یادمان عملیات کربلای ۵/روایتی از حضور رزمندگان مزینانی در دفاع مقدس/گفتار اول: وداع در دژ خرمشهر :: شاهدان کویر مزینان

شاهدان کویر مزینان

کویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات تاریخ و جغرافیای ایران زمین می درخشد. این سایت مفتخر است که جاذبه های گردشگری و متفکرین ، فرهیختگان، علما وشهدای این دیار رابه تمامی فرهنگ دوستان معرفی نماید.
شما مخاطب گرامی می توانید با مراجعه به درباره کویرمزینان بیشتر با مزینان آشنا شوید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

🖌راوی و نویسنده؛ دکتر احمد باقری مزینانی


 توفیق داشتم آستانه سن ۱۷ سالگی به عنوان رزمنده بسیجی، به همراه تعدادی از دوستان در عملیات کربلای پنج و در ترکیب لشگر پنج نصر حضور یابم.

دی ماه سال ۱۳۶۵ بعد از چند ماه آموزش رزمی در پادگان شهید عبدالحسین برونسی که مقر لشگر و در جاده اهواز اندیمشک بود آماده حضور در عملیات کربلای چهار بودیم که به دلیل ناکامی از کاروان شهدای آن عملیات جا ماندیم.

مدتی بعد با آغاز عملیات کربلای پنج، روز ۱۸ دیماه ۱۳۶۵ همه دیگر متوجه شده بودیم عملیات در منطقه جنوب است آماده حرکت به سمت منطقه عملیاتی شدیم. روز ۱۹ دی ماه وارد شهرکی مسکونی در حومه خرمشهر شدیم که به دلیل وجود ساختمان های مستحکم به دژ خرمشهر معروف شده بود. دژ خرمشهر عقبه لشگر پنج نصر و میعادگاه لشگر قبل از ورود به منطقه عملیاتی شلمچه محسوب می شد. شب ۲۰ دیماه که یک شب قبل از حرکت گردان به سوی خط بود، نیمه های شب برای دیدن شهید علی اکبر هاشمی مزینانی به گردان ایشان سر زدم و ملاحظه کردم ایشان که در آن مقطع از ارکان فرماندهی گردان - احتمالا معاون گروهان - بود در تاریکی شب در حال آماده سازی گروهان خود برای اعزام به منطقه عملیاتی است. مقداری با یکدیگر در خصوص موضوعات مختلف از جمله زمان و مکان حضور در منطقه عملیاتی گفتگو کردیم. معلوم شد گردان آنها یک شب زودتر از گردان ما به خط مقدم اعزام خواهد شد. چون به شدت مشغول سرو سامان دادن به امور گروهان تحت فرمانش است خیلی زود با او وداع کردم. وداعی که در آن شب اتفاق افتاد با تمام جزئیات برای همیشه در خاطرم ماند چرا که پس از سال ها همچنان با تمام وجود احساس جدایی و فراق را با جان و دل حس می کنم.

 روز ۲۰ دیماه بعد از ظهر به همراه گردان خودمان برای حضور در منطقه عملیاتی سوار بر کامیون های کمپرسی شدیم و تا پشت جبهه منطقه عملیاتی شلمچه رفتیم. اخیرا که برای دیدن فیلم تنگه ابوقریب به سینما رفته بودم وقتی صحنه های پر آشوب ورود هنرپیشه های با کامیون به منطقه ابوقریب را در این فیلم و بر پرده سینما دیدم به همراهانم گفتم من صحنه های واقعی این آتش و خون را در منطقه عملیاتی شلمچه با تمام وجود حس کرده ام.


هنگام ورود به شلمچه به خاطر شلوغی منطقه عملیاتی و حجم بالای آتش، در تاریکی ساعات اولیه شب از کمپرسی بنز پیاده شدیم  و....

 

به جمع شاهدان کویرمزینان در تلگرام بپیوندید: https://t.me/shahedanemazinan

#️⃣شاهدان کویرمزینان در #آپارات https://www.aparat.com/shahedmazinan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">