دو نفر دیگر دستگیر می شوند، را چطور گرفتید؟ زدید به آب؟

بله، این صحنه که چیزی نبود، ما فیلمبرداران آن موقع این قدر دیوانه بودیم که این چیزها برایمان عادی بود! در فیلم حسن کچل (علی حاتمی) آقای کنی، مدیر فیلمبرداری بود و من دستیار ایشان بودم، من در خزینه هشتگرد، یک چراغ ژاپنی را روشن دستم گرفتم و رفتم توی آب ایستادم! شما فکر کنید اگر یک درصد فاز و نول این چراغ قاطی می کرد، چه بلایی سر ما می آمد. نه تنها من بلکه برای همه کسانی که در آب بودند. من در خونبارش هم ته انبار نشسته بودم و چراغ ها را تنظیم کرده بودم تا مستندطور تصاویر را بگیرم.

 در همین خونبارش و هم در عقابها، به شیوه سینمای آن سال ها، از زوم های اغراق شده برای نزدیک شدن به شخصیت ها و سوژه ها استفاده کرده اید، شیوه ای که چندان با سینمای این سال ها همخوانی ندارد و دیگر از آن استفاده نمی شود.

مساله به ژانر و فضای فیلم، مربوط می شود. همان زمان من فیلم دستنوشته ها را کار کردم که زمین تا آسمان، شیوه تصویربرداری آن با این فیلم ها فرق می کرد. به جز تفاوت ژانر فیلم، شیوه کار کارگردان ها هم با یکدیگر تفاوت داشت. مهم تر از همه اینها پیشرفت فناوری و سینماست و با رایانه همه کار می توانند با تصاویر انجام دهند. مرا برای فیلم کوسه جنوب، با کابل یک فاز برق، زیر تریلی بستند که چرخ های ماشین، جلوی کادر من بچرخد تا نیروهای ژاندارمری که در تعقیب این تریلی است، از زیر هشت چرخ عقب دیده شوند. بعد دوربین پن (حرکت افقی دوربین) می کند و پلان را از آینه می گرفتم. خود خدابیامرز خاچیکیان رفته بود بالای ماشین و می کوبید توی سر من  و می گفت اگر کابل پاره شود و بیفتی، مثل مگس، پخش زمین می شوی! من هم به او گفتم تو گفتی این صحنه را می خواهی و من هم باید آن را بگیرم. اما الان به دستیار فیلمبردار می گویی رابط بیاور، او هم به یکی دیگر می گوید رابط بیاور و او هم به دیگری می گوید رابط! بامزه است برای دوربینی که کلا نیم کیلو وزن هم ندارد، چهار پنج کادر فنی می برند. اما ما آن موقع فقط سه کادر فنی بودیم که هم تراولینگ می کردیم و هم چراغ می کشیدیم و هم دوربین و سه پایه می آوردیم و همه کارها را خودمان می کردیم.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۰۴
بهمن
۹۸

نمایش «هفت‌خوان کودکان» به نویسندگی و کارگردانی دکتر حسین مزینانی ویژه کودکان ۵ تا ۱۲ سال است و هنرمندانی همچون محمدرضا معجونی، حسین مزینانی، فرشید عسگری و مانی کلاته در آن ایفای نقش می‌کنند.

به گزارش شاهدان کویر به نقل از خبرگزاری صبا؛ این نمایش صبح‌ها با هماهنگی قبلی ویژه مهدهای کودک و مدارس و بعدازظهرها در ساعت ۱۸ برای عموم علاقه‌مندان تا پایان اسفند ۱۳۹۸ در مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک لاله تهران بر روی صحنه است.

قرار است نمایش «هفت‌خوان کودکان» با حضور هنرمندانی همچون مجید قناد، رودابه حمزه‌ای و مهرداد یکتا افتتاح شود.

در خلاصه این نمایش آمده است: یک گروه نمایشی به‌طور اتفاقی با دو کودک به نام‌های ازل و ابد که از دل زمان آمده‌اند، آشنا می‌شوند و از سوی آن‌ها به دل زمان می‌روند تا هفت‌خوان رستم را روایت کنند و لشگر ایران را از دست دیو سفید نجات دهند.

عوامل این نمایش ملیحه مزینانی دستیار کارگردان، حسین مزینانی طراح صحنه و طراح لباس و عروسک، مریم رئیسی‌اردلی‌ طراح پوستر و بروشور، محمدرضا شاملوفر طراح نور و فاطمه شیرینی، منشی صحنه هستند.

همچنین آهنگ‌ساز نمایش «هفت‌خوان کودکان» مهرداد یکتا و ساخت تیزر و افکت آن بر عهده آرش خزایی است. اختر تاجیک عکاس و روشنک کریمی و روژین ستاری در بخش روابط عمومی با این گروه همکاری می‌کنند.

علاقه‌مندان می‌توانند برای تماشای این نمایش بلیت آن را از سایت تیوال و یا شماره تلفن ۰۹۲۲۳۹۳۲۸۹۲ تهیه کنند.

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۳
بهمن
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

در تاریخ معاصر فرزندان هنرمند مزینان، این خاک گوهر خیز و ادب پرور همیشه برتارک زرین هنر ایران زمین درخشیده اند و ما در بخش های قبلی به تعدادی از این نام های ماندگار به خصوص بانوان هنرمند مزینانی اشاره کردیم و اکنون شایسته است به چهره های دیگری اشاره کنیم  که آثار فاخرشان در سینما و تآتر زبانزد خاص و عام است و این روزها بزرگان هنر در فرهنگسراها و مجامع و محافل هنری به تجلیل از آن ها می پردازندمانند هنرمندان طراز اولی در سینمای ایران استاد علی اکبر و منصور مزینانی فرزندان زنده یاد حاج میرزا حسین مزینانی(صدیقی) دو تهیه کننده، فیلمبردار و مدیر تولید بزرگ سینمای ایران ...

🔹منصور مزینانی متولد 1323 مزینان است . وی فعالیت سینمایی خود را از سن 15سالگی با ایفای نقش های کوتاه در چند فیلم آغاز کرد.

منصور  پس از اخذ دیپلم از سال 1340 با ورود به کادر فنی و گذراندن مراحل مختلف بعنوان مدیر تدارکات، تولید و اسپشیال افکت در بیش از 20 فیلم فعالیت داشته است. وی در سال 1361 با تأسیس مؤسسه سینمایی روشن فیلم (تولید و توزیع فیلم) تهیه کنندگی و سرمایه گذاری در این عرصه را آغاز کرد و در توزیع و پخش بیش از صد فیلم نیز فعالیت داشته است.

منصور در کنار برادرکوچکترش علی اکبر مزینانی مدیر فیلمبرداری و تهیه کننده سینمای ایران از سال 1360 در عرصه ی تهیه کنندگی فیلم فعالیت داشته که مهمترین آن ها عبارت است از: ۱ -  عقاب ها (۱۳۶۳)  2 -  دزد و نویسنده (۱۳۶۵)۳ -  قربانی (۱۳۷۰)  4-  متهم (۱۳۷۵) 5- شب بخیر غریبه (۱۳۸۰) و بوی گل سرخ

این هنرمند مزینانی که فعالیت خود را در سینما، قبل از انقلاب شروع کرده  مدیر تهیه دو فیلم با نام :1 -  غلام ژاندارم (۱۳۵۰) 2-  گرگ بیزار (۱۳۵۲) را در کارنامه سینمایی خود دارد.

منصور خان مزینانی مدیر تولیدی سینما را نیز تجربه کرده و در سال 1355 تولید فیلم سینمایی شام آخر را برعهده داشته است.

فیلم سینمایی  عقاب ها که یکی از فیلم های شاخص ژانر جنگی دوران دفاع مقدس و پرفروش سینمای ایران است با تهیه کنندگی ، فیلمبرداری و تدارکات برادران مزینانی و جلوه های ویژه که منصور برعهده داشت در سال 1363 تولید شد

منصور مزینانی که در عرصه های مختلف تولید ، تهیه کنندگی و تدارکات سینمای ایران فعالیت کرده در فیلم مشکل آقای اعتماد  که در سال۱۳۵۶تولید شده به عنوان مدیر فنی حضور داشته است.

این هنرمند پر تلاش مزینانی همچنین در سال های مختلف در 4 فیلم سینمایی به عنوان مدیر تدارکات  و در 3 فیلم نیز وظیفه تدارکات را برعهده داشته است که عبارتند از :( مدیر تدارکات) 1- غریبه (۱۳۵۱) 2 -  خروس (۱۳۵۲) 3-  سازش (۱۳۵۳)4 -  شب غریبان (۱۳۵۴)–(تدارکات) 1-  زن و عروسک هایش (۱۳۴۴)۲ -  حسن سیاه (۱۳۵۱)3-  سوته دلان (۱۳۵۶)

منصور  مزینانی با همراهی برادرش علی و با کارگردانی مرحوم قویدل فیلم عاشورای مزینان را تولید کرده که در محرم سال ۱۳۹۶ از شبکه ی مستند سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.

منصور مزینانی تهیه کننده سینما در گفت و گو با خبرنگار ایسنا که 29 دی ماه 1380 در این خبرگزاری منتشر شد در خصوص نقش مخاطب و موفقیت یک فیلم می گوید: تازه به این نتیجه رسیده‌ایم که نقش مخاطب در موفقیت فیلم تعیین کننده است. از سوی دیگر درجه بندی فیلم به مشکلی اساسی تبدیل شده است و برخوردهای سلیقه‌ای در درجه بندی علاوه بر ایجاد مشکل برای سینماگران در حقیقت توهین به تمامی عوامل تولید محسوب می‌ شود.

تهیه کننده فیلم “بوی گل سرخ“ که نامزد حضور در بیستمین جشنواره فیلم فجر بود، با اشاره به خصوصیات جشنواره‌های فیلم فجر، کمبود اعتبار و نبود سالن‌های مطلوب نمایش را از چالش‌های سینمای ایران دانست و افزود: در سطح کشور، 270 سینما وجود دارد که در مقایسه با جمعیت کشور بسیار ناچیز است.

مزینانی اضافه کرد: بیشتر فیلم‌هایی که در جشنواره به نمایش در می‌آیند، به دلیل مشکلات خاص کیفیت چندانی ندارند، البته هیچ فیلمسازی فیلم بد نمی‌سازد، بلکه هر فیلم تحت تاثیر عوامل خاص خود قرار دارد. لذا فیلم های شرکت کننده در جشنواره فجر از لحاظ هنر و مخاطب باید کلی باشند.

وی گفت: کسانی که به جشنواره می‌آیند، خیل علاقه‌مندان به سینما هستند که حتی در تهیه و خرید کارت با مشکل مواجه می‌شوند؛ در صورتی که به عناوین مختلف و توقعات نابجا به ارگان‌ها و نهادها کارت داده می‌شود که اصلا به دیدن فیلم نمی‌آیند و مردم از این امر گله‌مند هستند.

مزینانی دیدگاه خود را نسبت به روند برگزاری جشنواره‌ها مثبت ارزیابی کرد و با تشبیه رقابت‌های جشنواره به کنکور سراسری دانشگاه‌ها، گفت: معرفی هنرمندان با ذوق و استعداد و دارای ساختار مثبت می‌تواند از نتایج کنکور فیلم فجر باشد.

وی خاطرنشان کرد: با دیدن فیلم‌های خارجی متوجه می‌شویم که در فیلمسازی کجاییم و نسبت به تکنولوژی آن چقدر عقب هستیم، زیرا دور خویش حصاری کشیده‌ایم و این‌جاست که ضرورت وجود جشنواره‌های فیلم فجر احساس می‌شود.

در ادامه این مطلب با هنرمند دیگر خاندان صدیقی استاد علی اکبر مزینانی آشنا خواهید شد...

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۲
بهمن
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

✍️آنان که با آثار مکتوب دفاع مقدس آشنایی دارند و اهل مطالعه این قبیل آثار هستند به طور قطع تاکنون نام «طیبه مزینانی» را شنیده اند یا روی جلد برخی از این کتاب ها دیده اند و احتمالا نوشته ها و روایت های مملو از احساس او را خوانده اند. برخی خاطرات شهدا با روایت این نویسنده جوان گویی خواندنی تر و شنیدنی تر است. از نوشته هایش این طور بر می آید که او فقط «نمی نویسد» بلکه با سوژه هایش روزگار می گذراند و در ذهن و ضمیرش آن قدر با آن هاگپ و گفت می کند تا آنچه می نویسد از «دل»اش برآید. جالب است که بدانید او که روایتگر داستان های حقیقی دلاور مردان و زنان ایثارگر این عصر می باشد با شنیدن خبر فوت یکی از همسران قهرمان داستانش به شدت ناراحت و غمگین شد .

  از خانم طیبه مزینانی که از سال 1385 به طور جدی به عرصه نویسندگی دفاع مقدس وارد شده، تاکنون ده ها جلد کتاب در حوزه های دفاع مقدس با رویکرد خاطرات و معرفی شخصیت جهادی و اخلاقی شهدا منتشر شده که تعدادی نیز در نوبت چاپ قرار دارد. «بوی نم خاک»، «حکایت باران»، «کنعان »،«پسرم یوسف( پسر آقای سناتور)»،«حاجت روا» ، «گلویت را می بوسم» ،«بی قرار(وزیر خارجی)» ، «بی طرف» ،«حوراء»، «مرشد بنواز»،«روایت زندگی سرلشکر شهید فلاحی»،«تشت آتش»،«سوار بر اسب سرخ»، «شانزده تکه استخوان» و... از آثار ماندگار این نویسنده سرشناس مزینانی است. این بانوی هنرمند دختر عباس مزینانی علیشاه است و به زودی در شاهدان کویر با قلم وی با خاطرات شهدا و خانواده معزز شهدا و جانبازان و رزمندگان مزینان آشنا می شویم.

یکی دیگر از بانوان هنرمند مزینان که آوازه ی هنری او در ینگه دنیا مورد توجه علاقه مندان قرار گرفته سرکار خانم ساناز مزینانی است.

این بانوی هنرمند سال ۱۳۵۷ در تهران متولد شد و در یازده سالگی به همراه والدین از ایران خارج شد اما هیچ گاه وطن خویش را فراموش نکرده و و بارها برای دیدن وطن خویش به تیران آمده و عکس های بسیار زیبایی را به ارمغان برده است.

خانم ساناز مزینانی مدارک هنری خود را ازدانشکده‌ی هنر و طراحی اونتاریو، تورنتو، کانادا.... دریافت و مدرک فوق‌لیسانس هنرهای زیبا در رشته‌ی هنر اجرایی را از  دانشگاه استنفورد ایالات متحده اخذ کرد برخی از مقام ها و جوایز هنریو  نمایشگاه آثار این هنرمند مزینان به شرح زیر است؛

1384 برنده‌ی جایزه از شورای هنر اونتاریو

1385 کسب جایزه از شورای هنر تورنتو

1385 آرت فر فوتومیامی، گالری استوین بالجر، ساختمان سوهو، میامی، فلوریدا

1389 دریافت کمک هزینه ی سوزان باروخ لوئیس، دانشگاه استنفورد

1390 اقامت هنری فلاکس فَکتوری، کوئین، نیویورک

1390 دریافت مدرک فوق‌لیسانس هنرهای زیبا در رشته‌ی هنر اجرایی، دانشگاه استنفورد، ایالات متحده

1391 نمایشگاه انفرادی، «قاب‌های مرئی»، گالری استیون بالجر، تورنتو، کانادا

1393 نمایشگاه انفرادی، «قاب‌های مرئی»، گالری تیمور گراهان، نیویورک

1393 آرت فر، گالری استیون بالجر، کاخ بزرگ، پاریس

1393 آرت فر، آرت14 لندن، گالری تیمور گراهان، لندن

1394 نمایشگاه انفرادی، «آستانه»، موزه‌ی هنر آسیایی، نمایشگاه‌گردانی شده بتوسط مارک مایِر، سان‌فرانسیسکو، کالیفرنیا

1394 برنده جایزه‎ی اِمریکنز فور ذِ آرتس، بخاطر انجام بهترین پروژه‌ی عمومی

1395 نمایشگاه انفرادی، «(نا)مریی»، آب-انبار، تهران

1397 نمایشگاه هنری (آرت فر)، ابوظبی آرت، گالری کوادرو، امارات متحده عربی

کتاب «تصاویر گشایشگر» به تازگی و همزمان با نمایشگاه انفرادی این هنرمند عکاس در کانادا منتشر و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

بی شک تعداد بانوان هنرمند مزینانی که در شاخه ها و گرایش های مختلف هنری و ادبی کشور فعالیت دارند بیشتر از آن است که در این سطور یاد شده و ممکن است از آن بی اطلاع باشیم و بازهم این شما همراهان گرامی هستید که می توانید یاری رسان ما باشید و این افتخار آفرینان را معرفی نمایید و بی تردید در عرصه های دیگر علمی ،فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و...بانوان سرافراز مزینان فعالیت گسترده ای دارند که در آینده به شرط حیات و یا باقلم توانای نویسندگان این دیار به آن خواهیم پرداخت  ولی در این نوشتار رویکرد ما هنر و هنرمندان مزینان است. در همین راستا دکتر ربابه مزینانی، دکتر آتوسا محمدی، دکتر ملیحه مزینانی،دکتر سعیده مزینانی،دکتر نسرین صدیقی، دکتر سمیه بهمن آبادی، سرکارخانم فاطمه گلستانی،خانم منصوره محمدی و... از جمله بانوانی بوده اند که به لحاظ فعالیت های علمی، پزشکی، نانو فناوری و فعالیت های خیرخواهانه در همین پایگاه به مخاطبان گرامی معرفی شده اند...

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

 

  • علی مزینانی
۲۸
دی
۹۸

🔆پژوهشی درباره ی هنر و هنرمندان کهن دیار مزینان

🖌نویسنده و محقق؛ علی مزینانی عسکری

  در بخش قبلی که به عنوان مقدمه و تاریخچه تقدیم شد به هنر چند بانوی مزینانی اشاره کردیم که در حوزه های مختلف هنری مشغول به فعالیت هستند اکنون شایسته است که به چند نام پرآوازه ی دیگر بپردازیم تا ثابت کنیم ادعای هنر نزد مزینانیان است و بس! بیهوده نیست و اینکه گفته اند مزینانی ها مردمان با مروت و هنرمندند گزافه نبوده است.

یکی از چهره های هنری که نقاش زبردستی است و در مسئولیت ها و مدیریت های اداری نیز فعال و پیشرو است و هراز چندگاهی مصاحبه های تند و آتشین او صفحات خبرگزاری ها و مطبوعات کشور را تحت الشعاع قرار می دهد سرکار خانم آسیه مزینانی فرزند سردار علی رضا مزینانی است که خود او نیز از چهره های ماندگار تبلیغات است و می توان گفت روابط عمومی و تبلیغات دفاع مقدس مدیون زحمات و فکر و اندیشه این رزمنده پیشکسوت و فعال فرهنگی است و بالطبع فرزندان او از جمله آسیه خانم در راه پدر گام نهاده و با گذراندن دوره های مختلف هنری و تحصیلات دانشگاهی در زمینه هنر نقاشی فعالیت می کند و  تاکنون این بانوی هنرمند مزینانی چندین نمایشگاه از آثار خود را در فرهنگسراهای مختلف تهران به معرض دید عموم گذاشته است.

وی در حال حاضر مدیر گالری آ و معاون فرهنگی خانه ی هنرمندان ایران است.

از دیگر هنرمندان حوزه ی نقاشی و گرافیک که بانوان هنرمند مزینانی در آن حضور فعال دارند باید به اسامی سرکار خانم نسرین مزینانی که بارها در شبکه های تلویزیونی داخلی و برون مرزی نیز به آموزش هنر نقاشی و طراحی بر روی شیشه و آینه پرداخته و اکنون یکی از استادان این هنر در کشور است اشاره کرد.

یکی از دیگر بانوان هنرمند مزینانی که آثار آن ها مخاطبان زیادی را جذب کرده است می توان به خانم ها سمیه مزینانی و ساناز مزینانی ساکن سانفرانسیسکو اشاره کرد.

خانم سمیه مزینانی متولد ۱۳۵۹ دارای لیسانس زبان انگلیسی و دانش آموخته رشته زبان چینی در دانشگاه پکن چین است که در زمینه ی نقاشی با تکنیک های اکریلیک(شب نما) و فلورسنت فعالیت می کندو بدون گذراندن هیچ کلاس آموزشی توانسته با خلق آثاری متفاوت و منحصر به فرد در این رشته پیشرفت و ترقی کند از جمله آثار این بانوی هنرمند می توان به آثار چشم خدا، پرواز زمان، سفینه آشنایی، آرزو، تاریکی مرموز و ... اشاره کرد.

یکی دیگر از بانوان هنرمند کهن دیار مزینان که در هنر چهره‌پردازی و بازیگری سینما و تلویزیون فعالیت دارد سرکار خانم زهره مزینانی، فرزند زنده یاد غلامرضا صادق منش است و در آثاری همچون سریال تلویزیونی «من یک مستاجرم» ،«به خاطر مونا» حضور داشته است. وی همسر ارسیا صنعتی بازیگر و مجری توانای صدا و سیما و تأتر و سینماست که با هم در چند فیلم و سریال تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته اند.

👈در ادامه ی این مطلب با دو بانوی نویسنده و هنرمند مزینانی که آثارشان چشم جهانیان را خیره و معطوف به خود کرده است آشنا خواهید شد.

 

 به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

  • علی مزینانی
۰۶
بهمن
۹۳

  

   بار  دیگر    نوبت  پاریس   شد           همره و هم نقشه ی  ابلیس شد
   دولتش   درّنده  و  مانند گرگ            در  سیاست  یار  شیطان    بزرگ
   مُهره ای در نرد  کین  انداخته             آبروی     ملتش      را     باخته
   بسم آزادی به دین توهین کند            هم به اسلام و به هر آیین  کند
      ما که دانیم  ریشه اش در نزدکیست             دولت   کودک کشان  صهیونیست
    تو   محمد  را   هنوز   نشناختی            فتنه ای   اندر   جهان    انداختی
       عاشقانش جان فدایش می کنند           لحظه  لحظه هم صدایش می کنند
      هر عبادت بی ولایش ابتر است            بهترین  عبد  خدای  اکبر   است
      چشمه ی جوشان کوثر زان اوست           علم و ایمان جمله در قرآن اوست
       کرد    احیا  بار   دیگر   در جهان           راه  و   رسم  جمله ی   پیغمبران
         کرد     تصدیقِ    تمام     انبیاء            مرسل و   نامرسل و   هم  اوصیاء
       فرق  نبود  در  میا ن   مسلمین              بین   آدم  تا   به  ختم    مرسلین
       اعتقاد  بر  کل آنها  واجب است             رد هر یک کفر  را مستوجب است
      لیک   احمد   اعظم  و  خاتم  بُوَد            اشرفُ  الناسِ    بنی   آدم     بُوَد
       بسته بر هر تار مویش در شمیم              صد   هزاران  نوح و  موسی  کلیم
       هست  مریم  شیفته  زهرای  او             همچنین    بر   زینب    کبری    او
         پیرو   مهدی  او   عیسی    بُوَد              در    ظهورش    یاورِ     مولا     بُوَد
         در  ره ارشاد و   طاعت   فَاستَقِم            تا    کنی    ابلاغ     آیات      کَلِم
       نه  چنان  که  باخعٌ  نَفسَک  شود            حجتی  آور  که  تا   مدرک   شود
        ای که  هستی صاحب خُلق عظیم          ما   به   تو    دادیم   قرآن    کریم
        آیه آیه ش هم شفا بخش دل است          غیراحمق که شفایش مشکل است
         سیر    تاریخِ  بشر    تعویض    شد           تا  که   قرآن بر  نبی    تفویض  شد
       در    تمّدن    حرف    اول   را   زده           عاقلان   و    عالمان     حیرت    زده
          علم   و   آداب  و    مرام     زندگی           فکر  و   ذکر  و  رشد  و  هم  پایندگی
          هم  صفا و هم صلاح و هم سداد            هم حقوق و هم حقیقت ؛ قسط و داد
        هم  تعامل هم  تعادل  هم   کمال           آمده   از    جانب   جلّ    و     جلال
          فخر   تاریخ    بشر   پیغمبر   است          صلح نزدش خیر و هر جنگی شر است
         دشمنش  بنگر چه  کارها  می کند          مصطفی    با   او   مدارا      می کند 

         او   اذیت    شد  از    قوم     یهود            آنکه  بوده  هم  لجوج  و   هم   عنود
         ریخت  خاکستر  چو  بر  فرق  نبی            از   حسادت   وز   رذالت   آن   غبی
        تا یهودی   ز امر   حق   بیمار   شد           از    حیات   خویشتن    بیزار     شد
         رفت     پیغمبر     به   دیدار     یهود         گفته  بیمار ؛  من  ضرر کردم  تو  سود
       شد  مسلمان  و  دگر  عصیان   نکرد         خُلق   احمد   را  دگر    کتمان    نکرد
        مصطفی گفتار و کردارش حق است          هرکه خواند او را خشن او احمق است
       هر چه  می خواهی در تبیان  اوست          انفجار     نورش    در    ایران   اوست
       به   ابی  انت  و    امی   یا     رسول          نفسی    و    اهلی    ایا   باب   بتول
       امتت    افسرده     گشتند  و    ملول         زین   اهانت  بر  تو   از    قوم     جهول
        عسکری بس کن بیانش مشکل  است        منزجر   از  دشمنش   اهل   دل   است

 

                                   شاعر:حجت الاسلام حاج شیخ حبیب الله مزینانی عسکری
  • علی مزینانی
۱۰
شهریور
۹۳

چند روز پیش خبر مصاحبه با یکی از هنرمندان برجسته مزینانی در عرصه ی انیمیشن سازی را در شاهدان کویر مزینان منتشر کردیم و طی آن قول دادیم تا گپ و گفت صمیمانه امان را با این هنرمند خوش اخلاق و پرکار مزینانی که سالهاست در سیمای جمهوری اسلامی مشغول به کار است و اکنون با ایجاد دفتری در خیابان انقلاب علاوه برفعالیت در رشته ی انیمیشن سازی برای کودکان و نوجوانان به طور خصوصی شاگردان مستعد وعلاقمند به این رشته را آموزش می دهدمنتشر نماییم و به حول و قوه ی الهی این مصاحبه آماده گردید و در چند بخش تقدیم مخاطبان گرانمایه می گردد.

استاد سید مجید مزینانی معروف به میرشکاری فرزند مرحوم سیدرضا میرشکاری است و شهروندان مزینانی به خوبی با این خانواده که از جلیله سادات حسینی هستند و همگی مهربان و خوش برخورد و جد اندر جد به مردم مزینان خدمت کرده اند آشنایی دارند آسیاب میرشکاری ها برای هر مزینانی و همشهریان دیگر روستاها به خوبی معرف این خدمت رسانی می باشد.

سید مجید آن طور که خود می گوید دراولین روز از اولین ماه سال 1354 هجری شمسی در پایتخت ایران زمین پا به عرصه ی وجود نهاده و  از نوجوانی به هنر و فعالیت در سینما و تلویزیون علاقه ی خاصی داشته است و به همین خاطر پس از آموزش و کسب مهارت لازم در سال 1376 به جمع تلویزیونی ها می پیوندد و با استخدام در سازمان صدا وسیما به صورت رسمی کار خود را با فعالیت های؛CG(کاراکتر ژنریتور) و منشی گری صحنه آغاز و در مدت 18 سال فعالیت در تلویزیون صدابرداری ،نورپردازی و همکاری با عوامل تولید در صدا و سیما،تهیه کنندگی و کار گردانی را نیز در کارنامه ی کاری خود دارد.

این جوان پرکار و توانمند مزینانی از سال 87 به طور رسمی در سه  شیفت کار می کند و علاوه بر فعالیت در تلویزیون برای فراگیری بیشتر و افزایش معلومات هنری از آموزش و درس و دانشگاه نیز غافل نمی شود و به ادامه تحصیل می پردازد و با  مدرک کارشناسی انیماتوری و وظیفه سازی از دانشگاه علمی کاربردی تهران فارغ التحصیل می گردد.

سیدمجید مزینانی ، همچنین سابقه لیدری در برنامه های خردسالان و کودکان را دارد و معتقد است: کار فرهنگی واقعی یادگیری مفاهیم اولبه تربیتی ، شهروندی می باشد که متاسفانه در این مورد جدیتی در کار نبوده است. به همین منظور او خود آستین همت را بالا می زند و سعی می نماید این مفاهیم را فرا بگیرد و بیاموزاند و با همین رویکرد  لیدری در برنامه های خردسالان و کودکان را در سابقه کاری دارد و به کار برای کودکان به ویژه در زمینه انیمیشن سازی  بیشتر می پردازد.

وی  براین عقیده است که : یادگیری مفاهیم اولیه تربیتی،شهروندی با عنوان مثال در زمینه دوستی انجام شده است و برای همین موضوع حوزه هنری خود را در انیمیشن یافته و به دلیل روحیه ی شاد و دوست داشتنی کودکان او عاشق کار برای این سنین است و تا کنون آثار متنوعی را تهیه ، کارگردانی و تولید نموده است که انیمیشن سرزمین نقره ای از این جمله کارهاست.

هنرمند جوان مزینانی علاوه بر مطالعه و پژوهش در اقلیم های گوناگون ایران برای ساخت انیمیشن مختلف، برای  کودکان فلسطینی نیز طرح و ایده خاصی دارد و با این رویکرد به سراغ ساخت فیلمی با مضمون انقلاب سنگ یا انتفاضه فلسطین رفته و مجموعه ی سنگ سرخ را در دست تهیه و ساخت دارد که هنوز هیچ اداره و یا مرکزی به کمکش نیامده و او طرح و ایده اش را با نهادها و ارگانها و ادارات مربوطه مطرح نموده و انتظار دارد یکی از این مجموعه هایی که داعیه ی دلسوزی برای فلسطینی ها را دارند کمکش کنند تا با فراغ بال فیلمش را بسازد.

و اما آشنایی ما با این هنرمند برجسته مزینانی و دلیل انجام این مصاحبه ی خودمانی که تقدیم می گردد نیز خود از همت والا و مردمی بودن یا به قول خودمانی خاکی بودن سید مجید مزینانی است که پس از آشنایی وی با شاهدان کویر مزینان ، لطف نموده و ایمیلی فرستادند و از ایشان درخواست گفت و گو کردیم و با آغوش باز پذیرفتند و با سعه ی صدر به سئوالاتمان پاسخ گفتند و در برخی موارد حتی خودشان بزرگواری کردند و بعضی از نگفتنی ها را شرح دادند که در بخش بعدی تقدیم می گردد.

ادامه دارد...

 

  • علی مزینانی
۱۳
تیر
۹۳

جام بیستم باتمام تلخی و شیرینی های برد و باخت و مساوی برای تیم پرقدرت ما ایرانی ها در برزیل تمام شد ولی بازی ها با صعود تیم ها به مراحل بعدی ادامه دارد و تا چند روز دیگر با قهرمانی یک تیم که قدرتمندترین تیم دنیا خواهد بود به پایان می رسد و این است چرخ روزگار !

ولی چرا ما در شاهدان کویرمزینان به این مقوله می پردازیم این حکایتی است که گفته ایم هرگاه در هر گوشه ای از این کره ی خاکی یک مزینانی نام و نشانی از خود به یادگار بگذارد ما به آن می پردازیم چه آن افتخار علمی باشد چه فرهنگی و هنری و ورزشی به هر روی این وب از آن مزینانی هاست  و با انتشار چند صد مطلب، نیت خیرخواهانه خود را به اثبات رسانده ایم برایمان فرقی هم نمی کند که آیا آن مزینانی را ما می شناسیم بانه و یا از اقوام و دوستان خودمان است یاغریبه، اما چون نسبش به مزینان می رسد پس باید از او بنویسیم مثل همین شعر مستزادی که حجت الاسلام حاج شیخ حبیب مزینانی عسکری یکی از روحانیون اهل ادب در باره ی جام جهانی فوتبال و تیم پرقدرت ایران سروده است.

پیش از این از خاطرات حجت الاسلام عسکری و زندگینامه اش گفته ایم و بازهم خواهیم گفت و اشعارش را نیز به مناسبت های مختلف منتشر کرده ایم و امیدواریم بازهم ما را مورد لطف قرار بدهند و  آثار شعری خود را که استادانه بسیاری از مضامین ادبی فارسی و عربی را در آن می گنجاند برایمان بفرستد.

این استاد فرزانه تا آنجا که ما از آن مطلعیم در این زمینه نه آموزش شعری دیده  و نه از محضر اساتید فن این هنر بهره مند شده است بلکه تنها به خاطر استعداد خدادادی و مطالعه ی بسیار توانسته سبکها و وزنهای مختلف شعری را استادانه در آثارش به کار بندد. چنانکه پیش از این ما او را با غزلها و قصاید زیبایش می شناختیم ولی اکنون می بینیم که در گونه ی مستزاد نیز به نسیم شمال و میرزاده عشقی اقتدا می نماید و در این عرصه نیز به کمال رسیده است و اکنون مستزاد اجتماعی ، ورزشی و به نوعی نگاه سیاسی او را تقدیم می کنیم .

 

بیستمین جام است جانا نیست هنگام درنگ             توپ ما جای تفنگ 
ما حماسه ساز ایران پرچم ما هم سه رنگ               توپ ما جای تفنگ

خوش درخشیدن بُوَد فرهنگ ایرانی تبار                    با کمال اقتدار 
صلح را صادر کنیم با توپ زیبا جای جنگ                    توپ ما جای تفنگ

سربلند و رو سفیدانیم در هر انجمن                        جان به قربان وطن
سرمربی خبره و تیمش ز افراد زرنگ                        توپ ما جای تفنگ

تیم قدرتمند آفریقا که از نیجر بُوَد                              پیش ما پنچر بُوَد 
آفرین بر خالق انسان از هر جنس و رنگ                   توپ ما جای تفنگ

این همه آوازه و افسانه ی آرژانتین                        دیده بودی اینچنین؟
هر چه جنگیدند و دیدند راه مسدود است و تنگ       توپ ما جای تفنگ

وقت بگذشت و نود بگذشت ولی فرصت طلب           غفلت ما هم سبب
زد مسی شوتی که گل شد وَه چه زیبا و قشنگ      توپ ما جای تفنگ 

عالم و آدم همه مبهوت از ناداوری                        جیره خوار ماهری 
کرد غارت یک پنالتی ؛ ما که آوردیم به چنگ           توپ ما جای تفنگ

ما به داور باختیم آن داور روبَه مزاج                       ملت ما هاج و واج
زین سبب آن گل شده بر سینه مان تیر خدنگ       توپ ما جای تفنگ

پیش وجدان های بیدار تیم ما پیروز بود                   داوری مرموز بود 
زین جهت اوقات ما تلخ است و چهره پر اَژنگ          توپ ما جای تفنگ 

گر کنیم باور که میبردیم از آرژانتین                      حق ما بود اینچنین
طعمه ی این یوزپلنگ می شد آری این نهنگ           توپ ما جای تفنگ

تا به اینجا نمره ای مقبول داری کی روشا          شاد باش و سرخوشا 
ملت از بازیکنان خویش مست اند و ملنگ             توپ ما جای تفنگ

سرنوشت تیم ایران حال با بوسنی بُوَد               شانس بی حُسنی بُوَد 
میکند شلیک بر ما هر چه دارد او فشنگ              توپ ما جای تفنگ 

آسیا را آسیاب کردند آردش در جهان               هم خمیر کردند و نان 
نانشان را سنگکی پختند با چند قلوه سنگ           توپ ما جای تفنگ

همت و انگیزه لازم بود از بهر صعود                   اینکه با بوسنی نبود
شهد این بازی شده در کام این ملت ؛ شرنگ        توپ ما جای تفنگ

ما هواداران تیم و نوکر این ملتیم                     کی روشا در خدمتیم
آفرین صد آفرین بر ملت و این یوزپلنگ               توپ ما جای تفنگ 

چند بیتی عسکری گفتا که تا طنزی شود           ضد هر جنگی شود
 تیم ما بهتر شود روزی ز دنیای فرنگ               توپ ما جای تفنگ 

  • علی مزینانی
۰۴
تیر
۹۳

هنرمند سنتی خوان مزینانی استاد سید مصطفی جلالی پور که اخیراً با همت مردم قدرشناس مزینان در برنامه هفت ترانه با نوای زیبایش درخشید و در مقابل خوانندگان برجسته موسیقی پاپ همچون علیزاده و چاوشی و یگانه با رأی قاطع برگزیده شد طی یادداشتی در خبرگزاری فارس ضمن تبریک به دست اندرکاران این برنامه، هفت ترانه را رقیب اصلی برنامه های مبتذل ماهواره ای ارزیابی کرد که در ادامه مطلب یادداشت  این استاد موسیقی تقدیم می گردد.


یادداشت/ سیدمصطفی جلالی‌پور
برنامه‌ای که بی‌صدا رقیب ماهواره شد

خبرگزاری فارس: برنامه‌ای که بی‌صدا رقیب ماهواره شد

ضمن تبریک به صدا و سیما جهت تهیه و پخش برنامه «هفت ترانه» پیشنهاد می‌کنیم امکان دسترسی چنین برنامه‌هایی در شبکه‌های اصلی فراهم شود.

 سید مصطفی جلالی پور خواننده موسیقی اصیل کشورمان طی یادداشتی در شبکه اطلاع سانی دانا نوشت: بیش  از یک سال است که در یکی از شبکه های جدید تاسیس صدا و سیما بنام شبکه "شما " برنامه ای با محتوای موسیقی بنام  "هفت ترانه " ، تهیه و پخش می شود.

این برنامه رویکردی خلاقانه و نوین به هنر موسیقی و مخصوصا موسیقی سنتی و نغمه ها و آواهای محلی ایرانی داشته  و به مرور زمان مخاطبان بسیاری را در تمامی نقاط شهری و روستایی کشورمان داشته است و آرام و بی ادعا رقیب قدرتمندی برای شبکه های ماهواره ای بوده است.

جامعه شناسان معتقدند رفتارها و اخلاقیات جامعه ارتباط مستقیمی با نوع موسیقی که افراد گوش می‌دهند دارد و از آنجایی‌که این برنامه درکنار موسیقی پاپ باعث شناخت و ترویج هرچه بیشتر موسیقی سنتی و بومی اقوام ایرانی بوده می‌تواند در این زمینه بسیار تاثیرگذار باشد و همچنین اساتید موسیقی سنتی و محلی نیز ازین امر خشنودند.

باتوجه به اینکه این حجم استقبال و مخاطب این برنامه از یک شبکه نوظهور و دیجیتال می‌باشد که امکان دیدن آن حتی برای همه هموطنان میسر نیست ضمن تبریک به صدا و سیما به جهت تهیه و پخش این برنامه پیشنهاد می‌کنیم چنین برنامه هایی را در شبکه های اصلی که امکان دسترسی برای تمام مخاطبان باشد نیز فراهم کنند.

در اخر از عزیزانی که اینچنین هنرهای اصیل کشور مان را زیبا و با وقار ارایه می‌دهند تشکر کرده و خدا قوت می‌گوییم و امید است که مسئولین این برنامه در راستای اجرای بهتر و ضابطه مند تر این برنامه تلاش کنند.


  • علی مزینانی
۳۱
خرداد
۹۳

محسن مزینانی خبرنگار و عکاس خبرگزاری بسیج پرس با حضور در بابلسر به شکار لحظه هایی از زیبایی دریای مازندران پرداخته که تصاویر این هنرمند جوان مزینانی مورد استقبال مخاطبین و کاربران اینترنتی قرار گفته است و در ادامه گوشه هایی از هنرنمایی وی تقدیم می گردد.

 

  • علی مزینانی
۳۰
خرداد
۹۳


سالگرد شریعتی مزینان مصطفی جلالی پور

 سیدمصطفی جلالی پور مزینانی استاد موسیقی سنتی روز پنجشنبه 29 خردادبا حضور در مراسم گرامیداشت سی و هفتمین سالگرد دکتر علی مزینانی شریعتی به اجرای برنامه پرداخت .

به گزارش شاهدان کویرمزینان به نقل از داورزن نیوز ؛ استاد سید مصطفی جلالی پور هنرمند جوان مزینانی  با صدای دلنشین خود با غزلی از سعدی و شعرسوتک منسوب به  دکتر شریعتی محفل دوستداران شریعتی را طراوت بخشید.

وی که به همراه استاد شجره برای تدریس فن  لحن و بیان به هنرجویان رشته تئاتر و موسیقی به استان سمنان مسافرت کرده بود با اطلاع از برگزاری مراسم بزرگداشت دکتر علی مزینانی شریعتی در زادگاهش، راهی مزینان شد و به اجرای موسیقی پرداخت که مورد تشویق و استقبال حضار قرار گرفت.

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد 
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
که او یکریز و پی در پی 
دم گرم چموش اش را بفشارد
بی هیچ فریادی 
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد 
و بشکاند سکوت مرگبارم را… 

  • علی مزینانی
۲۶
خرداد
۹۳

یکی از همشهریان خوش ذوق مزینانی شعری به مناسبت  میلاد فرخنده حضرت ولیعصر (عج) ارسال نموده ولی به همان دلیل سفر کاری نتوانستیم به موقع تقدیم نماییم اما به دلیل اینکه شعر در باره امام زمان (عج) و از یک مزینانی است انتشارش برما واجب است و بس ...

 

 

 

 

پنهان شدی ز دیده، رنگ از رخم  پریده

 

خشکیده آب دیده، کی می شود بیایی؟

 

 

 

دل خسته شد ز زاری، از رنج و بی قراری

 

ای مه وش بهاری، کی می شود بیایی ؟

 

 

 

شب تنگ از  سیاهی، دل تنگ از جدایی

 

روز وصال باقی، کی می شود بیایی؟

 

 

 

خون است دیده ما، عشق است گریه ما

 

آرامش  دل ما، کی می شود بیایی ؟

 

 

 

جانم به لب  رسیده، عشقت به تب  کشیده

 

هان نور جان و دیده، کی می شود بیایی ؟

 

 

 

ای روح و جان نرگس، سرو روان نرجس

 

بی روی ماهت هرگز، کی می شود بیایی ؟

 

 

 

در موسم بهاران ، جمع است جمع یاران

 

ای یار بی قراران، کی می شود بیایی ؟

 

 

 

میلاد روز عیدت، گشته دوباره فرصت

 

پایان پذیرد غیبت، کی می شود بیایی ؟

 

 

 

دل منتظر به راهت، چشم  پرتپش به پایت

 

تا جان کنم فدایت، کی می شود بیایی؟

 

 

 

ای منجی هدایت، خشکیده بحر طاقت

 

کی می شود بیایی؟ کی می شود بیایی؟

 

محمدرضا مزینانی

 

بهار 93، تهران
  • علی مزینانی
۲۱
خرداد
۹۳

 دکتر شریعتی؛ آن‌طور که ما شناختیم

 رضا کیانیان                                                                               

   آن سال‌هایی که در مشهد زندگی می‌کردیم و کارمان را هم شروع کرده بودیم، دکتر علی شریعتی هم در

نجوای دکتر شریعتی با حضرت زینب(س)

دانشگاه فردوسی مشهد تاریخ و جامعه‌شناسی درس می‌داد و چون پدر دکتر، یعنی مرحوم محمدتقی شریعتی از قبل جلسه‌های هفتگی و ماهانه کانون نشر حقایق اسلام را داشت، وقتی دکتر از پاریس برگشت، طیفی از مذهبی‌های روشنفکر سخنرانی‌های او را گوش کردند و طرفدارش شدند. طیفی از دانشجوهای دانشگاه فردوسی هم که در کلاس‌های او شرکت می‌کردند، با شنیدن حرف‌هایش طرفدار او شدند. آن روزها من در دبیرستان درس می‌خواندم. به دکتر شریعتی و حرف‌هایش هم علاقه داشتم.

حالا که به آن روزهای گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم به دو دلیل طرفدار دکتر شریعتی بوده‌ام؛ یکی انقلابی بودنش و یکی هم شاعر بودن و شوریده بودنش. خب، حالا البته دیگر آن ویژگی اوّلش را دوست ندارم. همین حالا هم بعضی از شعرها و کویریاتش را خیلی دوست دارم. من فکر می‌کنم دکتر شریعتی بیشتر از آنکه جامعه‌شناس باشد، شاعر است. به‌هرحال درس جامعه‌شناسی را خوانده بود، اسلام و مارکسیسم را کنار هم می‌نشاند، درباره هربرت مارکوزه و رژی دبره حرف می‌زد و می‌خواست آنها را با هم مخلوط کند و خیلی چیزهای دیگر هم می‌گفت. ولی هیچ‌کدام از این چیزها برای من جالب و جذاب نبود. بارها دکتر شریعتی را دیده بودم و خب، مثل خیلی‌های دیگر مطمئنم که روی شخصیت من هم اثر گذاشته است.

راستش را بگویم؛ دکتر شریعتی به‌شدّت آدمی کاریزماتیک بود. حرف‌هایش شاعرانه بود و لحن صدایش هم ساحرانه. وقتی در جلسه‌ها حرف می‌زد، هر کسی آنجا نشسته بود محو حرف‌هایش می‌شد. در سال‌هایی که مشهد بودم تقریباً هیچ‌کدام از سخنرانی‌هایش را از دست نمی‌دادم. وقتی هم به تهران آمدم تا در دانشگاه تهران درس بخوانم، بارها به حسینیه ارشاد می‌رفتم تا سخنرانی‌هایش را گوش کنم. این است که فکر می‌کنم کمتر کسی را می‌شود پیدا کرد که در مقابل لحن صدای دکتر شریعتی مقاومت کرده باشد. در مقابل نوشته‌هایش می‌شد مقاومت کرد، ولی در مقابل لحن صدایش نه. وقتی در چشم‌های تو نگاه می‌کرد و حرف می‌زد، حسّی را به وجود می‌آورد که آدم با شنیدن این صدا و آن لحنی که در صدایش بود، واقعاً سحر می‌شد.

در مشهد آن سال‌ها دو گروه تئاتر بود؛ یکی گروهی بود که برادر بزرگ من، داوود کیانیان سرپرستش بود و یکی هم گروهی که داریوش ارجمند سرپرستی‌اش را به عهده داشت. دکتر شریعتی به هر دو گروه سر می‌زد. خود ما هم از او می‌خواستیم که حتماً به ما سر بزند. آن‌وقت‌ها هر تئاتری که اجرا می‌کردیم، یکی از شب‌ها را هم به بحث و انتقاد از کار اختصاص می‌دادیم. تماشاچی‌ها می‌آمدند و درباره کار بحث می‌کردند و خیلی از وقت‌ها سعی می‌کردیم دکتر شریعتی هم در آن شب به‌خصوص آنجا باشد. یادم هست یکبار، چند سال پیش، یادداشت کوتاهی درباره دکتر شریعتی نوشتم و گفتم انقلابی بودن شریعتی واقعاً مهم نیست؛ چون اصلاً انقلابی نبود. اگر نظر من را می‌خواهید، من فکر می‌کنم سهراب سپهری خیلی انقلابی‌تر از دکتر شریعتی بوده است.

چرا؟ به دلیل اینکه در زمانی که سهراب سپهری زندگی می‌کرد، جوّ روشنفکری جامعه ظاهراً انقلابی بودند، ولی انقلابی واقعی سهراب سپهری بود که راه خودش را رفت. دلاکروا، نقاش مشهور فرانسوی، تابلوی مشهوری درباره انقلاب فرانسه دارد به‌اسم «آزادی هدایت‌گر مردم» که خانمی پرچم فرانسه را در یک دست گرفته و در دست دیگرش یک اسلحه است. این خانم ظاهراً نماد آزادی است و خیلی‌ها هم فکر می‌کنند این تابلو یک نقاشی انقلابی‌ است. بله، تم این تابلو انقلابی است، به انقلاب فرانسه هم ربط دارد، ولی واقعاً انقلابی نیست؛ چون نوع تکنیک نقاشی‌اش به‌شدت سنّتی و شاید هم کمی عقب‌مانده است.

ولی «گل آفتابگردان» ون‌گوگ سوژه‌ای واقعاً معمولی دارد، اما تکنیک نقاشی‌اش به‌شدت انقلابی است که واقعاً همه‌چیز را در آن دوره به‌ هم ریخت. حالا اگر انقلابی بودن یعنی بنیان‌کن بودن و علیه سنّت‌ها عمل کردن، کسانی مثل سهراب سپهری و ون‌گوگ انقلابی هستند، نه کسی مثل دکتر شریعتی. خلاصه کنم، چیزی که آن وقت‌ها برای ما جذّاب بود، رهنمودهای انقلابی نبود. چه در دوره دبیرستان و چه در دوره دانشگاه از این چیزها زیاد شنیده بودیم. دکتر شریعتی هم هر وقت چیزی در این مورد می‌گفت، می‌گفتیم بله، چشم، قربان.

ولی جذّابیتش برای ما که عضو گروه تئاتر بودیم در این بود که تئاتر را می‌فهمید، خوب هم می‌فهمید. آن حسّ شاعرانه‌اش باعث می‌شد که تئاتر را خوب بفهمد. همین حالا هم اگر بعضی شعرهایش را بدون اسم منتشر کنیم، بعید است کسی بفهمد اینها احساسات دکتر شریعتی است. این بود که وقتی درباره نمایش‌نامه حرف می‌زد، یا درباره خود تئاتر چیزی می‌گفت، برای ما واقعاً جالب به نظر می‌رسید. البته در آن دوره بعضی کارها هم کاملاً تحت تأثیر طرز فکر دکتر شریعتی انجام می‌شد. مثلاً آقای محمدعلی نجفی، سال‌ها قبل از اینکه سریال تلویزیونی «سربداران» را بسازد، آن را در قالب یک تئاتر در حسینیه ارشاد روی صحنه برد. خب، من هم طراح پوستر آن تئاتر بودم. آن پوستر یک طناب دار بود که در هم پیچیده شده و یک لکّه خون هم آن وسط بود. معنایش هم این بود که شاه حتماً نابود است.

* متن ویراسته شده خاطره‌ شفاهی رضا کیانیان

 

منبع : ماهنامه علوم انسانس مهرنامه

  • علی مزینانی
۱۴
خرداد
۹۳

مزینانی های قدرشناس در شب ولادت امام سجاد(ع) همت والای خود را با ارسال به موقع پیامک طرفداری از خواننده جوان مزینانی به نمایش گذاشتند.

به گزارش شاهدان کویرمزینان ؛ سید مصطفی جلالی پور استاد سنتی خوان  و جوان جویای نام مزینانی  با رأی قاطع شهروندان مزینانی به فینال برنامه هفت ترانه شبکه شما راه یافت.

این خواننده جوان با حضور در برنامه هفت ترانه با اجرای سه تصنیف زیبا و شرکت ملودی خراسانی او در بخش مسابقه در رقابت با هفت ترانه خوان به مقام دوم رسید.

مجری این برنامه در اشتباهی فاحش بارها کد آهنگ سید مصطفی جلالی پور  را 7 اعلام کرد در حالی که کد ترانه او 8 بود و علی رغم این اشتباه و عدم ذکر خراسانی و دعوت از مردم استان به انتخاب این نماینده خراسان در مسابقه که در برنامه مرسوم است تا آخرین لحظه مقام اولی را کسب کرده بود که با پخش ترانه ای از محمد علیزاده استاد موسیقی پاپ تعداد آرای او از جلالی پور پیشی گرفت اما این موضوع هرچند موجب رنجش شهروندان مزینانی شد اما از ارزش های این جوان آینده دار هیچ چیزی را کم نمی کند و او در فاصله ای نه چندان دور می تواند به اوج قله ی این هنر دست پیدا کند.

سید مصطفی جلالی پور روزجمعه شانزدهم خرداد بار دیگر با اساتید موسیقی ایران رقابت خواهد کرد.

شاهدان کویرمزینان با ارسال پیامک مداوم از شهروندان مزینانی دعوت نمود که به استاد جلالی پور رأی بدهند و علی رغم دعوت از رسانه های محلی فقط پایگاه خبری سبزوار ما به این درخواست لبیک گفت که ضمن تشکر از این رسانه ی وزین امیدواریم در روز جمعه رسانه های همیشه همراه شهرستان داورزن و سبزوار در افتخار آفرینی به هنرمند مزینان کمک نمایند.

  • علی مزینانی